شعار سال: تا اسم کتک خوردن میآید در همان ابتدا چند گروه به ذهنمان میرسند. سرباز، پاکبان، دستفروش، هوادار فوتبال، خبرنگار، جنگلبان، کارگر، و…! اینها افرادی هستند که به اصطلاح کتک خورشان ملس است و از پیشگامان این عرصه محسوب میشوند.
چند روز قبل بود که قاچاقچیان چوب در مازندران، مامور یگان حفاطت منابع طبیعی بابل کنار را به باد کتک گرفتند و فرار کردند. آنهم تنها به این علت که مامور مربطه درحال انجام وظایفش و جلوگیری از به تاراج بردن این سرمایه ملی بود. اما نکته غمانگیزتر اینجاست که در نمونههای مشابه که در این سالها کم هم نبوده، حتی وقتی این اتفاق رخ داد و چنین فردی مورد ظلم و ضرب و شتم قرار گرفت، چندان دستش به جایی بند نبود تا از حق و حقوق خود دفاع کند. با اینهمه این افراد همچنان پای کار هستند و حتی گاهی دیده میشود آنها از ضارب عذرخواهی میکنند تا مبادا دردسر تازهای برای آنها ایجاد شود.
پیشتر نیز دو نیروی یگان حفاظت منابع طبیعی بابل در جریان آزادسازی عرصه جنگلی بابلکنار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند!
با این تفاسیر میتوان گفت که این رفتار به نوعی عادت در بین قاچاقچیان و متخلفان تبدیل شده و فراوانی آن نشان از جای خالی برخوردهای سفت و سخت قانونی با چنین افرادی دارد.
در بسیاری از نمونههای این ضرب و شتمها در نهایت ضارب فراری شده و اگر تا مدتی خبری از وی نشود این مسئله به راحتی برای همیشه فراموش خواهد شد. شاید به همین دلیل است که این ضاربان بی شرم هرروز بیرحمتر و بیملاحظهتر از گذشته به چنین رفتارهایی ادامه میدهند و جنگلها را برای جنگلبانان به فضایی ناامین بدل میکنند.
آنها به خوبی میدانند این افراد بسیار مظلوم و بی پناه، نه اهل شکایت و اعاده حیثیت و پروسه طولانی رسیدگی به پروندهها هستند، نه وقتش را دارند. به همین سبب با انجام چنین کارهایی و ایجاد رعب و وحشت کارشان را برای قاچاقهای بعدی راحتتر میکنند. زیرا اگر هرکسی جای ماموران باشد از این به بعد با ملاحظات بیشتری به قاچاقچیان نزدیک میشود و یا شاید برای حفظ جانش هم که شده در مواردی بیخیال درگیری با آنان شود.
همین میشود که قاچاقچیهای چوب آنقدر خیالشان راحت است که درختان کنار جاده را قطع و جاده جنگلی را نیز مسدود میکنند.
پیگیر ماجرای وضعیت نامناسب ماموران هم که باشید در نهایت به یک سد بزرگ به نام اعتبارات برخورد خواهید کرد. به هرحال حفاظت ۲۴ ساعته به اعتبار نیاز دارد و با پرداخت نشدن حقوق خوب به ماموران، تعداد نیروی انسانی نیز رفته رفته کاهش مییابد و اثرگذاری آن به صورت کامل از بین خواهد رفت.
مشکلات کمبود نیروی انساتی، امکانات و اعتبارات از آن دست مسائلی است که مسئولان منابع طبیعی و محیط زیست مازندران هرازچندگاهی به آن اشاره میکنند، اما متاسفانه انگار گوش مسئولان بالادستی به چنین حرفهایی عادت کرده و خبر ندارند در کنار ما قاچاقچیان چگونه آتش به سرمایه چند میلیون ساله این سرزمین میکشند.
آنهم در زمانی که با طرح تنفس جنگل بسیاری از کارخانههایی که برای مواد اولیه نیاز به چوب دارند باید با راههای دشوارتری به آن دست پیدا کنند درحالی که چوبهای قاچاق شده سر از کورههای زغال در دل جنگلها در میآورد.
ماجرا به این صورت بود که پس از توقف بهره برداری از جنگلهای شمال، دولت تصمیم گرفت حفاظت از جنگلها را به علت کمبود شدید نیروی منابع طبیعی به این شرکت واگذار کند و از سوی دیگر حقوقشان را هم از طریق پرداخت اعتبار به ادارات منابع طبیعی پرداخت کند، اما به دلیل پرداخت نامنظم و چند ماه یکبار، این شرکت و نیروهایش به درستی حفاظت از جنگلها را انجام نمیدهند.
وضعیت پرداخت حقوقها تا حدی برای برخی ماموران آزاردهندهاست که مدتی قبل یکی از آنان که در منطقه چمستان فعالیت میکرد در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود که "برخی جنگلبانان با وجود دریافت حقوق ۱۰ میلیون تومانی با قاچاقچیان چوب همکاری میکنند، به این ترتیب که یا تعداد چوبهای قاچاق کشف شده کمتری در پرونده شان برای اعلام به دادگستری درج میکنند و یا آن را نادیده میگیرند. "
گویی جنگل رها شده و همچون لاشه حیوان توسط لاشخورها در حال تکه تکه شدن است. دیگر نه تنها جنگل بلکه حیات وحش آن هم در امان نیست.
این درحالی است که در طی ۵۰ سال گذشته یک میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از جنگلهای شمال کشور از بین رفت و اکنون فقط یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار از این جنگلهای ارزشمند باقی مانده است. درحال حاضر میتوان با گرفتن تصاویر هوایی از جنگل و مقایسه آن با ۵۰ سال گذشته متوجه شد که تاج پوشش جنگلها بسیار کاهش پیدا کرده و این موضوع بیانگر کاهش تعداد درختان در هر هکتار است. بیابانی شدن خطه سرسبز شمال کشور و وقوع سیلهای ویرانگر که این سالها نمونه اش را زیاد دیده ایم از عواقب قطع بی رویه درختان و کاهش عرصههای جنگلی است.
مسئولان میتوانند با مصوب کردن قوانین سفت و سخت جلوی قاچاق چوب و از آن بدتر ایجاد ناامنی برای مامورانی که وظیفهشان حفاظت از بیتالمال است را بگیرند تا بیش از این جنگلهای هیرکانی را با دست خودمان به بیابان بدل نکنیم. این روزها حال جنگلهای مازندران، مادر طبیعی همهی ساکنان این استان، اصلا خوب نیست و شاید بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه است. این توجه را از آن دریغ نکنیم تا زندگی را از آیندگانمان دریغ نکرده باشیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از عبارت، تاریخ انتشار:۲۳ بهمن ۱۳۹۹، کد خبر:۵۸۹۰۰، www.ebaarat.ir