شعار سال: شنیدن این سخنان
از بالاترین مقام اجرایی آموزش و پرورش میتواند چند برداشت گوناگون را در پی
داشته باشد. نخست آنکه مؤسسههای خصوصی از آن چنان قدرت و نفوذی برخوردارند که هیچ
خدایی را بنده نیستند و در اجرا و پیشبرد برنامهها و سیاستهایشان هیچ کس و هیچ
چیزی جلودارشان نیست! اما اگر این برداشت درست باشد باید پرسید که: مؤسسههای
خصوصی چنین قدرتی را چگونه به دست آوردهاند و ریشه این نفوذ کجاست؟
برداشت دیگر این است که وزیر و تیم مدیریتیاش آنچنان ضعیفاند که
زورشان به مافیای کنکور و کتابهای کمک درسی و مؤسسههای خصوصی فعال در بخش تجارت
آموزشی نمیرسد و البته این ناتوانی بیش از آنکه در پیوند با زور این مافیا باشد
به ضعف دستاندرکاران برمیگردد! خب
پرسش اینجاست که ریشه این ضعف در کجاست؟
هر جریان اجتماعی پایدار، ریشههایی فرهنگی دارد؛ همین ریشه هاست که
درافتادن با چنین جریانهایی را دشوارتر از هر مبارزهای میکند. کنکور پس از
چندین دهه حضور در ساختار آموزشی ما بخشی از فرهنگ آموزشی کشور شده است و بیگمان
جریان قدرتمند اجتماعی است که درگیر شدن با آن میتواند رویارویی با خانوادههایی
را در پی داشته باشد که تنها راه کامیابی فرزندانشان را گذر از سد کنکور میدانند.
وجود چنین دیدگاهی و دامن زدن به آن با روشها و ابزارهایی برآمده از توان و حمایتهای
مادی قدرتمند تاکنون نتوانسته تلاشها برای حدف کنکور را به نتیجه برساند. گمانی
نیست که این قدرت و نفوذ اجتماعی- فرهنگی بدون وجود دستهایی قدرتمند و تا اندازهای
آلوده در نهادهای آموزشی، دستگاههای سیاستگذاریهای خرد و کلان و البته رسانهای،
نمیتوانست به چنین جایگاهی دست یابد. توان مالی باور نکردنی برآمده از سودهای
بادآورده، مافیای کنکور را از چنان نفوذی برخوردار کرده است که وزیر از ناتوانیاش
در زورآزمایی با آن سخن میگوید! نهادهای بالادستی و میانی در سیاستگذاریهای
آموزشی چنان در چنبره نفوذ لابیهای مؤسسههای خصوصی گیر افتاده که حتی
تصویب قانون و وجود سندهای بالا دستی قدرتمند تاکنون نتوانسته سایه شوم کنکور و
فرهنگ کنکوری را از سر نوآموزان کشور کم کند. قدرت مادی مافیای کنکور و مؤسسههای
خصوصی فعال در کنکور و کتابهای کمک درسی سبب شده است که صدا و سیما بهعنوان
گستردهترین و قانونیترین رسانه کشور نیز بر ساز آسیبزای کنکور بدمد و از نواختن
این ساز مخالف با هدفهای نوین آموزشی، سالانه میلیاردها تومان سود نامشروع به جیب
بزند! باید به خانوادهها و دانشآموزان حق داد که در سرو صدای پیامهای بازرگانی
پر بسامد و برنامههای ویژه تبلیغات کنکور و تست و کتابهای کمک درسی و... صدای نه
چندان پرطنین منتقدان کنکور را نشنوند. برای خانوادههای دور از فضای کارشناسی،
بسیار دشوار است که بپذیرند صدا و سیما به خاطر سودهای مادی در گسترش بیماری بدخیم
کنکور تلاش میکند و این تلاشهای رسانه ملی بخشی از ظلمی است که بر نوباوگان
امروز و آینده سازان فردای این سرزمین میشود و...
برخورد با بیماریهای فرهنگی نیازمند درمانهایی از جنس فرهنگ است. به
تازگی وزیر نهاد آموزش تلاشهایی را آغاز کرده است تا ریشه کنکور و فرهنگ مبتنی بر
کنکور را بخشکاند. از اینرو از هر فرصتی برای برشمردن آسیبهای آزمونهای تستی و
کتابهای کمک درسی و کنکور و... بهره برده و فرهنگ کنکوری را به پرسش میگیرد. اما
شوربختانه ورای این سخنان نه برنامه جامع و هدفمندی برای حذف کنکور دیده میشود و
نه ارادهای قدرتمند برای حذف آن!
بر زبان راندن آسیبهای کنکور و نگاه کنکوری و گوشزد کردن حضور پرخطر
کتابهای کمک آموزشی و مؤسسههای خصوصی در فضای آموزشی کشور گرچه به گسترش گفتمان
مخالفان کنکور یاری میرساند اما در بیعملی و بیبرنامگی، اصطلاح پر کاربرد این
روزها یعنی «گفتار درمانی» را به یاد میآورد. این سخنان چه سودی خواهد داشت
هنگامی که مافیای کتابهای کمک درسی و کنکور با حمایتهای گستردهای از سوی
بالاترین سطوح تصمیمگیری تا درونیترین لایههای مدرسهها همچنان کار خودشان را
پیش میبرند!؟ گفتن از آسیبهای کنکور و نگاه کنکوری چه دستاورد اثرگذاری خواهد
داشت وقتی که صدا و سیما با به جیب زدن سودهای سرشار همچنان در گل آلود کردن فضای
آموزشی میکوشد و فضا را برای ماهیگیری خیانتکاران آموزشی آماده میکند!؟ بیگمان
انتظار از بالاترین مقام اجرایی در آموزش و پرورش بیش از این هاست. شاید زمان آن
باشد که کاری اثربخشتر انجام گیرد. اما چه کاری؟
شاید در بنبست امروز نهاد آموزش، از بودجه ناکارآمد و نارضایتی روز
افزون فرهنگیان و ناتوانی ساختار در ارائه سیستم آموزشی بهینه گرفته تا نفوذ
قدرتمند و آسیبزای مافیای تجاری- آموزشی، اثرگذارترین پیام یک شوک خبری باشد!
شوکی که سبب توجه بیشتر دولت و جامعه شود و آنان را نسبت به ریشههای ناکارآمدی
ساختار آموزش حساس کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 2 آبان 97، شماره: 6908