پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۰۷۵۷
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۸
پس از گذشت قريب به دويست‌وده سال از انتشار يكي از مهم‌ترين آثار فريدريش ويلهلم يوزف شلينگ (1775-1854م) با عنوان «پژوهش‌های فلسفی در باب ذات آزادی انسان و موضوعات مرتبط با آن» كه به «رساله‌ آزادی» نيز معروف است، اكنون ترجمه‌اي از اين اثر به فارسي منتشر شده است.

شعار سال: «پژوهش‌هاي فلسفي در باب ذات آزادي انسان» نخستين اثر از اين فيلسوف معروف متعلق به سنت ايدئاليسم آلماني است كه به فارسي منتشر مي‌شود. شلينگ اين رساله را در سال 1809 منتشر كرد و آخرين اثر اوست كه در زمان حياتش منتشر شد. اين اثر هرچند در بدو انتشار، توجه چنداني برنينگيخت، به مرور در تاريخ فلسفه‌ غرب چنان مورد توجه قرار گرفت كه اكنون يكي از آثار كلاسيك فلسفه‌ غرب و به طور خاص يكي از برجسته‌ترين آثار سنت ايدئاليسم آلمانی به شمار می‌آيد. هايدگر كه خود دوبار در سال‌هاي مختلف به تدريس اين اثر پرداخته است، در وصف آن مي‌گويد: «سال 1809 رساله‌ شلينگ در باب آزادی منتشر شد. اين رساله بزرگ‌ترين دستاورد شلينگ، و در عين حال يكي از عميق‌ترين آثار فلسفه‌ آلمان و بدين‌ترتيب فلسفه‌ غرب است
تأثيرپذيری «رساله‌ آزادی» از آثار متفكران پيش از خود و نيز تأثيرگذاری آن بر متفكران پس از خود، آن را به اثري مهم در تاريخ فلسفه مبدل كرده است. در نظريه‌ها، افكار و مفاهيمي كه در «رساله‌ آزادی» مطرح می‌شوند می‌توان تأثير متفكران بسياري را ديد، كه از جمله‌ مهم‌ترين آن‌ها می‌توان به فیلسوفانی چون افلاطون، افلوطين، سنت آگوستين، لوتر، جوردانو برونو، بومه، اسپينوزا، لايب‌نيتس، اُتينگر، كانت، ياكوبی، فيشته، شلگل و بادر اشاره كرد. از سوی ديگر، می‌توان تأثير آرای شلينگ در اين رساله را بر متفكران بسياري مشاهده كرد كه از جمله‌ مهم‌ترين آن‌ها می‌توان به شوپنهاور، كيركگور، هايدگر، سارتر، ارنست بلوخ و ژيژك اشاره كرد.
چنان‌كه از عنوان رساله پيداست، موضوع اين رساله آزادی است. آزادی در تمام دوران تفكر شلينگ همواره‌ يكي از دغدغه‌های اصلی او بوده است. او در بدو شروع به كار فلسفی خود در بيست‌سالگی در نامه‌اي به هگل در تاريخ چهار فوريه 1795 تصريح می‌کند که «اول و آخر هر فلسفه آزادی است». گذشت زمان نه‌تنها از اهميت اين مسأله برای شلينگ نكاست، بلكه نقش آزادی در تفكر وی پررنگ‌تر و پررنگ‌تر شد، چنان‌كه می‌توان گفت در فلسفه‌ متأخر او اين آزادی است كه تبيين می‌كند چرا اساسا چيزي هست به‌جای آنكه نباشد.
«رساله‌ آزادی» به دوره‌ گذار شلينگ تعلق دارد، گذار از انديشه‌های ايدئاليستی او در دوره‌ اوليه (كه از آن تعبير به «فلسفه‌ اين‌همانی» مي‌شود)، به انديشه‌ متأخر شلينگ، آن‌گونه‌ که در درس‌گفتارهای برلين توضيح داده می‌شود و به «فلسفه ثبوتی» معروف است. بر اساس انديشه‌ متأخر شلينگ، همه‌ اَشکال فلسفه‌ پساکانتی روايت‌هايي مختلف از آن چيزي هستند که او «فلسفه‌ سلبی» می‌نامد: همه‌ آن‌ها با اين پيش‌فرض به نقد انديشه می‌پردازند كه عقل از اعتبار لازم برای انجام اين نقد برخوردار است، اما در حقيقت اين تنها غرور و گستاخی فلسفه است که فکر می‌کند به‌وسيله‌ «عقل و فقط عقل» قادر خواهد بود که همه‌ اَشکال ديگر انديشه و زندگی را نقد کند و وصفي کامل از جهان، آن‌گونه‌ که «واقعا» هست، به دست دهد. درمقابل، فلسفه‌ «ثبوتی» از نوعي «امر واقع» متافيزيکی آغاز و آزادانه تصديق می‌کند که نمی‌تواند آن را با عقل اثبات کند و در مسير پيشروی‌اش اين امر واقع را مبنای استنتاج قرار می‌دهد و در اين مسير از عقل نيز استفاده می‌کند، اما همواره می‌داند و می‌پذيرد که عزيمت او از آن نقطه‌ آغاز همواره تحت هدايت چيزي ورای عقلانيت بشری قرار دارد، آنچه بايد خود اين عقلانيت را نيز هدايت کند؛ در حقيقت، اعتبار و مرجعيت «مطلق» عقل چيزي نيست که عقل بتواند آن را بدون زيرسؤال‌بردن اعتبار خودش اثبات کند.
آنچه شلينگ را به سمت چنين ديدگاهي سوق می‌دهد اين است: اگر خدا بنياد آغازين هر زندگی طبيعی است، آن‌گاه نمی‌توان آن را جوهري صلب و ساكن دانست، بلکه بايد آن را چيزي دانست که به اعلا مرتبه زنده است. اگر آزادی انسان را بايد در خدا بنياد گذاشت، آن‌گاه بايد روشن شود که اساسا آزادی چه معنايي دارد و به چه صورت در زندگی الهی و انسانی متجلی می‌شود. بدين‌ترتيب، انگيزه‌ اصلی شلينگ تلاش برای فهم خدا به‌عنوان زندگی اعلا و آزادی مطلق است. اين مطلب خواه در «رساله‌ آزادی»، خواه در كتاب مهم ديگر او با عنوان «ادوار عالم» و خواه در فلسفه‌ متأخر شلينگ به صراحت ديده می‌شود. او در «ادوار عالم» به اين مسأله می‌پردازد که اگر خدا اعلاترين صورت زندگی است، بايد خود بسط و تکوين يابد؛ در غير اين‌صورت، مفهوم حيات بی‌معنا می‌شود. اگر می‌خواهيم که بدين‌وسيله خود مفهوم خدا رفع نشود، بايد بکوشيم تا به خدا صيرورتي سرمدی نسبت داده شود. وانگهی، صيرورت و حرکت بدون آغاز و پايان، بدون سرآغاز و غايت، قابل‌تصور نيستند؛ بنياد آغازين مطلق بدون آزادی و اراده قابل‌تصور نيست.
برای حل اين مسأله طرح‌های نخستين فلسفه‌ اين‌همانی با مفهوميت کاملا انتزاعی‌شان ناکافی‌اند. اگر نتوان حرکت و صيرورت را نهايتا به‌عنوان ويژگی ذاتی موجودات متناهی ديد، آن‌گاه بايد پويايی را به مطلق نسبت دهيم. شئون هستی که قوام‌بخش مطلق‌اند بايد به‌عنوان نيروهای زنده‌ فرايندي الهی درک شوند. شلينگ تلاش می‌کند اين مطلب را با زبان مفهومی‌اي توضيح دهد که در وهله اول غريب به نظر می‌رسد. به‌جای جفت‌های مفهومی انتزاعی، آن‌گونه که در شرح‌های ابتدايی فلسفه‌ اين‌همانی آمده‌اند (هستی و تفکر، واقعی و ايدئال و غيره)، در «رساله‌ آزادی» ترجيح با اصطلاحات انضمامی‌تر است: خير و شر، انانيّت و عشق، شوق و کلمه، تاريکی و نور، آزادی و ضرورت و غيره. اين امر صرفا به سبک نوشتن مربوط نمی‌شود، بلکه حاکی از دگرگونی تفکر است: از فلسفه‌ انتزاعی به فلسفه‌ انضمامی، از فلسفه‌ سلبی به فلسفه‌ ثبوتی.
در نظر شلينگ هر فلسفه‌ ثبوتی صحيح، به‌جای عقل، خدای مسيحی را در مقام واقعيتي می‌نشاند که قرار است آزادی و انديشه‌ انسانی را توجيه کند. خدا آزادانه جهان را ورای خويش و در برابر خويش می‌آفريند. پيش از خلقت، خدا صرفا يک «هستی بالقوه (و بدون ظهور)» است. اما اراده‌ خدا بر اين است که همه‌چیز را گشوده، واضح و مصمم گرداند، چراکه خدا در هستی به‌مفهوم‌درنيامدنی‌اش خدای حقيقی نيست. خدای حقيقی در به‌مفهوم‌درآمدنش است که وجود دارد. خدا تنها برخي از امكانات پيش‌روی خود را تحقق می‌بخشد و نه همه‌ آنها را. اينکه چرا خداوند برخي از امکاناتش را محقق می‌كند و برخي ديگر را نزد خود نگه می‌دارد، چيزي نيست که ما بتوانيم نسبت به آن بينشي پيشينی داشته باشيم. اشتباه اساسی همه‌‌خداانگاری (و خطای اساسی خود شلينگ در جوانی) اين بوده که می‌پنداشته جهان به شيوه‌اي شبه‌منطقی از خداوند صادر می‌شود؛ همه‌خداانگاری به‌سادگی از آزادی بنيادين خدا می‌گذرد و آن را به شيوه‌اي نادرست تعبير می‌کند، چراکه به خدا چونان يك «شخص» نظر نمی‌كند، بلكه او را چونان نوعي «مفهوم» يا «طبيعت» می‌بيند. پس چرا خداوند جهان را خلق می‌کند؟ پاسخ شلينگ اين است: «هدف اصلی خدا در اراده‌کردن اين فرايند كه به نحو پيشينی طرح‌ريزی‌شده اين است كه شناخته شود»؛ يعنی خدا می‌خواهد «شناخته شود» و ديگران او را «به ادراک درآورند». به همين دليل، او جهاني عقلانی خلق می‌کند که در آن انسان‌ها بتوانند با کمک عقل‌شان (که البته او خلقش کرده) خدا را بشناسند.
دغدغه‌ اصلی شلينگ در «رساله‌ آزادی» رفع تقابل آزادی و ضرورت است؛ تقابلي که به نظر شلينگ مدار و محور فلسفه است. ضرورت و درون‌ماندگاری اشياء در خدا دو روی يك سكه‌اند و ازاین‌رو، اين مسئله که «اگر هیچ‌چیز ازجمله انسان و افعالش از حيطه‌ هستی خدا خارج نيست و خدا نيز بنا به ضرورت سرمدی ذات عمل می‌كند، پس آزادی و اختيار انسان چه جايگاهي در نظام هستی دارد؟»، از سال‌های جوانی ذهن شلينگ را به خود مشغول كرده بود. جواب شلينگ به اين مسئله در «رساله‌ آزادی» اجمالا اين است: ازآنجاکه آزادی در مقابل قدرت مطلق غيرقابل‌تصور است، انسان را با آزادی‌اش در خود ذات الهی حفظ کني؛ يعنی بگوييم که انسان نه خارج از خدا، بلكه در اوست و خود فعاليت او جزء حيات خداوند است. برای شلينگ‌، خدا يعنی وجود بما‌هو وجود، همان حيات و زندگی است که خود را در تاريخ (عالم انسانی) و طبيعت (عالم فيزيکی) بسط می‌دهد و متجلی می‌سازد. انسان نيز متعلق به اين حيات الهی است و ازاین‌رو، به حيات خداوند حی و به آزادی او آزاد است.
در نظر شلينگ، مناط آزادی قيام‌به‌ذات و فی‌نفسه‌بودن است. اما وقتي شلينگ می‌گويد که انسان هم قائم ‌به‌ ذات است، به اين معنا نيست که از هستی فراگير خدا خارج باشد، بلکه او معتقد است ويژگی خدا به‌عنوان ذات مطلق اين است که به کلمه به‌عنوان تمثال اعلای خود، هم ذات و هستی را اعطا می‌کند و هم قيام‌به‌ذات را. اين قيام‌به‌ذات از اين تمثال اعلا به عالم پديداری و انسان‌های ديگر شريان پيدا می‌کند. بدين ترتيب، انسان قائم‌به‌ذات و فی‌نفسه است، ولی قيام‌به‌ذات و فی‌نفسه بودن او به تبع حق است.
خدا حياتي است که خود را بسط می‌دهد و اين بسط مستلزم سقوط و هبوط و جداشدن از خداست که به خودی خود زمينه ايجاد شر را فراهم می‌آورد. اگر تمثال اعلای مطلق آزاد است، اين امکان را دارد که خود را از مطلق جدا کند تا قيام به ذات صوری خود را محقق سازد تا مطلقي ديگر شود. بايد به اين تمايز ميان امکان و واقعيت به دقت توجه کرد. از تحقق و بالفعل‌شدن اين امکان، امکان سقوط و هبوط فراهم می‌آيد. تحقق سقوط يا هبوط از جانب تمثال اعلای خدا انجام می‌گيرد. بنياد امکان سقوط و هبوط در آزادی نهفته است و بنياد واقعيت بالفعل در امر هبوط‌کرده قرار دارد. اين‌گونه عالم متناهی و هستی غيرحقيقی و شر پا به عرصه ظهور می‌گذارد.
برخلاف ديدگاه لايب‌نيتس، كه شر را عدمي یا عدم ملكه‌ خير مي‌دانست، شلينگ معتقد است كه شر امري ثبوتي است و قدرتي ويرانگر دارد. اگرچه نشانه‌های شر در پديدارهای طبيعت قابل مشاهده‌اند، اما شر فقط به‌واسطه‌ انسان تحقق می‌يابد و منشأ آن اضطراب حيات است. تصميم انسان به انجام شر بايد به‌عنوان عمل عقلانی فهم شود، يعنی به‌عنوان فعل سرآغازين آزادی انسان که در آن آزادی واقعی که با ضرورت اعلا در هماهنگی کامل است نسخ می‌شود. پذيرش اين عمل سرآغازين يگانه مناطي است که به‌واسطه‌ آن می‌توان مسئوليت انسان برای افعالش را توجيه کرد و مبنايي برای حق و اخلاق فراهم آورد.
ترجمه اين اثر به دست مجتبي درايتي و ابوالحسن ارجمند‌تاج‌الديني انجام شده است. ايشان ترجمه‌ خود را بر اساس اصل آلماني اثر انجام داده‌اند و از امتيازات اين ترجمه آن است كه به‌صورت دوزبانه و همراه با اصل آلماني رساله منتشر شده است كه امكان مواجهه‌ مستقيم‌تر علاقه‌مندان به فلسفه‌ شلينگ و سنت ايدئاليسم آلماني با متن خود شلينگ را فراهم مي‌آورد. مترجمان مقدمه‌ نسبتا مبسوطي در توضيح زواياي انديشه شلينگ و محتواي اين اثر آورده‌اند كه بسيار سودمند است. با توجه به اينكه متن «رساله‌ آزادي» يكپارچه و بدون عنوان‌بندي و سرفصل است، مترجمان در ابتداي كتاب فهرست تفصيلي‌اي براي متن فراهم ‌آورده‌اند تا محتوا و نحوه‌ چينش مطالب در اين رساله براي خوانندگان روشن‌تر شود. در انتهاي كتاب، براي سهولت استفاده از مطالب رساله و درك محتواي آن، توضيحات مترجمان در مورد برخي عبارات متن، ارجاعاتي كه در متن به كتاب مقدس داده شده است، پاسخ شلينگ به اعتراضات كارل آگوست اشنماير به مطالب اين رساله، واژه‌نامه فارسي به آلماني و آلماني به فارسي و همچنين نمايه موضوعي افزوده شده است. به‌حق، دقت و وسواسي كه مترجمان در ترجمه متن و فراهم‌آوردن ضمايم براي درك و بهره‌بري بيشتر از متن صرف كرده‌اند، ستودني است. مي‌توان اين ترجمه را به‌عنوان گام اول در ترجمه‌ آثار شلينگ، گامي موفق به حساب آورد و اميد داشت كه گام‌هاي بعدي با همين كيفيت، بلكه با كيفيت بالاتر، برداشته شوند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 30 مرداد 97،شماره: 3226


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین