علیاکبر رفوگران شرکت صنعتی «قلم خودکار» را با مشارکت پدر و برادرش عباس در ایران تاسیس کرد. فرزندان عباس رفوگران بعدها کارخانه عطر بیک را در ایران تولید کرد که عطری ارزانقیمت و مناسب استفاده جوانان بود. کیفیت تولید بیک ایران در حدی بود که شرکت مادر در فرانسه از آن اعلام رضایت کرد و به این ترتیب خودکار بیک نه تنها به شهرستانها بلکه به دورترین روستاهای ایران راه یافت. رفوگران همچنین امتیاز مداد سوسمار را از بنیاد پهلوی خرید و آن را تبدیل به شرکتی سودآور کرد.
شعار سال: خودکار «بیک» نام آشناترین نوشتافزار عمر اغلب ماست. بعید است که کسی حداقل در ۴۰ سال گذشته چیزی نوشته باشد و به نوعی از خودکار بیک استفاده نکرده باشد. این قلم محبوب، اما تاریخچه پر فراز و نشیبی دارد و در نوع خود یکی از چند طرح تولیدی موفق و پولساز قرن بیستم به حساب میآمد. بیک در سالهای اوج خود روزانه ۱۵ میلیون فروش داشت و تا پایان سال ۲۰۰۶ بیش از ۱۰۰ میلیارد از این نوع خودکار به فروش رسید.
روند تدریجی تکامل خودکار
طراح اولیه خودکار، دو برادر مجارستانی به نام لازو و جورج بایرو بودند. قبل از آنها البته در سال ۱۸۸۸ اولین خودکار توسط جیلود آمریکایی طراحی شد، اما هم این خودکار و هم نمونههای دیگری که بعد از آن تولید شد دارای نوک بلبرینگی شکل بودند که باعث پخش شدن جوهر روی سطح و در نتیجه دیر خشک شدن آن میشد.
اهمیت کار برادران بایرو در این بود که خودکار تولیدی آنها قابل استفاده بر روی سطوح نرم بود. زود خشک میشد و میشد با آن حتی بر روی ورق روزنامهها چیزی نوشت. آنها در سال ۱۹۴۳ بعد از مهاجرت به آرژانتین حق امتیاز تولید این خودکار را به بریتانیا فروختند. چرا که نیروی هوایی انگلستان نیاز به خودکاری داشت که جوهر آن در ارتفاعات کوهستانی و حتی داخل هواپیماهای جنگنده در آسمان نشت نکند. یک سال بعد نظامیان آمریکا به دنبال خرید حق امتیاز تولید آن برآمدند.
مارسل به دنبال قلم کریستال
اما تغییرات عمده در صنعت خودکارسازی جملگی بعد از جنگ جهانی دوم و توسط شرکت «بیک» فرانسوی اتفاق افتاد. در سال ۱۹۴۵ «مارسل بیچ» و «ادوارد بافارد» در حومه شهر پاریس یک موسسه تولید و فروش خودکار و مداد به نام PPA تاسیس کردند. بیچ که تا قبل از آن در زمینه تولید خودنویس فعال بود تصمیم گرفت که با استفاده از پلاستیک فشرده خودکارهای راحتتر، ارزانتر و یکبار مصرف تولید کند. به این ترتیب در سال ۱۹۴۹ گروه طراحان «رکولتاج پلاستیک» در موسسه تجاری PPA طرح اولیه خودکار بیک را ارائه دادند. بیچ نیز نام خانوادگی خود را که Bich بود کوتاه کرد و از آن را به Bic تبدیل کرد و بر کارخانه خود گذاشت. همچنین نام موسسه PPA را نیز به بیک تغییر داد و به این ترتیب از سال ۱۹۵۰ تولید خودکار بیک آغاز شد و سه سال بعد خودکاری با نام برند بیک وارد بازار شد.
به دلیل همزمان شدن با دوران جنگ، ابتدا این خودکار را خودکار اتمی نامیدند. خودکار بیک در دهه ۱۹۵۰ توانست کل بازار اروپا را تصرف کند. در ۱۹۵۶ وزارت آموزش فرانسه اجازه داد تا دانشآموزان به جای خودنویس از خودکار بیک استفاده کنند و این امر سبب گسترش یکباره مصرف بیک شد. در سال ۱۹۵۹ خودکار بیک توسط آقای بیچ به آمریکا صادر شد و با خرید کارخانه خودکارسازی واترمن نیویورک طراحی خودکار کریستال و یکبار مصرف را آغاز کرد. شعار معروف بیک این بود: «آماده نوشتن در هر لحظه، فقط با ۲۰ سنت». این شعار برای کسانی که قبل از این با قلم پرزحمت و پرهزینه خودنویس مینوشتند، کاملا قابل فهم بود.
نکات فنی و ایمنی در طراحی بیک
خودکار بیک در مراحل بعدی با طراحی متفاوت به سایر کشورها بویژه جوامع غیر اروپایی صادر شد. از جمله موارد تکامل آن میتوان به تنوع رنگها و نیز تغییر در شکل ظاهر آن اشاره کرد. طراحی شش وجهی بدنه بیک کریستال باعث بهبود مصرف پلاستیک خام و همچنین کنترل دقیقتر خودکار در دست به هنگام نوشتن میشود. برای یکسان شدن فشار هوا در داخل و خارج بدنه، سوراخ کوچکی در بدنه خودکار تعبیه شده است. همچنین از سال ۱۹۹۱ سوراخی در درپوش خودکار جهت کاهش خطر خفگی در صورت بلعیده شدن توسط کودکان، ایجاد شده است. شرکت بیک امروزه علاوه بر خودکار در زمینه تولید محصولات ورزشی نظیر تخته موجسواری و حتی تیغ ریشتراشی، فندک و عطر نیز فعال است.
بیک چگونه به ایران آمد؟
ورود خودکار بیک به ایران در سال ۱۳۴۳ و توسط خانواده رفوگران میسر شد که سالها در زمینه تجارت نوشتافزار فعالیت داشتند. این خانواده در سال ۱۲۹۰ از اصفهان به تهران آمدند و در بازار امینالملک شروع به تجارت کردند. با فوت میرزا علی رفوگران، ثروت خانوادگی به فرزندش علیاکبر معروف به تحریریان رسید، که حرفه خانوادگی در زمینه فروش لوازمالتحریر را ادامه داد و با ابتکار و خلاقیت خود، به رشد و بسط این صنعت کمک کند
برای ایرانیان هم، تا قبل از ورود خودکارهای سبک و پرمصرف، خودنویسهای خارجی رواج داشت که دارای قیمت بالا و در مجموع نوشتافزاری اشرافی بود. به همین دلیل علیاکبر رفوگران به سراغ شرکت آلمانی «لوکسور» رفت تا نمایندگیاش را بگیرد و در صورت امکان بتواند زیر نظر شرکت لوکسور به تولید آن مبادرت کند. مخالفت مدیر لوکسور با تولید خودنویس در ایران منجر به لغو نمایندگی رفوگران شد. با ناکامی در تولید خودنویس رفوگران به دنبال تولید قلمی افتاد که با جوهر کار کند، اما سبکتر و ارزانتر باشد و نیازی به تعویض مکرر کیسه جوهر نباشد. به همین دلیل این قلم در ایران «خودکار» نامیده شد که نیاز به تعویض جوهر ندارد. این فکر همزمان شد با زمانی که شرکت بیک در ایران به دنبال نمایندهای فعال برای فروش شد. رفوگران با پرداخت ۱۰۰ هزار تومان به یک تاجر ایرانی امتیاز واردات و فروش بیک را خرید.
بعد از مدتی رفوگران به فکر تولید خودکار بیک در ایران افتاد. پیشنهاد تاسیس کارخانه بیک را علیاکبر رفوگران به پدرش ارائه کرد که با مخالفت جدی پدر مواجه شد. اما علیاکبر برای تحقق ایدهاش به دیدار صاحب بیک در اروپا رفت و با جلب رضایت پدر قالب بدنه خودکار از میلان ایتالیا و ماشین تزریق پلاستیک از نورنبرگ آلمان خریداری کرد و بدنه را برای نصب به آلمان فرستاد. او به مدت یک هفته در آلمان ماند تا به آموختن نحوه کار دستگاه در آلمان بپردازد. به این ترتیب علیاکبر رفوگران شرکت صنعتی «قلم خودکار» را با مشارکت پدر و برادرش عباس در ایران تاسیس کرد. فرزندان عباس رفوگران بعدها کارخانه عطر بیک را در ایران تولید کرد که عطری ارزانقیمت و مناسب استفاده جوانان بود. کیفیت تولید بیک ایران در حدی بود که شرکت مادر در فرانسه از آن اعلام رضایت کرد و به این ترتیب خودکار بیک نه تنها به شهرستانها بلکه به دورترین روستاهای ایران راه یافت. رفوگران همچنین امتیاز مداد سوسمار را از بنیاد پهلوی خرید و آن را تبدیل به شرکتی سودآور کرد.
سرنوشت خانواده رفوگران (تحریریان)
خانواده رفوگران در سالهای بعد از انقلاب در معرض سوءظن قرار گرفت. در دهه ۱۳۷۰ دو تن از برادران رفوگران به اتهام سوء استفاده از ارز ترجیحی و وارد نکردن مواد اولیه، دستگیر و در زندان تحت فشار قرار گرفتند. این دو برادر در همین خصوص شکوائیه به دفتر رهبری ارائه کردند و این شکوائیه به عنوان اولین کیس کاری در اختیار علیاکبر ناطقنوری قرار گرفت. آنطور که جلال صفارزاده در کتاب «تاریخچه صنایع ایران: ۱۳۹۶» مینویسد: ظاهرا دو مامور جوان در زندان برادران رفوگران را به شدت تهدید و تحقیر کرده بودند در حدی که گفته بودند شما را مقابل چشم کارگرانتان شلاق خواهیم زد. پیگیری ناطقنوری ظاهرا نتیجه بخشید و این ماموران محاکمه و محکوم شدند.
از میان نسل بعدی خانواده رفوگران، فرزندان علیاکبر عمدتا به تحصیل و اشتغال در خارج از کشور مبادرت ورزیدند، اما فرزندان عباس رفوگران کماکان در حوزه صنعت حضور دارند. روز ۱۷ تیر امسال خبری در فضای مجازی مبنی بر تعطیلی کارخانه بیک منتشر شد. در همان فضای مجازی هم تکذیب این خبر انتشار یافت. با این حال، پیگیریهای مجله «کارخانهدار» برای تماس با مسئولان این کارخانه به نتیجهای نرسید. هیچکس به تلفنهای کارخانه و دفتر مرکزی آن پاسخ نداد!
راز موفقیت خانوادهای با سه نسل کارآفرینیخانواده رفوگران را باید از خانوادههای موفق ایرانی در کارآفرینی و اداره کسب و کارهای سودآور نامید. این خانواده توانسته است حداقل سه نسل در عرصه صنعت ایران حضور داشته باشد و اگر در معرض چالشهای سیاسی چند دهه اخیر قرار نمیگرفتند، میتوانستند به موفقیتهای چشمگیرتری نایل گردند. عوامل زیادی را میتوان به عنوان علل موفقیت این خانواده فهرست کرد، اما به نظر میرسد که به جز شم و هوش اقتصادی و تلاش و پشتکار، عوامل اجتماعی دیگری هم در موفقیت آن دخیل بوده است:
۱- نخستین عامل موفقیت رفوگران را باید در اتحاد خانوادگی آنها جستجو کرد. بسیاری از خانوادههای سرمایهدار ایرانی بعد از فوت پدر بر سر نحوه تقسیم ارث دچار تفرقه میشوند و به واسطه همین مجادلات، کار و کسب خانوادگی آنها آسیب میبیند و فرو میپاشد. اهمیت این موضوع در حدی است که ماکس وبر اندیشمند آلمانی و مفسر نظام سرمایهداری، همین موضوع را یکی از موانع رشد سرمایهداری در جوامع اسلامی ذکر کرده است. چرا که در خانوادههای اشراف اروپا، میراث پدر یکجا به پسر بزرگ میرسید و سایر اعضای خانواده در حقیقت کارکنان و حقوق بگیران او به حساب میآمدند. میرزا علی رفوگران و برادرانش، اما چندین سال در کنار حجره پدری کار کردند و حتی به همراه همسر و فرزندان بصورت دستهجمعی در یک منزل زندگی میکردند. همین عامل باعث شد تا انباشت و تمرکز سرمایه آنها در حوزه صنعت محفوظ بماند.
۲- دومین عامل موفقیت خانواده رفوگران به نگاه اخلاقی و فعالیتهای نوع دوستانه آنها مربوط میشود. تجربه ثابت کرده است که سرمایهدار ایرانی فقط در پیوند با جامعه پیرامون خودش توانسته است موفقیتی حاصل کند. علی رفوگران (جد خانواده) در بحران اقتصادی ناشی از جنگ جهانی دوم کلا ورشکست شد، اما به واسطه اعتباری که از محل فعالیتهای خیریه و مردم دوستی کسب کرده بود، مجددا توانست به عنوان یکی از بنکداران بازار تهران به فعالیت برگردد و به فروش نوشت ابزار مبادرت ورزد. نقل کردهاند که او و فرزندانش در قحطی نان ناشی از اشغال ایران در جنگ دوم جهانی، شبها در تنور خانه نان میپختند و میان مردم تقسیم میکردند.
۳- سومین عامل موفقیت این خانواده را باید به روحیه ملی و وطنپرستی آنان نسبت داد. هیچکدام از اعضای این خانواده آلوده امتیازات حکومتی رژیم پهلوی نشدند. در ماجرای ملی شدن صنعت نفت که در جامعه و در میان طبقات بالا دو دستگی ایجاد شد، خانواده رفوگران جانب نهضت ملی مصدق را گرفت و از این بابت متحمل هزینههایی هم شد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از دیدار نیوز، تاریخ انتشار: ۱۷اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: didarnews.ir، ۹۰۱۷۰