
شعارسال: آمریکایی ها برای نشان دادن میزان قدرت خود نیاز دارند ایران را به میز مذاکره بکشانند و خواسته های خود را به کرسی بنشانند. این گونه شده است که ایران به مقوله نه جنگ نه صلح وفادار بوده و از آن عدول نمی کند و آمریکا می خواهد یا جنگ یا مذاکره را جایگزین راهبرد ایران کند. مهدی مطهر پور کارشناس دیپلماسی درگفت وگویی با سایت دیپلماسی می گوید: " من معتقدم که دونالد ترامپ و هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا در راستای راهبرد کلان و مهم خود دستور کار مشخصی دارد و آن هم تحمیل سناریوی "یا جنگ یا مذاکره" به جای "نه جنگ نه مذاکره" به ایران است. در این راستا ایالات متحده آمریکا ضمن افزایش فشارهای اقتصادی و تحریم های خود در قالب سیاست فشار حداکثری به دنبال ایجاد جنگهای محدود، مقطعی و فرسایشی است که جمهوری اسلامی ایران را به سمت یکی از این دو گام (مذاکره یا جنگ) پیش ببرد و در عمل راهبرد نه جنگ نه مذاکره به محاق برود. البته من معتقدم که با توجه به اقتضائات شخصیتی دونالد ترامپ آمریکا علاقه وافری دارد که شرایط به گونهای رقم بخورد که در نهایت ذیل اجبار دیکته شده سیاست و دیپلماسی، ایران پای میز مذاکره بنشیند. کما این که در مقاطعی مانند تحولات بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 58، قرارداد الجزایر، پایان جنگ ۸ ساله، قطعنامه ۵۹۸ و نظایر آن انعطاف های سیاسی و دیپلماتیک از طرف تهران شکل گرفت. اما آن انعطافی که اکنون مد نظر کاخ سفید است، باید بیشتر از گذشته و در خصوص مسائل مهمی از پرونده فعالیتهای هستهای، پرونده موشکی و توان دفاعی و همچنین نفوذ منطقه ای ایران باشد."
مطهرپور اضافه کرده است: " در آن سو تهران برای تعیین جواب خود پیرامون گفتن بله یا نه، وضعیتی را سامان داده که منافع ملی کشور تحت الشعاع قرار گرفته است. چون سیاست و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۰ سال گذشته برای گرفتن امتیازات بیشتر از غرب در نهایت موجب شده است که در صحنه واقعیت، ایران در موضع ضعیف تری از گذشته قرار بگیرد. کما اینکه در سال ۸۴ شمسی، توافقی مشابه با توافق هستهای کنونی با تروئیکای اروپایی البته با امتیازات بیشتری شکل گرفت، به گونهای که حتی متعاقبا با دخالت ایالات متحده آمریکا در سال های میانی دهه هشتاد شمسی، کاخ سفید حاضر بود ایران را عضو سازمان تجارت جهانی بکند، اما با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و پوست اندازی در حوزه سیاست خارجی، دیپلماسی و توان هستهای عملاً شرایط به گونهای رقم خورد که با تحریمها و قطعنامهها، ایران در سال های ابتدایی دهه 90 شمسی در موضع ضعف قرار گرفت. به نحوی که در سالهای پایانی دولت دهم مذاکرات پنهانی با ایالات متحده آمریکا در عمان شکل گرفت که با پیروزی حسن روحانی این مذاکرات با ایالات متحده آمریکا در قالب بزرگ تری با ۵ قدرت دیگر پی گرفته شد و در نهایت برجامی شکل گرفت که حاوی امتیازاتی بود. اما زمانی که این امتیازات برجامی را با امتیازات سال ۸۴ شمسی مقایسه میکنیم، میبینیم که نتیجه این تغییر و تحولات سیاسی و دیپلماتیک با دولت عجیب الخلقه ای به نام محمود احمدی نژاد شکل گرفت، به چه شرایطی کشیده شد و ما به جای آن امتیازات اکنون چه امتیازاتی گرفته ایم. پیرو این نکته و در این شرایط حساس وزیر امور خارجه از لزوم گفت وگو و مذاکره با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سخن می گوید. در کنار آن تحولات و تلاشهای دیپلماتیک میانجی گرایانه ژاپن، عمان، سوئیس و نظایر آن وجود دارد. ایران از طریق رئیس جمهور روحانی به ژاپن سفر می کند و مقام معظم رهبری در نماز جمعه هفته گذشته به صراحت از باز بودن کانال مذاکره با کشورهای اروپایی سخن میگوید و در کنار آن تهران پیش شرط مذاکره با آمریکا را قرار گرفتن کاخ سفید در مسیر 1+5 می داند. همه اینها نشان میدهد که اکنون ایران در سایه دیپلماسی ایدئولوژیکش به مرور شرایطی را برای خود شکل داده که سطح نازلتری از اهداف و منافع را نسبت به دوره قبل تحقق بخشیده است."
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت خبری تحلیلی ساعت24 ، تاریخ انتشار: 5 بهمن 1398 ، کدخبر: 479653 ، www.saat24.news