شما در سالهای اخیر حضور فعالانهای در حزب کارگزاران دارید، با توجه به اینکه در دهه سوم فعالیتهای مدیریتی خود هستید حضور در حزب و تکیه بر پشتوانه حزبی مانند بدنه اجتماعی، بهرهمندی از برنامههای مدون یک حزب یا کادر اجرایی آن را چه اندازه لازم میدانید؟ریاست من در شورای مرکزی کارگزاران، به نوعی تکلیفی بود، کناره گیری دکتر جهانگیری از حزب موجب شد تا دوستان مرا در این موقعیت قرار دهند، اگرچه شاید کارگزاران نسبت به برخی احزاب دیگر دارای تشکیلات و پشتوانه نیروی انسانی بهتری باشد اما بطور کلی حزب در ایران فاقد عمق و ریشه مدنی قوی است و احزاب عمدتا شخص محور یا زاییده گروههای در حاکمیت هستند تا برنامه محور و انسان محور، همین موجب شده است که احزاب نتوانند یک جریان با ثبات محتوایی ایجاد کنند وبیشتر مناسبتی و انتخاباتی عمل می کنند وپس از انتخابات حزب تضعیف و رها می شود.
عدم «واقعگرایی» و «عملگرایی» از جمله عوامل ناکامی اصلاحطلبان استشرایط کنونی اصلاحطلبان را که در نتیجه حضور چند سال اخیر آنها در فضای مدیریتی پدید آمده و منجر به ناامیدی بدنه اجتماعیشان از آنها شده، محصول چه عوامل و شرایطی میدانید؟درست است که برخی مشکلات اصلاح طلبان ناشی از محدودیتهای قضایی و امنیتی و مشکلات حاکمیتی بوده است، اما یکی از دلایل اصلی ریزش بدنه اجتماعی اصلاح طلبان، عدم واقع گرایی و عملگرایی آنان پس از پیروزی در انتخابات بود، اصلاح طلبان از سال ۹۲ تا ۹۸ تقریبا بخشهای اصلی انتخاباتی یعنی دولت، مجلس و شوراها در اختیار داشتند و در مدیریت شهری که یکدست بودند، اما در عمل و پس از انتخابات هم در فضای شعاری و ذهنی قبل از انتخابات ماندند ونتوانستند از قدرت استفاده مناسبی جهت حل مشکلات مردم و ایجاد رونق در کشور انجام دهند، باید بدانیم که قبل از پیروزی زمان شعار و وعده و گفتگو است اما پس از پیروزی جامعه و هوادارنمان از ما توقع عمل وحل مشکل دارند نه فرافکنی وادامه شعار دادن و فضای انتخاباتی.
شورای عالی سیاستگذاری پس از بستن لیست کنش موثری نداشت / تاثیرگذاری بر شورای شهر در تصمیمگیری هایش محدود به لابیگری شد نه مطالبهگریشورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به عنوان نهادی که در انتخابات احزاب و اشخاص را به وحدت نزدیک کرد و لیست واحد از جریان اصلاحات منتشر شد، چه اندازه در فضای پس از انتخابات یعنی انتخابات هیات رئیسه و شهردار نقش آفرین بود و آیا در مدت سه سال و نیم گذشته طرح و برنامه ای از سوی این شورا به شما ( به عنوان شورای شهر) معرفی شد؟شورای [عالی] سیاستگذاری اصلاح طلبان عمدتا به بستن بخشی از لیست نامزدهای انتخاباتی محدود بود و پس از ارائه لیست کنش موثری نداشت و شاید یکی از علل عدم کارامدی و عملگرایی اصلاح طلبان در مدیریت شهری، همین فقدان انتظار ومطالبه گری و ارائه برنامه بود، البته شورایعالی شاید ظرفیت مناسبی برای برنامه ریزی نداشته باشد اما احزاب نیز این توانمندی را در ارائه یک برنامه واقعگرایانه و پیگری تحقق آنان را نداشتند وبه همین دلیل تاثیرگذاری بر شورا در تصمیم گیری هایش محدود به لابی گری شد نه مطالبه گری.
قهر با صندوق رای با روح اصلاحطلبی تضاد داردبه عقیده شما چه راهبردی میتواند نجاتبخش اصلاحطلبان از وضع کنونی باشد تا بتوانند باردیگر اقشار ناامید جامعه را به حضور در عرصه امیدوار کند تا مانع از برعهده گرفتن سکان امور کشور از سوی تندروها شود؟اگر میخواهیم از دورباطل شعار و سرخوردگی خارج شویم واقعگرایی و عملگرایی، پرهیز از شعاردادن وتصمیمات احساسی وانفعالی، استفاده از فرصتها برای توسعه کشور و تعامل مثبت با حاکمیت در جهت حل مشکلات مردم باید بعنوان سیاستهای اصلی اصلاح طلبان تعیین شود، قهر با صندوقها با روح اصلاح طلبی تضاد دارد و در هرشرایطی می توان به آینده امیدوار بود وتلاش کرد، آیت الله هاشمی رفسنجانی در بین مسئولان کشور ودر سخت ترین شرایط آخرین فردی بود که ناامید می شد و نخستین کسی بود که با یک کورسوی نور، امیدوار می شد، این فضا باید در شرایط سخت فعلی بر جریان اصلاح طلب و نخبگان سیاسی ما حاکم باشد تا انگیزه کافی برای تلاش و حضور در صحنه را داشته باشند و گرنه با انفعال وقهر، همین اثرگذرای و جایگاه فعلی اصلاحات درجامعه نیز دچار چالش خواهد شد.
راهبرد ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی، تامین رفاه برای امروز مردم و توسعه برای فردای ایران بود، ایشان معتقد بود برای تحقق اهداف و آرمانهای خود باید مسیری را انتخاب کنیم که کمترین فشار به مردم وارد شود و توسعه ایران، دچار وقفه یا عقبگرد نشود، در این صورت است که می توانیم به آرمانها واهداف ارزشی خود برسیم، مشارکت داخلی و تعامل جهانی، مطمئن ترین مسیر برای حفظ انقلاب وتامین آینده ایران اسلامی است.
ریاست جمهوری عرصهای نیست که فرد بهتنهایی تصمیم به حضور بگیرد / احزاب، گروهها و اقشار مختلف باید نسبت به توانایی و حضور یک فرد به نتیجه رسیده و از او دعوت کننددرباره حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری درجایی گفتهاید که «امیدوارم که بنده گول نخورم و نیایم» حال این سوال به ذهن متبادر میشود که تحت چه شرایط و در فضایی ممکن است شما گول بخورید و وارد انتخابات شوید؟شرکت در انتخابات بهویژه انتخابات ریاست جمهوری، عرصهای نیست که خود شخص معتقد شود که مثلا میتواند این کار را انجام دهد یا محبوبیت او آن اندازه است که مردم به او اعتماد کنند. به این دلیل که یک انتخابات سراسری است و مردم باید فقط یک نفر را انتخاب کنند.
به همین دلیل در انتخابات ریاست جمهوری اصولا باید درخواست برای حضور از سوی اقشار مختلف مردم به نامزد مربوطه برسد یا احزاب و سیاستمدارانی که در کشور فعال هستند، این احساس و نظر را داشته باشند که مثلا یک فردی میتواند برای مدیریت کشور به مدت چهارسال مفید باشد و همچنین مورد استقبال مردم قرار گیرد.
برای نحوه این دعوت در دنیا روشهای مختلفی وجود دارد مثلا در فرانسه معمولا باید ۵۰۰ نفر از سیاستمداران شناخته شده تقاضا یا امضا کرده باشند که این فرد بتواند نامزد شود اما در ایران شرایط مقداری متفاوت است؛ نکتهای که در ایران حائز اهمیت و مورد توجه است این است که فرد باید هم برنامه مناسب برای اداره امور و هم یک تیم مناسب و توانمند در کنار داشته باشد، در سوی دیگر لازم است که هماهنگی مورد نیاز را با نظام، سران قوا و سایر نیروهایی که اخیرا آقای آخوندی میگوید در کشور ۵ دولت وجود دارد، فرد مورد نظر باید توان ایجاد هماهنگی با این نیروها را داشته باشد تا بتواند کشور را اداره کند.
در نتیجه با توجه به این عوامل این فضایی نیست که خود فرد بتواند بهتنهایی از هماکنون بگوید که من در انتخابات شرکت میکنم و توانایی دارم؛ درواقع کسی نباید «من، من» کند.
منظور از گول همین مباحثی است که وجود دارد و باعث میشود که فردی تصمیم به حضور در انتخابات بگیرد و آن اینکه افرای به سراغ او بیایند و او را مجاب کنند، به او بگویند که اولاً تو توانایی داری، قدرت مدیریت و قدرت هماهنگی داری(میخندد) خلاصه انقدر هندوانه زیر بغل او بگذارند که او مجاب شود که بیاید و این خودش یک نوع گول خوردن است. من اینگونه میگویم اگر خدای نکرده یک همچین فضایی برای من ایجاد شد که یک عدهای از احزاب یا گروهها چه اصلاحطلب، چه میانهرو و یا اصولگرایان آمدند و بعد در صحبتها چنین گفتند و دعوت به حضور کردند، چنین فضایی فراهم میشود.
یک نکته دیگر هم نظرسنجیها هستند اصولا یکی از روشهای گول زدن نظرسنجی است، در کشورها نظرسنجیها تعداد کمی دارند از یکسو آنچنان که لازم است علمی نیستند و از سوی دیگر مقداری هم مردم سانسور ذهنی دارند و حرف خود را کامل و شفاف مطرح نمیکنند. اما در همین نظرسنجیها فضای جامعه چندان انتخاباتی نیست، مثلا در اکثر نظرسنجیها ۵۰ الی ۶۰ درصد عدم شرکت یا عدم تصمیمگیری وجود دارد خب این اندازه «عدم شرکت» باعث میشود که افراد در انتخابات وارد نشوند.
به نظر من یکی از پارامترهایی که میتواند کاندیدا را گول بزند و زمینهساز حضور او شود، این است که فضای خیلی جدی انتخاباتی شکل بگیرد که رقابت در این فضا معنی و مفهوم بسیار بالایی پیدا کند و آن نامزد بتواند خودش را عرضه کند و در رقابت با دیگران قرار دهد اما اگر فضا سرد باشد باعث میشود که فرد وارد انتخابات نشود.
راهکارهای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی و انگیزه برای حضور در میان مردمایجاد انگیزه و فضای شور و نشاط انتخاباتی چگونه میتواند توسط حاکمیت انجام شود؟باید اجازه بدهند گفتمانهای مختلف از میان آنهایی که علاقمند به جمهوری اسلامی هستند، بهدنبال براندازی نبوده بلکه خواستار اصلاح، کمک به مردم و حل مشکل مردم هستند بهویژه احزاب و گروههای سیاسی بتوانند نامزدهای خود را معرفی کنند و مورد تایید واقع شود. وقتی چنین فضایی در حاکمیت شکل گیرد و با پارامترهای غیرواقعی افراد ردصلاحیت نشوند باعث میشود که انگیزه برای شرکت در انتخابات درمیان مردم افزایش پیدا کند.
«تکدورهای شدن دولتها» میتواند راهکاری برای کاهش مشکلات در دوره دوم باشدشرایطی در کشور وجود که میتوان آن را «سندرم ناکامی دولتها در دوره دوم» نامگذاری کرد که دولتهای مختلف حتی احمدینژاد هم در دوره دوم و سالهای پایانی آن دچار مشکل شدند و شرایط کشور هم سخت شد. به نظر شما چاره این روند چیست؟اینکه دولتها در چهارسال دوم دچار مشکلات میشوند در همه دنیا از جمله آمریکا و فرانسه نیز وجود دارد؛ البته در فرانسه به دلیل اینکه اینطور بود دوران مدیریت دولتها را افزایش دادند اما تعداد حضور فرد را یک دورهای کردند.
پیشنهاد خود من این است، ما برای اینکه دچار این مشکل نشویم که دولتها برای رایآوری دست به اقدامات ظاهری و کوتاه مدت نزنند، در قانون طول دوره را از نظر زمانی مثلا از ۴ سال به ۶ یا ۷ سال افزایش دهیم اما در مقابل دولتها یک دورهای شوند و دیگر لازم نباشد که دو بار در انتخابات شرکت کنند. چراکه وقتی لازم باشد دور دوم هم رای بگیرند در دوره اول درکنار عملکرد مثبت و خوب، دست به اقداماتی خواهند زد که شاید مفید نباشد اما به دلیل نیاز به رای آنها را انجام میدهند. البته اکنون اصلاح قانون اساسی مطرح نیست اما اگر در یک زمانی تصمیم به اصلاح قانون اساسی گرفته شد، این مساله هم میتواند یکی از پیشنهادات باشد و مورد بررسی قرار گیرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری اعتماد آنلاین، تاریخ انتشار: 25 بهمن 1399، کد خبر: 4959563، www.etemadonline.com