پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۳۶۶۱۵۶
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۵
جامعه شناس و مدرس دانشگاه عنوان کرد: اسلامی سازی علوم انسانی به ایدئولوژیک شدن منتهی نمی‌شود چرا که در توصیف و تبیین کاملا واقع گرایانه عمل می‌شود.

شعار سال:حجت‌الاسلام دکتر حسین بستان در میزگرد تخصصی «علامه مصباح یزدی؛ فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی» بیان داشت: اسلامی شدن علوم انسانی به معنای ایدئولوژیک شدن آن نیست.
 
او در پاسخ به این اشکال که اسلامی کردن علوم به معنای ایدئولوژیک شدن آن است به ارائه دو پاسخ حلی و نقضی پرداخت و گفت: در تفکیکی که بین علم و ارزش‌ها صورت گرفت دو مقام داریم، یکی اینکه ارزش‌ها در توصیف و تبیین ما دخالت نکنند و واقع را کما هو توصیف کنند. این حرف، حرف منطقی است. اگر قرار باشد ارزش‌ها را دخالت بدهیم، فهم اشتباهی از واقعیت پیدا می کنیم. اما جنبه دیگر این است که ما باید تعهد ارزشی داشته باشیم. یعنی از طرفی متعهد به یک سری اصول ارزشی هستیم و از طرف دیگر در توصیف خود جانبداری ارزشی نمی کنیم.
 
استاد حوزه علمیه افزود: با تفکیک این دو مقام که قابل جمع هم هستند، به نظر می رسد اشکالی که به علوم انسانی اسلامی مطرح می‌شود قابل دفاع است. آنها می‌گویند ما علم ایدئولوژیک را قبول نداریم. اگر این تفکیک تبیین شود این شبهه برطرف می شود.
 
او سپس به تبیین اندیشه‌ آیت الله مصباح در این حوزه پرداخت و گفت: آیت الله مصباح تصریح دارد که ما در جنبه های توصیفی علوم، تجربه را دخالت می دهیم. ایشان می گویند علوم توصیفی قائم به تجربه است. بنابراین بنای ایشان و مفروض ایشان ورود ارزشها در توصیف‌ها و تبیین‌های تجربی نیست.
 
بستان ادامه داد: ما به یک سری ارزش‌ها باور داریم و می خواهیم این علوم به آن ارزش‌ها خدمت کنند. نهایت آنجا که به مقام تجویز می رسد، باید ارزشها حاکم شود. این تفکیک کاملا منطقی است و به معنای ایدئولوژیک شدن علم نیست. خود ماکس وبر که پایه گذار تفکیک ارزش و دانش است، می گوید من به عنوان جامعه شناس می گویم نباید ارزشها را دخالت داد و الا خودم تابع فلان حزب هستم و بین این دو تنافی نیست. لذا اسلامی سازی علوم انسانی به ایدئولوژیک شدن منتهی نمی شود چرا که در توصیف و تبیین کاملا واقع گرایانه عمل می شود.
 
پاسخ نقضی به شبهه ایدولوژیک شدن علوم انسانی اسلامی
 
او تصریح کرد: پاسخ نقضی به این اشکال این است که آیا چیزی که آنها ارائه می دهند غیر ایدئولوژیک است؟ یعنی به نظر می رسد نفی ایدئولوژی نیز، یک ایدئولوژی است. کسی که این اندیشه را مطرح می‌کند، خود ارزش‌هایی را مفروض می گیرد و بر اساس آن ارزش‌های مفروض گرفته شده، این اشکال را مطرح می کند.
 
پژوهشگر علوم اجتماعی گفت: ریشه بحث تفکیک علم با ارزش به کانت و هیوم بر می گردد. آنها واقعیت‌ها و ارزش‌ها را تفکیک کردند. این روند، سپس به «وبر» و افراد بعدی رسید. آنها که آمدند عرصه را متمایز و از آن پوزیتیویست بیرون آمدند و بر توصیفی بودن علوم اجتماعی تاکید کردند. آنها گفتند می خواهیم واقعیت موجود جامعه را توصیف و تبیین کنیم. این یک مرز مشخص با بحث‌های هنجاری دارد. این بحث بر مباحث علوم اجتماعی سایه انداخت و بحث علم فارغ از ارزش را مطرح کردند. وبر در اینجا بحث مفصلی دارد.
 
او افزود: اینجا یک معضل و بحرانی به وجود آمد که هنوز هم علوم اجتماعی نتوانسته خود را از آن خلاص کند و ما همچنان درگیر آن هستیم و آثار آن را در جامعه خود می بینیم. این معضل این است که یک الگویی از علوم اجتماعی معرفی می شود که فقط هدف آن توصیف واقعیت است و به محض اینکه ما می خواهیم یک موضع ارزشی اتخاذ کنیم، می گویند شما از دایره علم خارج شده‌اید و با این برچسب که علم ایدئولوژیک می شود موضع می گیرند.
 
بستان ادامه داد: برای امثال وبر که مغز متفکر این موضوع است نیز چگونگی مرتبط ساختن این حوزه‌ها یک مساله بود. نهایتا بعد از تامل زیاد، به اینجا رسید که این علوم اصلا نمی توانند وارد عرصه ارزش‌گذاری شوند و مشکل ما را حل کنند. چون ما در مقام عمل، نمی توانیم با توصیف واقعیت عمل کنیم و حتما یک جنبه تجویزی هم باید حاکم باشد. یعنی ما تا چیزی را خوب و مطلوب ندانیم به سمت آن حرکت نمی کنیم. این از کجا باید بیاید؟ وبر می گوید علم نمی تواند این را حل کند. ما باید به وجدان جمعی رجوع کنیم و یا اینکه ببنیم توافق مردم چیست. یکی از پیشنهادهای او هم این است که به ایمان رجوع کنیم. ایمان در اینجا همان دین است.
 
نقص بزرگ علوم اجتماعی
 
او گفت: نقص بزرگ علوم اجتماعی ما این است که به لحاظ ارزشی، روی زمین محکمی نایستاده‌اند؛ یعنی متفکران و جامعه شناسان و دیگران، به لحاظ ارزشی به خاطر این شبهات، سنگر را خالی کرده و حرف محکمی ندارند. لذا تشتت وجود دارد و هرکسی برای خود حرفی می‌زند. آنها می خواهند با توصیف به نتیجه برسند که این سبب ایجاد تشتت می شود. چون بدون نگاه ارزشی نمی‌توانیم مشکل را حل کنیم.
 
این پژوهشگر علوم اجتماعی اسلامی تصریح کرد: جایگاه علامه مصباح پر کردن این خلاء در علوم اجتماعی است؛ تا ما بتوانیم در هر موضوعی از موضوعات علوم اجتماعی که می خواهیم وارد شویم، اول مدل مطلوب خود را حل کنیم. باید الگوی مطلوب خانواده را داشته باشم تا بعد بتوانم در این موضوع وارد شده و تحلیل جامعه شناختی ارائه کرده و بگویم وضعیت خانواده چیست و چرا طلاق زیاد شده است. این نباشد بحث به تشتت کشیده می شود. در حوزه اقتصاد و بانکداری باید مدل‌های مطلوب ترسیم شود و این کار افرادی است که دارای ابعاد مختلف هستند. آنها باید فیلسوف اجتماعی باشند.
 
او افزود: فلسفه اجتماعی در غرب نیز بوده است. اما جنبه‌ای که آنها نداشته‌اند و ما داریم، فقه اجتماعی است. یک مثلث بین فلسفه اجتماعی و فقه اجتماعی و جامعه شناسی باید ایجاد شود تا ما بتوانیم در علوم اجتماعی تحلیل قابل دفاع عرضه کنیم.
 

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری شفقنا ، تاریخ انتشار:  4 آذر 1400، کدخبر: ،www.fa.shafaqna.com،1268151

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین