شعار سال: من و همسرم هم از سر ناچاری به این محل پناه آورده ایم.» علی چند سال پیش به امید زندگی بهتر از یکی از شهرستانهای اطراف به مشهد آمده است و به کارتعویض روغنی مشغول شده. به قول خودش بعد از مدتی روزگار با او نمیسازد و اعتیاد چنگ میاندازد به زندگی اش و همه چیز را از هم میپاشد. حالا در زمینهای رها شده حاشیه شهر مشهد با پلاستیک، پتو و هر چیزی که گیرش آمده، آلونکی درست کرده و دو دختر سه و پنج ساله اش را به منزل پدر و مادرش برده تا شاهد زندگی او نباشند.
همان طور که صحبت میکند به محمد امینی - طلبه جوانی که این روزها به همراه چند طلبه دیگر به توزیع غذای نذری، ماسک و مواد ضدعفونی کننده در حاشیه شهر میپردازد - رو میکند و میگوید: «من مدت هاست در همین محدوده به همراه همسرم آلونک نشینی میکنیم، این حاج آقا برای ما غذای گرم میآورد و میداند ما کار به خیر و شر کسی نداریم. چند تکه پلاستیک و چوب شده سرپناه من و تعداد زیادی از معتادان در این بیابان. هر روز برای جمع کردن ضایعات میزنم به دل شهر و عصر با پولی به اندازه خورد و خوراک بخور و نمیر خودم و همسرم به این جا بر میگردم. زمستان این آلونک را با روشن کردن آتش گرم میکردیم بی آن که از خفه شدن با دود آتش هراسی داشته باشیم.» همسر علی که انگار به لباسهای کهنه و زندگی اش در کنار علی با این شرایط عادت کرده، هر از گاهی چند جمله درباره وضعیت زندگی اش میگوید و دوباره ساکت میشود. نگاهی به ما میکند و میگوید:
«قبل از این که این جا بیاییم یکی از اهالی شهرک شهید رجایی مغازه خالی اش را به ما داده بود تا شبها در آن جا زندگی کنیم، اما بعد از گذشت مدتی برای مغازه اش مستاجر پیدا شد و ما هم به این جا آمدیم و سرنوشت مان شد این.»
دوبار خودم را دار زدم
در گوشه دیگری از بیابانهای انتهای خیابان اروند، حفرهای داخل دیوار کنده شده و پتویی روی ورودی اش کشیده اند. یک نفر در داخل آلونک در حال مصرف مواد مخدر است و تنها پاهایش از زیر پتو بیرون مانده. علی جلو میرود و صدایش میزند. مرد میان سالی است، تی شرت زنانه سفید رنگی پوشیده و میگوید از زاهدان آمده. به محض دیدن ما پایپ اش (وسیله استعمال شیشه) را داخل جیبش میگذارد وبا حالتی بین ترس و خجالت از حال و روزش میگوید؛ این که چند سالی به دنبال کار بوده و در نهایت از سرناچاری به زباله گردی روی آورده و به دام اعتیاد افتاده است. در حالی که بغض کرده صحبت هایش را ادامه میدهد و میگوید: دلم نمیخواهد این طور زندگی کنم و تی شرت زنانهای را که از زباله دانهای شهر بیرون کشیده ام بپوشم، آن قدر به دنبال کار بوده ام که خسته شده ام، دوبار خودم را دار زده ام و رهگذرها از بالای دار من را پایین آورده اند و کارم به بیمارستان کشیده شده است.»
آنها همه جا هستند
علی را با آلونک سر هم شده بدقواره اش تنها میگذاریم وبه همراه طلبه جوان به سمت دیگری از خیابانهای شهرک شهید رجایی میرویم. به او نگاهی میکنم و از این که وقتش را برای کمک به کارتن خوابها و معتادها صرف میکند سوال میکنم. میگوید: «بعضی دوستان و آشنایان میگویند جای تو روی منبر است نه این جا، من هم میگویم منبر من همین حاشیه شهراست و مشکلاتش». همه جای شهرک شهید رجایی را میشناسد، از کوچهای به کوچهای دیگر میرویم. معتادها امان اهالی را بریده اند. به خیابان خانی دهنوی که میرسیم، پیرمردی کنار تابلوی رنگ و رو رفته مجموعه ورزشی شهید رجایی که تعداد زیادی از جوانان این محل در آن مشغول فوتبال هستند، آتشی روشن کرده و فارغ از رفت و آمد زیاد مردم در حال مصرف شیشه است. بچههای قد و نیم قد از دیوار راست زمین ورزشی بالا میروند و هر از گاهی به پیرمرد متلکی میاندازند. کمی آن طرفتر زن میان سالی در حالی که تمام دندان هایش ریخته، سراغ دو باکس بزرگ زباله که در چند قدمی پیرمرد قرار گرفته میرود، سرکی در زبالهها میکشد و برای مصرف شیشه کنار پیرمرد مینشیند. «آنها همه جا هستند» مردی که در این محل مغازه دارد به من نگاه میکند و این جمله را میگوید و به دیوار طولانی که تا پیچ انتهای کوچه ادامه دارد اشاره میکند و ادامه میدهد: «پشت این دیوارها تا دلتان بخواهد معتاد هست.» برای بررسی این ادعا، از دیواری که مرد نشان میدهد بالا میروم، تعداد زیادی از معتادان کارتن خواب در زمین بایر رها شده، دور هم جمع شده اند و در حال مصرف مواد مخدر هستند. برای رسیدن به خیابان اصلی در امتداد دیوار حرکت میکنیم، اما این دیوار هم به اندازه معتادهای غریبهای که درانتهای شهرک شهید رجایی هستند، انگار تمام شدنی نیست.
تاثیر کرونا بر توقف طرح جمع آوری معتادان
این روایتهای تلخ و این حضور پردردسر معتادان کارتن خواب آن هم در این شرایط بحرانی کرونا را با حمیدرضا پوریوسف مدیرکل بهزیستی استان در میان میگذاریم. او ابتدا درباره ادعای تعطیلی کمپهای ترک اعتیاد در این روزهای کرونایی به «خراسان رضوی» میگوید: این کمپها تعطیل نشده بلکه بعد از شیوع کرونا پذیرش جدید نداشته اند، زیرا از مدتی قبل کمیته درمان مبارزه با مواد مخدر کشور و ستاد کرونا پذیرش را ممنوع کرد و در نتیجه طرح جمع آوری معتادان در نوروز هم لغو شد و ما در طول این دوماه یعنی از اسفند تاکنون اقدام به جمع آوری معتادان متجاهر که با حکم قضایی انجام میشد نکرده ایم. وی میافزاید:، ولی به دنبال مطالبه گری نهادهای عمومی و مردم برای جمع آوری معتادان متجاهر به ویژه در مشهد، ۲۷ فروردین جلسهای داشتیم و تصمیم گرفته شد جمع آوری معتادان متجاهر در آینده نزدیک البته با رعایت دستورالعمل مراقبتهای بیماری کووید ۱۹ انجام شود.
پوریوسف تصریح میکند: طبق این دستورالعمل معتادانی که جمع آوری میشوند قبل از این که در مراکز ماده ۱۶ پذیرش شوند در دو مرکز دیگر از قبیل یک مرکز غربال و یک مرکز قرنطینه جمع آوری میشوند و کسانی که تست آنها منفی باشد بعد از این که دو هفته در مراکز قرنطینه نگهداری شدند و سلامت آنها تایید شد به مراکز ماده ۱۶ منتقل میشوند. مدیرکل بهزیستی استان درخصوص زمان دقیق اجرای طرح جمع آوری معتادان متجاهر میگوید: این کار مستلزم فراهم شدن دو مرکز غربالگری و قرنطینه معتادانی است که به بیماری کرونا مبتلاشده اند و ما پس از فراهم شدن شرایط این مراکز، کار جمع آوری را با حکم دستگاه قضایی شروع خواهیم کرد.
کمک بنیاد مستضعفان برای رفع معضلات حاشیه مشهد
در ادامه مشکل با حبیب ا... آسوده، مدیرکل کمیته امداد استان گفتگو میکنیم. آسوده در این زمینه به «خراسان رضوی» میگوید: بنیاد مستضعفان کشور برای حل موضوعات مربوط به معضلات حاشیه شهر مشهد، کمکی به استان داشته و از آن محل برای حل معضلات حاشیه شهر مشهد برنامه ریزیهایی را انجام دادیم که یکی از آنها کمک به زوجهای آلونک نشین است که دچار فقر اقتصادی هستند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری خراسان نیوز، تاریخ انتشار 3 اردیبهشت 99، کد خبر: 694260، www.khorasannews.com