چه روایتها از ایثارها، لحظههای جان دادن، اعجاز خون شهدا، برکت بدنهای مطهر و ..، به ما رسیده و در مقابل چه غارتگریها از مشتی مدیرنما و خائن به بیت المال که نمیشنویم! انسان حیران میماند میان این دو قطب و دو طایفه. روایت شهید گمنامی که درخواست شناسایی بدن مطهرش توسط همسر خود را داشت، روایتی شنیدنی است. خداوند به همه ما فرصت اهل شدن و تطهیر بدهد ان شاالله. لازم به توضیح است که در طول اين سالها و طي عمليات تفحص، بيش از 50 هزار جسد شهيد از مناطق عملياتي پيدا شده كه حدود 10 درصد آنان بدون نام و نشان هستند و اگرچه در حال حاضر 800 حرم شهداي گمنام در كشور ايجاد شده، اما همچنان پيكر 7 هزار رزمنده تاكنون مفقودالاثر مانده است.
شعار سال: در میان بدنهای سوخته یک پلاک پیدا کردیم. به تعدادی استخوان چسبیده بود. با تلاش بسیار صاحب پلاک پیدا شد. یک بسیجی از جنوب تهران بود که در همین عملیات مفقود شده بود. با خانواده اش تماس گرفتیم. پدر و برادرهایش آمدند. قضیه را گفتم. اینکه این شهید پیکرش سوخته است و نمیشود او را ببینید. کارها هماهنگ شد. قرار شد فردا برای تشییع شهید اقدام نمایند.
صبح فردا یکی از بچههای معراج که از ماجرا مطلع بود آمد و گفت: میتوانم در مورد این شهید خواهشی بکنم! گفتم: بفرمایید! گفت: اجازه بدهید همسر این شهید او را شناسایی کند! با تعجب گفتم: همسر شهید! منظورت چیست؟!
کمی مکث کرد و گفت: دیشب در خواب شهیدی را دیدم که گفت: امروز مرا به پدر و برادرانم تحویل ندهید. همسرم باید من را شناسایی کند. من صاحب این پلاک هستم، ولی این پیکر من نیست! اما بقایای پیکر من داخل همین سالن است!با تعجب به حرفهای او گوش میکردم. گفتم: این پیکرها چند تکه استخوان سوخته است. همسرش چه چیزی را میخواهد شناسایی کند!
همان لحظه برادران شهید برای انتقال پیکرش آمدند. از آنها پرسیدم: این شهید همسر دارد؟ با تعجب گفتند: بله چطور مگه؟! گفتم: برای شناسایی حتما باید ایشان بیایند. برادران شهید که زیاد مذهبی نبودند صدای شان را بلند کردند و گفتند: یعنی چی! مگه برادر ما نسوخته! چی رو میخواد شناسایی کنه. بعد از کلی صحبت فهمیدم اینها با همسر شهید اختلاف دارند و ارتباطی ندارند.
پدر شهید به سراغ او رفت. ساعتی بعد با همسر شهید وارد شدند. به همسر شهید گفتم: شما میتوانید شوهرتان را شناسایی کنید! در حالی که اشک میریخت گفت: بله!
بعد هم به داخل سالن شهدای گمنام رفت. دقایقی بعد ما را صدا کرد. در لا به لای شهدای گمنام پیکر سوخته شهیدی را نشان داد و گفت: این همسر من است! خیلی تعجب کردیم. یعنی چطور او را شناسایی کرده. همسر شهید یک لباس را از داخل کیف دستی خودش بیرون آورد و گفت: چند روز قبل از عملیات با هم به مغازهای رفتیم. دو لباس هم رنگ خرید و گفت: این را برای خودم خریدم. این را هم برای تو! شوهرم گفت: من این لباس را تا زمان شهادت از تنم خارج نمیکنم! روزی به سراغ تو خواهند آمد. با این لباس بیا. من را شناسایی کن!
بعد به پیکر سوخته شهید اشاره کرد و گفت: همه جای او سوخته، اما قسمتی از لباسش هنوز سالم است. لباس خودش را کنار قسمت سالم لباس شهید قرار داد. هر دو مثل هم بودند. پیکر شهید همان روز برای تشییع اعزام شد.
راوی: حمید داود آبادی مصاحبه شهریور ۸۹ ، منبع : کتاب شهید گمنام
اطلاعات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از متن:
حمید داود آبادی متولد ۲۵ مهر ۱۳۴۴ در شهر تهران، اصالت ایشان به شهر داودآباد اراک استان مرکزی بر میگردد. او پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر شد. داود آبادی در سال ۱۳۶۰ در سن ۱۶ سالگی به منطقه سومارکرمانشاه اعزام شد و تا پایان چنگ تحمیلی در عملیات هایی، چون بیت المقدس، رمضان، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ حضور داشت. داودآبادی با حضور پنجاه ماهه اش در دوران جنگ تحمیلی بارها مجروح شد، ۱۴ تیر و ترکش بر بدنش اصابت کرد که همچنان به دلیل آن مصدومیتها هر از چندگاه در بیمارستان بستری شده و تحت درمان قرار میگیرد. داود آبادی از سال ۱۳۶۶ اقدام به نوشتن و انتشار مطالب سیاسی در روزنامه کیهان و ثبت خاطرات جنگ در روزنامه جمهوری اسلامی کرد. سال ۱۳۷۰ اولین کتاب خود را با نام یاد یاران منتشر کرد. ۳ کتاب او به نامهای یاد یاران، یاد ایام، سید عزیز توسط مقام معظم رهبری مورد توجه و تقریظ قرار گرفته است. از جمله آثار او می توان به آسمان زیر خاک، از معراج برگشتگان، ۳۷ سال، چادر وحدت، حماسه ذوالفقار، خاطرات انقلاب اسلامی، خاطرات شکنجه، ناگفته ها، دیدم که جانم میرود، عباس برادرم و... اشاره کرد. داودآبادی در سال ۱۳۶۹ یک سال دوره کارگردانی و فیلمنامه نویسی را در انجمن سینمای جوان تهران گذراند. مشاور اصلی محتوایی فیلم سینمایی اخراجیها ۱ پیرامون دفاع مقدس ساخته مسعود ده نمکی، بازی در فیلم قلادههای طلا ساخته ابوالقاسم طالبی از جمله فعالیتهای هنری حمید داود آبادی میباشد. رتبه اول در نخستین دوره جشنواره مطبوعات در سال ۱۳۷۳ از سوی فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مدیریت صفحه از معراج برگشتگان رتبه سوم در جشنواره کتاب دفاع مقدس بهمن ۱۳۸۰ در کتاب تفحص رتبه دوم در پانزدهمین جشنواره کتاب دفاع مقدس آذر ۱۳۹۰ در رشته خاطره خودنگاشته برای کتاب از معراج برگشتگان در هشتمین جشنواره سراسری ادبیات داستانی بسیج در مهر ۱۳۹۳، از داودآبادی به عنوان نویسنده دفاع مقدس تجلیل شد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی نهضت خاطره گویی دفاع مقدس، کدخبر: ۳۹۴۳، www.r۸dm.ir / سایر منابع.