شعارسال: از نقد جدی پروژهٔ سدسازی در ایران و سرآغاز اجتماعی شدن این نقدها، ده دوازده سال میگذرد. یکی از نخستین همایشهای بزرگ و جدی دانشگاهی در این زمینه، همایشی بود با عنوان «همایش ملی ناگفتههای سدسازی»(۱) که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ در دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد. مقالهها و سخنرانیهای آن همایش که به ابتکار شماری از دانشگاهیان و فعالان محیط زیست اصفهان برگزار شده بود، همگی در بیان مشکلات جانکاهی بود که سدها (و انتقال آب که به سدسازی وابسته است) بر پیکر طبیعت و اقتصاد ایران وارد کرده است. اینک اما، چند سالی است که میبینیم نهتنها مدیران و نمایندگان اصفهانی، بلکه حتی بیشترِ کنشگران محیط زیست و دانشگاهیان اصفهانی هم با انتقال آب از حوضههای دیگر به حوضهی زایندهرود موافقاند یا در نقد این فقره از انتقال آب چیزی نمیگویند!
کار به جایی رسیده که چند تن از نمایندگان اصفهانی مجلس، از یک کنشگر محیط زیست که اهل استان چهارمحالوبختیاری و منعکسکنندهٔ نارضایتی شدید مردم این استان و همچنین استان خوزستان از طرحهای انتقال آب است، به دادگاه شکایت بردهاند۲. در این حال هم، تا جایی که من آگاهی دارم، هیچیک از چهرهها و سازمانهای مردمی اصفهان که منتقد سدسازی و انتقال آب بودهاند (حتی شرکتکنندگان در آن همایش دانشگاه صنعتی اصفهان) به این نمایندگان اعتراض نکردهاند، گو این که این گروههای اجتماعی از سدسازیهایی که سبب کم آب شدن زایندهرود و خشک شدن آن از نزدیکی شهر اصفهان تا تالاب گاوخونی شده، سخت شاکیاند.
جالب توجه است که نمایندگان اصفهان، در شکایت خود از آن منتقد انتقال آب، گفتهاند که او به درگیریهای قومی و منطقهای دامن زده است، در حالی که پرتوانترین نگاه منطقهگرا به موضوع آب را همین مرکزنشینان کشور داشتهاند که به جای پذیرش واقعیت طبیعی استانهایی مانند اصفهان و یزد و کرمان، سازگار ساختن خود با کمآبی (چیزی که شعار وزارت نیروی اردکانیان هم هست)، و اتکا به توان سرزمینی این استانها، میخواهند با آوردنِ سهم طبیعی و تاریخی آب منطقههای دیگر به استان خود، آن جاها را بهاصطلاح آباد کنند. استاندار اصفهان هم میخواهد با «آوردن آب، بیش از آورد زایندهرود به این رودخانه» آن را «احیا» کند و این مهم را امری «ملی و فرا استانی» میخواند۳. اما، این چه نگاه ملیای است که منافع استانها و گروههای ملی دیگر و حیات نسلهای آینده را نادیده میگیرد؟!
در این میان، کسانی که میپندارند با جادوی پول و فناوری میتوان عواقب بیاعتنایی به قانون طبیعت را جبران کرد (و البته در پی منافع مالی هم هستند) نیز بیکار ننشسته و طبق معمول دنبال گرفتن بودجه برای اجرای طرحهای انتقال آب و حتی فاینانس (گرفتنِ پول نزولی و بدهکار کردن ملت) به بهانهٔ «احیای زایندهرود» هستند۴. نمایندگان شکایتکننده هم یکی از موارد شکایت خود را «تحریک افراد زیستمحیطی برعلیه طرحهایی که برای کشور میلیاردها هزینه داشته و با راهاندازی آنها مشکلات مردم مرتفع خواهد شد» عنوان کردهاند. اما، جای پرسش است که امروز پس از اجرای صدها «طرح میلیاردی» در زمینهٔ سدسازی و انتقال آب، آیا مشکلات آبی مردم رفع شده یا بیشتر شده است؟! آیا بهتر نیست که چنین طرحهای میلیاردی برای همیشه متوقف شوند تا از بروز زیانهای هزاران میلیاردی و همیشگی مانند آن زیانی که سد گتوند برای خوزستان در پی داشته، جلوگیری کرد؟
تناقض میان گفتههای اصفهانیها در زمینهی انتقال آب با عملکرد آنان در موضوع «احیای زایندهرود» نشان میدهد هنوز کار زیادی باید در ایران انجام شود تا همگی دریابیم که مشکل آب را نمیتوان با بردن آبِ یک منطقه به منطقهی دیگر حل کرد. همچنین هنوز راه زیادی در پیش داریم تا دریابیم که پاسخ نقد و انتقاد، فقط نقد و انتقاد است و نه شکایت و اتهامزنی... .
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین ، تاریخ انتشار: 26 مرداد 1397 ، کد خبر: 797681 ، www.khabaronline.ir