پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۲۱۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۶
سفیر سابق ایران در آلمان می گوید: کمیته نظارت بر برجام وظیفه اش خیلی سنگین تر از خود مذاکره کنندگان برجام است، ما باید به عنوان جمهوری اسلامی ایران در پسابرجام مقتدرتر ظاهر شویم.

شعار سال:

«علیرضا شیخ عطار» قائم مقام اسبق وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در هندوستان و آلمان به مناسبت سالروز قرارداد هسته ایران و ۱+۵ (برجام) به تشریح مناسبات تهران- دهلی، تبادلات و ارتباطات بین المللی با غرب در دوران پسابرجام پرداخت.

شیخ عطار که سوابقی از جمله استانداری استان های کردستان و آذربایجان غربی و معاونت وزیر صنایع را در کارنامه خود دارد، مشاور شورای عالی امنیت ملی و مدیرعامل روزنامه همشهری نیز بوده است.

سفیر سابق ایران در برلین منشاء مشکلات سیاست خارجی کشور را در غرب می داند و می گوید: به همین دلیل همه دولت ها به گفتمان با غرب بعنوان یک ابزار دفاعی الویت می دهند و بعضا می کوشند ارتباط با غرب را توسعه دهند، اما باید هوشیار بود چراکه اگر این روابط از یک حدی خارج شود م مبانی ایجاد نظام جمهوری اسلامی در آن فراموش شود منشاء خطا می شود.

وی همچنین معتقد است: دیپلمات های جوان ما باید منافع ملی را بهتر و عمیق تر بشناسد و به آن مقید باشند و باید مراقب باشند نگاه ارزشی شان تحت الشعاع منافع غرب و آموزه های آنها قرار نگیرد.

شیخ عطار موضوع پایش و نظارت بر برجام را مهم تر از تدوین و امضای آن می داند و می گوید: کمیته نظارت بر برجام وظیفه اش خیلی سنگین تر از خود مذاکره کنندگان برجام است. ما باید به عنوان جمهوری اسلامی ایران در پسابرجام مقتدرتر ظاهر شویم تا برجام دچار مصادره به مطلوب نشود. باید با استفاده از مبانی حقوقی و سیاسی اجازه ندهیم تا تحریم های جدید صورت گیرد.

در ادامه متن کامل این گفتگو را می خوانید:

به نظر می رسد دولت تبادلات و ارتباطات بین المللی خود را معطوف به غرب کرده است و کمتر به قدرت های شرقی (هند و چین) توجه دارد. آیا این امر دلیل خاصی دارد؟

تعداد رفت و آمدهای با غرب یا شرق را ملاک کامل برای جهت گیری سیاست خارجی نمی دانم، اما یک واقعیت وجود دارد که پس از جنگ تحمیلی همه دولت‌ها اهتمام زیادی برای توجه به سمت غرب داشتند، این امر هم دلایلی داشت.

نخستین دلیل تمایل دولت ها به غرب این بود که بیشترین دشمنی با جمهوری اسلامی از غرب صورت می گرفت. زیرا جمهوری اسلامی ایران براساس میراث امام خمینی (ره) علیرغم چهار قرن تلاش در غرب  برای جا انداختن سکولاریسم به عنوان پارادایم غالب، در مقابل آن ایستاد و مدعی شد حکومت دینی برمبنای آموزه های اسلام بهترین است.

دومین دلیل هم ایدئولوژیک است زیرا سلطه ستیزی و عدالتخواهی دیدگاه پایه ای نظام اسلامی است که حرف هایی جدی بر علیه سلطه غرب مطرح می کند.

طرف غربی و آمریکایی در زمان مذاکرات دارای یک تیم اقتصادی بزرگ در طول مذاکرات بود اما این تیم و یا کارشناس اقتصادی در تیم ما وجود نداشت. مهمتر از عقد قرارداد و نهایی شدن برجام موضوع پایش و ادامه کار ما است اگر درست پایش نکنیم  بسیارضرر می کنیملذا سیاستمداران ما می گویند: منشاء مشکل در غرب است و با تکیه بر این استدلال که باید با گفتمان سراغ حل مشکلات رفت از طریق دیپلماتیک و روابط مستمربا غرب می خواهند مسائل حل شود.

می بینم که همه دولت ها با این نگاه ارتباط با غرب را توسعه می دهند، اما باید هوشیار بود چراکه اگر این روابط از یک حدی خارج شود، و به اعتماد زیاد بیانجامد،منشاء خطا می شود و آنها ابزارهایی دارند که می توانند ما را به ناکجا آباد ببرند. (مانند اتفاقی که برای اخوان المسلمین و محمد مرسی افتاد) یک نکته دیگر که نباید فراموش کرد نظام آموزشی است خصوصا دروس علوم انسانی و علوم سیاسی ما کپی نظام آموزشی غرب است و اندیشه های رئالیسم مورگنتائی و نورئالیسم و ساختارگرائی و امثال آنها پایه های متون درسی ما برای دیپلماتهای آینده را تشکیل می دهد.

گاهی غفلت می شود که جمهوری اسلامی ما امروزه میراث امام خمینی(ره) و رهبری حضرت آیت اله خامنه ای است که سلطه را نمی پذیریم که این در هیچ یک از تئوریهای غربی نیامده است. پس ما باید پیرو تئوری درسی خودمان باشیم و باید این تئوری را تدوین کنیم.

اگر نگاهی گذرا به دیپلمات های دهه ۶۰ داشته باشیم می بینیم که تئوری روابط بین الملل و ایدئولوژی انقلاب اسلامی را توامان و معمولا بدون لغزشی به همراه داشتند. معتقدم در هر نظامی و هر اندیشه ای دیپلمات ها جزء معتقدترین ها در هر کشور هستند و این در دیپلمات های ما کاملا مشهود بود و باید امروز هم باشد.

دیپلمات های جوان ما نباید فکر کنند بین آنچه در دانشگاه خوانده اند که دیپلماسی را اجتناب از خصومت و جنگ می داند با نگاه ارزشی شان تعارض وجود دارد پس اصول ارزشی شان باید تحت الشعاع قرار گیرد و از دشمن شناسی غافل شوند و این اشتباه است چراکه این باین معنی است منافع ملی را به خوبی نشناختند.

تفسیر و تبیین شما از پسابرجام چیست؟ فواید و معایب آن را چه چیز می دانید؟

پسابرجام یک اشکال مهم و عمده دارد اینکه برخی تلاش کردند پس از امضا آن را کلید رفع همه مشکلات بدانند و این اشتباه بزرگی بود.

نه برجام بلکه هر توافق نامه ای به اقتضاء زمان، مکان و آرایش قدرت قابلیت تفسیر دارد. برجام را نباید کلید راه حل کلیه مشکلات بیان می کردیم و در مردم توقع بیش از حد ایجاد می نمودیم .از سوی دیگر در فناوری هسته ای به نتایجی رسیده بودیم که دست ما را در بده و بستان باز می کرد. طبیعی است باید داده هایمان حداقل و ستاده ها بیشترین منفعت را می داشت.

اشکال دیگر برجام در زمینه اقتصادی بود. مذاکرات برجام در سه فصل سیاسی، هسته ای و اقتصادی دنبال می شد و هیات دیپلماسی ما دارای افراد و کارشناسان سیاسی و هسته ای بود ولی کارشناسان اقتصادی زیادی در هیات مذاکرات نداشتیم.

طرف غربی و آمریکایی در زمان مذاکرات دارای یک تیم اقتصادی بزرگ و قوی در طول مذاکرات بود اما این تیم و یا کارشناس اقتصادی در تیم ما وجود نداشت. حال مهمتر از عقد قرارداد و نهایی شدن برجام موضوع پایش و ادامه کار ما است اگر درست پایش نکنیم و وا بدهیم بسیار زیاد ضرر می کنیم.


حتی با وجود اینکه چندین کشور توافق هسته ای را امضاء کردند؟

بله، ما باید دقت کنیم چون دنیا سیال است و به هر بهانه ای می بینیم که دبه می شود اکنون کمیته نظارت بر برجام وظیفه اش خیلی سنگین تر از خود مذاکره کنندگان برجام است. ما باید به عنوان جمهوری اسلامی ایران در پسابرجام مقتدرتر ظاهر شویم تا برجام دچار مصادره به مطلوب نشود. باید با استفاده از مبانی حقوقی و سیاسی اجازه ندهیم تا تحریم های جدید صورت گیرد.

آیا آزمایشات موشکی ایران به همین منظور صورت می گیرد و برای نشان دادن اقتدار جمهوری اسلامی است؟

این یک عنصر از قدرت است، عناصر دیگر یعنی قدرت فرهنگی، اقتصادی هم باید باشد- باید در این موضوع تاکید کنیم که ما در منطقه تعیین کننده هستیم البته دشمنان ما به این اعتراف می کنند.

آمریکا دریافته است که بدون ایران نمی شود در مقابل تروریسم کاری کرد. تلاشهای عربستان نیز در انکار این حقیقت از نظر همه بازیگران صحنه بین الملل شکست خورده است. این سرمایه ما است و نباید آن را از دست بدهیمکدام دشمن ایران به اقتدار ایران در منطقه اعتراف می کند؟

آمریکا و عربستان؛ آمریکا اکنون دریافته است که بدون ایران نمی شود در مقابل تروریسم کاری کرد. تلاشهای عربستان نیز در انکار این حقیقت از نظر همه بازیگران صحنه بین الملل شکست خورده است. این سرمایه ما است و نباید آن را از دست بدهیم- عواملی که ما را تا این مرحله رسانده باید تقویت و مستحکم کنیم. باید تلاش کرد با چنین قدرتی در مصادره کردن برجام جلوتر بود حتی درباره مسئله سوریه؛ آمریکا اعتراف کرد که رسیدن به راه حل مناسب در موضوع سوریه بدون ایران ممکن نیست.

اکنون که وارد مسائل منطقه ای شدیم بفرمائید تنش های عربستان بر علیه ایران چه زمانی کاهش می یابد و آیا روابط سیاسی دو طرف مناسب تر می شود؟

مشکلات و تنش ها از سال های گذشته هم بوده حتی در زمان رژیم شاه. قدرت های استعماری غربی خصوصا با کمک مشاوران انگلیسی خود در دهه ۱۹۳۰ عربستان را به عنوان کشوری به وجود آوردند که طبق سیاست هایشان الهام بخش جهان اسلام باشد. غرب به دنبال این موضوع بود تا اسلامی در عربستان شکل گیرد که جذاب نباشد که قابلیت صدور به اروپا و دیگر نقاط را نداشته باشد. در زمان محمدرضاشاه، عربستان با ایران احساس رقابت می کرد زیرا بنا به دلایلی فرهنگی و تمدنی آمریکا ایران را شریک اصلی خود در منطقه می دانست و زمانی که شاه سقوط کرد عربستان خوشحال بود چراکه می گفتند ایران بی سر و سامان شده ولی بعد که قدرت جمهوری اسلامی در منطقه بیشتر شد تفکرشان درباره ایران تغییر کرد؛ چراکه ایده انقلاب اسلامی ایران در تقابل با سلطه ستیزی است و قابلیت صدور  و الهام بخشی دارد ولی تفکر وهابی اینگونه نیست و با مردم سالاری دینی بیگانه است.

تاریخ، فرهنگ و نگاه اسلامی ایران به دین جذاب است و چیزهایی که ما می گوییم برای دیگران جالب است ولی عربستان اینگونه نیست و استفاده ابزاری از دین می کنند.

عربستان به دیگر کشورهای عربی منطقه می گوید قدرت اول منطقه است و دیگران باید تبعیت کنند حتی با رشوه سیاسی این موضوع را بسط می دهد در صورتی که جمهوری اسلامی با اقتدار در مقابل سلطه غرب می ایستد و از حقوق ملت ها (فلسطین) دفاع می کند.


سفر اخیر وزیر جوان عربستان (محمد بن سلمان) به آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید، آیا نشان از تغییر در ساختار حاکمیتی ریاض دارد؟

عربستان قدرت نفوذش را به لحاظ توانایی های نظامی، سیاسی می داند و احساس می کند که این نفوذ اکنون در خطر است. وزیر جوان که ولیعهد دوم عربستان هم هست و همه شاهزاده های عربستانی که به آمریکا می روند بیشتر معاشرین آنها نو محافظه کاران (نئوکان ها) آمریکایی هستند و تجلی سیاست هایشان از میراث زمان بوش پسر است که دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران دارند و اینگونه فکر می کنند که باید ریشه جمهوری اسلامی ایران را کند.

به همین خاطر محمد بن سلمان فکر می کند اگر زمان از دست برود شاید جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش پا بگیرد و می گوید پس باید در کوتاه ترین زمان ممکن باید به جمهوری اسلامی ایران لطمه زد.

آیا می توان گفت توسعه ایران هراسی که سعودی ها در پیش گرفه بدین منظور است؟

بله، سابقه نداشتند. هیچ حاکمی در عربستان با این وقاحت علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کند فقط همین شاهزاده جوان (محمد بن سلمان) این گستاخی ها را تکرار می کند.

عادل الجبیر (وزیر امور خارجه عربستان) چطور؟ او هم برخی مواقع اهانت هایی می کند؟

عادل الجبیر از خاندان سلطنتی نیست و کارمند اینهاست.

سعودی ها خیلی نگرانند و می خواهند سیاست چالش با ایران را پیش بگیرند.تا الان هر کاری در منطقه (عراق، سوریه و لبنان) کردند ناموفق بودند.

تصمیم گیری برای نبرد نظامی بسیار دشوار است. من بعید می دانم یک جنگ تمام عیار صورت می گیرد. عربستان در تلاش است یک جنگ نیابتی رخ دهد هزینه های اعتباری و افکار عمومی حملات نظامی عربستان به یمن روز به روز بیشتر می شود حتی در بحرین؟

عربستان با ایجاد خفقان و ابزار نظامی در بحرین دخالت می کند و بحرین را یک ایالت برای خود می داند ولی قاطبه مردم بحرین نفرت خود را از آنها ظاهر می کنند.

تحلیل شما از تنش های موجود (ریاض-تهران) و نامه یکی از  سرداران درباره  حوادث اخیر بحرین چیست؟ این تنش ها  به کجا منتهی می شود. برخورد نظامی یا دیگر معادلات سیاسی؟

تصمیم گیری برای نبرد نظامی بسیار دشوار است. من بعید می دانم یک جنگ تمام عیار صورت می گیرد. عربستان در تلاش است یک جنگ نیابتی رخ دهد هزینه های اعتباری و افکار عمومی حملات نظامی عربستان به یمن روز به روز بیشتر می شود علیرغم اینکه آمریکا با ریاض کنار می آید اما می بینیم که عربستان متضرر شده است و ایران در این آوردگاه دستاوردهای بیشتری داشته و همین موارد منجر به تجدید نظر در این خصوص می شود. نامه سردار سلیمانی تاکید بر جدی بودن مواضع اصولی جمهوری اسلامی است و نوعی نصیحت و هشدار است که امیدوارم حکومت بحرین به عمق آن پی ببرد.

آمریکا در سال ۹۸ میلادی هند را به دلیل آزمایشات هسته ای تحریم بین المللی کرد ولی این تحریم ها در زمان بوش لغو شد، چرا که اقتصاد هند را در آسیا و جهان بزرگ می دانست و حذف آن امکان پذیر نبود از طرفی قدرت روزافزون هند می توانست مانعی برای قدرت بزرگ آسیا یعنی چین باشد؛ کارشناسان قرارداد هسته ای آمریکا و هند را در تقویت منطقه ای دهلی موثر می دانند و می گویند منفعت زیادی به هند رسیده است، آیا می توان اینگونه تحلیل ها و پیش بینی را برای ایران داشت؟ ترسیم شما از آینده افق ایران در پسابرجام چیست؟

مواردی که شما درباره هند عنوان کردید، درست است ولی آیا این نیت ها محقق شد؟ بنده عرض می کنم، خیر. ابتدا باید هند را شناخت، هند کشوری با جمعیت بیش از یک میلیارد است که وسعتی دو و نیم برابر ایران دارد و یک موقعیت فوق العاده استراتژیک یعنی همجواری با اقیانوس هند و چین. بنابراین می بینیم اینگونه نیست که هند دستورات آمریکا را گام به گام انجام دهد.

وقتی با هندی ها درباره توافق هسته ای شان صحبت می کنید، آنها خودشان را برنده می دانند زیرا هندی ها معتقدند به تکنولوژی هایی که در گذشته دسترسی نداشتند اکنون دست پیدا کردند.

ویژگی دیگر هندی ها این است که زمانی که پایشان را در فضاهای علمی می گذارند آن دانش و تکنیک را سریع می قاپیدند. تعداد هندی که در دانشگاه های علمی جهان هستند به نسبت دیگر کشورها بیشتر است.

دیگر ویژگی هند، داشتن بزرگترین دموکراسی جهان است به همین دلیل هم نمی تواند زیر پرچم آمریکا برود.



رقابت و قدرت شرقی (هند و چین) را در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟

هند سعی می کند رابطه خوب و متعادلی با چین داشته باشد و اکنون بهترین رابطه را با چین دارد و نمی خواهد آلت دست کسی باشد. درست است که در برهه ای از زمان مشکلات مرزی میان دهلی و پکن به وجود آمد اما هند حواسش جمع است که تنشی با چین نداشته باشد.

روابط دهلی و تهران را چگونه می بینید، آیا توسعه روابط هند و ایران برای موازنه سازی و رقابت با دیگر قدرت های منطقه است؟

سفیر اخیر نخست وزیر هند (آقای مودی) به ایران که از هندوهای متعصب هم است،نشان دهنده توسعه روابط است، امضا قرارداد چابهار میان دو کشور نشان میدهد که دهلی منافعش را خوب تشخیص می دهد به همین خاطر به ایران سفر کرد و قرارداد خوبی هم امضا کرد.

در کتاب تحولات جهانی با نگاهی به موقعیت جمهوری اسلامی ایران نوشته حجت الاسلام حسن روحانی آمده است: اروپای بزرگ رقیب آمریکا در سال ۲۰۲۵ است و اولین قدرتی که آمریکا را به چالش خواهد کشاند اروپاست چرا که اروپای غربی، شرقی، مرکزی و روسیه با هم متحد می شوند و با جمعیت ۸۰۰ میلیونی تا ۲۰۲۵ از لحاظ اقتصادی برتر از آمریکا می شوند. تحلیل شما در خصوص این نظریه چیست؟

مسلما آمریکا نمی خواهد اروپا قدرتی شود که با او رقابت کند اروپا دارای ثروت، تکنولوژی و تاریخ است و آمریکا نمی پسندد که اروپا به یک هژمونی تبدیل شود. اما جدایی بریتانیا در راستای این خواسته است یا نه، یک تحلیل است حتی دولت آمریکا در مواضع علنی خود اعلام می کند ما جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا را نمی پسندیم و بریتانیا را یک اسب تروا در دل اتحادیه اروپا می داند.

مسلما آمریکا نمی خواهد اروپا قدرتی شود که با او رقابت کند اروپا دارای ثروت، تکنولوژی و تاریخ است و آمریکا نمی پسندد که اروپا به یک هژمونی تبدیل شودتصمیمات اتحادیه اروپا براساس اجماع است پس می توان گفت به نوعی بریتانیا حق وتو دارد و خیلی راحت می تواند تصمیمات ۲۷ عضو دیگر را وتو کند، داشتن این حق وتو در تصمیم گیری ها تاثیر می گذارد. دیگر اینکه تنها متحد استراتژیک آمریکا در اروپا، بریتانیاست یعنی هیچ کشور دیگری در اروپا چنین رابطه خوبی با آمریکا ندارد.

از سویی دیگر آمریکا در مسائل خاورمیانه از انگلیس حرف شنوی دارد و لندن را در این باره کارشناس تر می داند .

نکته دیگری هم وجود دارد و اینکه نسل های جدید اروپا (در کشورهای آلمان، ایتالیا و فرانسه) دیگر آمریکا را به عنوان ناجی جنگ جهانی نمی دانند و به سیاست های آمریکا و اسرائیل در  اروپا انتقاداتی وجود دارد.به نظر من؛ اتحادیه اروپا شاید تجزیه شود ولی فرو نمی پاشد.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از باشگاه خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار22 تیر 95 ، کد مطلب:3699695: www. mehrnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین