شعار سال:حجت الاسلام و المسلمین مهریزی گسترش اخلاق و ایجاد حس مسئولیت اجتماعی را از کارکردهای مناسک دینی دانست و گفت اگر این کارکردها حذف شود، مناسک به ابزار سوء استفاده حکومت و مغرور شدن فرد مومن میانجامد.
این پژوهشگر دینی در سخنانی با موضوع «کارکرد مناسک و شعائر دینی» گفت: بحث زیارت، عزاداری و نوع عبادت شیعه را از سایر مذاهب متمایز میکند. آن بخش متمایزکننده ادیان و مذاهب، آن چیزی است که از آن به عنوان مناسک و شعائر یاد میشود. طبق یک فهرست میتوان ده عنوان را ذیل این موضوع قرار داد؛ طهارت، نماز، روزه، حج، اعتکاف، ادعیه، زیارات، زمان و مکانهای مقدس مناسک و شعائری است که ما از آنها یاد میکنیم. برای مکانهای مقدس میتوان مسجدالحرم، مسجد کوفه برای شیعیان یا تمامی مساجد برای مسلمانان را نام برد و برای زمانهای مقدس میتوان عید قربان، نیمه شعبان و عید غدیر را مثال زد.
وی افزود: زمانی که به منابع دینی نگاه میکنبم برای این موارد کارکردهایی ذکر شده است: مثلا در رابطه با روزه آمده است: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ …. لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و سپس میفرماید «فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛ یعنی روزه عاملی است که ممکن است یک خصلت اخلاقی را تقویت کند. یا در رابطه با نماز گفته میشود: «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ»؛ یعنی صرف آن عبادت نیست و فایده و کارکرد و نتیجهای در زندگی دارد. در رابطه با حج آمده است: «قِیاماً لِلنَّاسِ»؛ یا در روایات فوایدی مانند «صوموا تَصِحوا» ذکر شده است. اینها مواردی است که ما از آن به عنوان کارکرد یا فواید عبادات نام میبریم. میخواهیم بررسی کنیم کارکرد عبادات، مناسک و شعائر چند مورد است و در چند مورد خلاصه میشود. اما آیا مجاز به ارزیابی اینها هستیم؟ یا اینها تنها کارهای عبادی محض است که هرکسی خودش میداند و خدای خودش.
آقای مهریزی تصریح کرد: به گمان من این مناسک میتوانند چهار کارکرد داشته باشند که از لا به لای آیات و روایات استنباط میشود و به دست میآید. نام یکی از این کارکردها را کارکرد هویتی یا هویت بخشی میگذارم. این موضوعی از این جهت برجسته است که ما را از دیگر ادیان متمایز ساخته و یا شیعه را از دیگر مذاهب متمایز میکند. عزاداری، سینه زنی، زنجیر زنی و پیاده روی اربعین امتیاز، نشانه و هویت شیعیان است. این موضوع کارکرد هویت بخشی را نشان میدهد و خود به خود حاصل است. وقتی طریقه نماز خواندن ما را میبینند یا میبینند به مسجدالحرام میرویم متوجه میشوند ما مسلمان هستیم، حتی اگر ریا هم بکنیم یا قصد غیرمخلصانهای هم داشته باشیم این اتفاق میافتد. این همان کارکرد هویتی یا هویت بخشی است که نشانه و نماد دین یا مذهبی است.
وی ادامه داد: کارکرد دیگر، معرفت بخشی است که میتواند نگاه انسان را به زندگی، انسان، جهان و خدا تعیین کند و تغییر دهد. در نماز بر اوصاف رحمان و رحیم خداوند متعال تاکید شده است. در عبادات ما، قهار و جبار و صفات خشن خداوند نیامده است. آیا این موضوع نمیتواند نگاهی را القا کند که رحمان و رحیم بودن خداوند الویت دارد؟ نماز به سه سلام ختم میشود. ابتدا به پیامبر، سپس به جامعه ایمانی و در نهایت به همه سلام میکنیم. آیا نمیتوان از این سلامها فهمید که میخواهد یک نگاه مهربانانه و صلح آمیز را به همه القا کند؟ در حج در مسجدالحرام تقدم و تاخر میان زن و مرد در نماز به فتوای همه مذاهب برداشته شده است. آیا نمیتوان از این موضوع این نگاه را فهمید که آینده دین رفع تبعیض جنسیتی است؟ تبعیض جنسیتی در یک دوره است، همانطور که حج میخواهد تبعیض فقر و غنا و تبعیض نژادی سفید و سیاه را بردارد، میخواهد تبعیض جنسیتی را هم بردارد. جامعه آرمانی جامعهای است که در آن زن و مرد میتوانند در آن عبادات را درکنار یکدیگر انجام دهند. این همان کارکرد معرفتی است که دید انسان را نسبت به یک سری مسائل تغییر داده و عوض میکند؛ مثلا در حج باید طواف میان حجر اسماعیل و مقام ابراهیم باشد. این دو نشانه هستند. حجر نشانه یک زن و مقام ابراهیم نشانه یک مرد است. حجر اسماعیل جز خانه است و اگر کسی از وسط برود طواف او قبول نیست. آیا میتوان چنین چیزی را برداشت کرد که جایگاه زن نزدیکتر است؟ مگر نمیگوییم در مسجدالحرام هر مسلمانی میتواند نمازهای یک روزش را کامل بخواند، این بدان معناست که مسجدالحرام وطن هر مسلمانی است. اینکه صورت زن به فتوای همه مذاهب در مسجدالحرام باید باز باشد، معرفت و دیدی را القا نمیکند و افقی را باز نمیکند؟
کارکردهای معنوی و اخلاقی
اقای مهریزی گفت: بخش سوم کارکردهای مناسک و شعائر مربوط به کارکردهای معنوی_اخلاقی است که زیاد با آنها مانوس هستیم؛ مانند اینکه قرآن میفرماید روزه برای تقواست و تقوا برای شکر است. شکر خصلت اخلاقی بلندی است. در درجه بندی خصلتهای اخلاقی، شکر از جایگاه بالا برخوردار است. مفسران معمولا درباره آیه «لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم» میگویند اگر شکر کنید نعمتتان زیاد میشود. به نظر من این آیه میگوید اگر شکر کنید بزرگ میشوید. انسانهای ناسپاس همیشه کوچک میمانند؛ چون ناسپاس هستند، نمیتوانند آن منعم و نعمت را ببینند، نمیتوانند مثبتها را ببینند و همیشه کوچک میمانند. شکر یعنی «شدهها» را دیدن و «نشدهها» را ندیدن. مشکل ما انسانها در سپاس و ناسپاسی همین است. شما بیست کار برای کسی انجام دادهای و یکبار نتوانستهای کاری انجام دهی. این یکبار در ذهن او میماند. این ناسپاسی است. اگر آدم بزرگ باشد آن بیست کار را میبیند؛ لذا «شکر کنید تا بزرگ شوید». روزه در ترویج و تقویت اخلاق تاثیر دارد. انسانی که بخاطر یاد خدا نماز بخواند یک حس معنوی پیدا میکند و لذا قرآن میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی» و در آیات دیگر بیان میشود که نماز باعث آرامش است.
کارکرد اجتماعی مناسک
آقای مهریزی گفت: کارکرد دیگر کارکردهای اجتماعی است؛ مثلا این موضوع که روزه حس مسئولیت اجتماعی را افزایش میدهد یا درمورد حج گفته میشود «قیام الناس» است یعنی آمده تا ابهت مسلمانان و جمعیت را نشان دهد. پس ما دارای کارکردهای هویتی، معرفتی، معنوی_اخلاقی و اجتماعی هستیم. به گمان من عبادات و مناسک و شعائر اسلامی باید این کارکردها را داشته باشد و اگر به کارکرد هویتی که ناخواسته است منحصر شود، جای لغزش هم برای فرد و هم حکومتها وجود دارد. انسان مغرور میشود که نماز خوانده، حج رفته، به زیارت اربعین رفته است. قرآن راجع به نمازگزاران بیخاصیت میفرماید «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ». این بیان درباره نمازهای ریایی و بدون انفاق است. اگر عبادت تنها به کارکرد اول منحصر شود، بزرگترین لغزشگاه فرد، جامعه و حکومتهاست. حکومت آمار میدهد که چقدر ختم قرآن بالا رفته است و رؤسای حکومت میگویند الحمدلله کشور اسلامی داریم. اما اینکه چقدر در این جامعه دروغ، ریا، خیانت و دزدی وجود دارد، در آن میان گم میشود؛ زیرا تنها ظاهر حفظ شده است.
وی افزود: در ادبیات ما وقتی میخواهند کسی را معرفی کنند میگوید مثلا نمازش ترک نمیشود و سه روز در ماه روزه میگیرد. اینها مواردی است که تبدیل به نشانه شده است. نمیگویند فرد امین و راستگویی است و خلف وعده نمیکند. یکی از روایاتی که به صورت سلسه سند بیان شده میفرماید «لاَ تَنْظُرُوا إِلَى کَثْرَهِ صَلاَتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَهِ اَلْحَجِّ وَ اَلْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ»؛ پیامبران نیامدند که نمازجماعت یا روندگان حج زیاد شود بلکه «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ». اگر این مناسک و شعائر در خدمت اخلاق نباشد و تولید انرژی و نیرو برای آن نکند از جایگاه خود سقوط کرده و محل لغزش میشود و فقط آمار و ارقام و نشانههای بیرونی است. گاهی اوقات آمارهایی که وزارت ارشاد میگرفت متأسفانه بر موضوعاتی مانند میزان چاپ قران و کتب مذهبی، میزان ساخت مسجد و زیارتگاه، تعداد نفراتی که به مشهد و کربلا سفر کردهاند متمرکز میشد و مبنای آنها از جامعه دینی این موارد بود.
آقای مهریزی گفت: در نهجالبلاغه امامعلی (ع) از جانب پیامبر (ص) روایت میکند: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع». بارها فرمودند آن جامعهای ارزشی و دینی است که ضعیف به آسانی بتواند به حق خود برسد و از قوی حق خود را بگیرد. نگفتند آن جامعهای که در آن نماز جماعتش چطور باشد. چطور میشود کسانی که نماز جمعه میروند اهل فحش دادن نباشند و به دیگران توهین نکنند؟ وقتی از نماز جمعه بیرون میآیند مرگ بر این و آن نگویند. گاهی با خودم فکر میکنم نمازی که با سه سلام پایان مییاید سپس با مرگ شروع میشود، این چطور نماز و عبادتی است؟ در کل تاریخ مسلمانان چنین چیزی نداریم. در بعضی جاها داریم که مثلا پیامبر بعد از فتوحات میفرمودند که فلان دعا را بخوانید، دعای وحدت است و خدا را به یگانگی میشناسد. نفی، خشونت و غضب در آن نیست، زیرا اگر چنین باشد از کارکرد خود خارج میشود. آیا ما مجازیم چنین کارهایی را انجام دهیم؟ مجازیم چنین تاملاتی داشته باشیم؟ میتوانیم راجع به اینها فکر کنیم یا خیر؟
وی افزود: در آیات قرآن فراوان دیدهاید که به تفکر، تعقل و تدبر دعوت میکند. در سوره نحل آمده است: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون». خداوند فرستاده، پیامبر توضیح داده، مردم فکر کنند. به چه فکر کنند؟ به آنچه پیامبر آورده است. اگر گفته شده نماز بخوانید به آن فکر کنید که این نماز میخواهد چکار کند؟ امام موسی صدر راجع به آیه «و لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ» و آیه «وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» تحلیل دنیایی مطرح کرده و میگوید چه نسبتی است میان اینکه انفاق کنید و به هلاکت نیفتید وجود دارد؟ تحلیل دنیایی ایشان این است که اگر اغنیای جامعه پول خود را صرف نکنند، جامعه فقیر و بیسواد میشود، فرزندان خودشان هم آسیب میبینند. اگر جامعه در فقر و بیماری باشند بیماری به فرزندان اغنیا هم سرایت میکند و مبتلا میشوند. یا در آیه «وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ» اینچنین تحلیل میکند که شما انفاق کنید و نتیجه و آثارش آن را در همین دنیا ببینید. زیرا وقتی انفاق کردید و جامعه هم سطح شد، همه لذت بیشتر میبرند، تو نیز لذت بیشتری میبری، خانوادهات هم لذت بیشتری میبرنند. یعنی عبادت را میتوان برای زندگی دنیایی تحلیل کرد.
تعبد در آموزههای دینی نافی تعقل نیست
آقای مهریزی ادامه داد: نکته دومی که میتواند مجوز ما باشد تببینهای زمینی از آموزههای فرازمینی است. یکی از فیلسوفان غربی به نام کی یرکگور میگوید ایمان و تعقل جمع نمیشود. بعضی از اساتید کشور ما هم گفتهاند تعبد و تعقل متناقض هستند. حرفی که در نوشتههای کرکه گور هست بحث ذبح حضرت اسماعیل است. او میگوید این مسئله را نمیتوانید با تعقل جمع کنید. خدا به او میگوید برو و بچهات را بکش. خداوند از حضرت ابراهیم به سه چیز در قرآن یاد کرده است: یکی اینجاست؛ دیگری آنجاست که در سوره بقره نقل میکند که حضرت ابراهیم به خداوند میگوید چطور مردهها را زنده میکنی؟ میگوید مگر ایمان نداری؟ حضرت ابراهیم میگوید میخواهم اطمینانم بالاتر برود. خداوند به او میگوید این کار و این کار و این کار را بکن. این تبیین زمینی از آن آموزه فرازمینیاست. ابراهیم قرآن تنها ابراهیم ذبح نیست. این ابراهیم هم هست. ابراهیمی که وقتی میخواهد با نمرود مباحثه کند بحث غروب خورشید و… مطرح میکند. اینجا که دیگر ایمان محض نیست؛ بنابراین تبیینهای زمینی از آموزههای فرازمینی در خود قرآن اتفاق میافتد یعنی ما مجازیم روی اینها اینطور فکر کنیم.
وی افزود: وقتی در داستان موسی و خزر، موسی سوال میکند و خزر میگوید عجله نکن این کار را انجام بده، خزر نمیگوید سوال نکن، میگوید در سوال کردن عجله نکن، صبر کن. سوال کردن ممنوع نیست، عجله ممنوع است. خضر کسی است که یک سری اسرار را میداند، اما نام او را هم کسی نمیداند، اما کسی که میپرسد و قانع نمیشود تبدیل به پیامبر اولوالعزم میشود. بیشترین نامی که در قرآن آمده نام موسی (ع) است. او مدام میخواهد بپرسد و کشف کند. پس در آموزههای قرآن تعبد صرف مطرح نیست. تعبد و تعقل است. تعبد باید به گونهای معنا شود که دیگر متناقض با تعقل نباشد.
انتقاد از برخورد دوگانه با فلسفه احکام
آقای مهریزی ادامه داد: سومین موردی که میتوان به عنوان مجوز ذکر کرد این است که در خود مناسک، در کنار مناسک و شعائر، کارکردهای آنها نیز ذکر شده است. نماز میخواهد فحشا را از بین ببرد، حج میخواهد استواری جامعه اسلامی و دینی را فراهم کند. نکته چهارم اینکه یک سری از موارد علل و فلسفه احکام را بیان میکند. گرچه متاسفانه هم مفسران و فقها وقتی به این موارد میرسند آنها را حمل بر حکمت میکنند و میگویند. این حمل خلاف مشی اصولی خودشان است، زیرا وقتی بای سببیت یا لای تعلیل در جایی به کار میرود ظهور آن در علت است. شما وقتی آن را از ظهور خود خارج کنید، خلاف محاوره رفتار کردهاید. چطور اِن شرطیه بر مفهوم شرط دلالت میکند و اگر آن را بردارید میگوید خلاف ظاهر عمل شده است؟ بای سببیت و لام تعلیل هم بر تعلیل دلالت میکند اگر بر تعلیل بودنش عمل نکنید خلاف ظاهر عمل کردهاید.
وی افزود: وقتی میگوید «اَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» علیت برداشت میشود. حالا اگر نان آور توانا نبود و مثلا یک معتاد گوشه خانه افتاده است دیگر او رئیس نیست. اینجا نیز میگویند: نه، این حکمت است! بای سببیت در زبان عربی برای سبب و علت است. چرا شما آن را از این سببیت خارج میکنید؟ چطور شما در سوره حجرات در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» میگویید آیا بررسی کردن خبر فاسق موضوعیت دارد یا طریقیت؟ و بعد پاسخ میدهید، چون با تعبیر تعلیل بیان میشود طریقیت دارد؛ بنابراین اگر فاسدی خبر آورد که میدانیم حرف او درست است به آن عمل میکنیم و دیگر بررسی لازم ندارد. همین تعبیر در مورد آیه شهادت زن و مرد نیز هست. اما اینجا میگویید این حکمت است، نه علت.
آقای مهریزی گفت: چهار نکته ذکر کردم که ما مجازیم اینطور بیاندیشیم، فکر کنیم، بررسی کنیم. یک؛ دعوت به تعقل و تفکر عام در قرآن و روایات. دو؛ تبینهای زمینی نسبت به آموزههای فرازمینی. سه؛ بیان فواید و کارکردهای عبادات و مناسک؛ چهار؛ بیان علت و فلسفه احکام در آیات قرآن و روایات.
وی افزود: خلاصه سخنان من این شد که مناسک و شعائر دینی نشانهای است که ادیان و مذاهب را از یکدیگر متمایز میکند. این کارکرد قهری مناسک است. نام این کارکرد قهری را هویت بخشی میگذاریم. در کنار این کارکرد قهری مناسک و شعائر سه کارکرد دیگر بر اساس آنچه که از خود این متون به دست میآید وجود دارد: یکی کارکرد معرفتی، نگاه انسان را به زندگی، جهان، خدا و انسان توسعه میدهد و افق دید را باز میکند و بسیاری از مسائل انسانی را گرهگشایی میکند. مورد بعدی بحث معنویت و اخلاق است و مورد آخر بحث اجتماعی و مسئولیتهای اجتماعی است که اینها میخواهند ایجاد کنند. این کارکردهای چهارگانه اگر به کارکرد قهری منحصر شود، لغزش حکومت است. حکومت از آن سواستفاده میکند، فرد هم مغرور میشود و فکر میکند قلههای معنویت را فتح کرده است و خداوند دربست دراختیار اوست و آن نقطه سقوط اوست. اگر کارکرد عبادات و مناسک با سه مورد دیگر همراه نشود فلسفه اصلی خود را از دست میدهد و تنها به یک کارکرد قهری منحصر شده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری شفقنا، تاریخ انتشار:۲۰ فروردین ۱۴۰۲، کدخبر: ۱۵۵۴۰۰۳، fa.shafaqna.com