شعار سال: داستان توسعه ایران از آن دست موضوعاتی است که بررسی ابعاد و زوایای گوناگون آن درک تازهای را پیش رو مخاطبان ایجاد میکند. تلاشهای تاریخی ملتی که بسیار زودتر از دیگر کشورها به ضرورت دستیابی به توسعه پی برد، اما بنا به دلایل مختلف هنوز نتوانسته است به کرانههای توسعه دست یابد و همچنان در اقیانوسی از تلاطمات اقتصادی غوطه ور است. در واقع، توسعه در ایران (نه به معنای رشد و پیشرفت) بلکه در مقام یک فرآیند تحول آفرین فکری ـ رفتاری، بسیار کند و ناقص است.
توسعه مفهومی کلی، پیچیده و شامل ابعاد اقتصادی همراه با ابعاد اجتماعی– سیاسی و مدیریتی است و به سخن دیگر امروزه تلقی از مفهوم توسعه به فرایندی همه جانبه تبدیل شده است. این مقوله میان اندیشمندان حوزههای اجتماعی کشور هم از دیر باز یک دغدغه عمومی و مسئله جدی فکری بوده و هست و این موضوع را میتوان از هزاران مقاله و صدها کتاب و گزارش مستند و تحلیلی نوشته شده درباره توسعه فهمید، اما اینکه چرا واکاویهای نظری و فکری صدساله اخیر ما درباره توسعه کمتر به تحول انجامیده شاید به این دلیل باشد که بیشتر این تحقیقات به چیستی و چرایی توسعه نیافتگی بر میگردد و نه چگونگی فائق شده به آن.
موضوع این نوشتار گذری بر موانع و الزامات توسعه در ایران است که در اینجا بدان میپردازیم جامعه و ساخت توسعه در ایران یا به عبارتی روشنتر ویژگیهای فرهنگی و رفتاری ایرانیان را میتوان مهمترین مانع در راه توسعه کشور برشمرد. جامعه ایران در طول تاریخ و متاثر از مجموعه رخدادها چندین شاخص مهم را به خود گرفته است. مهمترین این شاخصها هیجانی بودن و علاقهمندی به جهش و تغییرات سریع است. دومین شاخص جامعه، تمرکز خرافات و باور بر موضوعات غیرعقلی در برابر بحرانها و حوادث امکان تبیین و ترسیم مسیر درست را برای مقابله و کاستن آن زیر سوال برده است و سومین ویژگی در ساختار اجتماعی ایران امیدواری فردی در رسیدن به سعادت در برابر ساخت جامعه برای توسعه است.
موضوع دیگر تناقص فراوانی منابع است. نفرین منابع یا تناقض فراوانی عنوان پدیده اعجابآوری است که در کشورهای دارای منابع طبیعی سرشار و به ویژه منابع تجدیدناپذیر مانند نفت ظهور میکند. این کشورها با وجود چنین مواهبی، عمدتاً در مقایسه با سایرین که از این ذخایر محروماند، رشدهای اقتصادی به مراتب پایینتری را تجربه میکنند. در ایران نفت هم به عنوان نفرین منابع عمل کرده است. نفت زمینههای شکل گیری مقدمات و پیش شرطهای فرایند توسعه را تخریب کرد.
نفت در دستان دولت در ایران به صورت شمشیر دو لبه عمل کرده است از یک سو جریان نوسازی را تسریع کرده است و از سوی دیگر به دولت شاکله اقتداری مستقل از جامعه مدنی بخشیده است بنابراین دولت را که خود منادی نوسازی شده است همزمان به عاملی برای مقابله با رشد جامعه مدنی تبدیل کرده است. به همین علت ماهیت دولت در ایران پس از مشروطیت همواره دولتهای مردد بوده اند. یعنی دولتی که در ظاهر خواهان توسعه است، اما در عمل حاضر نیست که فرایند کاهش اقتدار خود را به نفع اقتدار جامعه بپذیرد؛ بنابراین تا زمانی که نفت به عنوان عامل مسلط بر تامین منابع مالی دولتها در ایران حضور دارد، نظام اجتماعی – سیاسی ایران در مرحله امتناع از توسعه باقی خواهد ماند.
ضعف کیفیت و ساختار نهادی را میتوان به عنوان دیگر عامل مانع توسعه یافتگی در ایران برشمرد. اینکه چگونه منابع طبیعی به عنوان نفرین عمل میکند به کیفیت ضعیف نهادهای کشور بر میگردد. در کشوری که ساختار نهادی آن ضعیف و رانتی محور است، نفت – یا هر منبع طبیعی که دولت را به عامل توزیع رانت تبدیل میکند – به مانعی برای توسعه تبدیل میشود. در مقابل کشورهای همانند نروژ که نهادها دارای کیفیتی قوی و دارای استحکام هستند و ساختار نهادها به سوی فعالیتهای تولیدی متمایل هست، ذخایر منابع طبیعی به عنوان جهش دهده عمل میکند.
در تحلیل نهایی میتوان گفت جامعه و اقتصاد ایران اکنون در مرحله امتناع توسعه گرفتار است و یعنی نه پیش شرطهای نهادی لازم برای راه اندازی فرایند توسعه را دارد و نه دولتی که بتواند این فرایند را شکل دهد، مستقر است. به نظر میرسد برای تداوم پایداری ایران و جلوگیری از فروپاشی بیشتر در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نیاز به تغییر در فرآیند سیاستگذاری و الگوهای عملیاتی است. در این میان نخستین امر، فهم «ضرورت توسعه» است و اینکه توسعه کشور را در رأس همه امور و کانون اهداف کشور قرار گیرد. به عبارت دیگر گام نخست و زیربنایی سفر توسعه، خواست و اراده توسعه است.
گام دوم ضرورت اجماع نخبگان و گروههای فرادست برای توسعه است. در حال حاضر نبود گفتمان توسعه موجب از هم گسیختگی اقتصاد و جامعه شده است. یکی از عمدهترین نقاط مشترک تجربیات کشورهای توسعه یافته، وجود اجماع تمامی نهادهای قدرت در خصوص توسعه و وجود درک نسبی و روشن از مفهوم توسعه نزد همه ذی نفعان ملی است.
گام سوم این است که توسعه کشور ما، مستقل از فهم تاریخ جهانی امکانپذیر نیست. توسعه یک امر مدرن است. این یعنی اینکه باید با جهان تعامل داشت. هیچ کشوری بدون ارتباطات بین المللی پیشرفت نمیکند.
گام دیگر تحقق انسجام ملی است. اینکه ما شکافهای موجود در جامعه را کاهش دهیم و به حداقل برسانیم. شکاف دولتـ ملت و به عبارتی حاکمیت و مردم، شکاف ملت ـ ملت است. شکاف اسلامیت و ایرانیت، نوگرایان و سنت گرایان و …
مورد پنجم اینکه بحرانهای موجود در کشور ماهیت ساختاری دارد و از این امر جز با اصلاح ساختارها به نتیجه نمیرسد. مسائل کشور اعم از هستهای و یا اقتصادی و بل توسعه ایران راه حل سیاسی دارد و نیازمند تغییر نگرش اساسی در عرصه شیوههای حاکمیتی است؛ و پایان کلام اینکه توسعه مانند یک «در» نیست؛ بلکه یک «راه» و مسیر مستمری است؛ مسیری که مدام باید به سوی آن حرکت کنیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از کارخانه دار، تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۹، کد خبر:-، karkhanedar.com