پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۷۳۲۴
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۴
مسئله تناسخ از دیرباز در میان اندیشمندان ادیان مختلف مطرح بوده و شواهد طبیعی و حتی برخی از آیات قرآن نیز در تأیید آن ذکر شده است، با این حال تفاسیری نادرست در شرح این آیات ارائه شده و شواهد طبیعی ذکر شده را نیز می‌توان با دلایل علمی و قرآنی رد کرد. در مورد ادعا‌ها در زمینه وجود شواهد علمی مبنی بر تناسخ نیز باید گفت، تاکنون هیچ شاهد علمی بر حلول روح از موجودی به موجود دیگر یا تناسخ پیدا نشده است. بلکه فراتر از آن می‌توان گفت مسائلی از قبیل حلول روح قابلیت تحقیق علمی ندارد و آنچه از نظر علمی اثبات شده است، تجزیه و فساد جسد انسان پس از مرگ اوست به شکلی که پس از مدت کوتاهی اثر چندانی از کالبد انسان نمی‌ماند و می‌توان گفت انسان به عالم جدیدی وارد می‌شود که قرآن را می‌توان تنها کتابی دانست که مراحل پس از مرگ را به شکلی دقیق و شگفت‌انگیز توصیف کرده است.

شعار سال: آموزه تناسخ در میان بسیاری از اقوام و ادیان رایج است، اما آیا این موضوع حقیقت دارد و آیات قرآنی چه شواهد علمی را رد یا برای اثبات آن ارائه می‌دهد؟ باید گفت، این آموزه از نظر اسلام مردود و همواره تأکید بوده است هر فردی تنها مسئول اعمال خود بوده و پس از طی مرحله حیات دنیوی و مرگ، دیگر هیچ گاه امکان بازگشت او به این دنیا وجود ندارد. با این حال برخی تلاش داشته‌اند با تفاسیر به رأی شواهدی را برای تناسخ ذکر کنند. در ادامه این ادعا و دلایل قرآنی و علمی بر رد آن تشریح شده است.

برخی ادعا کرده‌اند در اسلام نیز مانند شماری دیگر از ادیان آموزه تناسخ و حلول ارواح در جسم‌های مختلف وجود دارد. مدافعان تناسخ، این آیات از سوره فجر را یعنی «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً وَادْخُلِی جَنَّتِی» (فجر آیات ۲۷-۳۰) را به عنوان شاهدی برای درستی عقیده خود ذکر کرده‌اند. از نظر آن‌ها منظور از «فَادْخُلِی فِی عِبَادِی»، حلول نفس مطمئنه یا روح از فردی در فرد دیگر است.

حقیقت تناسخ از دریچه قرآن

تمایز میان روح و نفس در قرآن

با این حال قرآن میان روح و نفس تمایز قائل شده است. در آیه‌ای که برای درستی این عقیده ذکر شده و ادعا می‌شود که منظور «فَادْخُلِی فِی عِبَادِی»، حلول روح از فرد میت در جنین موجود در رحم مادر یا حیوان یا امور دیگر است؛ در واقع سخن از نفس است نه روح و عبارات آیه خود روشن است.

روح از شخصی در شخص دیگر حلول نمی‌یابد و قرآن به صراحت روح را امری از جانب خداوند دانسته و بر محدود بودن علم انسان درباره آن تأکید شده است: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا» (إسراء: ۸۵). بر مبنای آیات قرآنی این نفس است که مرگ آن را درمی‌یابد: «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» (آل عمران: ۱۸۵) و این نفس است که در قیامت مورد پرسش و پاسخ قرار می‌گیرد: «وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اهلَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ» (بقره: ۲۸۱]).

بسیاری روح و نفس را با هم اشتباه می‌گیرند، در حالی که قرآن به صراحت میان آن‌ها تمایز قائل شده است، نفس صد‌ها بار در قرآن ذکر شده است، اما روح تنها ۲۳ بار در قرآن و به معانی مختلف ذکر شده است، خداوند گاه قرآن را روح نامیده است «وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (شورى: ۵۲).

برخی از تمثیل ساده‌ای برای درک تمایز میان روح و نفس سخن به میان آورده‌اند و فرد را به خودرویی تشبیه کرده‌اند که روح، موتور محرکه آن و نفس راننده این خودرو است. در این تمثیل نیز خداوند روحی به انسان اعطا کرده است که محرک وی بوده در حالی که نفس هدایت او را بر عهده دارد. می‌توان از قوایی مانند بینایی، شنوایی، لامسه و دیگر اعضا، نیز به عنوان ابزار‌هایی یاد کرد که خداوند آن را در تسخیر انسان قرار داده است با این حال روح محرک اصلی و عامل عمده استفاده از این ابزارهاست. از این رو این ابزار‌ها در روز جزا درباره انسان شهادت می‌دهند چرا که اموری بوده‌اند که با هدف خیر از جانب خداوند در اختیار انسان قرار گرفته است و در صورتی که خلاف آن مورد استفاده قرار بگیرد، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. همان‌طور که در آیات شریفه «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» [فصلت: ۲۱]و «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ» [یس: ۶۵]ذکر شده است.

رد ادعای دلالت شماری از آیات قرآن بر تناسخ

اما درباره آیات مورد ادعا که آن را به عنوان دلیلی برای تناسخ ذکر کرده‌اند یعنی «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی» (فجر آیات ۲۷-۳۰). می‌توان گفت کلمه «فِی» که در این آیه ذکر شده است، محبت بندگان صالح خدا نسبت به یکدیگر و اهتمام و توجه آن‌ها به همدیگر را به طور دقیق بیان کند. آن‌ها به دلیل محبت به همدیگر می‌خواهند در کنار هم باشند همان‌طور که در آیه شریفه «وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ» (نمل ۱۹) حضرت سلیمان (ع) از خداوند می‌خواهد تا او را در زمره بندگان صالح خداوند قرار دهد و نمی‌توان آن را به این معنا دانست که حضرت سلیمان (ع) خواسته است تا روح او در دیگر بندگان صالح خدا حلول یابد؛ و از این رو خداوند در روز قیامت هر نفس مطمئنه‌ای را در میان تمام بندگان صالح خود در یک گروه گرد می‌آورد و هر نفس ظالمی را به جهنم وارد می‌کند تا با کافران، ملحدان و استهزاءکنندگان عذاب شود. چنانچه در آیات «وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [رعد: ۴۹-۵۱]نیز این امر ذکر شده است.

قرآن و رد شواهد علمی ادعایی درباره تناسخ

در مورد ادعا‌ها در زمینه وجود شواهد علمی مبنی بر تناسخ نیز باید گفت، تاکنون هیچ شاهد علمی بر حلول روح از موجودی به موجود دیگر یا تناسخ پیدا نشده است. بلکه فراتر از آن می‌توان گفت مسائلی از قبیل حلول روح قابلیت تحقیق علمی ندارد و آنچه از نظر علمی اثبات شده است، تجزیه و فساد جسد انسان پس از مرگ اوست به شکلی که پس از مدت کوتاهی اثر چندانی از کالبد انسان نمی‌ماند و می‌توان گفت انسان به عالم جدیدی وارد می‌شود که قرآن را می‌توان تنها کتابی دانست که مراحل پس از مرگ را به شکلی دقیق و شگفت‌انگیز توصیف کرده است.

حقیقت تناسخ با توجه به قرآن

همچنین نقل شده که اندیشمندان آزمایش‌هایی درباره مرگ انجام داده و مدعی شده‌اند مرگ مرحله‌ای طبیعی است که بدن در آن تجزیه و از یک شکل مادی به شکل مادی دیگر تبدیل می‌شود. با این حال می‌توان گفت که مرگ در واقع برزخی است که خداوند آن را به شکلی خلق کرده است که هیچ‌کس را یارای بازگشت از آن نیست، چنانچه در آیات شریفه «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ: تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مى‏‌گوید پروردگارا مرا بازگردانید * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ: شاید من در آنچه وانهاده‏‌ام کار نیکى انجام دهم نه چنین است این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد» [مؤمنون: ۹۹-۱۰۰]نیز ذکر شده است. مگر آنکه معجزه‌ای الهی صورت بگیرد همان‌گونه که حضرت مسیح (ع) مردگان را زنده می‌کرد.

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان گفت تناسخ ارواح حقیقت ندارد و هیچ دلیل معقول، علمی و قرآنی درباره آن وجود ندارد بلکه این امر اسطوره و داستانی است که همواره بدون ذکر دلیلی بیان شده است.

حقیقت تناسخ از دریچه قرآن

آیات قرآن نیز بر رد هرگونه امکان حلول روحی از فردی به فرد دیگر تأکید دارد. محال است که خداوند نفسی را به جای نفس دیگر مجازات کند، چنانچه در سوره نجم ذکر شده است «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى: که هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌گیرد/ وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى: و اینکه برای انسان بهره‏‌ای جز سعی و کوشش او نیست/ وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى: و اینکه سعیش به‌زودی دیده می‌شود (و به نتیجه‏‌اش ‍ می‌رسد) / ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى: سپس به او جزای کافی داده خواهد شد/ وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى: و (آیا از کتب پیشین انبیاء به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت باز می‌گردد؟» [نجم: ۳۸-۴۱]؛ و این امر را می‌توان دلیل قطعی بر این دانست که هر نفسی تنها در قبال خود پاسخگو خواهد بود و هر نفسی در نهایت به سوی خداوند خواهد رفت و نه دیگر موجودات چنانچه در آیه شریفه یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَنْ نَفْسِهَا وَتُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ: [یاد کن]روزى را که هر کس مى‌آید [و]از خود دفاع مى‌کند و هر کس به آنچه کرده بى‌کم و کاست پاداش مى‏‌یابد و بر آنان ستم نمى‌رود) [النحل: ۱۱۱]نیز ذکر شده است.

برخی وجود توانایی‌های خارق‌العاده در برخی از کودکان را دلیلی بر تناسخ دانسته‌اند چرا که وجود چنین توانایی‌هایی را تنها می‌توان با حلول روح فردی بزرگ در کودک توجیه کرد. این ادعایی است که با اندکی تأمل سست بودن آن آشکار است، خداوند توانایی‌های خارق‌العاده بسیاری را به انسان‌ها از کودک گرفته تا بزرگسال داده است، بسیاری از این توانایی‌ها در تمام انسان‌ها مشترک است از جمله آموختن زبان به‌طور کامل در چندین سال، امری که بسیاری از دانشمندان را به حیرت درآورده است، تلاش برای تبیین این توانایی، با پژوهش‌های علمی جریان دارد و ادعای مطرح کردن تناسخ که هیچ دلیل علمی و عقلی برای تبیین آن وجود ندارد، توضیح امر ساده‌تر با استفاده از امر پیچیده‌تر است؛ امری که از نظر عقلی و منطقی مردود است.

گزارش: سعید عدالت‌جو

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار:۲ فروردین ۱۴۰۲، کدخبر: ۴۱۰۶۹۷۹، iqna.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین