شعارسال: جنگ تحمیلی عراق به ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ جنگی که شاید در دوران وقوع، کمتر به اهمیت تاریخی آن توجه می شد. اهمیتی که پس از گذشت 34 سال از روزهای آغازین، بیش از گذشته خودنمایی میکند و ذهن سیاستمداران و نظامیان را به خود مشغول میدارد.
اینکه "چه عواملی باعث شد صدام به کشور ما حمله کند و تجاوز به مرزها و تجزیه بخش نفتخیز خوزستان را طراحی کند" سؤالی اساسی است که یافتن پاسخش میتواند نقش بازدارندهای برای آیندۀ کشور داشته باشد.
اینکه "مراحل آمادگی و گذار ارتش عراق از طراحی تجاوز به اجرای هجوم، به چه شکل طی شد و چرا ارتش و نیروهای اطلاعاتی ما به علائم و آثار این مرحله بیتوجهی یا کمتوجهی کردند"، سؤال مهم دیگری است که ضرورت هشیاری و آمادگی دربرابر خطرات احتمالی در آینده را به دنبال دارد.
اینکه با وقوع تجاوز همهجانبه و اشغال بخشهای متعددی از خاک کشور ودرپی ناتوانی نیروهای نظامیدر پیشگیری و مقابله با مهاجمان، "چگونه مقاومت مردمی دربرابر ارتش متجاوز شکل گرفت و تلاشهای مردمی با تلاشهای نظامی چه آمیختگی و هماهنگیای پیدا کرد که به توقف متجاوز و عدم تحقق هدفهای او انجامید"، سؤالی است اساسی و مهم که در ابعاد مختلف نظامی، مدیریتی، اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی قابل بحث و بررسی است و نتایج آن میتواند درسآموز ملتهای دیگر و نسلهای آینده و کشور باشد.
سؤال اساسی دیگر این است که "اختلافنظر رهبران سیاسی و نظامی کشور، تا چه حد برسیر موفقیت دشمن و ناکامی جبهه خودی مؤثر بود و ادامه این اختلافنظر حتی پس از برکناری بنی صدر، با چه روشی حلوفصل شد که شاهد پیامدهای سوء گذشته را نبودیم؟" در این زمینه، باید به این نکته مهمتوجه کرد که بهطور طبیعی دستیابی به وحدت نظر کامل بین رهبران سیاسی و نظامی، امری دشوار یا حتی نشدنی است. این دوگانگی، به چه شکل باید در عرصه عمل به تصمیمگیری نهایی مبدل میشد که کمترین اثر منفی را بر منافع ملی میگذاشت؟
"روابط بینالملل و تأثیر آن در بازدارندگی یا کاهش خسارات جنگ"، مبحث دیگری است که تجربهنگرفتن از درسهای آن میتواند به تکرار خساراتی نظیر تحریم، انزوای سیاسی و تبلیغاتی، تشکیل ائتلاف علیه خودی، بیتوجهی به جنایات جنگی دشمن و صدور قطعنامههای بینالمللی علیه منافع ملی و ... بینجامد.
علاوه بر همه اینها، "نقش و رابطه مردم و رهبری در یک فرایند مقاومتی و دفاعی، بهویژه در یک دفاع طولانی" باید مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا این سرمایه عظیم که در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، گنج بیپایان و بیبدیلی برای کشور محسوب میشد، میتواند با برنامهریزیهای تبلیغاتی و فرهنگی دشمن بر روی جامعه، یا تکراراشتباهات بزرگ در قدرت سیاسی کشور، به جمهوری اسلامی لطمه وارد کند.
به اعتقاد نگارنده، نگاه به هشت سال دفاع مقدس، از منظر تاکتیکها و راهبردها، نگاهی نیست که بتواند بهطور مستقل پاسخگوی این سؤالات و سؤالاتی مانند آن باشد.
* تاکتیکها با همۀ اهمیت و ظرافت هایشان ممکن است بمیرند و تاریخ مصرف شان تمام شود.
راهبردها با تغییر دشمن، تغییر اهداف، و تغییر فرصتها و تهدیدها، دگرگون میشوند. آنچه از هشت سال دفاع مقدس برای ما مهم است و باید در هر جستجو و پژوهشی دنبال آن باشیم، عواملی نظیر "ایمان و توکل به خدا"، "حقانیت یا عدم حقانیت"، "روحیه دفاعی"، "مدیریت و مدیریتپذیری"، "اعتقاد به رهبری"، "ابتکار و خلاقیت"، "غلبه بر مشکلات و تسلیمناپذیری"، "تهدیدشناسی و هشیاری"، "بازدارندگی"، "وحدت ملی" و ... است.
این درس ها تاریخ مصرف ندارند و جاودانهاند و هر ملتی که بخواهد عزیز و شریف باقی بماند باید پیش از آنکه گرفتار دشمن شود، به این سرمایۀ عظیم مجهز باشد؛ سرمایهای که نسل انقلابدیده برای ما بر جای گذاشت تا در منطقهای پربحران و دورانی پر از جنگهای ائتلافی، به لطف الهی کشور خود را از آسیب و طمع دشمنان مصون بداریم.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از وبسایت دفاع مقدس، تاريخ انتشار 4 اسفند 1393 : www.hdrdc.ir