شعار سال: به فیلمهای جشنواره زیاد پرداخته میشود، اغلب شتابزده و کلیگویانه، چاره ای هم نیست، شرایط اینطور میطلبد. اما من فعلا ترجیح میدهم به خود جشنواره و نحوه برگزاریاش اشاره داشته باشم. جشنوارهای که معتقدم کمتوجهی به آن به نفع سینمای ایران نیست و همپای کیفیت فیلمهای نمایشیافته در آن کیفیت برگزاری آن نیز اهمیت دارد.
یک
اینکه دو روز بین یک جشنواه تعطیلی باشد، یکی از آن اتفاقهاست که فقط در ایران میتواند رخ دهد. شکی نیست که در روزهای سوگواری نباید جشن برگزار کرد، اما خودمانیم جشنواره فیلم فجر هم که واقعا ماهیت جشنبودن ندارد! برنامههای جنبی خاصی هم وجود ندارد و کلیت آن صرفا در نمایش فیلم خلاصه میشود و یک جلسه پرسش و پاسخ.
با این حال وقتی تقویم طوری قرار گرفته که تداخل جشنواره با ایام سوگواری از قبل مشخص است؛ بهخصوص اینطور که 9 روزش یک طرف و 1 روزش طرف دیگر (بعد از دو روز تعطیلی) میافتد، آبا بهتر نبود جشنواره را چند روز زودتر شروع کرده و نهایتا قبل از ایام سوگواری آن را تمام میکردند؟
باز اگر وقفه میان جشنواره یک روز بود، میشد آن را پذیرفت اما درست روز ماقبل آخر در اوج جشنواره که بهترین فیلمهای آن در حال نمایش هستند، آن را تعطیل کرده و شور و گرمای به وجود آمده را یکباره سرد میکنیم. درست مثل ماشینی که راه افتاده، گرم شده، دور برداشته، سرعتش بالا رفته اما یکباره پیش از خط پایان پا را می گذاریم روی ترمز!
از این واقعه کوچک شروع کردم تا به این حقیقت بزرگ اشاره کنم که جشنواره فیلم فجر در تمام این سالها در یک بلاتکلیفی و عدم سیاستگذاری درست سرگردان بوده است. مشکل آنجاست که مهمترین جشنواره سینمایی کشور، یک جشنواره کاملا دولتی است و اهالی سینما نقش تعیینکننده ای در آن ندارند. بنابراین به جای سیاستگذاریهای بلند و کارآمد، اسیر تصمیمات مقطعی و متاثر از اوضاع احوال سیاسی و حتی اقتصادی است.
دو
جشنواره فیلم فجر از دیرباز چوب سیاسیکاریها و غیرفرهنگی بودن اغلب سیاستگذاران کلان فرهنگی و عوامل درونی و بیرونی بسیاری را خورده است. روزگاری بحث آن بود که آیا جشنواره فیلم فجر ماهیت بینالمللی درستی دارد یا شرایط بهگونه ای است که اصلا نمیتوانیم آن را به صورت بینالمللی برگزار کنیم؛ اگر می خواهیم بینالمللی باشد با چه چالشهایی روبهرو هستیم و چه راهکارهایی هست که میتوان با رعایت الزامات فرهنگی کشور، جشنوارهای بینالمللی برگزار کنیم؟
اما بهجای فراهمکردن بسترهای لازم برای یک جشنواره بینالمللی فیلم، بدون هیچ توجیه درستی جشنواره فجر دوپاره شد، یکی بینالمللی و یکی داخلی. در حالی که تا پیش از آن مسابقه سینمای بینالملل یک بخش از جشنواره بود باکلی اگر و اما که بیشتر به محتوای آن مربوط می شد تا نحوه برگزاریاش. بنابراین با تغییر نحوه برگزاری و مستقلشدن آن هیچ تغییر خاصی رخ نداد.
با این تمهید نهتنها چالشهای بینالمللیبودن جشنواره برجای ماند، بلکه مشکلات تازهای هم افزوده شد. بهخصوص که هزینه برگزاری مستقل یک جشنواره دیگر نیز به بخش فرهنگی دولت تحمیل شد؛ بدون اینکه بر دستاوردهایش چیزی افزوده شده باشد.
امسال بعد از چند دوره برگزاری مستقل این بحث دوباره مطرح شد که این دو جشنواره با هم برگزار شوند که ایده درستی به هم به نظر میرسد. یعنی بعد از چند سال دوباره طالب این هستیم که برگردیم به شرایط چند سال پیش. مثل الان که آرزویمان این شده که اوضاع و احوال اقتصادیمان مثل سال پیش باشد.
سه
در طول چند سال اخیر بدون در نظر گرفتن کیفیت فیلمها، خود جشنواره به لحاظ نحوه برگزاری سیری نزولی را طی کرده است. روزگاری بود که جشنواره فیلم فجر در سینماهای سطح شهر برگزار می شد. یکی دو سال در سینما قدس و سینما استقلال و حتی یکی دو سال در سینمای بسیار نامناسب صحرا و چند سالی هم در سینما فلسطین که وضعیت بهتری برای برگزاری یک جشنواره با میهمان ثابت داشت.
بعد از کلی چک و چانه زدن و نوشتن درباره اینکه هر جشنواره احتیاج به یک محل دائمی دارد که تلویحا کاخ جشنواره نامیده میشود و جشنواره سینمایی فجر هم نیازمند آن است، سرانجام برج میلاد به این نماد بدل شد و سالن همایشهای آن نیز به رسانههای گروهی اختصاص یافت که تاکنون بهترین محل از جمیع جهات برای برگزاری جشنواره بوده است.
جشنوارهای که در برج میلاد با کیفیتی تقریبا مقبول چند سالی برگزار شد، حالا به پردیس ملت رسیده که شاید امکانات کلی آن از سینماهای مرکز شهر بیشتر باشد، اما در قیاس با دوره برج میلاد نشانهای از افول سطح کیفی برگزاری جشنواره محسوب می شود. آن زرق و برق ظاهری هم که در سالهای پیش وجود داشت، به تدریج کم و کمتر شده است و امسال به حد نهایی خود رسیده است. حذف ماشینهای انتقال میهمانان که برای سهولت رسیدن به پردیس ملت، در مسیر کوتاهی رفت و آمد میکردند. یکی از همین نشانههاست، در حالی که روزگاری ماشینهایی از سطح شهر میهمانان را به سالن همایشهای برج میلاد میرساندند.
از وسایل نقلیه که بگذریم حتی پذیرایی از میهمانان نیز به پایینترین حد کیفی خود رسیده است. این را در نحوه ارائه چای و نسکافه به صورت فلهای و یا سینی شیرینیهایی در سطح کیک یزدی یا دانمارکی بیاتشده به روشنی میتوان دید. شیرینیهایی که معدههای حساس را با همان اولی دچار ترشیدگی میکند. واقعا آیا اینها صرفهجویی است؟
چهار
شاید برای شما هم مثل من جالب باشد، در دولت هشتم و نهم که شعار مردمیبودن و صرفهجویی و از این دست بیشتر بود، بریز و بپاشهای ایام جشنواره بیشتر بوده است.
بیاغراق جشنواره فیلم فجر حتی در پرخرجترین دوران خود هم با استانداردهای جهانی فاصله بسیاری داشت. حال فکر کنید شما همین جشنواره نیز مدام در حال کوچک و کوچکتر شدن است.
آیا کمکردن از هزینههای برگزاری جشنواره را باید امتیازی فرهنگی برای دولت فعلی به حساب آورد؟ گمان نمیکنم و معتقدم سیاستگذاران فرهنگی فعلی بهتر بود روی شفافسازی هزینهها کار می کردند تا کم کردن آنها.
در این صورت مشخص میشد با چه هزینهای جشنوارههای قبلی برگزار میشدند و با چه هزینهای این جشنواره برگزار شده. حال که کیفیت خدمات پایین آمده واقعا چیزی هم صرفهجویی شده؟ یا اینکه فقط حرف آن زده میشود و یا اینها همه توهمات و تصورات ماست!
به نظرم هنر برگزارکنندگان جشنواره در این سالها نه در کمکردن هزینهها بلکه در بهتر برگزار کردن آن میتوانست نمود پیدا کند. به همین خاطر است که شفافسازی در این رابطه حرف اول را میزند.
پنج
احتمالا کم نیستند کسانی که معتقدند در این اوضاع و احوال اقتصادی چرا باید پول پای برگزاری جشنواره حیف و میل شود. من هم مخالف حیف و میل پول بیتالمال هستم، اما ترجیح میدهم مطالب را با هم قاطی نکنم! اگر بخواهیم کشوری صاحب سینما باشیم و از امکانات فرهنگی و ظرفیتهای این مدیوم در زمینههای مختلف استفاده کنیم، برگزاری یک جشنواره آبرومندانه و برخوردار از کیفیت بالا یکی از ضرورتهاست.
برای صرفهجویی کردن و جلوگیری از حیف و میل شدن منابع مالی ، آنقدر مراسمات ریز و درشت بیفایده و بدون خروجی به درد بخور وجود دارد که اگر جلوی آنها را بگیرم میتوان چند جشنواره بزرگ و بینالمللی فیلم برگزار کرد. هر اداره و سازمانی از این جور برنامهها برای خود پیشبینی کرده که بیشتر جنبه نمایشی و آماری دارد که مثلا ما مشغول کار و فعالیت جدی هستیم! اما وقتی اصل ماجرا را سبک و سنگین کنی جز هدر دادن پول و سرمایه نیست. اما چون این برنامهها چندان رسانهای نمیشوند، خیلی هم به چشم نمیآیند و کسی هم روی آنها زوم نمیکند. برگزاری یک برنامه فرهنگی خوب و سطح بالا بهتر است از چندین مراسم با کیفیت پایین.
اما جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین سینمای ایران ، چنان ابعاد رسانهای پیدا میکند که همه به آن حساس میشوند. به نظرم برگزاری چند جشنواره اصلی فرهنگی از سینما گرفته تا تئاتر و حتی موسیقی، از جمله ضرورتهاست. اگر سینما میخواهیم، بیتعارف باید جشنواره خوب و استاندارد هم برگزار کنیم.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری الف تاریخ انتشار 20بهمن 97، کدخبر: 3971120006، www.alef.ir