شعار سال: در آیین نامه نحوه مشارکت دانشگاهها، موسسات آموزش عالی و حوزههای علمیه در تربیت منابع انسانی آموزش و پرورش، چه میگذرد؟ سیاست اصلی این آییننامه، "تاکید بر توسعه نقش راهبری دانشگاههای تربیت معلم است". حال این به چه معناست؟ این یعنی به اسم مشارکت، قرار است ماموریت اصلی این دانشگاهها (تربیت معلم) به مراکز دیگری واگذار شود.
بخشی از زمینههای مشارکت و همکاری طبق ماده ۳ این آییننامه به شرح زیر است:
۱. ارائه رشتههای مصوب و دروس مورد نیاز دانشگاههای تربیت معلم به صورت مشترک، حسب درخواست
۲. ارائه رشتههای مصوب تربیت معلم برای تربیت "داوطلبان آزاد" و "متقاضیان اشتغال در مدارس و سایر مراکز غیردولتی" و برای "متعهدین خدمت" حسب درخواست
سوال این است که چرا به جای ارتقای مراکز تربیت معلم، در پی واگذاری ماموریت آن به غیر هستند؟ تربیت معلم یک امر تخصصی است، نیازمند مراکز تخصصی است؛ نیازمند مراکزی است که به داوطلب معلمی، هویت حرفهای ببخشد؛ آیا قرار است معلم تربیت شود یا مدرس؟
برگزاری دورههای ۴ ساله تربیت معلم
در این بخش آمده است، برگزاری این دورهها برای متعهدین خدمت، توسط دانشگاههای تربیت معلم و یا با مشارکت سایر مراکز صورت پذیرد (در شیوه مشارکتی، دروس تربیتی_حرفهای توسط دانشگاههای تربیت معلم و آموزشهای تخصصی_موضوعی توسط سایر مراکز ارائه میشود)
تنظیمکنندگان این آییننامه باید دلایل متقنی ارائه دهند که این کار با چه مبنا و چه فلسفهای توجیهپذیر است؟ آیا تربیت یک امر غیرپیوسته است که بخشی از آن را یک ارگان انجام دهد و بخشی را ارگان دیگری؟ این موضوع موجب گسستگی امر پیوسته تربیت معلم و نیز چنددستگی مراجع تایید صلاحیت خواهد شد.
در بند دیگری، از دورههای ۴ ساله برای تربیت داوطلبین آزاد و "غیرمتعهدین خدمت" در رشتههای مصوب تربیت معلم، توسط سایر مراکز نام برده شده است.
باید روشن شود که آیا، اینکار برای بهره کشی از نیرویهای استخدام نشده انجام میشود؟ غیرمتعهدین خدمت در چه قالبی قرار است خدمت کنند؟ اگر خرید خدمات آموزشی است، شرایط به کارگیری آنها چیست؟ آیا قرار است ظلمهایی دیگر روانه معلمان استخدامنشده شود؟
برگزاری دوره یکساله۱. برای دانشجویان مستعد و علاقهمندی که در رشتههای تخصصی موردنیاز آموزش و پرورش، در سایر مراکز مشغول به تحصیل هستند و توسط دانشگاههای تربیت معلم با برگزاری دوره یک ساله تربیت حرفهای
۲. برای دانش آموختگان سایر مراکز توسط دانشگاههای تربیت معلم با برگزاری دوره یک ساله مهارت آموزی
بیتردید، این ۲ بند "بدون گذاشتن درصد یا سقف مشخصی برای پذیرش"_ که البته آنهم صرفا جهت جذب نیروهای با استعداد و علاقهمند سایر مراکز (نه داوطلبین اشتغال!) توجیهپذیر است_ به منزله عدم فهم ارزش حقیقی "فرآیند تربیت معلم" تلقی خواهد شد.
تبصره ۳ ماده ۴پذیرش دانشجو در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با اولویت جذب دانش آموختگان هنرستانها، "حداقل به میزان ۵۰ درصد ظرفیت پذیرش"، انجام خواهد شد.
تبصره ۴ ماده ۴دانشگاه فنی و حرفهای با بکارگیری حداکثر توان و ظرفیت خود در سراسر کشور در تامین استادکار و هنرآموز مورد نیاز هنرستانها با دانشگاههای تربیت معلم همکاری خواهد داشت.
چرا به جای توسعه دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و ارتقای مراکز تربیت معلم، ظرفیت پذیرش آن را به ۵۰ درصد تقلیل داده و ماموریت تخصصی آن را به مراکز دیگری محول شده است؟
ماده ۶، هیئت علمیطبق این ماده دانشگاههای تربیت معلم، مدرسان مورد نیاز خود را اساسا از بین معلمان دارای تحصیلات عالی و حائز شرایط جذب میکنند. اگر این دوگانگی در رویکرد نیست، چیست؟ چرا امر تربیت معلم را سایر مراکز و سایر اساتید (که شاید ساعتی هم در مدرسه تدریس نکرده باشند) هم میتوانند عهدهدار شوند، اما اساتید مراکز تربیت معلم اساسا باید از بین معلمان باشند؟ گویا با این اتفاق بنا را بر این گذاشته شده که دانشگاههای تربیت معلم، صرفاً به مراکز مهارتآموزی تبدیل شود.
موضوع گواهینامه صلاحیت معلمیاکنون آیین نامه گواهینامه صلاحیت معلمی که قبلتر، توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است را کنار موارد بالا بگذاریم تا پازل سلاخی تربیت معلم تکمیل شود. سنجش صلاحیت معلمی به سه عنوان "عمومی، تخصصی و حرفهای" منحصر میشود.
سنجش صلاحیتهای تخصصی و حرفهای، خود دارای سه بخش است:- آزمون جامع که دانش را میسنجد (۴۰درصد امتیاز)
- فعالیتهای تربیتی و فرهنگی (کارپوشه=۲۰درصد)
- آزمون عملکردی (۴۰درصد)
در تبصره آن آمده است که اگر امکان بررسی «کارپوشه» وجود نداشته باشد دو مورد دیگر (آزمون جامع و عملکردی) هر کدام به میزان ۵۰ درصد امتیاز خواهد داشت. (برای تایید صلاحیت، ۷۵درصد از امتیاز باید کسب شود)
سنجش صلاحیت به عهده دانشگاههای وابسته و مسئولیت نظارت بر فرآیند آن بر عهده وزارت آموزش و پرورش است. اما یک نکته عجیب وجود دارد، اینکه دانشگاههای وابسته میتوانند از ظرفیت سایر دانشگاهها، مراکز و موسسات مورد تایید آموزش و پرورش برای انجام این ماموریت استفاده کنند؛ و این یعنی حتی ماموریت سنجش صلاحیت هم، قابل واگذاری به غیر است!
بیان سادهی آن، این است که دانشگاههای کشور میتوانند برای آموزش و پرورش معلمسازی کنند.این آشفتگی در امر تربیت، سنجش و پذیرش معلم را در یک قاب تصور کنید، حتی اگر برای تایید صلاحیتهای معلمی سنجههایی معرفی و گفته شود که باید طبق این سنجهها گواهینامه صادر شود، با این آشفتگی در تربیت و این چنددستگی در مراجع ذیصلاح چه مشکلاتی برای تربیت معلم ایجاد خواهد شد؟
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازخبرنامه دانشجویان ایران، تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۴۰۰، کدخبر: ۴۰۱۱۹۹، iusnews.ir