شعار سال: فرانکلین لوییس، مولویپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیکاگو، از دنیا رفت.
دکتر مهدی محبتی
آفتابا ترک این گلشن کنی تا که تحت الارض را روشن کنی؟
در میان ایرانشناسان معاصر غرب به ویژه آمریکای شمالی، فرانکلین دین لوئیس یکی از معدود دلدادگانی بود که زبان و ادبیات فارسی را از جان و دل دوست داشت و مایه زندگی و سرمایه حیات روحی خود میدانست. نه عشق به شهرت و ثروت و قدرت، و نه خدمت به مطامع خاص استعماری و سویه تاریک شرق شناسی و ایران گرایی او را بدین وادی کشانده بود. بالاتر از همه و والاتر از همه اینها، دل داده بود و دلداده فرهنگ و ادب و زبان ایرانی بود و میکوشید در همه ساحتها این در گران مایه مغفول را بشناسد و به جهانیان به ویژه هموطنان خویش و انگلیسی زبانان بشناساند؛ آن هم در زمانهای که زبان و ادبیات و فرهنگ ایرانی دغدغه اصلی هیچ صاحب منصب و دولت مردی نیست و در هیچ یک از مراکز رسمی قدرت مدافعی دلسوخته و شیدا ندارد؛ و همچنین در میانه مدعیانی آن سوئی که بعضا از خواندن سطری و یا بیتی، به زبان فارسی، درست و دقیق و روشن، عاجزند و بر گوش و ذهن خلایق خود را ایرانشناس و ادبیاتپژوه شناساندهاند.
وجود فرانکلین لوئیس واقعا از هر دو سو برای فرهنگ و ادب مظلوم روزگار ما نعمتی سترگ بود که دردمندانه در آغاز پختگی عقلانی خویش، رخت از میان ما بر بست و همه عاشقان و خواهندگان این ادب شیرین و دیرین را تنها و در اندوه گذاشت.
لوئیس حوزه مطالعاتی وسیعی داشت و میکوشید هرچه را میخواهد و دل میدهد؛ درست و دقیق و عمیق بشناسد و به متون اصلی و اولیه آن حوزه و موضوع مراجعه کند؛ نمونه را میتوان به
آثارش در مورد مولانا و اعقابش و... اشاره کرد که کمتر متن اصلی هست؛ که ندیده باشد و آثار مرتبط با آنها را هم نخوانده باشد.. حتی نامهها و اسناد و عکسها و ...
غالب این مطالب را هم به صورتی طبقه بندی شده و روشمند ارائه میکند که نه تنها خسته نمیسازد و خواننده را نمیرماند که صفحه به صفحه بیشتر به خویش میکشاند. زندگی و آثار لوئیس میتواند نمونه خوبی باشد که در هیاهوهای روزگار دل به آنچه دوست داریم بدهیم و برای نوشتن کتابی و مقاله ای، همه منابع اصلی را بببنیم و به صورتی روشمند و آکادمیک به جویندگان معرفت تقدیم کنیم تا هم خودمان رشد کنیم و برآنیم و از ثمرات الحیات مان بهره بگیریم و هم دیگران به آبی و آفتابی و میوهای برسند. خداوند او را غریق رحمت خود سازد.
حسن میرعابدینی و فرانکلین لوئیس، دانشگاه لندن سواس
مطلبی از مریم حسینی درباره فرانکلین لوییس
«ایران یکی از بزرگترین حامیان فرهنگ و ادب خود را از دست داد. فرانکلین لوییس در میانه زندگی، آنگاه که میتوانست شاهد برچیدن ثمره پژوهشها و تحقیقات و تلاشهای شبانهروزی خود باشد، درگذشت و ما را تنها گذاشت. درگذشت این انسان فرهیخته و پژوهشگر بیمانند را به تمامی عاشقان ایران و ادبیات آن تسلیت میگویم. ترجیح میدهم پروفسور فرانکلین دین لوییس را از زبان حسن لاهوتی که سالها با او معاشرت داشت و کار کرده بود معرفی کنم که البته خود استاد لاهوتی نیز مصداق تمامی آن بود:
«دکتر لوییس انسانی است بزرگوار، راست کردار، درست گفتار و امین به معنای تمام کلمه… او در کار پژوهشگری خود را مقید به رعایت موازین علمی و پایبندی به اصول اخلاقی و شرافت انسانی میداند. دکتر لوییس به ایران و فرهنگ ایران زمین عشق میورزد و نه تنها در حوزه الهیات و ادبیات کلاسیک، بلکه در زمینه ادبیات امروز و حتی سینمای ایران نیز در آمریکا به پژوهش و تدریس مشغول است. بسیاری از آثار داستاننویسان امروز ایران را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و آخرین اثری که از او منتشر شده (سال ۱۳۸۵) ترجمه همراه با حواشی کتاب مقامات عارف بزرگ شیخ احمد جام معروف به ژنده پیل است… (مقدمه کتاب مولانا دیروز تا امروز، شرق تا غرب).»
در معرفی مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان اروپایی او آمده است: فرانکلین لوییس، استاد زبان و ادبیات فارسی گروه زبانها و تمدنهای خاور نزدیک دانشگاه شیکاگو در ۲۴جولای ۱۹۶۱متولد شد. لوییس پس از پایان تحصیلات اولیه وارد دانشگاه برکلی شد و به مطالعه خاور نزدیک پرداخت. سپس به دانشگاه شیکاگو رفت و از گروه زبانها و تمدنهای خاور نزدیک با کسب درجه دکترا فارغالتحصیل شد. رساله پایاننامه او درباره زندگی و آثار سنایی شاعر قرن دوزادهم و تثبیت سبک غزل در شعر فارسی بود. پایاننامه او برنده جایزه بنیاد مطالعات ایرانیان در سال ۱۹۹۵ش. از آثار فرانکلین لوییس، ترجمه شعر و نثر مدرن فارسی (از جمله رمان چراغها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد)، مقالاتی درباره عطار، حافظ، سعدی، نجم الدین دایه، ادبیات فارسی و قرآنی، عرفان و تصوف و برخی نوشتههای بها الله و عبدالبها است.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از منابع گوناگون