پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۴۰۸۲
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۶
«لبخند بزن ایران!»؛ حالا این تنها راهکار ایرانیان برای مبارزه با مرگ است. انتشار تصاویری از لبخندهای فرمایشی و به چالش دعوت‌ کردن یکدیگر برای به تحریک واداشتن شادی. شادی‏ای که دیری است از این خانه رخت بربسته و رفته است.

شعار سال:«طاقت بیار ووهان!»؛ این اولین و وحشتناک‌ترین تصویری بود که از شهر ووهان چین بعد از شیوع کروناویروس جدید منتشر شد. آدم‌هایی که از پشت پنجره خانه‌هایشان در قرنطینه‌ با فریاد یکدیگر را به چالش زندگی دعوت می‌کردند. دیری نپایید که این چالش اما به ایران رسید. «لبخند بزن ایران!»؛ حالا این تنها راهکار ایرانیان برای مبارزه با مرگ است. انتشار تصاویری از لبخندهای فرمایشی و به چالش دعوت‌ کردن یکدیگر برای به تحریک واداشتن شادی. شادی‏ای که دیری است از این خانه رخت بربسته و رفته است.
سکوتی شهر را فراگرفته که تا پیش از این در خاطر هیچ‌کدام‏مان نیست. مرگ این بار چنان بر سر همه سایه افکنده که هیچ کس از گزند تلخی آن در امان نمانده، حتی کودکان که شادی هنوز در وجودشان نمرده و تلخی برایشان عادی نیست. کرونا همچنان می‌تازد و ما به قرنطینه خودخواسته روی ‌‌آورده‌ایم. قرنطینه‌ای که گرچه در آن اجبار نیست اما اغلب مردم را خانه‌نشین کرده. کسی اما سری از پنجره بیرون نمی‌آورد تا «طاقت بیار ایران را» فریاد کند و صحنه تکرار ناپذیر ووهان چین را بازآفریند. با این حال اما فریادها پشت پنجره‌ باز اینستاگرام شنیده می‌شود. «طاقت بیار ایران!»؛ این را تصاویر ممتدی که در صفحات اینستاگرامی منتشر می‌شود بلند اما بی‌صدا می‌گوید. اسمش را چالش لبخند گذاشته‌اند. لبخندی فرمایشی که قرار است بر لب‏ها بنشیند تا اندکی از تلخی‌ها بکاهد. حالا فضای اینستاگرام از لبخند‌های ژکوند تا قهقه‌های بلندی که ‌صدا ندارند، پر شده تا تصاویر و ویدئوهایی که از سایه شوم مرگ بر ایران خبر می‌دهند لابه‌لای چالش لبخند گم شوند. کرونا همه را به خنده واداشته. حتی کسانی را که عکسی از چهره غمگین خود به اشتراک گذاشته و نوشته‌اند: «خبری از لبخند نیست.» چالش اما یک ویژگی‌ منحصر به فرد دارد، اجبار همه به لبخند زدن. چه آنهایی که با دعوت دوستانشان به این چالش می‌پیوندد و چه کسانی که در این چالش «منفعل» یا «منتقدند» همه با دیدن لبخندهایی که بر صفحه اینستاگرام‏شان بی‌اختیار ظاهر می‌شود، لبخند می‌زنند. گرچه عده‌ای در همین فضای بی‌پروای مجازی این چالش را به نقد کشیده و معتقدند که چنین کاری فاجعه‌ای که کرونا در ایران رقم زده را به حاشیه می‌برند، اما حالا چالش لبخند با رقص کادر درمانی در حال تکمیل است. پرستاران و پزشکان و بیمارانی که برای اندکی امیدواری لحظاتی تمام تلخی‌هایی که کرونا بر آنها تحمیل کرده را به دست فراموشی می‌سپارند تا دوباره زندگی را تجربه کنند.
چالش لبخند همچنان به کار خود ادامه می‌دهد و به همان اندازه که کرونا در واقعیت برای ستاندن جان پیشتاز است، آن هم بر عرصه مجازی می‌تازد. اما چه چیز این رویارویی را پدید آورده؟ شاید نخستین کسی که این چالش را آغاز کرد هرگز به دلایل پدید آمدن آن چنین عمیق نیندیشیده بود. شاید هدف او تنها ایجاد روزنه‌ای از امید برای ادامه زندگی بود و یادآوری اینکه زندگی همچنان می‌‌تواند ادامه داشته باشد. اما گستره‌اش چنان وسیع شد که حالا پیامدهای آن از کارکردهایش در نظر عده‌ای بیشتر جلوه‌گری می‌کند. «نادیده گرفتن حقیقت»؛ همان چیزی است که از نظر عده‌ای کارکردهای مثبت این چالش را به چالش کشیده است. اما «نادیده گرفتن» بخشی از ماجرا است.
آلبرکامو در کتاب طاعون خود مردمی که با بیماری همه‌گیر طاعون مواجهند را به چندین دسته تقسیم می‌کند. او می‌نویسد: «طاعون مصیبتی است که روی سر تمام شهر آوار شده است. یگانه چیزی که می‌توان در آن عدالت را یافت همان طاعون یا به ‌نوعی مرگ است. چرا که سایه‌ محکومیتش را روی همه به یکسان می‌افکند. مرگی که مواجهه با آن ممکن است منجر به نیهیلیسمی شود که خود کشنده‌ترین عنصر است. این مصیبت نتایج متفاوتی را درون هر شخصی در‏پی دارد. این سیاهی به بعضی‌ها ارزش زندگی را گوشزد می‌کند و برای بعضی ارزش آن را از بین می‌برد. بعضی جلوی آن سرِ تعظیم فرود می‌آورند و به‌کلی تسلیم آن می‌شوند، جانِ خود را می‌بازند، بعضی آن را می‌پذیرند‏ و بعضی از آن فرار می‌کنند.»
فرار از کرونا با انتشار تصاویری از روزهای خوش گذشته یا لبخند‌های تقبلی فرمایشی امروز، راهی است که شاید ایرانیان برای رهایی از تصور مرگ انتخاب کرده‌اند. تلخی‌هایی که همچون کوه یخی که تلخ‌کامی‌های گذشته قله‌اش را از آب بیرون آورده و حالا با آمارهای قربانیان کرونا بر ارتفاعش افزوده و توان ادامه راه را از کشتی زندگی گرفته است. به همین خاطر است که عده‌ای چشم‏شان را بر تلخی‌ها بسته‌اند و با چنگ زدن بر خاطرات خوب گذشته و انتشار تصویرهای زیبایی که با لبخندهای‏شان بر صفحه زندگی ثبت کرده‌اند، آن را برای لحظاتی فراموش می‌کنند. فراموشی و لحظه‌ای جدا شدن از کرونا و جان‌هایی که می‌ستاند کارکرد این چالش است. پس همه کاربران اینستاگرام دست به دست هم می‌دهند تا چشم‏شان را برای لحظاتی ببندند و خود را در خاطرات شیرین گذشته تصور کنند. همان کاری که شخصیت‌های داستان آلبرکامو انجام دادند. در میانه داستان طاعون، وقتی که کل شهر را طاعون در‏برگرفته، دکتر ریو و دوستش که برای مبارزه با طاعون تلاش می‌کنند، برای لحظه کوتاهی، فارغ از فکر طاعون در دریا آبتنی می‌کنند و غرق در لذتی وصف نشدنی می‌شوند. می‌توان گفت این صحنه زیباترین اتفاق کتاب است. شاید زندگی واقعی آبتنیِ هرچند کوتاه و اما شیرینی باشد‏ در میان واقعیتِ تلخِ طاعون. طاعون برای همیشه آن‌ها را آزاد نمی‌گذارد. هیچ کس از طاعون مصون نیست و تا انتها ادامه دارد. ولی می‌توان در کنارش زندگی هم کرد‏ و همه چیز را از سر گرفت.
«زندگی کردن با وجود کرونا» اما برای عده‌ای از کاربران ایرانی آنقدرها هم خوشایند نبوده است. عده‌ای از کاربران ایرانی اینستاگرام متنی را با نام مازیار عرفانی، شاعری که شعرهایش در فضای مجازی بسیار طرفدار دارد، در رابطه با این چالش به اشتراک گذاشته‌اند که می‌تواند نماینده تفکر و نقد آنها به چالش خنده باشد. او می‌نویسد: «لبخند چالش نیست؛ یک نیاز طبیعی و فیزیولوژیک است و اینکه حالا تبدیل به یک چالش شده، نشان می‌دهد که در این جغرافیا تا چه اندازه باید فاجعه را انکار کرد و چالش در همین انکار رخ می‌دهد. احتمالا کسی که این چالش را راه انداخت، اصلا قصد سیاست‏ورزی نداشت، اما این عمل در مجموع به شدت سیاسی، ابزورد، پارادوکسیکال و انتقادی است. زیرا آنکه به چالش دعوت می‌کند، آنکه می‌خندد‏ و آنکه می‌بیند، تنها با تن دادن به یک آلزایمر تاریخی، می‌خواهند علیه تاریخ اعلام موجودیت کنند. نفی وضعیت موجود و یک جور بی‌خیالی و به درک واصل کردن شرایط.»
علم روانشناسی اما در تحلیل خنده‌های فرامایشی در شرایطی که دلیلی برای شاد بودن وجود ندارد، می‌گوید: این خنده‌ها شاید از سر ناتوانی و استیصال باشد یا از سر عصبانیت فرد. خنده محصول شادی است و نه شادی محصول خنده؛ هرچند استفاده از ابزارهایی چون خنده‌های فرمایشی با دیدن فیلم‌های کمدی یا تعریف کردن جک و مزاح می‌تواند شادی بیافریند اما شادی بناست که محصول یک وضعیت رضایت‌بخش باشد. هیچ کس نمی‌تواند شادی را به کسی امر کند، همانگونه که نمی‌توان عشق را به کسی تحمیل کرد. خنده‌های فرمایشی اما در شرایطی که هیچ کدام از ابزارهای شادی آفرین کاذب یا محرک برای خندیدن وجود ندارد برای چیست؟ شاید افرادی را دیده باشید که خیلی هم بدون غم و غصه نیستند اما خنده‌های بدون کنترل بر لب دارند. علم روانپزشکی به آنها لقب شخصیت‌های هیستریک داده است، افرادی که از اختلالات عصبی متعددی رنج می‌برند که کنترل رفتار را برای آنها مشکل و حتی مختل کرده است. اختلالاتی که باعث می‌شود بدون هیچ محرک خنده‌آوری و به طور نابجا و بی‌اختیار بخندند. شاید ما هم در این شرایطی که با واقعیت‌های تلخ زندگی دست و پنجه نرم می‌کنیم و هیچ اراده و توانی برای تغییر آن نداریم دچار چنین خنده‌های هیستریکی شده‌ایم.
با این حال اما اتحاد و یکی شدن کاربران ایرانی اینستاگرام برای انتشار تصویرهایی از چهره‌های خندان‏شان برای رهایی از دامان خبرهای تلخی که کرونا برای آنها رقم می‌زند، آنقدرها هم بد به نظر نمی‌رسد. اتحاد برای نمایش خنده به مرگ نشان می‌دهد لبخند را سهم همه می‌دانیم و نه برای شخص خودمان. همان چیزی که آلبرکامو در انتهای کتابش گوش زد می‌کند. کامو مهم‌ترین مسئله‌ای که روند مثبتی را در مقابل طاعون طی می‌کند، اجتماعی شدنِ مردم و مسئله اتحاد معرفی می‌کند. اگر در ابتدای داستان هر شخص به فکر خودش بود، رفته رفته مردم‏ از فردیت فاصله گرفته و جمعی می‌شوند. دیگر کسی فقط نگران همسر یا فرزند خود نیست‏ بلکه همه تنها می‌خواهند به طور کلی مشکلِ طاعون و اصلِ مصیبت برطرف شود.

شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار،تاریخ انتشار:14اسفند1398،کد خبر:153087،www.ebtekarnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین