شعار سال: در این روزها با طرح یکی دو مورد اتهام آزار جنسی زنان دانشجو در دو کانال تلگرامی و بازتاب آن در برخی از فضاهای مجازی علوم اجتماعی، موضوع آزار جنسی دانشجویان زن توسط معدودی از استادان مرد در فضای مجازی علوم اجتماعی و شاید جاهای دیگری که من اطلاع ندارم مطرح شده است. این پدیده و نحوه بازتاب آن در فضای مجازی و حساسیت هایی که ایجاد کرده ، ایجاب می کند تا با دقت و حساسیت به آن پرداخته شود. در این راستا به موضوع می پردازم و یادآور می شوم که موارد مطرح شده دیدگاه شخصی نگارنده است.
1- موضوع امنیت جنسی زنان در فضای عمومی و محیط کار و تحصیل و مزاحمت ها و آزارهای جنسی تهدیدکننده آن یکی از مسائل اجتماعی حساس و بسیار با اهمیت در همه جوامع از جمله جامعه ایران است. در همه جوامع مواردی از آزارهای جنسی در دانشگاه ها هم وجود دارد. در دانشگاه های آمریکا و کانادا بین یک چهارم تا یک پنجم دانشجویان زن تجربه انواعی از آزار جنسی را گزارش کرده اند، هر چند که میزان آزار جنسی زنان در محیط های دانشگاهی کمتر از سایر جاهاست (Muehlenhard etal., 2017; Canadian Federation of Students–Ontario, 2015). در ایران، اطلاعات میدانی برآمده از تجربه زیسته زنان و معدود پژوهش های روشمند و معتبری که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که احساس ناامنی جنسی و تجربه واقعی انواع آزارها به خصوص صورت های خفیف تر آن، در بین زنان و دختران جوان در حد بالایی است و عملاً بخشی از تجربه روزانه بخش قابل توجهی از آنان در فضاهای عمومی است (سراج زاده و همکاران، 1394: 148-149؛ ایمان و همکاران، 1390؛ حسین زاده، 1387). همانند سایر جوامع، محیط های آکادمیک و دانشگاه ها از جمله سالم ترین و امن ترین مکان های فضای عمومی است و تجربه آزار جنسی در دانشگاه کمتر از سایر محیط های شغلی و فضای عمومی است. با وجود این، انواعی از آزارهای جنسی زنان در محیط دانشگاه هم ظهور و بروز پیدا میکند. در عین حال، متناسب با جایگاهی که محیط های آکادمیک دارند و سرمایه اجتماعی بالای دانشگاهیان در جامعه، حساسیت نسبت به بروز این نابهنجاری رفتاری در محیط های آکادمیک بیشتر بوده و به همین دلیل شایسته است که با آن با حساسیت برخورد شود و واکنش متناسب نشان داده شود.
2- بخشی از آزارهای جنسی که ممکن است یک زن دانشجو تجربه کند، می تواند از طرف یک استاد، کارمند، یا دانشجوی مرد، و یا حتی در مواردی از طرف یک کارمند و یا دانشجوی زن باشد، هر چند که نوع اخیر آن ممکن است بسیار کم بسامد یا کم اهمیت باشد. در این بین، آزار جنسی دانشجوی زن توسط استاد مرد که موضوع گفتگوهای اخیر بوده است، غیرقابل قبول ترین و حساسیت برانگیزترین نوع آزار جنسی زنان است، زیرا انتظار می رود نقش استادی همراه با نوعی فرهیختگی و اخلاق مداری باشد و استاد از اقتدار آموزشی و اداری اش سوءاستفاده های شخصی نکند؛ و به خصوص در یک رابطة ظالمانه برای بهرمندی جنسی و در نتیجه، آزار جنسی دیگران وارد نشود. به همین دلیل، اتهامی که مطرح شده حساسیت زیادی برانگیخته است و شماری از فعالان حقوق زنان واکنش های جدی نسبت به آن داشته اند. در عین حال، لازم است به دور از هیجان هایی که ممکن است در فضای مجازی ایجاد و تشدید شود، با این موضوع برخورد کرد تا اثر بخشی واقعی داشته باشد.
3- بر اساس اطلاعات و تجربه های مستقیم و غیرمستقیم معتبر می توان گفت که روایت ها و گفتگوهایی که از روابط جنسی نامتعارف و حساسیت برانگیز و آزاردهنده بین استاد و دانشجو مطرح می شود، ممکن است چهار حالت داشته باشد:
4- گفتگوهای مطرح شده در این روزها می تواند مصداق هایی از مورد یک و دو باشند. که در ادامه به جنبه هایی از آن می پردازم.
* همان طور که اشاره شد، موضوع آزار جنسی دانشجو توسط استاد از این جهت مسئله با اهمیتی است که با سوءاستفاده از قدرت استاد در یک رابطه استاد -دانشجویی بروز پیدا می کند و مصداق بارزی از سوءاستفاده از قدرت برای یک امر شخصی است. این پدیده شماری از زنان دانشجو را در معرض تجربه های بسیار آزاردهنده قرار می دهد و سلامت روانی و زندگی اجتماعی آنها را به مخاطره می اندازد. به علاوه، حتی وقوع شمار کمی از آن، از فرهیختگی محیط دانشگاه می کاهد و باعث می شود سرمایه اجتماعی دانشگاهیان در جامعه کاهش یابد. به همین دلیل باید با این پدیده آزاردهنده که با عرف، شرع و قانون هم کاملاً مغایرت دارد با حساسیت زیاد برخورد کرد و غفلتی که در پژوهش های اجتماعی و نظام مدیریتی آموزش عالی نسبت به آن وجود دارد پشت سر گذاشته شود.
* در عین حال، در پرداختن به این پدیده نابهنجار و مجرمانه، نباید با هیجان زدگی و بی دقتی عمل کرد. طرح نام استادانی خاص و متهم کردن آنان از طرف شاکیان بی نام و نشان و لیست کردن روایت هایی که حتی اعتبار روش شناسانه و پژوهشی آنها (چه برسد به اعتبار حقوقی آنها) ممکن است محل تردید باشد، این شائبه را مطرح می کند که شاید کسانی قصد بی آبروکردن افراد یا دانشگاه و نهاد خاصی را دارند و اگر چنین باشد، نباید بازی غیراخلاقی آنان را گرم کرد.
* موضوع طرح شکایت و پیگیری حقوقی آزارهای جنسی در نظام دانشگاهی، همانند جامعه، دارای موانع فرهنگی، سیاسی و اداری، و نیز ابهام های حقوقی است. موضوعاتی مثل ترس از بی آبرو شدن آزاردیده در محیط دانشگاه و به خصوص در محیط سنتی خانوادگی و اجتماعی، دشواری ارائه مستندات محکمه پسند، بی اطلاعی آزاردیدگان از چگونگی طرح شکایت، غلبه فرهنگ مردسالارانه بر رویه های دادرسی، بی اعتمادی نسبت به نهادهای رسیدگی کننده و در نتیجه، تردید در به نتیجه رسیدن شکایت باعث شده زنان آزار دیده کمتر اقدام به طرح مسئله و شکایت بکنند.
* با وجود این، چنین نیست که حتی در شرایط فعلی، افراد آزار دیده به هیچ عنوان امکانی برای طرح شکایت و به نتیجه رسیدن آن نداشته باشند و آزارگران با خیال راحت آزادی عمل داشته باشند. در سال های اخیر مواردی از پیگیری اداری و حقوقی این نوع خلاف های شماری از استادان در دانشگاه های کشور وجود داشته که از جمله آنها چند مورد است که من اطلاع دارم: در یکی از دانشگاه های تهران دو پرونده آزار جنسی رسیدگی شده است؛ در یک مورد که آزاردیده دارای هویت مشخصی بوده و امکان رسیدگی وجود داشته، جرم استاد محرز و از دانشگاه اخراج شده است؛ اما در یک مورد که آزار دیده مشخص نبوده و افراد و نهادهایی اتهام را مطرح کرده و پیگیر آن بوده اند، استادِ متهم تبرئه شده است. همچنین یک مورد دیگر با پیگیری جدی حقوقی آزاردیده به محکومیت قضایی منجر شده است. اطلاع دارم در دانشگاه علوم پزشکی یکی از شهرستان ها هم گزارش مواردی از آزار جنسی به اخراج دو استاد انجامیده است. این شواهد حاکی از آن است که بر خلاف تصویری که برخی گزارش های غیرمستند ترسیم می کنند، اینطور نیست که آزارگران حاشیه کاملاً امنی داشته باشند. با وجود این همان طور که در بند بالا اشاره شد، آسیب دیدگان در طرح مسئله با موانع جدی ذهنی و عینی روبرو هستند و چه بسا بسیاری از این موارد ناگفته و مخفی می ماند؛ و به همین دلیل باید اقدامات جدی برای رفع این موانع به عمل آید.
طرح اتهاماتی بدون مشخص بودن اسم شاکی و مستندات قابل راستیآزمایی هم همواره امکان پذیر است. این امر که ممکن است با انگیزه های انتقام جویی و تخریب افراد یا نهادها صورت گیرد، امری بسیار غیراخلاقی است. طرح اتهام آزارجنسی بدون ارائة شواهد و سایر مقدمات لازم، در عمل خود مانعی برای طرح موارد واقعی است. از این رو، این کار می تواند به بازتولید همین وضعیت منجر شود و موقعیت قربانیان را دشوارتر کند. در عین حال، واکنش ها نسبت به این امر در فضای مجازی و بین شماری از پژوهشگران اجتماعی و فعالان حقوق زنان، زمینة خوبی برای طرح مسئولانه این مسئله در یک فضای واقعی فراهم کرده است، که می تواند باعث شود این موضوع در اولویت های پژوهشی رهایی بخش قرار گیرد؛ و فعالان حقوق زنان و مدیران دانشگاه ها برای مقابله با این پدیده اقدامات عملی مشترکی داشته باشند. در این راستا لازم است:
با این اقدامات زمینه های ظهور و بروز آزار جنسی دانشجویان کاهش می یابد، و در نتیجه امنیت جنسی زنان دانشجو و آرامش آنان تقویت و فرهیختگی و اخلاقی بودن محیط دانشگاه تقویت شود.
پیشنهاد می کنم، انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری و سایر انجمن های علمی، بر اساس مسئولیت علمی و اجتماعی خود، در تعامل با پژوهشگران و فعالان حقوق زنان و نیز مدیران آموزش عالی و دانشگاه ها، در فعالیت های پژوهشی، ترویجی و عملی که در بند بالا اشاره شد، مشارکت فعال داشته باشد.
در دومین جلسه هیات مدیره دوره دهم انجمن جامعه شناسی ایران، موضوع ایجاد کمیته اخلاق حرفه ای جامعه شناسی مطرح شد و مورد استقبال هیأت مدیره قرار گرفت. کارکردن روی نظامنامه هنجاری روابط استاد و دانشجو (از جمله مشخص شدن مصداق های آزار جنسی) می تواند از برنامه های این کمیته باشد. همچنین گروه های مختلف تخصصی انجمن می توانند با طرح مباحث برآمده از پژوهش های معتبر به آگاهی بخشی در این زمینه کمک کنند.
طرح این بحث از طرف دانشگاهیان و اهل علوم اجتماعی، نباید این سوء برداشت را در پی داشته باشد که این پدیده در دانشگاه ها در مقایسه با سایر فضاهای عمومی جامعه، و در رشته های علوم انسانی و اجتماعی در مقایسه با سایر رشته ها،بیشتر است. شواهد عینی و پیمایش های خارجی خلاف این امر را نشان می دهند (Canadian Federation of Students–Ontario, 2015: 2) که شواهد داخلی هم مؤید همین الگو است. آنچه باعث شده دانشگاهیان و اهل علوم اجتماعی در طرح این بحث پیشگام شوند، اقتضای حرفه علمی و رشته ای آنهاست که ایجاب می کند، قبل از دیگران نشانه های بروز یک نابهنجاری را دریابند، نسبت به آن هشدار دهند، و برای کاهش آن چاره جویی کنند. همچنین این امر نشانه حساسیت بالای اخلاقی دانشگاهیان و اهل علوم انسانی و اجتماعی نسبت به روابط نابهنجار و تبعیض آمیز و ناامنی های جنسی زنان و دختران در جامعه و دانشگاه است. پیشگامی دانشگاه ها در طرح مشکل آزارجنسی زنان که یک پدیده جهانی است، و ارائه برنامه هایی برای کاهش آن بر اساس ارزش های اخلاقی با استفاده از تجربه های جهانی، می تواند حساسیت به موضوع در سایر محیط های کار و زندگی و فضای عمومی را در پی داشته باشد و چنانچه به شایستگی به آن توجه شود، فضای عمومی و عرصة کار و زندگی را برای زنان امن تر و آسوده تر کند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت انجمن جامعه شناسی ایران ، تاریخ انتشار 13مرداد98، کد خبر: 4115، www.isa.org.ir