شعار سال: با وجود گذشت بیست و دو سال از درگذشت علی حاتمی، موقعیت او در سینمای ایران منحصر به فرد است.
بیش از دو دهه از سفر علی حاتمی میگذرد و جایگاه او در سینمای ایران مخدوش نشده است. شاید بهتر است بگوییم بر تعداد دوستداران سینمایش افزوده شده، بیمهریهایی که زمانی به فیلمهایش میشد، کمتر شده و ستایشگران آثارش بیشتر شدهاند. مهمترین دلیل این رویکرد، ثابت شدن این موضوع مهم است که حاتمی سینماگری بدون جایگزین است. دست کم فعلاً کارگردانی شبیه او نخواهیم داشت. این امتیاز بزرگ، موقعیت حرفهای او را منحصر به فرد کرده است. مقلدان سبک و شیوه حاتمی در سالهای طولانی پس از او هرگز نتوانستند به استانداردهایی که تعریف کرده بود نزدیک شوند. فیلمهایش دیده و دوباره نقد شدند و ارزشهایشان به مرور زمان کشف شد، «هزاردستان» و «سلطان صاحبقران» محک زمان را تاب آوردند و کهنه نشدند. «مادر» هنوز دوستداشتنی است، حتی برای نسلی که اهمیت خانواده برایش مانند نسل قبل نیست و خاطرهای از جمعهای خانوادگی ندارد. «سوتهدلان» درامی عاشقانه و حزنانگیز با شخصیتهایی همدلیبرانگیز است که دیالوگهایش هنوز نقل میشود. جهان فیلمهای علی حاتمی، تازه و باطراوت است. همان جهانی که زمانی تصنعی به نظر میآمد و با دیالوگهای شاعرانه و صحنهآرایی فاخرش زیادی پر زرق و برق بود. اما حالا همه آن وسواس و زیباییشناختی بصری، به مؤلفههایی یگانه و خاص تبدیل شدهاند که مشابهش وجود ندارد و تماشای نمونههای تقلبیاش توی ذوق میزند. علی حاتمی که اولین تجربیات نوشتن را در تئاتر پشت سرگذاشت، خیلی زود به سینما آمد و در اغلب فیلمهایش با وفاداری به ادبیات و فرهنگ ایرانی درباره تهران و ایران آن طور که خود دوست داشت و میدید، حرف زد. بارها در جواب منتقدانی که به روایتهای تاریخیاش ایراد میگرفتند گوشزد کرد که برایش این مهم است که قصه خودش را به زبان سینما بگوید، او هرگز داعیه این را نداشت که راوی بیکم و کاست رویدادهای تاریخی است. اگر به سراغ امیرکبیر یا ستارخان میرفت، اگر از کمالالملک سخن میگفت جهانی را که میشناخت و سرشار از رنگ و نور و ذوق بود، مقابل چشمان مخاطب ترسیم میکرد. جهانی که عشقها، روابط، شخصیتها، کینهتوزیها و قهرمانیهایش رنگ و بویی ایرانی داشت. تهرانی که او در «هزاردستان» یا «سوتهدلان» و حتی «مادر» به تصویر کشید، لالهزار و سینماهایش، گراند هتل، معابر سنگ فرش شده و روزنامهفروشهای دورهگرد، بازار سنتی و جزئیاتش، عمارتهای زیبای ایرانی و... عکسهایی ماندگارند از دورانی که سپری شده و شخصیتهایش با جهان امروز بسیار فاصله دارند. سینمای او در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، ربطی به سینمای فارسی و فیلمهای رایج نداشت. «حسن کچل» یک درام موزیکال بود که بر اساس قصهای عامیانه و قدیمی ساخته شد. این یک شروع متفاوت برای فیلمسازی جوان بود که میخواست در دل سینمای حرفهای فعالیت کند. فروش خوب «حسن کچل» و «طوقی» دومین فیلم حاتمی باعث شد مسیر فیلمسازی برای او هموار شود. موج نوی سینمای ایران در آن سالها شکل گرفته بود و حاتمی هم یکی از سینماگرانی بود که ترجیح میداد تن به معادلات سینمای فارسی ندهد. «بابا شمل»، «قلندر»، «خواستگار» و «ستارخان» زمینهای شدند تا حاتمی به سینمای مورد نظرش نزدیک شود و این آزمون و خطاها به خلق یکی از بهترین فیلمهایش یعنی «سوتهدلان» منجر شد. اگرچه «سوتهدلان» در نگاه اول نه شبیه «ستارخان» است و نه ارتباطی به طنز تلخ «خواستگار» دارد و نه شبیه سینمای ایرانی و سنتی «بابا شمل» و «قلندر» است اما همه علایق و دلمشغولیهای سازندهاش را بازتاب میدهد. عشق نافرجام، لوطیگری برادر بزرگ نسبت به برادر کوچکتر، پاسداشت عشق و حرمت آن و پایبندی به قواعد درام و توجه به قصهگویی. حاتمی پس از انقلاب هم، همان رویکرد را ادامه داد و برخلاف بعضی سینماگران که مضامین انقلابی و سیاسی مد روز را به فیلمهایشان سنجاق میکردند، اصراری بر این موضوع نداشت. او در دهه 60 چند سال از عمرش را صرف ساختن «هزاردستان» کرد، مجموعهای تاریخی، بزرگ و پرشخصیت که بارها ممیزی شد، اما در نهایت با اصرار و وسواس سازندهاش به اثری ماندگار تبدیل شد. مجموعهای که بارها به شکلهای مختلف روی آنتن رفته و همچنان تازگی دارد. جزئیات در روایت قصهای پرشخصیت، شخصیتپردازی خوب، طراحی صحنه و لباس و موسیقی قابل توجه «هزاردستان» را به اثری ممتاز در تاریخ تلویزیون تبدیل کرده است. از میان فیلمهایی که حاتمی در سالهای پس از انقلاب ساخت، «کمال الملک» و «مادر» بهدلیل پخش متعدد از تلویزیون محبوبتر و برای مخاطب آشناترند. «دلشدگان» بهعنوان اثری در ستایش موسیقی و هنر ایرانی، وجهی نوستالژیک و دریغبرانگیز دارد و هنوز دیدنی است.
سرنوشت علی حاتمی همچون بسیاری از شخصیتهای فیلمهایش تراژیک بود. او که عزمی جدی و عشقی وصفناشدنی برای روایت زندگی غلامرضا تختی در فیلمی با نام «جهان پهلوان تختی» داشت، گرفتار بیماری شد و نتوانست یکی از بزرگترین رؤیاهای حرفهایاش را به سرانجام برساند. دریغی بزرگ برای سینمای ایران که امیرکبیر، ستارخان و کمالالملک را از نگاه او دیده بود و دوست داشت روایتی شاعرانه از اسطورهای ببیند که مرگ رازآلودش مانع ادامه حیاتش نشده و همچنان در دل بسیاری از ایرانیان زنده و محبوب است. شاید بهتر باشد در سالروز تولد علی حاتمی، از مرگ سخن نگوییم یا دست کم به تصویری رجوع کنیم که او از مرگ در «مادر» برایمان ساخته. پروازی آرام و بدون درد به جهانی نورانی.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار -------، کدمطلب: 478215، www.iran-newspaper.com