شعار سال : گودال قتلگاه یا گودی قتلگاه ،محل شهادت امام حسین(ع) و محلی که سر امام به دست شمر یا سنان ، در آنجا از تن جدا شد. این مکان در حرم امام حسین(ع) نزدیک ضریح مطهر واقع شده و زیارتگاه شیعیان و محبان اهل بیت(ع) است.
برخی از تاریخپژوهان برآنند در منابع معتبر کهن و حتی منابع عصر صفویه تا قاجار، مطلبی درباره گودی قتلگاه یافت نمیشود؛ بلکه این مطلب از موضوعاتی است که در دوران پهلوی توسط خطبا و واعظان هنگام ذکر مصیبت امام حسین(ع) بر سر زبانها افتاده و به تدریج شهرت یافته است. البته برخی گودی قتلگاه را دارای سابقه معتبر و مشهور دانسته و انتساب آن به دوران پهلوی را نادرست خواندهاند. به اعتقاد برخی از پژوهشگران دینی ، سپهر کاشانی، نویسنده کتاب ناسخ التواریخ در عصر قاجار، نخستین کسی است که از واژه گودال قتلگاه استفاده کرده و این واژه پیش از آن در منابع تاریخی و حدیثی به کار نرفته است .
شهادت در گودال قتلگاه : هنگام مصیبت عظیم فرا رسیده و حالت ضعف بر امام علیهالسلام مستولى شده بود، هر کس با هر وسیلهاى که در اختیار داشت به آن حضرت ضربه مى زد، ولى هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار مىشد، لرزه بر اندامش مىافتاد و به عقب بر مىگشت. «مالک بن نمیر» نزدیک رفت و شمشیرى بر فرق مبارکش زد که خون از سر آن حضرت جارى شد. امام فرمود: «هرگز با آن دست، غذا و آب نخورى و خدا تو را با ظالمان محشور گرداند». در تواریخ آمده است که او پس از آن چون بیچارگان در نهایت فقر و تنگدستى به سر مى برد و دستانش از کار افتاد. (انساب الاشراف، ج 3 ص 407)
«زُرعة بن شریک» ضربهاى بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت. «سنان بن انس» با دو سلاح نیزه و شمشیر ضرباتى بر حضرت وارد ساخت، و به آن افتخار مىکرد!
زمان به کندى مىگذشت و جهان در انتظار حادثهاى عظیم بود. عمر سعد مىخواست که کار سریع تر تمام شود و انتظار به پایان رسد. به خولى بن یزید که در کنارش بود دستور داد که کار حسین علیهالسلام را تمام کند. وى پیش رفت تا سر از بدن آن حضرت جدا سازد ولى لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت.
«سنان بن انس»- بنا به نقلى- جلو رفت و شمشیرى را حواله گلوى مبارک امام کرد و گفت: «ترا مىکشم و سر از بدنت جدا مىکنم در حالى که مىدانم تو نواده رسول خدایى و.... » پس سر مبارک امام را از بدن جدا کرد. (کامل ابن اثیر ج 4 ص 78 ؛ انساب الاشراف، ج3 ص 409)
در روایت دیگر، شمر بن ذى الجوشن در خشم شد و روى سینه مبارک امام علیهالسلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندى زد و فرمود: آیا مرا مىکشى در حالى که مىدانى من کیستم؟ شمر گفت: آرى، تو را خوب مىشناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت على و جدت محمد مصطفى است، تو را مىکشم و باکى ندارم! پس با دوازده ضربه سر مبارک امام علیهالسلام را از بدن جدا ساخت. (بحارالانوار ج 45 ، ص56)
سلام بر حسین و حقانیت حسین ، سلام بر لحظه جدا شدن روح از پیکر مبارک ، تو را شفیع خودمان نزد خداوند برای تحمل غم شهادتت می گیریم ، ..... .
اگر دل شکسته ای و حال و هوای خاص داری، روضه رو گوش کن.
شاید هیچ چیز به اندازه ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» نتواند شیعیان را در چنین حالاتی آرام کند( هیچ حرکت و قدرتی در جهان آفرینش جز به مشیت خداوند متعال و بزرگ وجود ندارد). ذکری است که خداوند در شب معراج به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.
اختصاصی شده توسط پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از منابع گوناگون