پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۸۶۵۹
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۵
ساخت یک دهکده مدرن با امکانات مدرن، جایی که از فقر در آن نشانی نباشد و به مسئولان نشان بدهد می‌توان کاری کرد که زندگی روستایی با فقر مترادف نباشد. این خلاصه همه چیزی است که صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، می‌خواهد با سه‌میلیاردو 500 ‌میلیون تومان کمک‌های مردمی انجام دهد. آرزویی زیبا، هدفی شریف و البته برنامه‌ای که یکایک دولت‌های ایران در 70 سال گذشته دنبال کرده‌اند.

شعار سال: برخی کارشناسان یکی از دلایل زلزله سیاسی بزرگ سال 57 را تفاوت شدید امکانات و فرصت‌ها بین شهر و روستا می‌دانند و پس از انقلاب نیز اگرچه جمعیت شهرنشین و روستانشین در ایران دستخوش تغییرات اساسی شده، اما همچنان و با وجود همه هزینه‌ها در روستاهای ایران، فقر مانند استخوانی در گلوی روستاییان مانده است. در سفری که ماه گذشته به روستاهای مناطق مرزی کردستان و کرمانشاه داشتم، نمونه‌ای از این فقر را در روستای «طای» و روستاهای اطراف آن گزارش کردم، اما ایده ساخت دهکده امید صادق زیباکلام فرصت دوباره‌ای شد برای پرسش سؤالاتی درباره اقتصاد و توسعه روستاهای ایران. سؤالاتی که شاید چندان بی‌ارتباط با طرح دهکده امید نباشند. آیا نمی‌توان روستاهای کشور را آباد کرد؟ آیا آبادی یک روستا با کمک‌های همه‌جانبه مردمی می‌تواند به معنی امکان آبادی بیش از 90 هزار روستای کشور باشد؟ چرا برخی مسئولان با طرح زیباکلام مخالف‌اند و چرا زیباکلام بر اجرای طرحش اصرار دارد؟ پاسخ به همه این پرسش‌ها جز با مرور نظرات زیباکلام و طرح‌ سؤالاتی ابتدایی از متخصصان توسعه و بازسازی ممکن نیست. با این توضیح ضروری که آنچه در ادامه می‌آید تنها به این امید گردآوری شده که فتح بابی برای سخن‌گفتن بیشتر در‌این‌باره باشد.

دهکده‌ای برای امید

صادق زیباکلام در چهار ماه گذشته تمام تلاش خود را برای تشریح ایده‌هایش درباره دهکده امید انجام داده است. او که با هجمه شدید رسانه‌های اصولگرا درباره دریافت کمک‌های مردمی و نگه‌داشتن آنها در حساب بانکی‌اش روبه‌رو بوده، هربار تلاش کرده ضمن توضیح برنامه‌هایش، با ساخت دوگانه زیباکلام- دلواپس از میان حامیان اجتماعی جریان اصلاحات برای خود یارکشی کند؛ تلاشی که البته تا حدود زیادی موفق بوده و بخشی از چهره‌های دانشگاهی یا سیاسی نزدیک به اصلاح‌طلبان نیز که منتقد اجرای طرح دهکده امید بودند، از ترس سوءاستفاده جریان سیاسی مقابل فعلا دراین‌باره سکوت کرده‌اند. زیباکلام همچنین چندبار تلاش کرده با حمایت مردم منطقه از زیر فشارهای رسانه‌ها خارج شود. انتشار عکس یادگاری با مردم زلزله‌زده تا انتشار نامه سرگشاده بخشی از بزرگان کُرد منطقه زلزله‌زده، گوشه‌ای از این تلاش‌هاست. زیباکلام پیش از آن درباره ایده «دهکده امید» گفته بود: «رؤیای «دهکده امید» محصول یک مشاهده بود: «فقر»؛ فقر هولناکی که روستاهای زلزله‌زده کرمانشاه و کردستان را در خود فرو برده است. زلزله کرمانشاه باعث شده بود آن فقر در برابر چشمان کسانی که برای کمک به زلزله‌زده‌ها آمده بودند، قرار گیرد». زیباکلام در بخش دیگری از سخنان خود گفته بود: «برخی از مسئولان با توجه به مقدار پولی که جمع شده (نزدیک به سه‌میلیاردو 400 ‌میلیون تومان)، پروژه را دست‌نیافتنی می‌دانند. من البته از ابتدا بنای کارم روی هماهنگی با مسئولان و سپردن کار به دست کُردها بوده است. برخی از مسئولان استقبالی نکرده و متأسفانه مشکلاتی را هم ایجاد کرده‌اند. یکی از استدلال‌هایشان آن است که من وسط کار می‌مانم و کار را نصفه‌‌ونیمه رها می‌کنم و مصیبتش می‌افتد بر گردن مسئولان در استان. یا می‌گویند این پول مال همه زلزله‌زده‌ها بوده و شما نمی‌توانید آن را فقط برای یک روستا خرج کنید. در عوض می‌گویند شما چندین مدرسه یا زمین ورزش بسازید». زیباکلام در ابتدا از طرح بازسازی کامل پنج روستا سخن می‌گفت و دراین‌باره نوشته بود: «هرچه می‌گذرد بیشتر و بیشتر معتقد می‌شوم که ما همان پنج روستا را کامل به ‌صورت پایلوت بازسازی مدرن کنیم. ایجاد تأسیسات تصفیه فاضلاب در خود روستا، لوله‌کشی آب آشامیدنی، مدرسه مدرن، زمین ‌بازی بچه‌ها. اگر روستا صد خانوار داشت، ایجاد کتابخانه، خانه بهداشت... . بعد می‌خواهم بروم سراغ کشاورزی‌شان و آن را هم مدرن کنم. آبیاری قطره‌ای، محل نگهداری احشام به‌ صورت بهداشتی و... . می‌توانیم با یک روستا شروع کنیم. به‌شدت به هماهنگی شورای بازسازی زلزله‌زدگان کردستان و مردم آن روستا نیاز داریم». اما پس از مدتی نظر زیباکلام تغییر کرد و احتمالا با هدف همراه‌کردن تعداد بیشتری از کارشناسان طرح خود را کوچک‌تر کرد و گفت: «روستای امید ما روستای «سراب ذهاب قادری» است که جزء منطقه ثلاث‌باباجانی است. 75 خانوار در آن سکونت داشته‌اند. بین 30 تا 40 نفر از اهالی در زلزله جان باخته‌اند و خانه‌های بسیاری ویران شده است. یکی از دلایلی که ما این روستا را برگزیدیم، تعداد کم خانوارهای آن بود تا با بودجه سه‌میلیاردی ما جور درآید». بااین‌حال زیباکلام در گفت‌وگوی روز گذشته خبر داد که «دهکده امید2» نیز در کار خواهد بود و از آن بازدید داشته است.

همکاری با بنیاد مسکن

در این بین، زیباکلام تفاهم‌نامه‌ای نیز با بنیاد مسکن به امضا رساند تا همکاری مشترک بین این دو برای ساخت روستای سراب ذهاب آغاز شود. او درباره امضای قرارداد با بنیاد مسکن گفته بود: «مانند برجام آن را هم نخوانده‌ام، اما امضا کردم. چون معاونان بنیاد آقایان مهندس عزیزالله مهدیان، مهندس مجید جودی و دکتر امیرحسین گرکانی به دلم نشسته‌اند و هر سه را انسان‌های امین، متعهد و درستی احساس کرده‌ام.به‌علاوه این‌قدر عقلم می‌رسد که اگر میان من و بنیاد مسکن مشکلی پیش بیاید، پدر جد من هم شانسی برای رویارویی با بنیاد ندارد در این بین طبیعی است که این سؤال پیش بیاید که مگر بنیاد مسکن تا همین امروز هم به انجام همین وظیفه مشغول نبوده و کج‌دارومریز در حد توانش چنین طرح‌هایی را اجرائی نکرده است؟ اگر پاسخ مثبت است، حالا چه معجزه‌ای اتفاق افتاده که بنیاد مسکن بتواند به کمک آن عصای موسی، نیلِ توسعه‌نیافتگی در روستاهای کشور را بشکافد و روستایی نمونه بسازد تا مسئولان با تماشای آن یاد بگیرند چطور 95‌ هزار روستای کشور را آباد کنند؟ و اگر پاسخ منفی است، چرا زیباکلام حاضر به امضای قرارداد با بنیاد مسکن شده است. شاید پاسخ به همین سؤالات است که زیباکلام را واداشته در توضیح تفاوت‌های طرح خود و آنچه در این سال‌ها اتفاق افتاده، پای خیرین؛ از کاشان و اصفهان تا فرانسه و آلمان را پیش کشیده و گفته است: «درحال‌حاضر استادان دانشگاه کاشان و خیران آن منطقه اعلام کرده‌اند که حاضر هستند هم تأمین مخارج کرده و هم تلاش برای اجرای این طرح در روستای دیگر کرمانشاه انجام دهند. این از سویی است که برخی از مهندسان فولاد مبارکه و بسیاری از ایرانیان خارج از کشور برای کمک و همکاری اظهار علاقه کردند و جالب اینکه سفارت آلمان و فرانسه هم با من دیداری داشتند و علاقه زیادی برای بازدید از روستای امید نشان دادند

با این‌حال سؤال مهم این است که ساخت یک روستا در میان صدها روستای تخریب‌شده در زلزله با کمک خیران و دانشگاهیان و سفارت‌های آلمان و فرانسه و بسیاری از ایرانیان خارج از کشور قرار است چه چیزی را ثابت کند؟ آیا تبعات اجتماعی تمایز قائل‌شدن بین یک روستا و صدها روستای دیگر حتی اگر به قصد انتقال پیامی به دولتمردان باشد بررسی شده و تناسب هزینه و فایده آن معقول بوده است؟

برآوردی از هزینه‌ها
آنچنان که می‌دانیم، بنیاد مسکن در دو بخش بازسازی حوادث و بهسازی مسکن‌های روستایی فعالیت می‌کند و برای هرکدام از این دو، استاندارد مخصوص به خود را دارد. در بحث بازسازی مسکن‌های روستایی مناطق زلزله‌زده مانند کرمانشاه، بنیاد مسکن مجموعه‌ای از فعالیت‌ها؛ از ارائه طرح و نقشه رایگان تا تهیه مصالح، نظارت و همیاری‌های دیگر را انجام می‌دهد که جمعا چیزی حدود 50‌ میلیون تومان (شامل وام کم‌بهره و تسهیلات بلاعوض) برای هر واحد مسکونی روستایی خواهد بود. حمیدرضا سبحانی، مدیرکل دفتر مسکن روستایی بنیاد مسکن،  هزینه ساخت هر واحد مسکن روستایی 80 تا 85 متری در مناطق زلزله‌زده را 700‌ هزار تومان به‌ازای هر مترمربع می‌داند و بنابراین ساخت هرکدام از این مسکن‌ها چیزی حدود 60‌ میلیون تومان هزینه خواهد داشت. اگرچه هنوز نمی‌دانیم هزینه ساخت 75 منزل مسکونی برای 75 خانوار سراب ذهاب برعهده زیباکلام خواهد بود یا بنیاد مسکن این وظیفه را مانند بازسازی دیگر مناطق روستایی برعهده خواهد داشت، اما اگر ساخت منازل در دهکده امید برعهده زیباکلام باشد، او برای ساخت این منازل حداقل به چهارونیم ‌میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. از دیگر سو آنچنان که محمدتقی نظرپور، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، زمستان سال گذشته در گفت‌وگو با فارس گفته، ساخت هر کلاس درس در ایران (که اگر از سوی این سازمان انجام شود استاندارد کیفی بیشتر و هزینه کمتری نسبت به ساخت مستقل دارد) چیزی حدود 185‌میلیون تومان هزینه دارد و بنابراین ساخت چهار مدرسه برای سه مقطع تحصیلی (با فرض مختلط‌بودن مدارس ابتدایی و راهنمایی و دو دبیرستان دخترانه و پسرانه مجزا) چیزی حدود سه میلیارد تومان هزینه خواهد داشت. بنابراین تنها ساخت خانه و مدرسه روستای سراب ذهاب چیزی حدود 7.5‌ میلیارد تومان هزینه دارد که بیش از دوبرابر بودجه فعلی زیباکلام است.

بیایید فرض کنیم که قرار است منازل در دهکده امید مانند دیگر روستاها از سوی بنیاد مسکن و مدارس نیز از سوی آموزش‌وپرورش ساخته شود و زیباکلام در ساخت هیچ‌کدام از آنها مشارکت نکند و صرفا قصد ساخت برخی تأسیسات مانند تصفیه‌خانه را داشته باشد. ساخت یک تصفیه‌خانه بسته به وسعت و توان تصفیه چیزی بین دو تا 70‌ میلیارد تومان هزینه دارد و چون به‌روشنی نمی‌دانیم منظور زیباکلام از تأسیس تصفیه‌خانه دقیقا چه نوع تصفیه‌خانه‌ای است نمی‌توانیم قضاوتی درباره امکان ساخت آن داشته باشیم. به سراغ سامانه آبیاری قطره‌ای برویم. دولت درحال‌حاضر به‌ازای هر هکتار اجرای آبیاری قطره‌ای چیزی حدود هفت‌میلیون تومان اعتبار بلاعوض در اختیار کشاورزان می‌گذارد که 85 درصد هزینه اجرای این طرح را شامل می‌شود و برای تأمین آن در سال 96 جمعا 600‌ میلیون دلار از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و سال آینده نیز قرار است 450‌ میلیون به همین منظور برداشت کند. بنابراین اجرای طرح آبیاری قطره‌ای نیز اتفاق تازه‌ای در روستاهای کشور نیست و پیش از این و درحال‌حاضر در بسیاری از روستاهای کشور در حال انجام است. به‌طورکلی با مقایسه یکایک ایده‌های زیباکلام برای دهکده امید متوجه می‌شویم همه آنها درحال‌حاضر نیز در سطح کشور در حال اجرا هستند و اگر نتایج حاصل از این تلاش‌ها به شکل ملموس قابل مشاهده نیست، اتفاقا به همین دلیل است که سال‌ها در ایران، توسعه نیز همانند بسیاری ترم‌های دیگر مانند پیشرفت، ثبات و... به‌مثابه کالایی قابل خریداری در نظر گرفته شده و همواره به سطحی خرد و نازل تقلیل یافته است.

توسعه تقلیل یافته است
کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه درباره طرح دهکده امید می‌گوید: نگاهی به طرح‌های سازندگی و پیش از آن برنامه‌های عمرانی شاه نشان می‌دهد ویژگی مشترک هر دو اینها تقلیل توسعه به ساخت‌وساز و نه توجه به آن به شکل یک نهاد یا قرارداد اجتماعی است. همین تقلیل‌گرایی زمینه سقوط رژیم سابق را فراهم کرد زیرا اگرچه عقلانیت ابزاری داشت اما از بسیاری الزامات دیگر تهی بود. توسعه یک نهاد اجتماعی است و باید ساخت‌یابی (Structuration) شود. سخن این است که به قول داگلاس نورث، دولت سازمانِ سازمان‌هاست اما حقیقت این است که در ایران دولت خود را به تنها سازمان موجود تبدیل کرده و به همین دلیل است که در رسیدن به بسیاری از اهداف مثل توسعه ناتوان است؛ چون آن دست‌های یاری‌گر را از خود دریغ کرده است. به همین دلیل است که می‌گوییم توسعه یک امر دولتی نیست. لطیفه‌ای هست که می‌گوید بدهکاری گله می‌کرد که 40 سال است از طلبکارم یک سال فرصت می‌خواهم تا بدهی‌ام را بپردازم اما وقت نمی‌دهد. اینجا هم باوجود اینکه مدیران ما سال‌هاست به مدیریت مشغول‌اند و برخی از آنها سابقه چندین دوره متناوب مدیریت در سطح وزارت دارند اما هنوز آن یک سال فرصت را به دست نیاورده‌اند که نهادسازی کنند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت خبروان، تاریخ 16 بهمن 96، کد مطلب: 14267008: www.khabarone.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین