پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - 2025 June 02
کد خبر: ۳۹۵۷۳۰
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
با کمی جست‌وجو می توان به آمار ثبت‌نشده از درگذشت معلمانی دست یافت که در راه مدرسه یا در خود مدرسه به دلا‌یل مختلف جان باخته‌اند. رقم ٣٦ نفر در پنج سال اخیر. سال اینجاست که چرا در کنار مشکلات مختلف آموزش و پرورش ، به وضعیت این شهدای خدمت توجهی نمی شود؟ چرا فقط خاطرات بد مدرسه در ذهن ما می ماند و خاطرات ایثار معلمان را از یاد می بریم. چرا آموزش و پرورش، فاقد اقدام نوآورانه برای ثبت و ضبط این ایثارگری ها و نوداشت نام این نام اوران بشکل سالیانه است؟

شعار سال : مشکلات آموزش و پرورش و نظام آموزشی کشور، یکی دوتا نیست و اخبار زیادی از این مشکلات و چالش ها و بعضا ناهنجاری ها ، روزانه از طریق رسانه های مختلف به گوش ما می رسد. از کمبود مدرسه گرفته تا مواردی نادر از تنبیه بدنی دانش آموزان و تحلیل های مربوط به بی عدالتی آموزشی و ضعف تحصیلی دانش آموزان و کمبود معلم و نارضایتی معلمان و کادر آموزشی از دریافتی ها و غیره. اما در این بین، کمتر کسی به اخبار و آمار مربوط به درگذشت معلم ها و ایثارگری های انها برای دانش آموزان توجه می کنند. درگذشت های شهادت گونه در راه مدرسه یا درون مدرسه و عموما برای دانش اموزان یا نجات جان آنها.
با کمی جست‌وجو می توان به آمار ثبت‌نشده از درگذشت معلمانی دست یافت که در راه مدرسه یا در خود مدرسه به دلا‌یل مختلف جان باخته‌اند. رقم ٣٦ نفر در پنج سال اخیر.مطابق صحبت‌های معلمان و فعالان صنفی معلمان، این تعداد تنها بخشی از آمار ثبت‌شده محسوب می شود و چه بسا معلمان بسیاری باشند که به دلیل دوری‌شان از پایتخت و عدم دسترسی به وسایل ارتباطی، نحوه مرگ آن‌ها ثبت نشده یا اطلاع رسانی نگردیده باشد.

قصه درگذشت این معلم‌ها شاید برای چند روز نقل محافل باشد ولی عموما بعد از مدتی کوتاهی از یاد می رود و شاید به مناسبتی ، مجددا یادآوری شود. این انگار خاصیت زندگی امروز است که هنوز بسیاری از ما فیلمی از تنبیه بدنی معلمی را در گوشی تلفن همراهمان داریم، اما حتی نمی‌دانیم که در استان سیستان‌وبلوچستان چندین معلم قربانی عملیات تروریستی می‌شوند. یک‌بار اسامی را با هم مرور کنیم؛ در فروردین ٩٢ یک فرهنگی در بروجرد، دی ماه سه نفر در سبزوار، آذرماه پنج نفر در لردگان در تصادف جاده‌ای و در راه مدرسه جان باخته‌اند. در سال ٩٣، آبان یک نفر، دی‌ماه دو نفر، بهمن‌ماه پنج نفر و اسفندماه چهار نفر از فرهنگیان در جاده و سه نفر نیز در استان سیستان‌وبلوچستان و در ترور جان باخته‌اند.

۳۶ معلم درگذشته در راه مدرسه و دانش آموزان +شهدای حین خدمت مدرسه در پنج سال اخیر

به آمار این سال باید محسن خشخاشی را نیز افزود. در سال ٩٤ یک نفر در خردادماه، حسن امیدزاده در اردیبهشت، شهریورماه سه دانشجو معلم، آذرماه یک نفر در تصادف و علی نوروزی؛ آموزگاری که در راه بازگشت از مدرسه عشایری به خانه یخ زد و دی‌ماه نیز سه نفر در دو تصادف جاده‌ای جان خویش را از دست دادند. این ٣٢ آموزگار، با دو آموزگار جان‌باخته در سال ٩٥، کسانی هستند که در جست‌وجوی گوگلی یافت شدند و این جدا از کسانی هستند که جان‌باختن‌شان یا رسانه‌ای نشده یا به گونه‌ای جان باخته اند که در جست‌وجوی واژه‌های «معلم» و «کشته» یافته نشدند.

محمدرضا نیک‌نژاد، آموزگار و فعال صنفی معلمان درباره معلمان و حوادثی که منجر به فوت آن‌ها شده، می‌گوید: «در مدتِ بیست و چند سال آموزگاری شاهد سکته چندین همکار در کلاس، از سر استرس و فشار کاری بوده که دست‌کم دو نفر از آن‌ها جان باختند. بی‌گمان باید آن‌ها را نیز به جمع فرهنگیان جان‌باخته در راه آموزش افزود. در یک برآورد ساده می‌توان پی برد که چندین برابر جان‌باختگان، می‌توان آسیب‌دیدگان و کسانی را که تا پایان عمر درگیر آسیب‌های چنین حادثه‌هایی هستند در نظر گرفت. همچنان که دیده می‌شود شمار فرهنگیانی که هنگام انجام وظیفه - از هنگام بیرون‌رفتن از خانه برای درس‌دادن تا بازگشت دوباره- جان باخته اند، شگفت‌آور است».

نیک‌نژاد در ادامه می‌افزاید: «برای آن‌ها که آشنایی اندکی با این حرفه دارند، روشن است که یکی از استرس‌زاترین و پیچیده‌ترین حرفه‌ها معلمی است- آن هم با نوآموزانی از نسل اینترنت و گوشی‌های هوشمند و فیس‌بوک و تلگرام و.... حال اگر این پیچیدگی را به جاده‌های پرخطر و خودرو‌های ناایمن و دوری راه آموزگار از محل کار، ساختمان‌های فرسوده و پرخطر، بخاری‌های نفتی غیراستاندارد، جاده‌های سردسیر و گرمسیر روستایی و... بیفزاییم، آموزگاری در ایران یکی از خطرناک‌ترین حرفه‌ها به شمار خواهد آمد. از این‌رو گمان نمی‌کنم به جز کارگران ساختمانی و نظامیان- آن هم در هنگام جنگ- حرفه‌ای خطرخیزتر و آسیب‌زاتر از آموزگاری باشد. اما پرسش‌هایی از کاربه‌دستان دولتی و آموزشی. آیا متناسب با این سختی‌ها، فرهنگیان قدر می‌بینند؟»

نیک‌نژاد با اشاره به اینکه بسیاری از این آموزگاران جان‌باخته و آسیب‌دیده سال‌هاست که از جایگاه اقتصادی، آموزشی و اجتماعی خویش گله‌مندند، افزود: «آیا برنامه‌ای برای برگرداندن جایگاه اجتماعی آن‌ها دارید؟ بسیاری از همکارانی که از حادثه‌های گوناگون جان به در می‌برند نیازمند کمک‌های مادی و معنوی هستند. من در دوسال گذشته با دو خانواده از همکاران آسیب‌دیده آشنا شدم که از بی‌توجهی دست‌اندرکاران بسیار گله‌مند بودند. آیا هنگام آن نیست که با طرحی فراگیر و کارآمد به یاری آسیب‌دیدگان فرهنگی و خانواده‌هایشان بشتابید؟! آیا برخورد‌هایی این‌چنین می‌تواند زمینه رضایت حرفه‌ای برای فرهنگیان که شاهد ازجان‌گذشتن همکارانی مانند گنگوزهی، امیدزاده، صفرزاده و ... بودند را در آینده فراهم کند؟ باید این ازجان‌گذشتگی‌ها و این حرفه خطرساز و مهم را پاس داشت».

خانم کبیر، همسر محسن خشخاشی است. معلم فیزیک مدرسه‌ای در بروجرد که پس از اعلام نمره پایین به دانش‌آموز خود با ضربات چاقو از پای درآمد؛ اتفاقی دردناک که تجمع آموزگاران را در پی داشت. در آستانه روز معلم، خانم کبیر غمگین است و صدایش می‌لرزد. او می‌گوید: «بعد از فوت همسرم هیچ کمکی از سوی آموزش‌وپرورش به ما نشد. واقعا انتظار دارید کسی از ما دلجویی کرده باشد؟ نه، این اتفاق نیفتاد. حتی حاضر نشدند نام او را در فهرست شهدا قرار دهند».

همسر علی نوروزی، معلمی که در راه مدرسه در برف ماند و یخ زد، اما روایت دیگری دارد، او هم خیلی مشتاق به صحبت‌کردن نیست. اما در جملاتی کوتاه و با لهجه محلی می‌گوید: «من سواد ندارم. اما مسئولان آموزش‌وپرورش کوتاهی نکردند و از ما دلجویی کردند».

محمدرضا گنگوزهی، برادر معلم مرحوم حمیدرضا گنگوزهی است که در فروردین امسال بر اثر ریزش آوار در مدرسه جان سپرد. او با اشاره به اینکه مرحوم گنگوزهی دارای دو فرزند بود که یکی از آن‌ها مبتلا به سندرم دان است و دیگری هم لکنت زبان دارد، می‌گوید: «خانواده برادرم شرایط مالی خوبی ندارند. از وزیر آموزش‌وپرورش ممنونیم که برای دلجویی به روستای ما آمدند. آن‌ها قول داده اند بعد از این اتفاق، همسر ٢٥ ساله برادرم را استخدام رسمی آموزش‌وپرورش کنند و امیدوارم این اتفاق بیفتد. اما هنوز هیچ اتفاق ملموسی را بعد از مرگ برادرم حس نکرده‌ایم...».

دغدغه اصلی خانواده این معلمان یک سؤال بزرگ است. آیا مرگ در حین خدمت شهادت محسوب نمی‌شود؟ از طرفی در شرایطی که حقوق قشر معلم جزء پایین‌ترین رده‌های حقوقی است و بیشتر این معلمان ساکن نواحی محروم کشور بوده اند، آیا کسی وضعیت خانواده آن‌ها که سرپرست شان را از دست داده پیگیری می‌کند؟

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات،برگرفته از منابع گوناگون

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین