شعار سال: این روزها سودان تحولات پرشتابی را پشت سر میگذارد، مردم در صحنه حضور دارند و گروههای سیاسی مشغول چانهزنی با شورای نظامی هستند تا سنگبنای ساختار قدرت در خارطوم را پیریزی کنند. ساختار جدید سیاسی در سودان بر چهمبنایی است؟ آیا بومی است یا از دیگر کشورها الگوگیری میکند؟ نقش بازیگران منطقهای و بینالمللی در ساختار جدید قدرت در سودان چیست؟ دولت آینده خارطوم با چه چالشهایی روبهرو خواهد شد؟ بهمنظور یافتن پاسخ این پرسشها گفتوگویی با صبری انوشه کارشناس تحولات سودان و شمال آفریقا انجام دادیم که متن آن بهشرح ذیل است؛
آیا ارتش سودان با برنامه قبلی عمر البشیر را از قدرت برکنار کرد و این اقدام مدیریتشده بود؟
صبری انوشه: تجربهای که در سودان وجود دارد، تجربه کودتاهاست. از سال 1956 که این کشور به استقلال رسید 10 کودتا در سودان انجام شده که 4 مورد آن موفقیتآمیز بوده است، در حقیقت، از 63 سالی که از استقلال سودان میگذرد، 53 سال قدرت بهطور مستقیم در دست نظامیان یا همان کودتاگران بوده است. نظامیان نقش مهمی در اداره کردن سودان دارند. آنان از بازیگران و صحنهگردانان عرصه داخلی این کشور محسوب میشوند، با وجود این، هنگامی که تحولات روزهای اولیه برکناری عمر البشیر را مورد بررسی قرار میدهیم، یک نوع دستپاچگی و نبود انسجام رویه در اقدامات نظامیان بهچشم میخورد، بهعنوان نمونه، نظامیان تا ساعت 3 نیمهشب با عمر البشیر صحبت کردند اما بیانیه اول کودتا ساعت 11 صبح فردا منتشر شد، این یعنی یک نوع تأخیر در صدور بیانیه شورای عالی نظامی. نکته بعد، اینکه هنگامی که از نظامیان سؤال میشود؛ "اعضای شورای نظامی سودان چهکسانی هستند؟"، جواب میدهند "اسامی آنان بعداً اعلام خواهد شد."، این موضوع نشان میدهد ارتشیانی که با انجام یک اقدام سیاسی نظامی، عمر البشیر را برکنار کردند، بین خودشان توافق و انسجامی وجود ندارد. نشانه دیگر نبود انسجام این است که سرلشکر "عوض بن عوف" رئیس شورای نظامی فقط یک روز بر سودان حکومت کرد. آمریکاییها به ما گفتند که دلیل این یک روز حکومت کردن سرلشکر بنعوف چیست؛ روزنامه واشنگتن پست نوشت "لشکر بنعوف نمیتواند سودان آینده را مدیریت کند" به این دلیل که نام او در فهرست سیاه کاخ سفید قرار دارد و نمیتواند از همسایگان سودان و بازیگران منطقهای کمک بگیرد لذا بنعوف نمیتواند این مرحله تاریخی سودان را مدیریت کند.
این کارشناس تحولات سودان با بیان اینکه بهدنبال انتشار این مقاله شورای نظامی سودان تشکیل جلسه داد، اظهار داشت: در این نشست سرلشکر "عبدالرحمن برهان" بهعنوان رئیس جدید شورای نظامی و سرلشکر "محمد حمدان حمیدتی" نیز بهعنوان معاون برهان انتخاب و معرفی شدند. با انتخاب این افراد ملاحظه میشود که موضعگیری کشورها در مقایسه با روزهای اول برکناری عمر البشیر تفاوت کرد. شما میدانید که در تحولات سودان سه عنصر نقش دارند؛ اول جنبش مردمی سودان است. دوم جریانهای مخالف نظام عمر الشیر هستند و سوم هم کمیته عالی امنیت است. این کمیته متشکل از نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی است و اکنون حکومت و اداره امور سودان توسط همین کمیته انجام میشود.
منظور از کمیته عالی امنیت همان شورای نظامی است؟
نه، کمیته عالی امنیت در زمان عمر البشیر تأسیس شده است. هدف از تأسیس این کمیته مدیریت بحران اخیر بود.
پس شورای نظامی سودان چیست؟
کسانی که در شورای نظامی هستند، قبلاً در کمیته عالی امنیت سودان بودند. در اینجا باید گفت که اسم این کمیته به شورای عالی نظامی تغییر پیدا کرده است.
شما به 3 عامل داخلی در تحولات سودان اشاره کردید، آیا بازیگران خارجی هم در تحولات این کشور نقش دارند؟
بازیگران منطقهای و بینالمللی در تحولات سودان نقش دارند. همان روزهای اولیه برکناری عمر البشیر کشورهایی که قبلاً با او ارتباط داشتند، موضعگیری کردند، مثل مصر، قطر، ترکیه و ایران. اینها اعلام کردند که تحولات سودان یک رویداد داخلی است و ارتش هم جزیی از مردم این کشور است و آنها درباره ساختار سیاسی آینده کشورشان به تفاهم خواهند رسید. در اینجا باید گفت که موضع آمریکا در واکنش به برکناری عمر البشیر جالب است، هنگامی که اقدام نظامی در راستای تغییر حکومتی انجام میشود، کاخ سفید از آن بهعنوان "کودتا" یاد میکند اما واشنگتن در بیانیه خود در خصوص برکناری عمر البشیر از واژه کودتا استفاده نکرد، بهنظر میرسد آمریکا با این اقدام، دیدگاه خود را از طریق دیپلماسی پنهان به دیگران تحمیل کرده است، لذا مشاهده میشود اتحادیههای اروپا، آفریقا و عرب در واکنش به برکناری عمر البشیر از واژه کودتا استفاده نکردند. در اینجا باید به این نکته اشاره شود که در روزهای اولیه برکناری عمر البشیر، عربستان و امارات هیچ واکنشی از خود نشان ندادند، اما همین که شورای نظامی بهریاست سرلشکر "عبدالفتاح برهان" تشکیل شد، این شورا را مورد حمایت خود قرار دادند و کمکهای اقتصادی خویش نظیر محمولههای سوخت و دارو را روانه سودان کردند. نکته جالب دیگر این است که نظامیان سودانی خودشان را کودتاچی نمیدانند و برکناری عمر البشیر را در راستای انجام خواست مردم کشور خود میدانند. جالب است سرلشکر "عوض بن عوف" اولین رئیس شورای نظامی و سرلشکر برهان رئیس کنونی همین شورا هردو یک حرف میزنند و آن هم ریشهکن کردن نظام عمر البشیر است. خوب است بدانید که سرلشکر برهان و معاونش هیچ کدام در دانشگاه نظام تحصیل نکردهاند. عبدالفتاح برهان یک سرباز کادر و حرفهای بود که بهتدریج پلههای ترقی را در ارتش طی کرد و معاونش هم یک شتربان بود که در جریان جنگ دارفور به نیروهای جنجوید (طرفداران عمر البشیر) پیوست و وارد نظام شد. این دو نفر یعنی برهان و حمدان حمیدتی در اعزام نظامیان سودانی به جنگ یمن نقش فعالی داشتند.
برخی معتقدند شورای نظامی سودان میخواهد مدل مصر را در کشور خود اجرا کند، نظر شما در این زمینه چیست؟
پاسخ من به این پرسش منفی است. سودان با مصر تفاوت دارد و نمیتوان در سودان چنین کاری کرد. ژنرال عبدالفتاح السیسی که در سوم جولای 2013 در مصر کودتا کرد و دولت اخوانی "محمد مرسی" را سرنگون کرد، او نماینده شورای عالی نظامی مصر بود، یعنی یک نوع هماهنگی و انسجام با این شورا وجود داشته و اکنون این انسجام و هماهنگی بیشتر شده است اما در شورای نظامی سودان چنین انسجامی وجود نداشت و در آن نمودهایی از شکنندگی بهچشم میخورد.
منظور از مدل مصر این است که سودان با کارتهای منطقهای و بینالمللی که دراختیارش قرار میگیرد، برای برطرف کردن مشکلاتش بازی کند، به این معنا که شورای نظامی سودان اعلام کند عمر البشیر که وابسته به اخوان المسلمین بود و تحت تعقیب بینالمللی قرار داشت، دیگر در قدرت نیست لذا دلیلی ندارد که تحریمهای سودان ادامه یابد و نام این کشور در فهرست حامیان گروههای تروریستی قرار داشته باشد.
نه، ممکن است مدل تجربه خود سودان تکرار شود.
وقتی که "ابراهیم عبود" در سال 1964 کودتا کرد، احزاب وجود داشتند و در سودان نقش خود را ایفا میکردند، سرهنگ "جعفر نمیری" هم که در سال 1969 کودتا کرد، احزاب وجود داشتند، اصلاً از زمان استقلال سودان به این طرف، همواره احزاب در این کشور وجود داشتند. پیش از اینکه عمر البشیر در سال 1989 کودتا کند، یک دولت ائتلافی در خارطوم قدرت را در اختیار داشت، درحقیقت، مدل تجربه سودان از زمان ابراهیم عبود تا عمر البشیر همواره بازسازی شده است، حال، احتمال تکرار این تجربه وجود دارد، بدین معنا که گروههای سیاسی معارض با شورای نظامی سازش کنند و امتیازاتی از این شورا بگیرند و با نظامیان ائتلاف کنند، همانطوری که در 3 تجربه گذشته چنین سازشی رخ داد، مثلاً هنگامی که عمر البشیر کودتا کرد، با چند حزب سیاسی سازش کرد و دولت خارطوم را تشکیل داد، بههرحال، این احتمال وجود دارد که رئیس شورای نظامی سودان با گروههای سیاسی معارض سازش کند البته عربستان و امارات هم باید در این زمینه پول خرج کنند چرا که اصل خیزش مردمی در سودان در اعتراض به گرانی نان و سوخت بوده است. هرچند که گروههای سیاسی با موجسواری بر این اعتراضات، آن را هدایت کردند. اکنون نشانههایی از سازش گروههای سیاسی معارض با شورای نظامی سودان بهچشم میخورد.
به تازگی نشستی میان گروه ها و احزاب سیاسی سودان با شورای نظامی درخارطوم برگزار شد که در پایان آن شورای نظامی از گروه های سیاسی خواست تا فردی را به عنوان ریاست دولت انتقالی معرفی کنند. شما می دانید که گروه های سیاسی سودانی یکپارچه نیستند و فاقد برنامه مدونی هستند. به نظر می رسد این گروه ها بیشتر تحت تاثیر اندیشه های صادق المهدی رهبر حزب الامه سوان قرار دارند. او خواستار برقراری حکومت دموکراتیک است که اسلامگرایان درآن حضور ندارند.
بله، اسلامگرایان درحکومت دموکراتیکی که مورد نظر صادق المهدی است، حضور نخواهند داشت. با وجودی که احزاب و گروه های سیاسی مخالف نظام عمرالبشیر از حمایت مردمی برخوردارند، اما نقطه ضعف های زیادی نیز دارند که بزرگ ترین آن را می توان ضعف رهبری دانست. صادق المهدی نمی تواند رهبری این جریان سیاسی به عهده گیرد.
عمرالبشیر علیه دولت صادق المهدی در سال 1989 کودتا کرد. او پس از اینکه از تبعید به سودان بازگشت و ائتلاف" نداء سودان " را علیه عمرالبشیر ایجاد کرد. با وجودی که در این ائتلاف 22 حزب و گروه سیاسی حضور داشت اما نتوانست علیه نظام عمرالبشیرکاری انجام دهد. ناگفته نماند که بیشتر رهبران احزاب معارض سودانی خواسته های شخصی داشتند، همین که عمرالبشیر پست دولتی به آنان می داد، مبارزه را رها می کردند لذا بنده این احتمال را می دهم که این گونه رهبران سیاسی با گرفتن امتیاز پایین از نظامیان، تمام آرمان های مردم سودان را رها کنند.
با جدا شدن جنوب سودان 70 درصد درآمد نفتی خارطوم از دست رفت و یکی از مهم ترین مشکلات سودان که باعث قیام مردم علیه عمرالبشیر شد، همین ضعف اقتصادی است . اکنون بیشترین منابع آمد سودان استخراج معادن، محصولات کشاورزی و دامی است. شما می دانید کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از جمله عربستان، امارات، قطر با سرمایه گذاری درحوزه معادن و کشاورزی سودان درآمدهای ضعیف ارزی این کشور را تحت کنترل خود دارند. حال، با درنظر گرفتن اینکه مشکل اقتصادی سودان همچنان لاینحل باقی مانده است، تغییر دولت چه معنایی دارد؟ آیا این تغییر می توان کمکی به حل مشکل اساسی سودان کند؟
سودان کشوری سرشار از منابع طیبعی است. اگر این کشور مدیریت خوبی داشته باشد که بتواند برنامه های خوبی را طراحی و اجرایی کند، سودان می تواند مواد غذایی جهان عرب را تامین کند. این کشور زمین حاصل خیز و آب فراوانی دارد. درشرایط کنونی چیزی که سودان نیاز دارد ، یک مدیریت خوب و یک نظام ملی است. موضوعی که باعث اذیت این کشور می شود، نبود مدیریت و فساد مالی است. این فساد درساختار اقتصادی سیاسی سودان نهادینه شده است، در حالی که نیروی کار زیادی در این کشور وجود دارد.
منظور از نیروی کار افراد عادی هستند یا قشر دانشگاهی و تحصیل کرده ؟
سودان دارای قشر تحصیل کرده است اما بیشتر آنان به کشورهایی اروپایی و حاشیه جنوبی خلیج فارس رفته اند. واقعیت این است که مشکلات اقتصادی سبب سرنگونی عمرالبشیر شد چرا که دولت او از پاسخ دادن به اقتصاد معیشتی مردم ناتوان بود. وقتی که خارطوم رابطه اش را با ایران قطع کرد، به دنبال این بود که عربستان و امارات کمک های مالی خود را به سودان سرازیر کنند و سپس آمریکا تحریم های اقتصادی علیه خارطوم را لغو کند ولی این اتفاق صورت نگرفت. اگر عربستان و امارات کمکی به خارطوم می کردند، به صورت قطره چکانی بود.
اما هنوز این مشکل وجود دارد.
بله
چه تضمینی وجود دارد که دولت آینده خارطوم بتواند مشکل اقتصادی سودان را برطرف کند؟
این احتمال وجود دارد که خارطوم در سیاست خارجی خود تغییراتی را ایجاد کند تا بتواند درخط آمریکا و عربستان سعودی حرکت کند. اولین مطالبه ای که این کشورها از خارطوم دارند، این است که رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد. عمرالبشیر به دلیل اینکه به حماس و جریان اخوان المسلمین نزدیک بود، امارات، عربستان و آمریکا با او خوب نبودند.
شما فکر می کنید دولت آینده سودان، رژیم صهیونیستی را به رسمیت خواهد شناخت؟
ملت سودان مردمانی مسملمان وغیرتمندی هستند. بر همین اساس، آرمان های فلسطین یکی از مسائل بسیار مهم این ملت محسوب می شود. بنده فکر نمی کنم، دولتی در خارطوم جسارت برقراری مناسبات با رژیم صهیونیستی را داشته باشد. این موضوع تجربه شده است. وزیر خارجه سابق سودان که به طور غیر مستقیم اعلام کرده بود : چنانچه آمریکا تحریم های خارطوم را لغو کند و وضعیت اقتصادی سودان بهبود یابد، ما سیاست های خود را درقبال تحولات غرب آسیا مورد بازنگری قرار می دهیم . روز بعد از مطرح شدن این سخن او دیگر در سمت خود نبود.
به نظر شما دولت آینده خارطوم با چه چالش هایی روبرو خواهد شد؟
مهم ترین دغدغه مردم سودان معیشتی است نه سیاسی لذا دولت آینده باید پاسخگوی مشکلات معیشتی این مردم باشد و گرانی ها را مهار کند. عمرالبشیر سالیان متمادی بر سودان حکومت کرد، اما هنگامی که درآمد های نفتی جنوب این کشور را از دست داد، محبوبیت اش کاهش یافت و سرانجام از قدرت کنار زده شد. حال، هر دولتی که درخارطوم بخواهد قدرت را به دست بگیرد، باید پاسخگوی مسائل معیشتی مردم باشد. دراینحا باید گفت که چند منطقه در سودان وجود دارند که خواهان جدایی از این کشورند. مثل دارفور، کردفان و نیل آبی . این مناطق دارای سازمان های نظامی مسلح هستند که ممکن است فعال شدن آنها درآینده مشکلاتی را برای خارطوم ایجاد کنند. همین سازمان های مسلح بود که عمرالبشیر را بدبخت کردند و اقتصاد سودان را از بین بردند، زیرا فعالیت این سازمان ها هزینه های امنیتی خارطوم را بالا برد.
با توجه به نفوذی که عربستان و امارات در سودان دارند، این دوکشور چقدر می توانند در ترسیم ساختار دولت آینده خارطوم نقش ایفا کنند؟
جریان اسلامی که در سودان وجود دارد یعنی اسلام مردمی یک اسلام صوفی است و نسبت به اسلام وهایبت حساسیت دارد. نا گفته نماند، عربستان سعودی در زمان عمرالبشیر خیلی تلاش کرد که وهابیت را در سودان ترویج کند البته نمی توان گفت که نتیجه نگرفته چرا که یک خط سلفی وهابی وارد سودان شده و این یک مسئله نادر و استثایی است، زیرا بافت فکری مردم سودان چنین چیزی را قبول نمی کنند ولی با دلارهای نفتی سعودی این جریان فکری سلفی وهابی وارد سودان شده است . سودانی ها مردمانی مومن و معتقدند و باید با این قدرت نرم عربستان و امارات در سودان مبارزه کنند.
درشرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران چه کمکی می تواند به مردم سودان ارائه کند؟
اول اینکه با هرگونه دخالت خارجی در تحولات داخلی سودان مخالفت شود. دوم، با دولت سازی و ملت سازی با الگوی آمریکایی جدید درسودان.مخالفت شود. سوم، مخالفت با هرگونه تجزیه این کشور و فتنه افروزی و تنش آفرینی جدید در سودان. ضروری است که جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی خود را درباره سودان فعال کند و رسانه های ایرانی باید درباره سودان بیشتر مقاله ، گزارش و یادداشت منتشر کنند. همچنین توطئه های آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی علیه سودان بیشتر افشاء شود. هنگامی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به چاد سفر کرد در آنجا گفت که سودان باید به روند عادی سازی مناسبات با تل آویو وارد شود. او به خوبی می داند که تل آویو به سودان نیاز دارد. خط هوایی رژیم صهیونیستی به مقصد آمریکای لاتین باید از کریدور هوایی سودان و چاد بگذرد. اگر هواپیماهای اسرائیلی بتوانند از این کریدور عبور کنند دوساعت در زمان پروازشان صرفه جویی می شود لذا باید با ورود سودان به ائتلاف های ضد مقاومت و فلسطین مخالفت شود و آن را افشاء کرد.
اگر نکته ای وجود دارد که در سئوالات ما نبود خوشحال می شویم آن را بشنویم.
ادبیات ما در قبال سودان باید خیرخواهانه ، برادرانه و اسلامی باشد. باید بگویم سودانیها، انسان های حکیم و خردمندی هستند و می توانند مشکل خودشان را حل و فصل کنند. ما باید بیشتر بر سودانی بودن حل مشکلات این کشور تاکید کنیم.
از این فرصت که دراختیار ما قرار دادید سپاس گذارم.
انوشه : خواهش می کنم.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تسنیم تاریخ انتشار 29فروردین 98، کد خبر: 1991460، www.tasnimnews.com