شعار سال: ديروز نيز محمود ميرلوحي موضوعاتي را
مطرح كرد كه گرچه در تشريح وظايف شوراي عالي اصلاحطلبان بود؛ اما به موضوعاتي
دامن زد كه شايد رفع آنها نياز به همفكري تمام نيروهاي ارشد اصلاحطلبان دارد.
ميرلوحي گفته است كه «شوراي عالي اصلاحطلبان به دنبال ايجاد يك حزب به نام مجمع
اصلاحطلبان است؛ اما نه با ویژگی احزاب کنونی. اصناف و احزاب گوناگونی مثل صنف
معلمان، کارگران، پزشکان و دانشجویان یا احزابی مثل اتحاد ملت، کارگزاران، اعتماد
ملی یا مردمسالاری وجود دارد و هدف شورایعالی اصلاحطلبان این است که همه این احزاب
در حزب مجمع اصلاحطلبان مستحیل شوند». میرلوحی در پاسخ به این سؤال که آیا احزاب
اصلاحطلبی مثل حزب اتحاد ملت منحل و سپس عضو حزب مجمع اصلاحطلبان میشوند، پاسخ
داده است: «بله، این اتفاق باید بیفتد. در غیراینصورت ما همین حالا هم شورایعالی
سیاستگذاری اصلاحطلبان را داریم». از چنين سخناني ميتوان برداشت كرد كه هدف
طيفي از اصلاحطلبان تجميع تمام احزاب و فعاليت واحد آنها با عنوان مجمع عالي
اصلاحطلبان است. اگرچه وجود يك ائتلاف فراگير ميتواند
باعث تقويت اثربخشي اصلاحات در روند سياسي كشور بشود؛ اما اينكه احزاب به فراكسيونها
يا تشكلهاي يك مجمع تقليل يابند، قدري به دور از واقعيات موجود است و بعيد به نظر
ميرسد كه تمام نيروهاي برجسته حزبي زير بار چنين موضوعي بروند. در خوانش علت
ايجاد چنين مجمع فراگيري بايد گفت درعينحال كه ائتلاف احزاب همراستا امر مناسبي
قلمداد ميشود؛ اما نبايد از اين موضوع غافل شد كه ممكن است در صورت تعييننشدن
اهداف و سازوكارها نوعي انحصارگرايي بر تمام احزاب به وجود آيد؛ بهنحويكه اين
امكان وجود دارد كه عدهاي پس از مدتي نظر و تمايل سياسي خود را بر همه جريانهاي
اصلاحطلب حاكم كنند. در بازخواني اين موضوع نكته جالب اين است كه چندي پيش مشاهده
شد برخي از نيروهاي سياسي حتي از تنظيم مناسبات حزبي خود نيز عاجزند و براي تصدي
كرسي رياست يا قائممقامي حزب با يكديگر دچار مناقشه ميشوند. در واقع با پذيرش
اين مهم كه تشكيل يك مجمع فراگير ميتواند مفيد باشد، از خطر انحصارگرايي نبايد
غافل شد. ديگر آنكه اگر قرار باشد مجمع عالي اطلاحطلبان در قالب حقوقي يك حزب
هرچند با محتواي فراتر از احزاب موجود عمل كند و احزاب سياسي همه خود را منحل كنند
و زيرمجموعه آن درآيند، اين خطر وجود دارد كه ناگهان خود مجمع بهعنوان يك شخصيت
حقوقي توقيف يا منع از فعاليت شود. تصويبكنندگان آييننامه اين مجمع بايد روشن
كنند كه با تشكيل اين مجمع قرار است كه جبهه اصلاحات تنها متكي به يك حزب -خواه
فراگير- باشد؟ مسئله ديگر نقش سيدمحمد خاتمي در اين مجمع است. گفته ميشود كه اين
مجمع با محوريت خاتمي تشكيل ميشود و ادامه مييابد؛ اما معلوم نيست كه اين ادعا
را خود آقاي خاتمي نيز قبول دارد؟ و او راضي ميشود كه چنين مستقيم و عيان وارد
عرصه حزبي شود يا خير؟ آنچه در بازخواني ابتدايي و پيش از دانستن سازوكارهاي
اجرائي مجمع عالي اصلاحطلبان ميتوان گفت، اين است كه تحزب در ايران آنقدر دچار
ضعف است كه بعيد نيست اين موضوع نيز يك فعاليت انتخاباتي بيش نباشد و در صورت
واقعيبودن چنين امري لازم است كه اصلاحطلبان به طور شفاف توضيح دهند كه هدف از
تشكيل اين مجمع چيست.
نادرستبودن ادغام احزاب با يكديگر
حسين مرعشي، سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي، موضع رسمي اين حزب را اعلام
كرد گفت: «حزب كارگزاران سازندگي با كليت تشكيل مجمع عالي اصلاحطلبان موافق است؛
مشروط بر آنكه پارلمان اصلاحات در قالب يك حزب جديد ظاهر نشود و صرفا نقش ايجاد
ائتلاف احزاب اصلاحطلب با يكديگر را داشته باشد. از سوي ديگر بايد با دوره زماني
مشخص فعاليت كند. براي مثال يك يا دو دوره انتخابات ائتلاف فراگيري ميان احزاب
برقرار كند تا آن انتخابات مدنظر به شكل مطلوب انجام شود. موضوع ديگري كه بايد به
آن اشاره كنم، اين است كه بايد نيمي از كرسيهاي پارلمان اصلاحات يا همان مجمع
عالي اصلاحطلبان از حوزههاي مختلف استاني باشد و اين حوزهبنديها براساس حوزههاي
انتخابي در مجلس شوراي اسلامي صورت بگيرد تا استانها بتوانند در اين ائتلاف نقشآفريني
كنند. حزب كارگزاران با اين موضوع كه همه احزاب در مجمع كرسيهاي مساوي داشته
باشند، موافق نيست و تعداد كرسي احزاب بايد متناسب با فراگيري حزب، تعداد كرسيهاي
حزب در مجلس و شوراهاي شهر و روستا، تعداد رسانههاي در اختيار و فعاليت مؤثر حزب
در استانها تعيين شود. در نهايت بايد بگويم كه انحلال احزاب اصلاحطلب بههيچوجه
پذیرفتنی نيست و مجمع نميتواند و نبايد باعث ادغام احزاب شود.»
معضل سهمخواهي احزاب
علي تاجرنيا، عضو سابق حزب اتحاد ملت، معتقد است كه: «يك آسيب جدي در
فضاي سياسي وجود دارد و آن اثرگذاري متفاوت احزاب بر عرصه سياسي است؛ موضوعي كه باعث
شده شوراي هماهنگي اصلاحطلبان مؤثر عمل نكند. به نظر ميرسد كه در شوراي عالي
اصلاحطلبان احزاب به صورت جبههاي عمل خواهند كرد. تفاوت ايران با ساير كشورها
اين است كه احزاب در كشورهاي ديگر هريك به صورت مستقل در انتخابات شركت ميكنند و
پس از انتخابات با يكديگر ائتلاف ميكنند؛ اما در ايران ائتلاف قبل از انتخابات
صورت ميگيرد و اين باعث ميشود كه پس از آن سهمخواهيهاي سياسي آغاز شود.اگر
نيروهاي سياسي بتوانند فارغ از سهمخواهيها با يكديگر يك ائتلاف سازنده بكنند،
قدم مثبتي در جهت توسعهيافتگي برداشتهايم اما اگر فقط ظاهر حزبگرايي در مجمع
وجود داشته باشد اما كنش و عملكرد حزبي وجود نداشته باشد، آفتهاي مجمع بيش از
مزاياي آن خواهد بود. اكنون نميتوان گفت كه آيا مجمع عالي ميتواند، بايد توفيق سياسي
شود يا خير و بايد اظهارنظر دقيق به بعد از تعيين سازوكارها موكول شود. در عموم
موارد احزابي كه در ائتلاف در اقليت قرار ميگيرند، از ائتلاف كنارهگيري ميكنند؛
اگرچه آن اقليتها در روند انتخابات نميتوانند چندان تأثيرگذار باشند اما بر
دامنه اختلافات حزبي ميافزايند. درعينحال بايد اشاره كرد كه احزاب اصلاحطلب هموزن
يكديگر نيستند و بايد در مجمع اعتبارسنجي و جايگاه هر حزب مشخص شود. درعينحال اگر
در نهايت دو يا سه حزب به اين مجمع بپيوندند، نميتوان گفت مجمع در تشكيل خود موفق
بوده است؛ زيرا ديگر ائتلافي صورت نخواهد گرفت.»
تاجرنيا ادامه داد: «تصور ميكنم كه آقاي خاتمي قصد ورود به عرصه سياست
را نداشته باشند و از ناچاري با كليت اين مجمع موافقت كنند اما اينكه خود ايشان
وارد عرصه شوند و بپذيرند كه هزينه سياسي موجود را بدهند، بعيد است زيرا گمان ميكنم
آقاي خاتمي شرايط موجود سياسي را براي فعاليت مناسب نداند.»
خوانش ضدحزبي در ايران
اين فعال سياسي درباره جايگاه تحزب در ايران و راهكارهاي
بهبود شرايط فعاليت احزاب اظهار كرد: «واقعيت اين است كه ساختار در كشور ما نهتنها
تحزب را تقويت نميكند بلكه درصدد محدودكردن آن است. متأسفانه تبليغات رسمي عليه
تحزب است و طوري به مردم القا ميشود كه فعالان حزبي براي كسب قدرت فعاليت ميكنند.
تا زماني كه قوانين بالادستي اصلاح نشود و مسئولان متوجه نشوند كه حزبگرايي ميتواند
باعث توسعه كشور شود، فعاليت حزبي نميتواند بهدرستي صورت بگيرد. در كشور ما به
دليل آنكه دموكراسي به طور كامل وجود ندارد، تحزب نيز از كاركرد خود افتاده است.
البته معيارهاي دموكراسي تعريف شده است اما حتي تعريف دقيقي از فعاليت حزبي در
ايران وجود ندارد.»
ضرورت اتحاد احزاب در مجمع اصلاحطلبان
ابراهيم اميني، عضو حزب اعتماد ملي درباره بايدها و ملاحظات مجمع اصلاحطلبان
گفت: «پارلمان اصلاحات يا همان مجمع اصلاحطلبان مانند يك تيغ دولبه است كه از
سويي ميتواند منشأ اتحاد احزاب اصلاحطلب شود و از سوي ديگر در صورت نبود سازوكار
مناسب ميتواند باعث ايجاد اختلافات عميق شود؛ بنابراين اگر قرار است كه فعاليت
حزبي اصلاحطلبان ذيل اين مجموعه باشد، بايد ويژگيهايي تعيين و تبيين شود كه
مقبوليت اجتماعي و توافق جمعي اصلاحطلبان را به همراه بياورد و نيروهاي اصلاحات
با تمام وجود بپذيرند كه نظر اين مجمع فصلالخطاب است. از سوي ديگر اگر اين مجمع ميخواهد
كه كاركرد يك پارلمان را داشته باشد، بايد تصميماتش برگرفته از خواستههاي اصلاحطلبان
باشد. ناديدهگرفتن نوع نگاه اصلاحطلبان، مجمع را به حاشيه ميبرد زيرا زماني
مجمع اصلاحطلبان ميتواند توفيق داشته باشد كه مردم اعضاي آن را نمايندگان خود
بدانند. تحقق تمام اينها نياز به يك سازوكار دقيق، منسجم و حسابشده دارد. با چنين
شرايطي ميتوان به فعاليت مجمع اميدوار بود و آن را سبب خيري در فعلوانفعالات
سياسي دانست. مرحله بعد از تعيين سازوكار رويكرد احزاب اصلاحطلب به اين مجمع است.
اگر قرار باشد كه هريك از احزاب مدام سهمخواهي كنند و تمايل داشته باشند كه
حضورشان در نگاه مردم پررنگتر از ديگر احزاب باشد، مطمئن باشيد كه چنين تشكيلاتي پا
نميگيرد.»
بعيدبودن حضور مستقيم خاتمي در عرصه سياسي
اميني درباره دبيركلي احتمالي سيدمحمد خاتمي بر مجمع اصلاحطلبان گفت: «بعيد ميدانم كه آقاي خاتمي وارد ميدان بشود
و حضور مستقيم در عرصه سياسي را بپذيرد و حتي اگر با كليات اين مجمع موافق باشند،
بعيد ميدانم كه رياست آن را بپذيرند». او ادامه داد: «نكته ديگر اين است كه مجمع
بايد به نحوي عمل كند كه احزاب به حاشيه نروند. ضرورت دارد كه احزاب ميداندار
اصلي فضاي سياسي باشند و راهبردي تعريف شود كه احزاب با توجه به وزن اجتماعي خود
در اين مجمع حضور داشته باشند. ضمن اينكه بايد معلوم شود كه عملكرد مجمع ملي يا در
سطح انتخابات محلي است. اگر قرار است مجمع در سطح استاني نيز فعاليت كند، بايد در
هر استان حضور داشته باشد. ممكن است برخي از چهرهها در ميان اصلاحطلبان مورد
قبول باشند اما در حوزه انتخابيه خود از مقبوليت خاصي برخوردار نباشند كه اين
موضوع ميتواند آسيبزا باشد.
در نهايت آنچه ميتوان گفت اين است كه اگر قرار باشد يك مجمع فراگير
باعث ائتلاف تمام احزاب اصلاحطلب شود، ضرورت دارد كه چنين مجمعي خود باعث تضعيف احزاب
نشود؛ در واقع براي اصلاح ابرو چشم تحزب موجود در ايران كور نشود. براي تحقق اين مهم شايد بهتر باشد كه تمام زوايا،
پيامدهاي مثبت و منفي و تأثيرات آن با تجميع نظرات بزرگان اصلاحات مورد نقد و
ارزيابي قرار بگيرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 11 دی 97، شماره: 3331