شعار سال: خیلی از افراد، حتی برخی از کارشناسان خبره، نظام سلامت را سیستمی میدانند که به دلیل ساز و کار خاص خودش، به اصطلاح، بودجه بر است و تولیدکننده نیست؛ این دیدگاه سنتی از آنجا منشأ میگیرد که نظام سلامت، ارائه دهنده خدمت است و در نتیجه، بر اساس دیدگاه این گروه از افراد، حتماً جزو سیستمهای مصرف کننده در بودجهبندی کشور محسوب میگردد. از دیگر سو، تأمین سلامت، یکی از وظایف اصلی همه دولتها با هر نوع دیدگاه و گرایش سیاسی محسوب میگردد.
فرض محال، محال نیست؛ لذا با فرض اینکه دیدگاه سنتی فوق -که امروز با دلیل و برهان، خلاف آن ثابت شده است- مورد تأیید قرار گیرد، یکی از حیطههای بسیار مهمی که نظامهای سلامت در طی سالهای اخیر بسیار تلاش کردهاند؛ ایجاد منابع پایدار برای نظام سلامت است و حتی برخی از اندیشکدههای نظام سلامت در کشورهای توسعه یافته، نتایج ارزشمند و مدلهای قابل ارائه بسیار مفیدی طراحی کردهاند و راهکارهای بسیار ارزشمندشان، توانسته است، نظام سلامت را از یک سیستم صرفاً خدماتی، به نظام مولد ثروت تبدیل کند.
همانگونه که در نوشتار دیگری در تاریخ ششم اسفند 1396 در روزنامه ایران، خدمت خوانندگان عرض کردم، تنها 25 درصد از مؤلفههای مؤثر بر نظام سلامت در اختیار وزارت بهداشت است و 75 درصد از آن، مؤلفههایی است که در اختیار وزارت بهداشت نیست و برعکس، در اختیار سایر نهادهای دولتی و یا حتی بخش غیردولتی است؛ اما در هر حال، تولیت نظام سلامت در کشور ما، برعهده وزارت بهداشت است. در اینجا به همین نکته اکتفا میکنم و از شرح کامل این مقال میگذرم و تنها بسنده میکنم که بر اساس این واقعیت بسیار مهم، میتوان بسیاری از فرصتهای ذیقیمت را برای ارتقای میزان توانمندی نظام سلامت ایجاد کرد.
شاید بد نباشد به دنبال خروج دولت امریکا از برجام و برخی نوسانات ارزی، از هم اینک به فکر باشیم که اگر در این خصوص تهدیدی متوجه نظام سلامت ما است، آن را به فرصت تبدیل کنیم. اما این تهدیدهای احتمالی چه میتواند باشد و چگونه میتوان آن ها را به فرصت تبدیل کرد و نظام سلامت را بر خلاف انتظار رشد داد؟
یکی از مهمترین مواردی که شاید پیش و بیش از همه به ذهن برسد، تأثیرات ناشی از وقایع اخیر در عرصه بینالمللی و اقتصادی بر نظام سلامت است؛ بر اساس گفتههای مکرر وزیر محترم بهداشت، برخی چالشهای اقتصادی طرح تحول نظام سلامت، بخصوص در تعامل با سازمانهای بیمهگر، از مهمترین دغدغههایی است که طرح تحول نظام سلامت با آن مواجه است. از سوی دیگر، در سازمان برنامه و بودجه هم دیدگاههای متعددی در زمینه بودجههای مورد نیاز در طرح تحول سلامت وجود دارد؛ از جمله گفتوگوی روزنامه ایران در تاریخ چهارم دی 1396 با محمدرضا واعظ مهدوی، معاون وقت توسعه امور آموزشی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه کشور و رئیس انجمن اقتصاد سلامت ایران پیرامون بودجه وزارت بهداشت متضمن این نکته مهم بود که مسئولان وزارت بهداشت، در زمان آن مصاحبه یعنی حدود دو ماه قبل از سال 1397 و در هنگام تقدیم لایحه بودجه از سوی رئیس جمهوری به مجلس، چندان از سهم وزارت متبوع خود در بودجه سال 1397 رضایت نداشتهاند؛ بخصوص که با مشکلات مالی مهمی در زمینه کسری مخارج بیمارستانها، نقدینگی دارو، ناتوانی در پرداخت کارانه نیروهای درمانی و... مواجه بودهاند و از جمله، از محل هدفمندی یارانهها، سهم طرح تحول نظام سلامت از 4800 میلیارد تومان به 3800 میلیارد تومان کاهش داشته و سهم یک درصد مالیات بر ارزش افزوده نیز همان رقم قبلی باقیمانده است.
پس به نظر میرسد گریزی نیست جز آنکه وزارت بهداشت به فکر منابعی پایدار برای نظام سلامت باشد؛ منابعی که غیر از منابع فعلی از جمله بودجه دولت و یا مطالبات سازمانهای بیمهگر است؛ اما اینها چه منابعی است؟
شاید یکی از مهمترین نقاط قوت وزارت بهداشت، داشتن اعضای هیأت علمی و دانشگاههایی است که در رشته پزشکی، در بسیاری از حیطهها، حرفهای مهمی برای گفتن دارند. مرجعیت علمی کشور ما، چه از لحاظ عملکرد بالینی، چه از لحاظ فناوریهای نظام سلامت و چه از لحاظ آموزش و پژوهش، بخوبی تنه به تنه بسیاری از کشورهای طراز اول دنیا میزند. بر اساس گزارش تارنمای مهر در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، پرستاران ایرانی به علل مختلفی از جمله توانمندی، هوش و کارآیی بالا، مورد استقبال دیگر کشورها هستند که متأسفانه این جذب بالا و ایجاد شرایط بهتر برای اشتغال پرستاران در کشورهای پیشرفته باعث شده است سالانه بیش از هزار پرستار از کشور خارج شوند و در کشورهایی مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس، کانادا و البته استرالیا مشغول به کار شوند؛ اینها در واقع سرمایه است که از کشور ما میروند و باید برای آن فکری کرد بخصوص در شرایطی که براساس اظهارات رئیس کل سازمان نظام پرستاری کشور در تاریخ 5تیر۱۳۹۵ منتشر شده در تارنمای تابناک، نظام بهداشت و درمان ایران از کمبود پرستار رنج میبرد؛ اما آیا نمیشود تهدیداتی از این دست را به فرصت تبدیل کرد؟ دانشگاههای معتبر غربی در کشورهای منطقه شعب متعددی تأسیس کردهاند که این شعب، با هزینههایی بسیار گزاف، به تربیت دانشجویان علوم پزشکی در منطقه میپردازند و همزمان، مدرک آن دانشگاهها هم ارائه میشود و در عمل، یک تجارت بسیار پر سود در حیطه آموزش سلامت در منطقه راهاندازی کردهاند. در حالی که دانشگاههای علوم پزشکی کشور ما، با داشتن توان علمی بسیار قابل توجه و غیر قابل انکار در سطح بینالمللی، این امکان را دارند که پس از گذراندن ساز و کارهای اعتبار بخشی بینالمللی، هم در داخل کشور و هم در کشورهای منطقه، نسبت به آموزش بسیاری از علاقهمندان به آموزش عالی در علوم پزشکی اقدام کنند و در عین حال، هم از نظر علمی و هم از نظر اقتصادی، به یک رقیب جدی برای دانشگاههای غربی تبدیل شوند.
همین موضوع فوق را میتوان تسری داد به ارائه خدمات بالینی به بیماران سایر کشورها چه در داخل کشور و چه در خارج کشور؛ کشورهایی مثل هند و ترکیه در نزدیکی کشورما، در زمینه گردشگری سلامت (توریسم درمانی) سهم بسزایی از درآمد حاصل از این مقوله را به خود تخصیص دادهاند؛ در حالی که کیفیت ارائه خدمات علوم پزشکی در ایران (مثل عملهای جراحی ارتوپدی، جراحی قلب، جراحیهای زیبایی، دندانپزشکی و....) به صورت بالقوه بسیار بالاتر است و نیازمند تسریع، تقویت و ارتقای کیفی در فرآیند گردشگری سلامت (توریسم درمانی) از سوی وزارت بهداشت و سایر نهادهای ذیربط در سراسر کشور است. اگرچه کشور هند، پیشرو در ارائه خدمات به ارزانترین نحو ممکن است، اما با حضور کشورمان ایران به عرصه گردشگری سلامت و با توجه به امکانات کیفی و غنای علمی و وضعیت فرهنگی برتر در کشور عزیزمان، همراه با جاذبههای توریستی بسیار بیشتر، توانایی جذب گردشگران سلامت در ایران بسیار بیشتر از هند است.
یکی از مهمترین مؤلفهها در این زمینه، داشتن سازوکاری مناسب برای بازاریابی سلامت (Health marketing) است که به نظر میرسد در کشور ما هنوز بهطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته است. بر اساس اعلام تارنمای مهر در تاریخ هشت آبان 1392، در کل دنیا در سال 2011، سالانه 50 میلیارد دلار (یعنی حدود 1میلیارد بشکه نفت خام در سال؛ بیش از سه ماه کل صادرات نفت عربستان) از طریق توریسم درمانی عاید کشورهای مقصد شده است. در این میان، سهم نظام سلامت ایران از این رقم 600میلیون دلار در سال گذشته بوده است که از فروش خدمات به 85هزار نفر گردشگر سلامت حاصل شده است. این در حالی است که در قانون برنامه چهارم توسعه ذکر گردیده است که وزارت بهداشت موظف است تا پایان برنامه، 30 درصد از نیازهای ارزی خود را از طریق صادرات خدمات و تولیدات این بخش تأمین کند؛ بر اساس همین گزارش؛ در سال 1392 یعنی پنج سال قبل، کشورمان توانایی جذب سالانه حدود یک میلیون توریست پزشکی را داشته است که این مقدار برابر با درآمدی معادل هفت میلیارد دلار برای کشور است؛ یعنی در سال 1392 توان کشور برای درآمدزایی از گردشگری سلامت، چیزی در حدود قیمت فروش 100 میلیون الی 150 میلیون بشکه نفت خام میباشد؛ یعنی با احتساب سقف صادرات نفتی در حال حاضر (روزی دو میلیون و 800 هزار بشکه نفت در روز) حداقل سه الی پنج ماه درآمد نفتی کشور تنها از طریق گردشگری سلامت و سود ناشی از این علم-صنعت، ثروت هنگفتی است که اگر بالفعل شود و بدرستی در اختیار بخش خصوصی درآید و نظارت بسیار دقیق دولت (شامل وزارت بهداشت، وزارت خارجه، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سایر نهادهای ذیربط) به نحو صحیح بر آن اعمال شود تا استانداردهای جهانی را رعایت کند، به تنهایی تنه به تنه صنعت نفت خواهد زد!
جالب اینجاست که صنایع داروسازی، همواره جزو پر سودترین صنایع در کل دنیا هستند و سودآوری آنها همطراز با صنایع نفت و خودروسازی است؛ در کشور ما هم، صنعت داروسازی از صنایع پیشرو در کشور پس از انقلاب است اما در حال حاضر، حال و روز آن چندان خوب نیست و به گفته رئیس هیأت مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی در تارنمای ایسنا در تاریخ ۱۱مرداد۱۳۹۶، در تاریخ مذکور، بیش از ۳۰۰۰میلیارد تومان مطالبات شرکتهای توزیع کننده دارو از بیمارستانهای دولتی بوده است و همزمان، طلب داروخانهها از سازمانهای بیمه گر چه در بخش دولتی و چه در بخش غیردولتی، به عددی بیش از ۳۰۰۰میلیارد تومان در آن زمان رسیده است. صنعت دارویی کشور و صنایع تولید تجهیزات پزشکی، بخوبی میتوانند در این زمینه درآمدسازی کنند؛ بخصوص با توجه به وجود مراکز تحقیقاتی بسیار معتبر پژوهشی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور که توان بالقوه بسیار ارزشمندی دارند؛ هم به لحاظ توانمندیهای علمی و فنی و هم به لحاظ وجود فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی در کشور که هم تولید ثروت خواهد کرد، هم گسترش علم ایجاد خواهد نمود و هم اشتغالزایی برای فارغالتحصیلان مقاطع دکترا و کارشناسی ارشد کشور ایجاد مینماید.
در بسیاری از حیطههای مهندسی، صدور خدمات فنی مهندسی نقش بسزایی در ایجاد درآمد ارزی برای کشور ایجاد کرده است. در حیطه علوم دارویی، ساخت فناوریهای نوین سلامت و تجهیزات پزشکی هم، نظام سلامت میتواند نقشآفرینی بسیار ویژهای داشته باشد. البته قطعاً لازم است سازوکاری مناسب برای بازاریابی سلامت (Health marketing) در این حیطهها اندیشیده شود.
به هر حال، به نظر میرسد نظام سلامت کشور، توان بسیار عظیم و البته بالقوهای دارد؛ نه فقط برای ایجاد منابع پایدار برای نظام سلامت بلکه این بار نظام سلامت میتواند در نقش طبیبی برای بهبود اقتصاد کشور و گذر از تنگناهای اقتصادی باشد؛ لازم است اندیشکدههای سلامت را در این زمینه بنا نهیم و فعالشان کنیم و از این منبع لایزالی که خداوند در قالب علم پزشکی در اختیارمان گذاشته است بخوبی استفاده کنیم. وقت آن است که این اژدهای خفته بیدار شود.
مهمترین نقاط قوت وزارت بهداشت، داشتن اعضای هیأت علمی و دانشگاههایی است که در رشته پزشکی، در بسیاری از حیطهها، حرفهای مهمی برای گفتن دارند. مرجعیت علمی کشور ما، چه از لحاظ عملکرد بالینی، چه از لحاظ فناوریهای نظام سلامت و چه از لحاظ آموزش و پژوهش، بخوبی تنه به تنه بسیاری از کشورهای طراز اول دنیا میزند
بر اساس اعلام تارنمای مهر در تاریخ هشت آبان 1392، در کل دنیا در سال 2011، سالانه 50 میلیارد دلار (یعنی حدود 1میلیارد بشکه نفت خام در سال؛ بیش از سه ماه کل صادرات نفت عربستان) از طریق توریسم درمانی عاید کشورهای مقصد شده است. در این میان، سهم نظام سلامت ایران از این رقم 600 میلیون دلار در سال گذشته بوده است که از فروش خدمات به 85 هزار نفر گردشگر سلامت حاصل شده است.
با توجه به وجود مراکز تحقیقاتی بسیار معتبر پژوهشی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور که توان بالقوه بسیار ارزشمندی دارند؛ هم به لحاظ توانمندیهای علمی و فنی و هم به لحاظ وجود فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی در کشور که هم تولید ثروت خواهد کرد، هم گسترش علم ایجاد خواهد نمود و هم اشتغالزایی برای فارغالتحصیلان مقاطع دکترا و کارشناسی ارشد کشور ایجاد مینماید
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار -، کد مطلب: 467169، www.iran-newspaper.com