شعار سال: «منصور مجاوری»، مشاور منابع درآمدی و اقتصادی آموزشوپرورش در وزارتخانه، معتقد است برای احیای اقتصاد آموزشوپرورش باید به دنبال احیای منابع مالی پایدار برای آموزشوپرورش بود. اگرچه طرح موضوع «اقتصاد آموزشوپرورش» در کشور ایران تازه است اما میتواند شروع خوبی برای بالابردن کیفیت آموزشوپرورش در کشور باشد.
در
سالهای اخیر وزارت آموزشوپرورش توجه خاصی به طرح مباحث اقتصادی در امر آموزشوپرورش
دارد. ضرورت
طرح این نوع مباحث در امر آموزش از کجا آمده است؟
با توجه به اینکه برای انجام اجرای هر فعالیت صنعتی، کشاورزی و آموزشیوتربیتی
نیاز به یک مبنای اقتصادی ضروری است، آموزشوپرورش نیز به دلیل فعالیتهای زیادی
که دارد، نیاز به منابعی از بُعد مالی دارد. تأمین منابع برای آموزشوپرورش تعریفهای
مختلفی دارد. در تمام دنیا بودجه آموزشوپرورش از منابع دولتی و همچنین از همکاری
با صنایع و مردم تأمین میشود و دولت از محل بودجه عمومی، بخش اعظم را به امر
آموزش در آن کشور اختصاص میدهد. در کشور ما علاوهبر منابع دولتی، از طریق توسعه
مشارکتهای مردمی، توسعه مدارس غیردولتی و هزینههایی که خانوادهها به دوش گرفتهاند،
منابع مالی تأمین میشود. متأسفانه بودجه آموزشی (در حد نیاز واقعی) مغفول واقع
شده است. بخش عمدهای از هزینهها را خانوادهها در کنار آموزشوپرورش برای اجرای
بهتر فرایند آموزشوپرورش در مدارس برعهده گرفتهاند. هرچند این کمکها اجباری
نیست و همیشه بهصورت اختیاری بوده اما مبلغ قابلتوجهی بوده و هست. همه سال آموزشوپرورش
دچار برخی کسریها در بخش بودجه است. این کسری برخاسته از موارد قانونی بوده که در
سال جاری یا سالهای اجرائی اتفاق میافتد که خارج از کنترل آموزشوپرورش است.
برای احیا و بهبود اقتصاد آموزشوپرورش بايد به دنبال احیای منابع مالی پایدار
آموزشوپرورش باشیم. راهکار 20 سند تحول بنیادین، «وزارت آموزشوپرورش» را موظف به
مدیریت بهینه منابع و مصارف کرده است. وقتی صحبت از اقتصاد آموزشوپرورش میشود به
این معنی نیست که فقط درآمدزایی کنیم بلکه باید از منابعی که داریم مانند منابع
مالی، انسانی و فیزیکی استفاده بهینه داشته باشیم.
تعریف شما از اقتصاد آموزشوپرورش چیست؟
اقتصاد آموزشوپرورش یعنی با استفاده از منابع انسانی، مالی و فیزیکی
بتوانیم در فرایند فعالیتهای آموزشی و پرورشی محصول بهتر و باکیفیت تحویل دهیم.
اگر درصدی در ساماندهی سرمایه انسانی موفق عمل کنیم، افزایش کیفیت آموزشوپرورش را
خواهیم داشت. اگر بتوانیم از فضاهای فیزیکی درست استفاده کنیم، میتوانیم در هزینههای
مالی صرفهجویی داشته باشیم. اگر بتوانیم فرایندها و روشها را اصلاح كنيم؛ قطعا
کارایی قابلتوجهی خواهیم داشت. البته
اقتصاد آموزشوپرورش فقط روی مباحث مالی تأکید ندارد بلکه منابع انسانی را نیز در
نظر گرفته است. در این راستا به بُعد ساماندهی نیروهای انسانی و ساماندهی فضاهای
آموزشی، پرورشی و ساماندهی رویهها و فرایندهای اجرائی پرداخته میشود. درواقع
اصلاح رویهها و فرایندها چه در بعد مسائل آموزشی و چه در بعد مسائل پرورشی همه میتواند
در بحث احیای اقتصاد آموزشوپرورش مدنظر قرار گیرد.
راهکار 20 سند تحول بنیادین صحبت از تنوع بخشی منابع
مالی دارد، در کنار آن صحبت از مدیریت مصرف متناسب با نیازهای کمیوکیفی نظام
تعلیموتربیت هم دارد. در وزارتخانه چه تدبیری اندیشیده شده تا در کنار افزایش سهم
اعتبارات همزمان به اصلاح شیوه مصرف نیز پرداخته شود؟
وقتی میگوییم تنوعبخشی به منابع درآمدی قاعدتا طبق قانون و ضوابطی که
در کشور وجود دارد، برخی از موارد درآمدی را میتوانیم احصا کنیم. این منابع
درآمدی تعریفشده در قانون است. چیزی نیست که ما امروز ایجاد کرده باشیم باید بهروزرسانی
کنیم، فقط به دلایل مختلف در طول زمان مغفول مانده است. دستگاهها، سازمانها و بخشهایی که موظف به پرداخت
بودند، سهلانگاری کردند و بنابراين دستگاههای نظارتی باید در کنار آموزشوپرورش
قرار گیرند و این درآمدها را رصد کنند. درآمدهای آموزشوپرورش چند دسته هستند.
درآمدهای مصرح در قانون که همهساله در قانون بودجه میآید مانند درآمد
اجاره فضا و فروش ماشینآلات و درآمدهای آموزشگاههای آزاد و فعالیتها و خدمات
آموزشی و... . دوم برخی درآمدها؛
مانند قانون شوراها برای یکبار و به صورت جامع قانون مصوب آمده است و این به صورت
دائم است. شهرداری موظف است این درآمدها را بر اساس مفاد قانونی کسب کند و در
اختیار آموزشوپرورش قرار دهد. متأسفانه این درآمدها به هر دلیلی بهخوبی جذب نشده
و در اختیار آموزشوپرورش قرار نگرفته است و حتی در سالهایی برخی تبصرهها و مفاد
حذف شده است که یک ظلم به فضای آموزشی مورد نیاز دانشآموزان آینده و حتی در برخی
نقاط در همین امروز بوده است. وظیفه بخشهایی از آموزشوپرورش این است که درآمدها
را با نظارت، کنترل و مدیریت بیشتری به آن سقف درآمد واقعی خودش برساند. منابع
درآمدی تنها به منابع مالی یا پولی اختصاص داده نمیشود. وقتی از یک فضای آموزشی و
تربیتی استفاده بهینه میکنیم یعنی تعداد دانشآموز بیشتری را به فضاهای آموزشی،
ورزشی، آزمایشگاهی و ... سوق دهیم؛ یعنی استفاده بهینه و مناسبتری داشتهایم و
سرانه بیشتری به دانشآموزان اختصاص میدهیم. ما این را هم بهعنوان درآمد حساب میکنیم.
پس در یک جا منابع درآمدی آموزشوپرورش میشود کسب منابع مالی و در جای دیگر ارائه
خدمات مفیدتر و بیشتر.
جایگاه مهارتپروری در این افزایش کیفیت در آموزشوپرورش
کجاست؟ چرا استقبال از رشتههای فنیوحرفهای تا این اندازه کم است؟
علت اینکه دانشآموزان از برخی رشتههای دانشگاهی استقبال بیشتری دارند
این است که با تبلیغات گسترده چندرسانهای ذهن و فکر مردم را به سمت رشتههای خاص
هدایت کردهایم و با کمترین هزینه میتوانند به آن برسند. رشتههای فنیوحرفهای
و کاردانش علاوهبر مدارس در دانشگاهها هزینهبر هستند و برای اشتغال نیز نیاز به
سرمایه اولیه دارند. بحث ساماندهی نیروی انسانی و تأمین معلم متخصص و متعهد که
بتواند در آن حرفه تمام هنر خودش را نشان دهد یک بخش است و تأمین منابع مالی مورد
نیاز برای تجهیز کارگاههای حرفهآموزی و هنرستانها بخش دیگر است. وزارت آموزشوپرورش
در تأمین تجهیزات فنیوحرفهای کمبود منابع مالی داشته و به تنهایی قادر به تجهیز
کامل نیست؛ باید بر اساس یک قانون ویژه همه صنایع و واردکنندگان ماشینآلات و
تجهیزات و... به کارگاهها و هنرستانها کمک کنند. وقتی میخواهیم یکدفعه دانشآموز
را از رشته نظری به سمت فنیوحرفهای ببریم باید دید آیا بستر تأمین تجهیزات آموزش
او فراهم شده است. مسئله دیگر اشکالی است که در بُعد اشتغال افراد وجود دارد. آیا
تمام دانشآموختگان فنیوحرفهای جذب بازار کار شدهاند. وقتی اشتغال محدودیت دارد
و منابع در بستر آموزش محدودیت دارند، خانوادهها نگران هستند که دانشآموزان خود
را به هنرستان بفرستند یا خیر. اگر دولتها بتوانند اعتبار مورد نیاز برای تجهیز
هنرستانها و کارگاههای فنی را تأمین کنند و ما بتوانیم آموزشهای خوبی را ارائه
کنیم قطعا دانشآموزان و خانوادههای آنها استقبال میکنند. دولت باید به هنرستانها
پرداختهای خاصی داشته باشد تا حداقل تأمین ابزارآلات خود را داشته باشند. در 30
سال گذشته به هنرستانهای خودمان کمتر توجه کردهایم. اگر دولتها و صنایع، هم در تأمین تجهیزات و منابع
مالی مورد نیاز و هم در بخش جذب و بهکارگیری دانشآموختگان توجه بیشتر داشته
باشند قطعا هنرستانها جذابیت خواهند داشت. خوشبختانه دولت دوازدهم بحث مهارتورزی
و حمایت از رشتههای فنی را در دستور کار قرار داده و یکی از سیاستهای مهم وزارت
جناب آقای بطحائی نیز هست.
اگر مسئله، تأمین منابع مالی در این نوع رشتههاست،
پس چرا قشر مرفه نیز چندان تمایلی برای ورود فرزندانشان به رشتههای فنیوحرفهای
ندارند؟
اگر در آلمان سیستم مهارتهای فنیشان رشد میکند بهخاطر این است که
دولتها خواستهاند و قوانین خاصی را برای جذب و بهکارگیری و کمک به تجهیز
گذراندهاند. دولت باید جلوی رشتههایی را که فاقد مهارت و بازار کار و اشتغالزایی
هستند بگیرد و تبلیغات خودش را از تمام روشهای رسانهای روی رشتههای صنعتی و فنی
و کشاورزی بگذارد. وظیفه آموزشوپرورش از ابتدایی تا مقطع دیپلم است. نمیتوانیم
دانشآموز را مستقیما وارد بازار کار کنیم. این وظیفه بازار کار است که شرایط را
برای دانشآموزان فنیوحرفهای ایجاد و منابع مالی را تأمین کند. بخشی از این
اشکال باید از آموزش عالی گرفته شود. بحث
اشتغال وظیفه وزارتخانهها و بخشهای دیگر است. باید روی رشتههایی تبلیغ داشته
باشند که آن رشتهها وارد صنایع شده و در تولید کاربردی داشته باشند. وقتی صنایع و
تولید ما به هر دلیلی جذب ندارند، ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دانشآموزان
ما به بخش فنیوحرفهای رجوع کنند زیرا آینده شغلی و اقتصادی خود را در خطر میبینند.
برای اینکه بتوانیم دانشآموزان را مشتاق کنیم به رشتههای فنیوحرفهای هدایت
شوند، باید در خارج از آموزشوپرورش به دنبال آن باشیم. یعنی بازار را آماده کنیم
تا وقتی دانشآموز فنیوحرفهای فارغالتحصیل شد وارد بازار کار شود نه اینکه
حتما وارد دانشگاه شود و مدرکی بگیرد تا بتواند در رشته خودش اشتغال داشته باشد.
نگاه دولت به مهارتها تغییر کرده است و باید با حمایت و قدرت واقعی و بیشتر
پیگیری شود. آموزشوپرورش نمیتواند بر اساس دوسوم نیاز خودش این کار را انجام
دهد. وقتی زمان پیشنهاد بودجه میشود بر اساس آمار و شاخصها و مواردی که داریم،
بودجه خاصی را اعلام میکنیم. وقتی این بودجه در اختیار آموزشوپرورش قرار نگیرد،
ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم. همین که حقوق و مزایا را پرداخت کنیم هنر کردهایم.
در سالهای گذشته آموزشوپرورش همیشه درگیر کسری بودجه است و به همین علت نتوانسته آن بخش
بهبود و کیفیت اقتصادی آموزشوپرورش را لمس کنند. وقتی سیستم بودجهریزی ما بر
اساس بودجه آموزشی کشور نیست، نباید انتظار داشته باشیم کیفیت در حد انتظار باشد. هرچند ما معتقدیم کیفیت هر سال
افزایش پیدا کرده است. اما باید نگاه و رویکرد دولتمردان به نظام آموزشی کشور و
بودجه مورد نیاز کشور تغییر کند و با برنامهها و سیاستهای جدید دولت آموزشوپرورش
و نظام مالی آن، هزینههای واقعی پرسنل و معلمان و سرانههای آموزشی، تربیتی و
ورزشی و بهویژه هنرستانها به صورت واقعی و بدون هیچگونه کسری از قبل دیده شود.
آموزش و پرورش تا چه اندازه به افزایش بهرهوری در
سرانه تولید ناخالص توجه دارد؟
باید بپذیریم که آموزش باعث افزایش بهرهوری و کارایی میشود. پس قطعا
دانشآموزی که در مدرسه درس خوانده و مهارتهایی را یاد گرفته است، وقتی وارد
بازار کار یا کارخانههای تولیدی یا هر بخش صنعتی و تولیدی اقتصادی میشود، باعث
افزایش بهرهوری میشود. در یک کارخانهای که 10 کارمند دارد اگر این 10 کارمند
بدون مهارت یا کممهارت
باشند، قطعا بهرهوریشان نسبت به 10 کارمندی که باسواد و مهارت هستند، تفاوت
خواهد داشت. پس آموزش به صورت عام وآموزشوپرورش باعث افزایش بهرهوری و افزایش
تولید ناخالص ملی میشود. جمعیت در ابتدای انقلاب 18 میلیون بود و امروز 80 میلیون
جمعیت داریم. همه شکوفاییای که رخ داده، از سوی همین دانشآموزانی است که در
آموزشوپرورش و آموزش عالی درس خواندهاند و اگر ضعفها و نابسامانیهایی هم دیده
میشود، قطعا به دلیل ضعفهای نظام آموزشی- مهارتی کشور است. اینها بر اساس تفکر
آموزشیای که در همین سیستم و نظام آموزشی آموزش دیدهاند، تولیدات ما را به این
اندازه رساندهاند. باید بپذیریم که آموزش باعث افزایش بهرهوری و افزایش تولید میشود،
افزایش تولید باعث رونق اقتصادی و افزایش اشتغال و افزایش درآمد و در نهایت باعث
افزایش سلامت اجتماعی میشود. پس اگر بهدنبال بهبود سلامت جسمی، فکری
و اجتماعی هستیم، باید آموزش کشور را جزء اولویتهای اصلی کشور قرار دهیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 22 مهر97، شماره: 3267