شعار سال: دو روز قبل اعلام شد به دلیل فاصله گذاری اجتماعی، روزنامهها فعلا اجازه انتشار ندارند، این خبر حتما برای جامعه رسانهای یک خبر تلخ و ناراحت کننده بود به همین دلیل هم مدیران روزنامههای خصوصی به رئیس جمهور نامه نوشتند و از او خواستند مجوز انتشار روزنامهها را صادر کند، در خواستی که البته بعید است مورد قبول واقع شود، ولی نشان داد قرنطینه مورد نظر منتقدان دولت چه میزان میتوانست اثر سو در اقتصاد کشور بگذارد.
اعتراض روزنامههای خصوصی کاملا قابل درک است، روزنامه باید منتشر شود، آگهی بگیرد، بفروشد تا بتواند حقوق پرسنلش را بدهد، وقتی روزنامه منتشر نمیشود، قطعا درآمدی هم ندارد، پس احتمالا در همین فروردین ماه توانایی پرداخت حقوق پرسنلش را نخواهد داشت به همین دلیل هم است که روزنامههای بخش خصوصی اعتراض میکنند. در مقابل، روزنامههایی که محل درآمد آنها نه از تک فروشی و جذب آگهی که از طرف نهادهای عمومی تامین میشود، چندان معترض به این تعطیلی نیستند، آنها چه بفروشند، چه نفروشند، چه آگهی داشته باشند و چه نداشته باشند، چه سودده باشند و چه زیان ده، بازهم هزینههای جاری آنها تامین خواهد شد پس طبیعی است که این مطبوعات نه تنها مدافع سرسخت قرقطینه و تعطیلی مطلق باشند بلکه دولت را از دم تیغ بگذرانند که چرا قرنطینه نکردی و چرا کشور تعطیل نشد؟
شاید حالا پاسخ مدافعان قرنطینه سراسری داده شده باشد، درک درست دولت از تبعات قرنطینه سراسری و مخالفت با آن شاید به دلیل بی صدا و کم صدا بودن بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی یا ترس از هجوم در فضای رسانهای و مجازی، چندان درست تبیین نشده باشد، ولی وقتی به فضای رسانهای و مطبوعاتی که صدایی دارد و صدایش هم بلند است و شنیده میشود میرسد تبعات آن کاملا روشن میشود.
استدلال روزنامههای بخش خصوصی، دقیقا استدلال بخش خصوصی اقتصاد است، یک بنگاه اقتصادی اعم از تولیدی یا خدماتی باید فعال باشد تا حداقل بتواند حقوق کارکنان خود را پرداخت کند، وضعیت اقتصادی کشور هم به شکلی نیست توقع داشته باشیم دولت هزینه این تعطیلیها را بپردازد که دولت نه میتواند و نه صاحب چنین درآمد کلانی است که از پس این هزینههای سنگین برآید پس با همین استدلال درست نه میتوانست قرنطینه کامل اعلام کند و نه بخش خصوصی آن را میپذیرفت، کما اینکه در همین فقره روزنامهها بخش خصوصی نپذیرفت.
جالب اینجاست که بیشترین طرفداران قرنطینه کامل بخشهایی بودند که از دولت یا نهادهای عمومی ارتزاق میکردند، چون دغدغه کسب درآمد ندارند، نگاه کنید به انتقادات و ببینید چقدر اصرار وجود داشت که نهادهای دولتی و عمومی و ادارات تعطیل شوند. چرا بخش خصوصی، اعم از کسبه بازار و تولیدیهای کوچک و بزرگ که دستشان در جیب خودشان است "خود تعطیلی" نکردند؟ چرا آنها نمیتوانند قرنطینه باشند؟ چرااین بخش مهم اقتصاد کشور هرگز به تعطیلی فکر نکرد؟
عدهای که انگار در سوییس زندگی میکنند، دستشان در جیب دولت است و با صدای بلند از قرنطینه دفاع میکنند و صبح تا شام و شام تا سحر به دولت حمله میکنند که چرا قرنطینه نمیکند؟ چرا تعطیل نمیشود؟ چرا همه را خانه نشین نمیکند؟ حالا حکایت تعطیلی روزنامهها و اعتراض صاحبان آنها شاید پاسخی باشد به این افراد. تازه این صدای یک بخش از متضرران تعطیلی روزنامه هاست، اگر جمعیت چاپچی، توزیع، دکه دار و... را هم حساب کنید میبینید چه جمعیت بزرگی از این تعطیلی ضرر میکنند و باز تازه این صدای یک بخش جامعه است که صدای آنها شنیده میشود، تولید کننده، مغازه دار، حتی دستفروش یا آن فردی که با چرخ در بازار جنس جابجا میکند، راننده تاکسی، پیک موتوری و ... که صدایشان بلند نیست هم با قرنطینه موافق بودند؟ آنها هم میتوانستند یک ماه بدون ریالی درآمد زندگی کنند؟ یا دولت میتوانست غیر از دو و نیم میلیون نفر کارمندی که دارد، به این افراد هم حقوق پرداخت کند؟ آیا پرداخت اجاره خانه و مغازه آنها در توان دولت بود؟
تصمیم دولت در استفاده از فاصله گذاری اجتماعی به مراتب تصمیم درست تری از قرنطینه سراسری بود و چه خوب که حسن روحانی زیر بار این فشار نرفت و علیرغم حملات ریز و درشت، پای منطق و حق و منافع بخش خصوصی ایستاد و مردم را فدای دولتیها نکرد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری برنا، تاریخ انتشار 13 فروردین 99، کد خبر: 983312، www.borna.news