شعارسال : سالهاست که سوزندان کاه در شالیزارهای گیلان به معضل بزرگی برای مردم تبدیل شده است. برخی تقصیر را از ناحیه کشاورز میدانند و با اعمال رفتارهای امنیتی در تلاشاند که جلوی این پدیده آزار دهنده را بگیرند ،عدهای هم با کشاورز همراهی کرده و مسئولین را متهم میکنند که راهکار مناسبی در راستای پیشگیری این معضل ندارند.
گفتگو با باقر کریمی کارشناس ارشد مکانیزاسیون کشاورزی و مدرس دانشگاه تلاشی است برای رسیدن به راهکاری مناسب:
* اواسط شهریور دود ناشی از آتش زدن کاه و کُلُش باقی مانده از برنج نه تنها مردم روستا که بخشی از مردم شهرهای گیلان را مختل کرد. پرسش این است چرا این پدیده چندسالی ست که دیده میشود و چرا در گذشته وجود نداشت؟
- در گذشته تعادل بین تولید مصرف در خانواده برقرار بود. اگر دقت کنید در بیشتر جاهایی که (امروز) کاه را میسوزانند (در گذشته) دام هم پرورش میدادند. اما با گسترش سطح شهرها و حاشیههای آن، عملا دام از دایره بیرون رفت و در حلقه تولید و مصرف٬ مصرف حذف شد. همین امر سبب شد که کشاورز ناگزیر شود کاه مازاد بر مصرفش را حذف کند. شما بشنوید؛بسوزاند!
چیزی که ما از گذشته دیده یا شنیدهایم این است که کشاورز چیزی بنام مواد زائد و ضایعات نداشته اما امروزه با وجود نهادهای متعدد و صرف بودجههای کلان با مشکلات عدیدهای مواجه شده است.
* یعنی سوزاندن کاه و کلش راحتترین راه برای کشاورز است؟
بدون تعارف بگویم که هدف هر شخص یا شرکت رسیدن به بیشترین سود است و هیچ نهاد تولیدی بفکر سلامت افراد جامعه و محیط زیست نیست. کشاورز هم از این امر مستثناء نیست. او میخواهد بیشترین تولید و سود را با کمترین هزینه داشته باشد بنابر این برای از بین بردن موادی که اکنون برایش زائد است، از سادهترین روش که سوزاندن است استفاده میکند و اینجاست که نقش نهادهای دولتی پر رنگ میشود.
* فرمودید نهادهای دولتی٬اینجا دو سوال مطرح میشود؛اول سالانه نیروی انتظامی افرادی را به قوه قضاییه معرفی میکند و مجازات میشوند. آیا این راهکار میتواند موثر باشد؟
*دوم سر و سامان دادن به این موضوع وظیفه کدام نهاد است؟ امنیتی قضایی یا نهادهایی مانند جهاد کشاورزی و یا اجرایی مانند فرمانداری و بخشداریها و محیط زیست؟
اجازه بدهید به پرسش دوم بعدا بپردازم. اما آیا مجازاتها میتواند موثر باشد؟
بگذارید با پرسشی پیش برویم:باتوجه به تبلیغات در زمینه زیان های گوناگون مواد مخدر٬ هزاران نفر مجازات میشوند اما اعتیاد ریشه کن شده است؟
یا برای نبستن کمربند ایمنی هزاران نفر جریمه سنگین میشوند اما همه رعایت میکنند؟ البته در این زمینه هم بیتاثیر نیست اما علاج در ۱- آموزش و ۲- مکانیزه کردن کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی است.
اگر نهادهای مربوطه که در پرسش بعدی به آن خواهم پرداخت به وظایفشان عمل کنند٬ هیچ نیازی به مداخله نیروی محترم انتظامی و قوه محترم قضاییه نیست.
چه بسا افرادی محاکمه شدهاند که کاهشان توسط افراد دیگر (حالا به هر دلیلی) آتش زده شده است. چون متعلق به خودشان بوده٬ خسارتشان هم متوجه خودشان شده است.
اما در خصوص اینکه چه نهادی متولی این امر است باید گفت که این وظیفه بردوش جهاد کشاورزی گذاشته شده است.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک کشاورز بخاطر افزایش تورم افزایش قیمت نهادههای تولیدی٬ کاهش درآمد، افزایش هزینه تولید و سوء مدیریت، توان مالی جمع آوری بقایای سطح مزرعهاش را ندارد. مطمئنا جهاد کشاورزی هم که در گذشته اقدام به خرید کاه از مردم میکرده٬ اکنون با کسری بودجه مواجه شده است. چنانچه امکانات بوجود آید راههای مکملی وجود دارد که این سرمایه به دود تبدیل نشود.
* قبل از اینکه به «چه راهکارهایی در این زمینه وجود دارد؟» اجازه بدهید این را مطرح کنم که اگر کاه راه بر گستره شالیزار پخش کنیم ٬ چه اتفاقی میافتد؟ عدهای معتقدند که کاه درصورت تجزیه شدن گاز متان و اتان تولید میکند که چندین برابر خطرناکتر از دی اکسید کربن است و برخی آنرا رد میکنند و معتقدند که تجزیه کاه به حاصلخیزی خاک کمک میکند. نظر شما چیست؟
در خصوص تولید گاز اتان و متان باید این پرسش را از کسانی که مخالف تولیدش هستند پرسید:
آیا گاز اتان و متان هیچ کاربردی در صنعت ندارد؟ اگر چنین است پس چرا بعضی از کشورها هزاران هکتار نیشکر و ذرت کشت میکنند تا بتوانند بعد از رسیدن به هدف اصلیشان ، گاز اتان و متان تولید کنند؟ ما باید بدنبال حل مسئله باشیم نه آنکه بدون دانستن پاسخ اصل مسئله را پاک کنیم! بنده مدافع پخش آن در مزارعام (درصورتیکه جمع آوری نشود).
البته این هم یکی از راهکارهاست که نیازمند آموزش توسط جهاد کشاورزی ست.
بطور کلی گیاهان برای رشد و باروری نیاز به دونوع مواد غذایی دارند:
۱- املاح محلول درآب: نظیر اکسیژن٬ کربن و…
۲- عناصری که توسط خاک جذب میشوند. که دو گروهند:
الف) عناصر پر مصرف (ماکرو): نیتروژن، فسفر٬ پتاسیم٬ کلسیم، منیزیم، گوگرد
ب) عناصر کم مصرف (ریز مغذی): آهن، منگنز٬ بر٬ مس٬ روی٬ کلر و…
با توجه به مواردی که عرض کردم میتوان با پخش کردن کاه بر زمین به دستاوردهای زیادی رسید.
پوسیدن کاه و کلش موجب افزایش عناصر غذایی قابل استفاده برای خاک شده و از طرف دیگر کاهش مصرف کودهای شیمیایی را بدنبال دارد.
تجزیه شدن کاه سبب میشود که مواد آلی خاک بیشتر شود. مواد آلی باعث انتقال بیشتر عناصر به خاک میشود و چنانچه اگر نیاز به کود رسانی هم باشد ٬ وجود مواد آلی ٬ روند جذب عناصر موجود در کودهای شیمیایی را بیشتر میکند.
و همچنین تجزیه کاه در مزارع و افزایش مواد آلی باعث افزایش بهره وری در آب میشود و با این عمل در مصرف آب نیز صرفه جویی خواهد شد.
* خب روشن است که اگر کاه را بسوزانیم این مواد آلی از دست خواهیم داد. آنوقت تنها راه جبران حاصلخیزی خاک رو آوردن به کودهای شیمیایی ست. کودهایی شیمیایی چه خطراتی را متوجهمان میکند؟
متاسفانه امروزه استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی به صورت مد درآمده است و کم کم دارد به قرارداد تبدیل میشود. البته مصرف کم آن لازم است. اما وقتی آموزش صحیح رنگ میبازد مردم چارهای جز استفاده از کودهای شیمیایی ندارند.
سموم و کودهای شیمیایی ٬ یا مستقیما جذب گیاه (که در اینجا برنج است) میشوند و یا به آبهای زیر زمینی نفوذ میکنند و یا اینکه تبخیر میشوند. پس در هر سه صورت وارد چرخه زیست انسانها میشوند. و اگرچه اینکه عرض خواهم کرد از تخصص بنده خارج است اما همین امر باعث بوجود آمدن انواع بیماریها و ازجمله سرطانها نیز میشود.
مصرف بیش از اندازه کودهای شیمیایی علاوه بر افزایش میزان شوری خاک ٬ ساختمان آنرا هم تغییر میدهد و باعث سفتی خاک میشود اما با تحزیه کاه و اضافات محصول اثر تخریب کودهای شیمیایی بر خاک خیلی کمتر میشود. از سوی دیگر با سوزاندن کاه موجودات ریز بر اثر گرمای شدید یا کشته میشوند و یا فعالیتشان متوقف میشود. این موجودات در انتقال مواد آلی در عمق و سطح خاک نقش تعیین کنندهای دارند.
* بدنیست کمی هم به سایر استانها و یا کشورها بپردازیم.در نقاط دیگر با کاه حاصله چه میکنند؟
زمان برداشت محصول در گیلان که عمدتا برنج است ممکن است با شروع بارندگی مصادف شود. از آنجا که بخشی از کار (جدا سازی دانه از ساقه) توسط ماشین آلات (کمباین) انجام میشود و کاه حاصله در یک نقطه دپو میشود ٬ این نگرانی را در کشاورز ایجاد میکند که اگر گرفتار بارندگی شد با این دپو چه کند. بنابراین در اولین فرصت چارهاش را در کشیدن یک کبریت میبیند.
در سایر استانها که گندم و سایر چیزهاست٬ بخشی جمع آوری شده و بخشی هم به تناوب سوزانده میشود.
اما شدت و پیک آن در گیلان خیلی زیاد است که همه متوجه خسارتهای آنیاش میشوند.
اما این مشکل در کشورهای توسعه یافته برطرف شده است.
آنها با استفاده از سیستم «مکانیزاسیون» در کشاورزی به دستیابی به توسعه پایدار کمک کردهاند.
توسعه پایدار توسعهای ست که نیازهای جامعه را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده و نیازهایشان برآورده میسازد. با توجه به عملکرد ما و توصیفی که از این نوع توسعه رفت بنظر شما کجای این مقوله قرار داریم؟!
در مکانیزاسیون کشاورزی تنها شرکتهای مربوطه هستند که در امر کاشت، داشت و برداشت مداخله میکنند. و هم آنها هستند که باید به مالک زمین و دولت پاسخگو باشند.
در گیلان بیش از ۱۵ شرکت مکانیزاسیون ثبت شده است که عملا فعالیتی ندارند. از طرفی چون درگیلان سطح مالکیت کم است ٬ اجرای سیستم مکانیزاسیون با مشکل مواجه میشود.
در سایر کشورها چنانچه مالکی کمتر از صد هکتار زمین کشاورزی داشته باشد ٬ حق خرید ماشین آلات کشاورزی را ندارد و شرکتهای مکانیزه تمام امور را انجام میدهند.
* مکانیزاسیون تاحدی در کشور و یا استان دنبال شده اما همیشه عقیم مانده و یا کشاورز معتقد است که کارآمد نیست.باگذشت چند دهه از بحث مکانیزاسیون ٬ چرا این توسعه در ایران صورت نمیگیرد؟بنظر شما مشکلات پیش روی مکانیزاسیون در ایران چیست؟
از بزرگترین مشکلات عدم شکل گیری مکانیزاسیون در گیلان مشکل عمل و اجرای برنامههای ساماندهی کشاورزی ٬ نداشتن ارتباط صحیح و منسجم بخشهای کشاورزی ست. بجای اینکه این بخشها مکمل هم باشند یا در تضاد هماند یا در موازات یکدیگر.
مثلا تحقیقاتی در موسسات و دانشگاههای کشور انجام میشود سپس در مزارعی آزمایش میشود.
نوع آوریهایی به بازار عرضه میشود که در مرحله بلوغ رسیده است اما در مرحله آخر ناکام میماند. یعنی یا کشاورز دیر مطلع میشود و یا بنا به دلایلی از طرح استقبال نمیکند!
در اینجا آن ارتباط مکمل باید صورت گیرد که انجام نمیشود.
نکته دیگر ترویج و آموزش و انتقال آن به کشاورز است که باز هم جنین ناقصی ست.
مورد دیگر عدم حمایت از فارغ التحصیلان رشته کشاورزی ست.
یعنی فارغ التحصیل کشاورزی دانش اش را دارد اما سرمایه اجرایش را ندارد.
ناگزیر به شغل نامتناسب با رشته رو میآورد.
نکته دیگر به سرمایه گذاری در صنعت کشاورزی مربوط است متاسفانه با واردات بیرویه هیچ سرمایه گذاری علاقه به ورود به این صنعت را ندارد چون سودآوری نسبت به سایر صنایع پایینتر است.
از طرفی فرهنگ مکانیزه کردن در کشور به کندی صورت میگیرد که
ممکن است به نابودی کشاورزی برنج بیانجامد.
* در پایان باز به این پرسش میرسیم که با دود حاصله چه بکنیم؟ یعنی اگر قرار بود یک پرسش داشته باشم و آن اینکه چه کنیم که دیگر دود ناشی از آتش زدن کاه نداشته باشیم» پاسختان چیست؟
- ما در گیلان حدود ۲۴۰ هزار هکتار شالیزار داریم که از آن ۷۵۰ هزار تن کاه و کلش بدست میآید. نیمی از آن (۳۵۰ هزار تن) مصرف شده و نیم باقیمانده آن سوزانده میشود. و همین ۵۰٪ درصد خطرات زیادی را متوجه ما میکند.
حال میشود بصورت فهرست وار کل گفتگو را اینجا خلاصه کرد:
تغییر نحوه کار کشاورزی از سنتی به مکانیزه از طریق
-تاسیس واحدهای صنایع تبدیلی
-افرایش تسهیلات خرید بیلر
-تجیهیز و نوسازی اراضی احداث جاده بین زراعی
-آموزش و ترویج فراگیران و بهره برداران
- ایجاد مزیت نسبی از طریق سیاستهای حمایتی جهت جمع آوری و بسته بندی کاه و کلش
برای رسیدن به این هدف هم بخش دولتی و هم خصوصی و از طرفی دانشگاهها و رسانه و… باید تلاش کنند.
ما در قبال هدر رفت این سرمایه از یک سو و خطراتی که دامنگیر جامعه در حال و آینده میشود مسئولیم و هر کس باید به سهم خود پاسخگو باشد.
با اندکی اضافات و تلخیص بر گرفته از سایت گیل نگاه، تاریخ انتشار ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، کد مطلب: 9950 :