شعار سال: علامه جعفری در کتاب امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت چنین آورده است:
شب بود و پسر ذی الجوشن شقیترین مرد تاریخ، که این داستان زیر سر اوست و به آن وضع رساند - والا ابن زیاد را میشد قانع کرد، به شک هم میافتاد - همان گونه که به شک هم افتاد - از نزدیکیهای چادرهای این لشکریان ابدیت عبور میکرد. مسلم بن عوسجه آن جا ایستاده بود، گفت: یا اباعبدالله، این شمر است که از این نزدیکی رد میشود. اجازه بدهید من با همین تیری که در دست دارم، همین جا او را بکشم. چرا او این اجازه را خواست؟ زیرا شمر زیربنای این حادثه خونین بود. منطق ما چه میگوید: منطق ما میگوید معطل نکن، اما منطق حرکت الهی میگوید: قصاص قبل از جنایت نمیشود. این منطق کسی است که حرکت او برای خداست. این شخص {امام حسین (علیه السلام) } مزه دیگری از زندگی فهمیده است. {این است که در پاسخ به مسلم بن عوسجه میگوید:} جنگ شروع نشده است و ما نمیتوانیم پیشدستی بکنیم.
هنوز جنایتی روی نداده است. طرفین هنوز قیافه صددرصد جنگی از نظر رسمی بر خود نگرفته اند؛ و شمر رد شد و رفت.
چنان که علی بن ابی طالب (علیه السلام)، ابن ملجم را رد کرد و رفت. علی بن ابی طالب (علیه السلام) وقتی به ابن ملجم نگاه میکرد که عبور میکرد، میگفت:
ارید حیاته و یرید قتلی
عذیرک من خلیلک من مراد
من زندگی این مرد (ابن ملجم پلید) را میخواهم، او کشتن مرا. عذر این دوست مرادی ات را در این مقابله به ضد برای من بازگو کن.
اینها میتوانند قانون بسازند و به بشر راه را نشان بدهند، زیرا راه را میشناسند. حضرت {علی} فرمود: من چه کنم؟ من به او چه بگویم که او (ابن ملجم) را بکشم؟ قصاص قبل از جنایت! عین مکتب را ببینید. مکتب یکی است. شب عاشورا، عین همین قضیه درباره مسلم بن عوسجه است. واقعا داستان عجیبی است!
این است معنای حرکت الهی! این است معنای این که انگیزه انسان واقعا انگیزه خدایی باشد، در زندگانی، دیگر نه محدود فکر میکند، نه زندگی اش را محدود میبیند و نه ناملایمات، روح او را متلاشی میکند.
الا ان اولیاءالله، لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (۱)
آگاه باشید که دوستان خدا، نه ترسی باشد بر ایشان و نه اندوهناک میشوند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جماران، تاریخ انتشار 17 مهر 99، کد خبر: 1203628، www.jamaran.news