شعار سال: بررسيها براي پيداكردن مقصر در تازهترين ماجرا يعني درگيري محمدباسط درازهي و مأمور گمرك ادامه دارد و همزمان چند فيلم قديمي از اقدامات و اظهارات مشابه نمايندگان در فضاي مجازي دست به دست ميشود. نماينده سراوان با نماينده جلفا، شبستر يا ايذه فرقي ندارد؛ پيامد هر كدام از اين رفتارها چيزي غير از تنزل جايگاه مجلس و نااميدي افكار عمومي از اين نهاد مهم نيست. بدون شك رفع اين آسيب بدون شناخت علل ايجاد آن ممكن نخواهد بود و از اينرو در گفتوگو با دو نفر از نمايندگان ادوار مجلس به بررسي موضوع پرداختهايم.
الهه كولايي:
وظیفه تربیت کادرهای مناسببرعهده احزاب است
در يك هفته گذشته چند فيلم حاكي از برخوردهاي تند نمايندگان مجلس با
مردم منتشر شده و بسيار هم مورد توجه قرار گرفته است. به نظر شما پيامد اينگونه
رفتارها چيست و چه تأثيري بر جايگاه مجلس نزد افكار عمومي دارد؟
انتشار فيلمهاي رفتار ناشايست برخي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بيترديد
جايگاه و اهميت اين نهاد تجلي اراده عمومي را زير سؤال ميبرد و بهشدت تضعيف ميكند.
در كشوري كه انقلابي را تجربه كرده كه رهبري آن مجلس را عصاره فضايل ملت خواند،
انتشار چنين تصاويري بهسخرهگرفتن اصالت، رشادت و بلوغ ملتي است كه نمايندگان
آنها چنين افرادي هستند.
اصليترين عامل بروز اين رفتارها چيست؟
در واقع اين نوع رفتارها نشاندهنده مسئلهداربودن و مشكلداشتن مدل انتخاباتي
در كشور ماست. اين مدل بايد بتواند راه را به نحوي هموار کند كه نخبگان و
برگزيدگان ملت قادر باشند از سوي مردم براي تأمين مصالح و منافع كشور تصميمگيري
كنند. اما متأسفانه شاهد افول و تنزل جايگاه نمايندگان مجلس به دليل انتشار
رفتارهاي ناشايست و نامناسب برخي از آنها هستيم و اين ضرورت برخورد مناسب هيئترئيسه
مجلس با اين افراد را طلب ميكند.
منظورتان از نظام انتخاباتي دقيقا چيست؟ ضعف تحزب يا چيزي ديگر؟
فرايندي است كه سبب ورود اين افراد به مجلس ميشود. در نظامهاي سياسي توسعهيافته
در جهان كه مردمسالاري را مبناي شكلگيري و مشروعيت خود قرار دادهاند، براي
اعمال حاكميت مردمنهاد پارلمان با پشتوانه عملكرد احزاب تقويت ميشود. در حقيقت
احزاب وظيفه تربيت كادرهاي مناسب را براي ايفاي نقش اثرگذار و مناسب برعهده ميگيرند.
آنها با تقويت كادرهاي سياسي زمينه گزينش بهترينها را از سوي مردم به طور نسبي
فراهم ميكنند. در حالي كه متأسفانه در كشور ما شاهد تقويت و پشتيباني نهادهاي
حزبي به شكل كارآمد در جهت ايفاي اين وظيفه نيستيم. در واقع ما به شكل تصادفي در
ايام برگزاري انتخابات با معرفي افرادي به جامعه روبهرو هستيم كه پيش از آن درون ساختارهاي
حزبي آموزشهاي لازم را فرانگرفتهاند و صرفا بر پايه ملاحظات سياسي و بازي جريانهاي
سياسي از طريق پارلمان به قدرت دسترسي پيدا ميكنند. نهايتا نيز شاهد اين نوع
رفتارهاي نسنجيده و نامناسب از سوي برخي از آنان هستيم.
بعد از انتشار فيلم درگيري نماينده سراوان در گمرك برخي به نظارتها
پرداختهاند. نظر شما چيست؟
شاهد هستيم كه به جاي احزاب، نهاد شوراي نگهبان همه سنگيني اين تكليف
را برعهده گرفته است؛ بدون اينكه توان لازم را براي ايفاي اين نقش داشته باشد. در نتيجه مسئوليت وضع موجود و خطاها و رفتارهاي
ناشايست نمايندگان نيز به طور مستقيم متوجه نظام گزينشي اين نهاد است. اين نهادهاي
حزبي هستند كه ميتوانند افراد شايسته و داراي صلاحيت لازم را در فرايند اعلام
برنامهها، شعارها و اولويتهاي خود به مردم معرفي كنند و در چنين شرايطي احزاب
مسئول عملكرد نمايندگان خواهند بود. اما در شرايطي كه شوراي نگهبان وارد ميدان شده
و ابتدا با يك رويكرد گزينشي جمعي از داوطلبان را از عرصه انتخاب عمومي خارج ميكند،
رأسا مسئوليت اينگونه رفتارها را به عهده ميگيرد چراكه به مردم اعلام كرده كه
صلاحيت افراد معرفيشده از سوي اين نهاد، احراز شده است. آقايان هميشه اين بحث را
مطرح كردهاند كه بايد صلاحيت افراد احراز شود. آيا بر همين اساس افرادي را كه
شايستگي ايفاي وظيفه نمايندگي مردم را ندارند، احراز صلاحيت كردهاند؟ به نظر ميرسد
ما نيز مانند هر جامعه بشري و انساني نيازمند نقد و ارزيابي منصفانه رفتارهايمان
هستيم تا بتوانيم به بهترين شكل مطالبات مردم را براي برگزيدن افراد داراي صلاحيت
براي ايفاي وظيفه نمايندگي آنان، پاسخگو باشيم.
آقاي كدخدايي در واكنش به همين ماجرا از كافينبودن نظارت شوراي نگهبان
براي ممانعت از ورود نمايندگان اينچنيني به مجلس گفتند. به نظر شما، ممكن است اين
مقدمه تنگتركردن دايره نظارت اين نهاد باشد؟
نه به ضرورت. بايد اميدوار باشيم اين نوع رفتارها و نتايج از سازوكارهاي
جاري آقايان را به ضرورت بازنگري در اين روشها ترغيب كند و آنها بپذيرند كه اين
احزاب هستند كه ميتوانند كادرهاي مناسب را براي ايفاي اين وظايف تربيت كنند و
آموزش دهند. صرف خواندن قانون اساسي و چند جلسه آموزشي چنين توانايي را در افراد
ايجاد نميكند؛ بلكه در يك فرايند زمانبر و به نسبت طولاني بايد چنين ظرفيتهايي
ايجاد شود؛ بنابراین اين وظيفهاي نيست كه شوراي نگهبان بتواند برعهده بگيرد؛ بلكه
شوراي نگهبان بايد كمك كند تا نظام حزبي در كشور تقويت شود و احزاب بتوانند افراد
شايسته و داراي صلاحيت را به مردم معرفي كنند و شوراي نگهبان نيز همراه با مراجع
تعريفشده در قانون انتخابات وظايف نظارتي خود را از طريق نظارت عاليه اجرائي كند
و زمينه را براي گزينه بهترين نمايندگان مردم در كنار دستگاههاي ديگر فراهم كند.
مصباحيمقدم:
احزاب و گروهها بايد افراد شايستهتري رامعرفي كنند
موضوع رفتار توهينآميز نمايندگان مجلس با مردم به واسطه چند فيلمي كه
در روزهاي گذشته منتشر شده، بسيار مورد توجه قرار گرفته است. به نظر شما اين موضوع
چه تأثيري بر جايگاه مجلس در نگاه مردم دارد؟
اين برخوردها به تعداد اندكي از نمايندگان مجلس مربوط ميشود و نشاندهنده
و نماد مجلس نيست. بههرحال هر تعداد از نمايندگان كه با اهانت و تندي با مردم
برخورد كنند، اثر نامطلوبي را در افكار عمومي درباره مجلس خواهند گذاشت.
همه نمايندگان هرچند از يك شهر كوچك به مجلس آمده باشند، نماينده همه
ملت هستند و بايد خود را خادم ملت بدانند. تعبير امام اين بود كه ما نوكر ملت هستيم؛
بهویژه نمايندگان مجلس كه براساس رأي مردم موقعيت سياسي و اجتماعي پيدا كردهاند،
بايد مردم را ولينعمت خود بدانند و احترام ويژهاي براي همه مردم قائل باشند.
انتظار ميرود كه حتي اگر در مواردي اهانت شنيدند، با صبر، حوصله، تحمل و ادب و
آرامش پاسخ دهند؛ چه رسد به اينكه ابتدا به كسي، حتی كسي كه از نظر اجتماعي عاليرتبه
نيست، توهين كنند. همانطور كه امام فرمودند، مجلس عصاره فضايل ملت است. فضايل
يعني اخلاق برتر و نمايندگان بايد نشان بدهند كه داراي اخلاق برتر هستند.
آقاي جنتي پيشنهاد داده بودند كه براي نمايندگان قبل از ورود به مجلس
كلاس آموزشي برگزار شود. به نظر شما راهحل اين مشكل اين است؟
نميدانم منظور آقاي جنتي از طرح اين پيشنهاد چه بوده است؛ اما اگر
منظور اين بوده كه نمايندگان مجلس با اسناد بالادستي مثل قانون اساسي و سند چشمانداز
آشنا شوند، اين پيشنهاد مفيد است كه آموزش ببينند و حتي از آنها آزمون گرفته شود. سياستهاي ابلاغي كه بايد در قانونگذاري رعايت شود،
نيز ازجمله مواردي است كه نمايندگان بايد مدام مورد توجه قرار دهند. البته اگر مراد
آقاي جنتي مسئله اخلاق، ادب و رعايت آداب اجتماعي است نميتوان از راهكار دوره
آموزشي استفاده كرد؛ زيرا اينها پيشنياز نمايندهشدن است؛ نه اينكه بعد از
نمايندهشدن آموزش ببينند. ناگفته نماند كه در گذشته نيز برنامههايي بر اين مبنا
بود و رؤساي مجلس از شخصيتهايي كه داراي اخلاق عالي بودند؛ مثل آيتالله مشكيني،
استادي، خزعلي و... دعوت كردند تا به مجلس بيايند و قبل از شروع جلسه علني ابتداي
مجلس يك سخنراني اخلاقي كردند. همه نيازمند تذكرات اخلاقي هستند؛
بهویژه نمايندگان. مسلما اين تذكرات اثرگذار است؛ اما در تمام طول دوره نمايندگي
بايد بيان شود؛ نه به صورت كلاس آموزشي.
برخي سياسيون در جريان اصلاحطلب معتقد هستند كه اين وضعيت اساسا ناشي
از وجود نظارتها است. فكر نميكنيد اگر شاهد رد صلاحيتهاي گسترده نبوديم، افراد
كارآمدتر و كاركشتهتري به مجلس راه پيدا ميكردند؟
اين استدلالي كه اصلاحطلبان ميكنند، درست نيست. آنها ميگويند كه ما افراد
بهتري داشتيم؛ اما چون شوراي نگهبان رد صلاحيت ميكند، ناچار هستيم افراد فروتري
را معرفي كنيم. نظارت شوراي نگهبان كه بيمنطق نيست. اين قانون است كه به شوراي
نگهبان اجازه نميدهد آن را تأييد صلاحيت كند.
نظارت شوراي نگهبان كه سليقهاي، سياسي و جناحي نيست. اطلاعاتي كه
شوراي نگهبان براساس پروندههايي كه تشكيل داده، اساس احراز صلاحيت قرار ميگيرد؛
بنابراین استدلال آنها اصلا درست نيست. به فرض كه برخي از چهرههاي سياسي آنها با
مشكل مواجه شوند؛ آيا همه شخصيتهاي اصلاحطلب رد صلاحيت ميشوند؟ حتما چنين نيست.
لازم است كه اصلاحطلبان و اصولگرايان بر شايستهسالاري تكيه كنند؛ نه اينكه چه
كسي در جريان فكري و حزب آنها قرار دارد. همين تنگنظرانه برخوردكردن خود آفت است
و ضداخلاق. ميتوانند كساني را انتخاب كنند كه از نظر علم، شخصيت و سابقه وزنه
سنگيني باشند؛ نه اينكه اين معيارها را در نظر نگيرند و وقتي چنين اتفاقاتي افتاد،
همه چيز را معلول وجود شوراي نگهبان بدانند. مكرر اتفاق افتاده است كه اين شورا
افراد اصولگرايي را رد صلاحيت كرده كه قبلا تأييد صلاحيت كرده بود؛ مثلا مرحوم زوارهاي،
عضو سابق حقوقدان شوراي نگهبان، براي رياستجمهوري رد صلاحيت شد. اين يعني كه
اصولگرايان در مواقع رد صلاحيت سروصدا راه نمياندازند و تبليغات نميكنند.
وقتي با نظر مخالفان نظارت استصوابي مخالف هستيد، به اين معني است كه
با اظهارنظر آقاي كدخدايي مبني بر اينكه وضع موجود ناشي از حداقليبودن نظارت
شوراي نگهبان است، موافق هستيد. ممكن است اين اوضاع مقدمه سختگيري بيشتر اين شورا
شود؟
من معتقد هستم كه از شوراي نگهبان نبايد انتظار داشت در دايره نظارتي
خود بيشازاين سختگيري كند. همين نظارت موجود كافي است و ميتواند مبنا باشد.
تشخيص اينكه افراد در طول سال عصباني ميشوند يا نه، موضوعي نيست كه شوراي نگهبان
قادر به تشخيص آن باشد. كساني كه با افراد كار ميكنند؛ مثلا احزاب، گروهها و
جمعيتها بايد حواس خود را جمع كنند و افرادي را معرفي كنند كه از نظر اخلاقي
شايسته هستند.