شعار سال: اقدام تروریستی در سالروز حمله ارتش بعث عراق به ایران، یک نماد است؛ نمادی از تلاش گروهی تروریست برای یادآوری یک روز، یک حمله و یک جنایت. استقبال برخی دشمنان منطقهای ایران نیز یادآور همان روزهای آغاز جنگ عراق علیه ایران است. بارها این دشمنان تأکید کرده بودند در تلاش هستند جنگ را به داخل کشور بکشانند و 31 شهریور 1397 نشانهای از تلاشهای این دشمنان با حملهای تروریستی هویدا شد. برخلاف تصور این دشمنان، چنین اقداماتی نهتنها موجب تقابل ملت ایران با یکدیگر نمیشود، بلکه بالعکس تجارب تاریخی نشان داده همه ایرانیان فارغ از اینکه اهل کجایند و به چه شهر، روستا، قوم، طایفه و عشیرهای وابسته هستند، یا چه دین، ایدئولوژی و مذهبی دارند و با هر سلیقه و تفکری در برابر چنین اقدامات کور و تروریستیای یکصدا و همدلتر از همیشه، پاسدار انسجام و همبستگی ملی خود هستند. این حادثه نخستین اقدام تروریستی از این دست نیست؛ در 31 شهریور سال 1389 نیز گروههای تروریستی در شهر مهاباد اقدام به انفجاری تروریستی کردند؛ اقدامی که به شهادت و زخمیشدن چند نفر از هموطنان مهابادی منجر شد. آن اقدام تررویستی کور نیز به هدف خود برای بیثباتی کشور نرسید.
1- بیش
از هفت دهه پیش برای نخستینبار این ارتش اشغالگر شوروی بود که با تأسیس دو جریان
تجزیهطلب، زمینه شکلگیری گروههای مسلح تجزیهطلب را با هدف دستیابی به مقاصد
سیاسی، اقتصادی و نفتی در ایران فراهم کرد. چند دهه پس از آن، بعثیهای حاکم بر
عراق نیز با تأسی به رفقای کمونیست خود، اقدام به ایجاد گروههای مشابهی در شرق و
جنوب کشور کردند؛ اقدامی که با پیروزی انقلاب در قالب فعالیتهای گروههای تجزیهطلب
در غرب و جنوبغربی و شرق و شمال کشور استمرار یافت. این اقدامات اگرچه هزینههای
انسانی و اقتصادی زیادی بر جای گذاشت اما نتوانست خدشهای جدی بر وحدت و همبستگی
ملی کشور وارد کند.
2- با فروپاشی شوروی سابق و تشکیل جمهوریهای تازه
استقلالیافته بر ویرانههای شوروی، گروههای تجزیهطلب با رویکرد تازهای فعالیتهای
خود را پی گرفتند. استفاده از ظرفیتهای سیاسی و فرهنگی در کشور برای تعقیب مقاصد تجزیهطلبانه،
مهمترین تاکتیک این گروهها بود. این اقدام یا میتوانست در جهت پیشبرد مقاصد
آنان به کار آید؛ یعنی از ظرفیت قانونی و فضای نسبتا آزاد کشور به نفع اهداف خود
بهره ببرند یا اینکه دولت با توجیه و به بهانه مقابله با اقدامات این دست از گروهها،
فضای سیاسی را در استانهای مرزی دچار انسداد کرده و در نتیجه، راه بر هر نوع
دگراندیشی بسته شده و دولت با رویکردی صرفا امنیتی، مانع تلاشهای تجزیهطلبانه
شود. هر دو نتیجه، رضایت تجزیهطلبان را در پی داشت؛ چراکه یا مستقیم به اهدافشان
نزدیک میشدند یا اینکه با بستهشدن فضای سیاسی کشور، شکاف ملت و دولت تعمیق پیدا
میکرد و راه برای جذب و نیروگیری آنان بیش از گذشته مهیا میشد.
3- دشمنان یا رقبای منطقهای و فرامنطقهای کشور، بارها
و با صراحت اعلام کردهاند استفاده ابزاری از مسائل قومی یکی از روشهای اعمال
فشار آنان بر ایران است. کمااینکه برخی از نظریهپردازان آمریکایی نیز بهصراحت
تأکید کردهاند ایران بزرگ با هر نوع رژیم و حکومتی نمیتواند در راستای منافع آنان
باشد و از این نظر باید دنبال تجزیه ایران بود.
4- حادثه اخیر و اقدام تروریستی روز گذشته اهواز، نشان داد باید بیش از گذشته مراقب و هوشیار باشیم؛ نهتنها مراقبت امنیتی و انتظامی از ثبات و امینت ملی، بلکه هوشیاری در برابر مقاصد دشمنان کشور و مراقبت از وحدت و انسجام ملی. این روزها دشمنان کشور در پی بهرهبرداری از اقدام تروریستی کشور بر آن هستند تا اقوام ایرانی را به تقابل و رویارویی بکشانند. باید بیش از پیش مراقب باشیم تا گزند و خدشهای متوجه منافع کلی، امنیت کشور و همبستگی ملی نشود. اقدامات ترویستی اخیر را نمیتوان و نباید به یکی از اقوام ایرانی منتسب کرد؛ این اقدامات اتفاقا منافع همه ایرانیان را نشانه گرفته است. باید در فضای آرام و با حفظ حرمت همه هموطنان، دنبال آسیبشناسی باشیم و با نگاهی کارشناسانه، بررسی شود دشمنان، استفاده از چه روزنههایی را در دستور کار قرار دادهاند؟ چگونه دشمنان ایران در تلاش هستند از مباحث قومی دستمایهای برای پیشبرد اهدافشان در ایران تدارک بیینند؟ کدام ضعفها و کاستیهای داخلی، زمینهساز جذب نیرو برای قومگراها و تجزیهطلبان است؟ برای مدیریت عقلایی این ضعفها و کاستیها چه رویکردی باید در پیش گرفت؟ نقش دولت برای مقابله با این مخاطرات امنیتی، فرهنگی و اجتماعی چیست؟ نهادهای مدنی و جامعه مدنی برای تعمیق همبستگی ملی چه وظایفی دارد؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 1 مهر 97، شماره: 3249
واقعا باید به بدترین شیوه ها باهاشون برخورد صورت بگیره! به طور شدیدی منتظر این مساله هستم