شعارسال: یکی از مسائلی که از بدو ورود به ایران برایم تعجب آور بوده است حجم عظیم "مصوباتی" است که در مراکز علمی اعم از دانشگاه و پژوهشگاه و مراکز پژوهشی به تصویب می رسد و همواره این پرسش برایم پیش میآید که این مصوبات چه "نسبتی" با کار و پژوهش علمی دارند؟
مگر این مصوبات که به تصویب میرسند قرار نیست مسیر را برای اهل دانشگاه هموار کند تا آنها بتوانند به اصل مطلب که همان تامل و تفکر و تحقیق است برسند ولی در عمل نه تنها چنین نیست بلکه "طبقهای حرفهای" ایجاد شده است که به صورت حرفهای مهارت خاصی در جعل "مصوبات" دارد و از این هیئت امناء به آن جلسه مصوبات در اینجا و آنجا می روند و هدف اصلیشان تحدید انسان دانشگاهی در ایران است.
اما اگر این مصوبات به همین جا ختم میشد من این یادداشت را نمینوشتم ولی بدبختی اینجاست که وزارت علوم دست اندر کار فساد نظاممند شده است و با مصوبات خارق العاده تلاش میکند دانشگاهیان و محققان را به سمت "دزدی علمی" سوق دهد. امروز پس از یکسال وقت و سرمایه مالی گذاشتن برای پر کردن فرم های ارتقاء با خبر شدم که برای گذشتن از مقام دانشیاری به استادی شما نیازمند داشتن ۳۵ مقاله علمی پژوهشی هستید و یکی از همکاران هم به من گفت او خود ۴۰ مقاله علمی پژوهشی به چاپ رسانده است.
هر قدر فکر کردم که چگونه می شود ۴۰ مقاله در فاصله پنج سال -من در سال ۹۳ دانشیار شدم در ایران برای بار دوم- نتوانستم حساب و کتاب را درست جمع و جور کنم! ۴۰ مقاله علمی پژوهشی در ۵ سال یعنی ۸ مقاله هر سال و هر سال ۱۲ ماه است و این بدین معنی است که فرد باید در هر یکماه و نیم یک مقاله علمی پژوهشی بنویسد تا در ۵ سال بتواند ۴۰ مقاله بنویسد.
آیا چنین چیزی امکان دارد؟ دو دوست دارم یکی در دانشگاه بریستول انگلستان (مایکل نووتن) و دیگری در دانشگاه اولیوت کالج آمریکا (داستین جی برد) و این موضوع را با آنها در میان گذاشتم و هر دو بی پرده گفتند که امکان نوشتن ۴۰ مقاله علمی پژوهشی در ۵ سال نه تنها ممکن نیست بل در این دو کشور هر سال (یا حتی هر دو سال یکبار) یک مقاله علمی پژوهشی باید نوشت.
به سخن دیگر، یک دانشگاهی آمریکایی یا انگلیسی در طول ۳۰ سال خدمت آکادمیک خویش حداکثر ۳۰ مقاله یا حداقل ۱۵ مقاله می نویسد حال چطور شده است که وزارت علوم ایران "مصوب" کرده است برای ارتقاء از دانشیاری به استادی باید ۳۵ مقاله داشته باشیم و در این بازار جعل و دروغ اساتیدی هم ادعا میکنند که در عرض ۵ سال ۴۰ مقاله علمی پژوهشی -در کنار کتب بیشمار و سخنرانیهای کثیر و و و و و- انجام می دهند؟
پرسش اینجاست که مسبب این دغل بازی کیست؟ چرا وزارت علوم در اتاقهای دربسته مصوباتی را تصویب میکند که نظام دانشگاهی ایران را از معنا تهی میکند و اساتید را به سمت انتحال و سرقت علمی و کپی و پیست سوق میدهد؟ البته در این میان اساتیدی که به این بازار دروغ دامن میزنند و "پز تولید علم" به صورت انبوه را میدهند نیز باید گفت چرا دانشگاه را به لجنزار تبدیل میکنید؟ مدعایی در پایان مطرح میکنم و آن این است که "بازار" پایان نامه نویسی و جعل مقالات و آی اس آی و و و و در جلوی دانشگاه های ایران سرنخش در وزارت علوم است و در جای دیگری نباید به دنبال طراران گشت و وزیر علوم مقصر اصلی است و وزارت علوم متهم ردیف اول این آشفتگیها میباشد.
توضیح محسن کمالیان در مورد یادداشت سیدجوادمیری:
مطلب استاد محترم آقای دکتر میری خیلی هم دقیق نیست. من چند سال است عضو هیئت ممیزه پژوهشگاههای مهندسی تهرانم و اطلاعات مختصری در این زمینه دارم. البته آییننامه ارتقای اساتید مشکلات فراوان دارد و در این تردیدی نیست. اما ارتقا این اندازه هم سخت نیست. برای رسیدن به مرتبه استادی تمام، از دانشیاری به بعد، هر استادی باید حداقل شش مقاله q1 داشته باشد و این مهمترین شرط قاطع است. بقیه امتیازات را اساتید دانشگاه با حدود ۲۰ مقاله تالیفی میتوانند بگیرند مشروط بر اینکه گزارش پروژه پژوهشی هم داشته باشند؛ تدریس هم کرده باشند؛ یا کار اجرایی مختصری هم در کارنامه داشته باشند مثل مدیریت گروه یا عضویت تحریریه یک نشریه. اگر استادی عضو فعال هیئت علمی باشد، نگارش دو مقالهی علمی پژوهشی و دو مقالهی کنفرانسی در سال کار دشواری نیست. ضمن اینکه فاصلهی میان دانشیاری و استادی حداقل باید پنج سال باشد و در این فاصله به آسانی میشود امتیازات را کسب کرد. هرچند به جای پنج سال و بسته به شرایط متفاوت میشود طی ۶، ۷، ۸ یا ۱۰ سال هم استاد شد.
دکتر محسن کمالیان استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی در تهران است.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت همشهری آنلاین، تاریخ انتشار: 14مهر1398 ، کدخبر: 457756: www.hamshahrionline.ir