شعار سال: بیستم نوامبر امسال جهان اسلامشناسی در غرب بزرگترین و مشهورترین و پرکارترین شخصیت خود را از دست داد: پروفسور یوزف فان اس. برخلاف دیگر همکاران و همسالانش شهرت او در اسلامشناسی از مرزهای حوزه آکادمیک بسیار فراتر رفت و شهرت رسانهای و جهانی پیدا کرد. او همراه ویلفرد مادلونگ و دانیل ژیماره آخرین افراد از نسل قدیم اسلامشناسان در غرب به شمار میآمد. من با هر سه این اشخاص از نزدیک آشنا بوده ام و اینجا تلاش میکنم مختصرا روایت خود را از کارنامه علمی شادروان فان اس ارائه دهم.
فان اس عموما شهرتش را مرهون تخصص در علم کلام اسلامی و به ویژه کلام معتزلی است. هم به دلیل کتاب عظیم شش جلدی اش درباره کلام و جامعه در سدههای دوم و سوم قمری و هم به دلیل بیشتر مقالات و کتابهایی که در این زمینه نوشته و از آن جمله رساله دانشیاری اش درباره عضد الدین ایجی. با این وصف فان اس را باید فراتر از یک متخصص در حوزه علم کلام دانست. فان اس به گواهی آثار متعددش بیش از یک متخصص صرف در زمینه کلام اسلامی، در واقع متخصص در تاریخ اندیشه دینی در اسلام بود و اگر به سرچشمههای تاریخ علم کلام در دو قرن نخست توجه داشت بیشتر بدین جهت بود. او در حقیقت تاریخ نگار اندیشه و تاریخ فرهنگی اسلام بود. در همین چارچوب باید اشاره کنم که رساله دکتری او درباره حارث محاسبی بود. به یک معنا تفکر اسلام سنی برای او محور مطالعاتی اش را تشکیل میداد. علم کلام معتزلی و سابقه علم کلام اشعری در سنتهای ابن کلاب و حارث محاسبی و قلانسی را هم درست به همین دلیل مورد مطالعه قرار میداد تا مراحل شکلگیری اسلام ارتودکسی را بتواند تبیین کند؛ چیزی که در کتاب شکوفایی علم کلام اسلامی آن را در چندین فصل ممتاز توضیح داد؛ کتابی که در حقیقت خلاصه موسوعه شش جلدی اوست و به زبانهای انگلیسی و عربی و اینک فارسی ترجمه شده.
برای او دو قرن نخست اهمیت فوق العادهای داشت: اینکه چگونه به تدریج منابع دینی فقه و کلام شکل گرفت؟ مسئلههای اصلی دینی و اعتقادی در بافت تحولات سیاسی دقیقا در سدههای اول و دوم چه بود؟ مرجعیتهای دینی چگونه شکل گرفتند و به تدریج سخن از سنت و اجماع متداول شد؟ به همین دلیل به مرجئه و قدریه پرداخت و چند متن مهم از آنان را که متعلق به دو قرن اول بود منتشر کرد. فان اس از همان آغاز تحقیقات به مسئله شکل گیری جماعتها / فرق دینی بذل توجه داشت و در دهه آخر عمر علمی خود دو جلد بزرگ درباره ادبیات بدعت نگاری اسلامی نگاشت که از شاهکارهای اوست. همچنین متن کتاب الأصول را که به نظر مادلونگ باید از جعفر بن حرب باشد در همان اوائل کار و البته با انتساب اشتباه به ناشی اکبر منتشر کرد. برخلاف مادلونگ که متنهای زیادی را با تصحیح انتقادی منتشر کرده فان اس چندان به این کار گویا علاقمند نبود. با این وجود من در سرتاسر غرب در حوزه اسلامشناسی کسی را به پایه و میدان اطلاع فان اس در شناخت متون و منابع اسلامی نمیشناسم. نه تنها متون چاپ شده قدیم بلکه حتی متنهایی که در دو دهه اخیر و لو در مجلات و یا از سوی ناشران ناشناخته منتشر شده بود را میشناخت و سعی میکرد از آنها در آثارش استفاده کند. من خود یکبار از او از سبب آن پرسیدم و سرّ این موفقیتش را جویا شدم. گفت که سفر زیاد میرود و هر جا میرود سعی میکند تنها در کتابخانهها وقتش را سپری کند. فان اس اصولا اهل سفر بود. به شاید تمامی کشورهای اسلامی سفر کرده بود. چند باری هم به ایران آمد. اولین بار او را در کنگره شیخ مفید در سال ۷۲ شمسی در قم دیدم و با او مختصری صحبت کردم. قبل از آن هم به ایران آمده بود. بعد از آن چند بار دیگر هم ایران آمد. تا آنجا که میدانم گویا هیچگاه شاگردی ایرانی نداشت، اما از کشورهای عربی تعدادی از معارف امروز از شمار شاگردان او هستند و به همین سبب شاید در کشورهای عربی شهرت بیشتری داشت. البته به نظرم تعداد مقالات و کتابهایی که از او به فارسی ترجمه شده با احتساب سالهای اخیر بیش از ترجمههای عربی باشد. خودش به ایران خیلی علاقمند بود و از پایه و سطح علمی نویسندگان و محققان ایرانی ستایش میکرد. فارسی را بسیار خوب میخواند و میفهمید و از منابع قدیم فارسی و حتی تحقیقات جدید به راحتی استفاده میکرد. فان اس برخلاف مادلونگ که در زمینه شیعه شناسی کار تخصصی کرده متخصص تشیع نبود. البته در آثارش به کلام نخستین شیعه توجه داشت؛ منتهی به حساب مساهمتی که متکلمان شیعی در روند کلی علم کلام اسلامی در دو سه قرن نخست داشته اند. تحلیلش از اسلام هم بیشتر با محوریت اسلام سنی بود. این البته نقطه ضعفی در کارش به حساب میآید.
در غرب اصولا توجه آکادمیک به تشیع بیشتر مرهون هانری کوربن است و امروزه آنطور که آقای امیر معزی جایی هم ابراز کرده گویا تنها کرسی مختص شیعه شناسی در کل غرب که دانشجویان دکتری تربیت میکند کرسی اوست در مدرسه کاربردی مطالعات عالی سوربون که اینک در اختیار آقای امیر معزی است.
فان اس در زمینه علم کلام معتزلی بیشتر از همه روی ابراهیم نظّام کار کرده بود. با این وصف آنچه با عنوان “کلام و جامعه در دو قرن دوم و سوم” سالها بعد در دهه نود منتشر کرد در حقیقت حاصل سه دهه کار علمی دقیقی بود که پیشتر روی کلام اسلامی در آغاز آن، به ویژه عصر واصل بن عطاء تا دوره ضرار بن عمرو، قدریه آغازین و مرجئه نخستین و همچنین متکلمین سنت گرایی مانند ابن کلاب انجام داده بود و درباره آنها کتابها و مقالات متعددی منتشر کرده بود. فان اس حاصل و خلاصه این پژوهشها را در کتاب شش جلدی خود دیگر بار مطرح کرد. این کتاب که در واقع موسوعهای عظیم درباره تاریخ اندیشه دینی اسلامی در دو قرن دوم و سوم قمری است بیش از هر چیز یک لیستی است بلند از همه متفکران دینی که در ساختن اندیشه اسلامی در دوره نخستین آن مساهمت داشته اند بر اساس امصار مختلف؛ لیستی از قدریان و مرجیان و شیعیان و خوارج و طبعا معتزله. در این چارچوب فان اس از دو نوع دسته کتاب بیش از هر منبع دیگری استفاده کرده: یکی کتابهای ملل و نحل و ردیه نویسیها و دیگری کتابهای رجال و تراجم نگاری اهل سنت. این دومی در واقع ابتکار مهم فان اس است. او این امتیاز را داشت که اهمیت گزارشهای کتابهای رجال و تراجم نگاری نخستین را برای آشنایی با اندیشههای دینی نخستین به درستی درک کند. فان اس البته از آثار کلامی معتزله هم استفاده کرده، اما در مجموع او را نمیتوان متخصص کلام متأخر معتزلی، مثلا کلام بهشمی دانست آنطور که مثلا ریچارد فرانک متخصص بود و یا متخصص کلام اشعری (و البته معتزلی) آنطور که دانیل ژیماره و یا کلام شیعی آنطور که مادلونگ است. فان اس با این وصف چنانکه گفتیم پیشینه مطالعه درباره کلام متأخر را هم در کارنامه خود دارد: کتابی درباره ایجی و یک کتابشناسی تفصیلی درباره میر سید شریف جرجانی. فان اس همچنین از نخستین کسانی بود که به اهمیت کلام و تاریخ اندیشه کرامیه توجه نشان داد و متون ناشناختهای از آنان و یا درباره آنان را در کتابچهای معرفی کرد. فان اس گاهی به حسب علاقه و یا شاید بر حسب اتفاق به کارهای دیگری در حوزه اسلامشناسی مشغول میشد: مثلا کتابچهای دارد درباره کسانی که ستایش نامههایی برای کتابهای رشید الدین فضل الله نوشته اند و یا اثری درباره الحاکم بأمر الله فاطمی دارد.
فان اس برای اصالت اندیشه اسلامی و مساهمت مهم متکلمان و متفکران اسلام در الهیات دینی در شکل جهانی آن اعتبار و اهمیت زیادی قائل بود. چنانکه گفتم فان اس بیش از هر چیز به تاریخ اندیشه دینی اعم از علم کلام توجه داشت. به همین دلیل مثلا به احادیث و اسناد حدیثی در تحلیل هایش خیلی اهمیت میداد. کتاب او با عنوان “میان حدیث و کلام” نمونه برجستهای است از تحلیل متن/سند درباره یک حدیث در بحث از قدریه. در خصوص تاریخ گذاری حدیث و متون، نظر فان اس نظری میان مادلونگ و مایکل کوک/ پاتریشیا کرون بود؛ بنابراین فان اس با دیدگاه تجدید نظر طلبان در خصوص اصالت متون حدیث و قرآن موافق نبود گرچه در مجموع دیدگاه او از مادلونگ به نظرم در این زمینه سخت گیرانهتر بود. در واقع فان اس برخلاف نظر تجدید نظر طلبان و شکاکان اصالت قرآن و متون حدیثی را میپذیرد گرچه برای تاریخگذاری حدیث اهمیت قائل است. در تحقیقات خود با دقتی قابل ستایش به بحثهای اصالت متون میپردازد و تاریخگذاری متنها برایش اهمیت دارد.
من از سال ۲۰۰۵ دوستی ام با فان اس بیشتر شد و تا این اواخر مکاتباتی با هم داشتیم. در نامه هایش فان اس معمولا از کشفیات علمی جدیدش و یا از مقالات و تحقیقات تازه اش مینوشت و گاهی هم من کمک میکردم و منبعی را به او معرفی میکردم و یا نسخه کتابی را برایش میفرستادم. اولین بار در اروپا او را در پاریس دیدم که برای سخنرانی آقای خاتمی به یونسکو دعوت شده بود. همانجا درباره کتاب التحریش ضرار بن عمرو که به تازگی درباه اش تحقیقی را آغاز کرده بودم مفصلا با او گفتگو کردم. بعدها در آلمان او را بیشتر میدیدم و یکبار هم در کنفرانسی که درباره موضوع تکفیر در مادرید ترتیب داده بودیم او هم شرکت کرد و سخنرانی جالبی کرد و چند روزی با هم بودیم. آخرین بار اگر اشتباه نکنم او را در سال ۲۰۱۳ در میلان و در کتابخانه آمبروزیانا دیدم که به مناسبت دعوتی از او آنجا بود. من از حضور او در ساختمان با شکوه آمبروزیانا بی اطلاع بودم و مثل هر روز در مدت اقامتم در آنجا قصد رفتن به داخل تالار نسخههای خطی را داشتم که متوجه شدم از تالار کناری صدای آشنای فان اس به گوش میرسد. او در حال سخنرانی در آن تالار بود و بعد یک روزی آنجا با هم بودیم و گفتگو میکردیم. فان اس بر کتابهای زیادی از همکارانش در عمر دانشگاهی اش نقد و گزارش نوشت و گاه البته بسیار سخت و تند و منتقدانه مینوشت. به گمانم تنها دو بار درباره تحقیقاتی به زبان فارسی ریویو و یا مقالهای نوشت: یکبار مقدمه مفیدی بر بیست گفتار استاد دکتر مهدی محقق نگاشت که به زبان فارسی در مقدمه کتاب منتشر شد. یکبار هم وقتی کتاب بررسیهای تاریخی من منتشر شد و من نسخهای از آن را برای او فرستادم یک نقد و معرفی دوازده سیزده صفحهای بر آن به زبان آلمانی در مجله مشهور و ممتاز اسلام (آلمان) منتشر کرد که البته برای من خوشایند بود؛ از این جهت که توجهی به یک اثر فارسی کرده است. فان اس در آثارش به تحقیقات در زبانهای غیر اروپایی توجه نشان میداد و از آن جمله به مقالات و تحقیقات به زبان فارسی. کاری که شاید بسیاری متأسفانه به اهمیت آن بی توجهند. در این میان در کتاب دو جلدی اش درباره ملل و نحل نگاری و همچنین مقالات متأخرش مکرر به نوشتههای من ارجاع میداد. حتی در بسیاری مواقع به نوشتههای من در فضای مجازی (وبلاگ کاتبان) در آثارش ارجاع داده است. زمانی من مطلبی درباره عدم صحت انتساب کتاب الشجره المبارکه به فخر رازی منتشر کردم و او نقدی مفصل به زبان فرانسه بر من نوشت و منتشر کرد.
تا قبل از اینکه مطالعات خود را در غرب دنبال کنم در ایران و یا لبنان هر چه از فان اس به فارسی و یا عربی ترجمه میشد را میخواندم؛ از جمله شاهکارش درباره ساخت منطقی علم کلام اسلامی که در مجله معارف منتشر شد و یا کتابچه اش درباره کرامیه (باز در همان مجله). در بیروت از طریق شاگردش رضوان السید بیشتر با آثار و روش تحقیقاتی فان اس آشنا شدم. آن زمان ماهر جرار هم در آشنایی من با فان اس مؤثر بود. بعدا او قسمتی از کتاب حدیث و کلام فان اس را به عربی شایستهای ترجمه کرد که مجله الأبحاث آن را منتشر کرده. نویسندگان متعددی از دنیای عرب که در زمینه تحقیقات کلامی آثاری منتشر کرده اند عمیقا تحت تأثیر فان اس بوده اند. نمونه روشن آن آقای فهمی جدعان است که در کتاب المحنه خود کاملا تحت تأثیر نوشتههای فان اس است.
شادروان فان اس بسیار پر کار بود. هم بسیار میخواند و هم بسیار مینوشت. سفر هم زیاد میرفت و من حقیقتا نمیدانم این همه را چگونه با هم جمع میکرد. جالب اینکه تا زمانی که من به خاطر دارم از کامپیوتر ظاهرا استفاده نمیکرد و برای نوشتن از ماشینهای دستی تایپی قدیم همیشه استفاده میکرد و وقتی به ناشران کتاب هایش را میفرستاد خود باز با همان سیستم دستی غلط گیری میکرد. حتی نامههای شخصی اش که چند نمونه از آنها را که به من فرستاده هنوز دارم با همین سبک قدیمی تایپ و غلط گیری میکرد.
فان اس چنانکه گفتم تاریخنگار اندیشه اسلامی بود. او به زمینهها و بافت تاریخی اندیشه و تحولات اندیشه توجه داشت. اگر به علم کلام علاقه داشت از این خاستگاه و منظر بود. بیش از آنکه مسئلههای کلامی از نقطه نظر فلسفی برایش اهمیت داشته باشد و یا جذاب باشد؛ آنطور که مثلا برای دانیل ژیماره و یا ریچارد فرانک مطرح بود فان اس به بافت اجتماعی و سیاسی اندیشهها توجه داشت. با این دیدگاه بود که به نوشتن کتاب کلام و جامعه در دو قرن دوم و سوم همت گماشت.
سخن آخر درباره استاد فان اس اینکه وی حقیقتا در مقابل موج جدید اسلام هراسی که در یکی دو دهه اخیر در برخی رسانهها در غرب دیده میشود ایستاد و بر تنوع اندیشه و تفکر اسلامی و بر گشودگی آن بر تفکرات و تمدنهای دیگر پای فشرد و از گفتگوی اسلام و مسیحیت دفاع میکرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از دین آنلاین، تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۰، کد خبر: www.dinonline.com، ۳۷۲۱۶