فارنپالیسی در یک گزارشی مدعی شده که جمهوری اسلامی ایران میخواهد خلاء قدرتی را که در خاورمیانه بعد از خروج آمریکا از افغانستان ایجاد شده است، به نوعی با حضور پررنگش در مجامع و مناسبات منطقه پر کند. نویسنده این گزارش همچنین بدون کوچکترین اشارهای به عهدشکنی ایالات متحده آمریکا ادعا کرده که بیمیلی ایران برای آغاز فوری و بیدرنگ مذاکرات وین یا هر مذاکرات دیگری با هدف احیای توافق برجام به این دلیل است که این کشور قصد دارد با افزایش و ارتقای توان هستهای اش از موضع بالاتری در مذاکرات بهرهمند باشد.
شعار سال: گزارش فارنپالیسی به قلم مایکل هیرش، تحلیلگر قدیمی سیاسی، با اشاره به باور مشترک دولت ایران و ایالات متحده آمریکا- و البته منابع اروپایی- مبنی بر این که بعد از خروج آمریکا از افغانستان، حالا ایران در خاورمیانه دست بالاتر را دارد، آغاز میشود. یک کشور قدرتمند در آستانه هستهای شدن- که دولت بایدن با این که هنوز امیدوار به احیای توافقی است که در سال ۲۰۱۵ با این کشور منعقد کرده، اما در عین حال میترسد که مبادا هدف این کشور- برخلاف ادعاهای موکد و مکرر مسئولان و مدیرانش- ارتقای توان تسلیحاتی هستهایش باشد.
فارنپالیسی در ادامه با اشاره به ترکیب «اثر افغانستان» - که تحت تاثیر خروج عجولانه آمریکای جو بایدن از افغانستان و به دنبال آن سلطه طالبان بر این کشور آسیب زیادی به اعتبار ایالات متحده در خاورمیانه وارد آورد؛ از دنیس راس، دیپلمات قدیمی آمریکا در خاورمیانه نقل قول میکند- که گفته «ایرانیها دیگر از ما نمیترسند».
راس و دیگر دیپلماتهای آمریکا با تاکید بر این که «آمریکا دیگر سطح بازدارندگی لازم را ندارد- و این چه در موضوع هستهای و چه در دیگر مناسبات منطقه مصداق دارد»؛ از این موضوع به عنوان معکوس شدن طعنهآمیز کارزار بینالمللی فشار حداکثری علیه ایران نام میبرند. اتفاقی که در پی خروج یکجانبه ترامپ از توافق برجام رخ داد و باعث شد شرایطی که منجر به پذیرش محدودیت غنیسازی اورانیوم توسط تهران شده بود، دچار تغییراتی عمده شده و به جایی برسد که حالا به گفته دنیس راس «ایران نوعی رویکرد فشار حداکثری را بر ایالات متحده اتخاذ و تحمیل کرده و انتظار داشته باشد که آمریکا نیز آن را قبول کند».
نویسنده فارنپالیسی در سطور بعد، با مرور تاریخچه خروج ناگهانی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای ایران و اتخاذ استراتژی فشار حداکثری علیه ایران از شکست کامل و تام و تمام این کمپین که هدفش بازگرداندن تهران به میز مذاکره بود، پرده برمیدارد: «… تلاشی که بهطور کامل شکست خورد و البته بنیامین نتانیاهو نیز در قمار خود- که میخواست یا حکومت ایران را تحت فشار تحریمهای اقتصادی به سقوط بکشاند و یا این که ترامپ را مجبور به حمله نظامی به ایران کند- ناکامی محض را تجربه کرد».
در ادامه، بعد از اشاره به این که «به ادعای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تنها یک ماه با ساختن تسلیحات هستهای فاصله دارد» به دیدار اخیر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا از عربستان سعودی پرداخته شده- که با هدف تعیین تکلیف جنگ یمن صورت گرفته است. موضوعی که نشان از این دارد که واشنگتن همچنان قصد حضور و فعالیت در منطقه را دارد- و این برخلاف باور بسیاری از کارشناسان، از جمله دنیس راس است که با توجه به اقداماتی مانند خروج آمریکا از افغانستان یا بیرون بردن موشکهای پاتریوت و جنگندههای نیروی هوایی آمریکا از خاک عربستان به پایان حضور و نفوذ ایالات متحده در منطقه فکر میکنند. اتفاقی که اگر رخ دهد، این خطر را با خود دارد که تهدیدات همیشگی ریاض- که بارها گفته در صورت دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، عربستان سعودی نیز به سمت ارتقای توانایی هستهای خود گام برخواهد داشت، جامه عمل بپوشد و یک رقابت هستهای در منطقه پا گیرد. این همان اتفاق ناخوشایندی است که برجام برای جلوگیری از آن شکل گرفته بود-، اما تصمیم یکجانبه ترامپ و سیگنالهای مبهم بایدن در مورد خطوط قرمز هستهای خود همه چیز را به نقطه آغاز بازگرداند.
فارنپالیسی در سطور بعدی به نگرانی دنیا درباره توانایی ایران و دانش این کشور در زمینه غنیسازی اورانیوم و استقرار در وضعیت آستانه هستهای اشاره میکند. موضوعی که به رغم اظهارات صریح مقامات ایران مبنی بر اینکه این کشور به دنبال سلاح هستهای نیست، از این رو که میتواند موازنه قدرت را در منطقه به شدت تغییر دهد، بسیاری را نگران کرده است. از جمله رائول مارک گرشت، افسر سیا و کارشناس امور ایران- که میگوید «استقرار ایران در وضعیت آستانه هستهای میتواند به معنای اقتدار و شکستناپذیری جمهوری اسلامی باشد. به خصوص که نوع خروج بایدن از افغانستان نشان میدهد که او کسی نیست که بتواند از نیروی نظامی علیه بلندپروازیهای هستهای استفاده کند. در کل، این نکته که آمریکا در حال حاضر چین، کووید و آب و هوا را در اولویت اصلی خود قرار داده، برای منطقه خطرناک به نظر میرسد»!
به عقیده رائول مارک گرشت بیتصمیمی و تردیدهای جو بایدن از این رو که ممکن است اسرائیل را به انجام اقدامات خودسرانه تحریک کند، میتواند برافروخته شدن آتش یک جنگ جدید در خاورمیانه را موجب شود. این همان تهدیدی است که نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل بر زبان آورد و گفت که «هم برنامه هستهای ایران و هم تحمل اسرائیل به نقطه عطف غیر قابل بازگشتی رسیدهاند». تهدیدات جنگافروزانه نفتالی بنت، اما از سوی مجامعی که مدام سنگ صلح را به سینه میزنند، ناشنیده و ناگفته مانده و عکسالعمل خاصی را موجب نشده است.
آموس هارل، ستوننویس روزنامه صهیونیستی هاآرتص ضمن اشاره به ناامیدی صهیونیستها از توانایی نیروهای نظامی اسرائیل برای مقابله با ایران مینویسد: «ارتش اسرائیل که خود به خوبی میداند که به رغم لفاظیهای نتانیاهو، آماده مقابله نظامی با ایران نیست، گزینههای دیگری مانند اقدامات خرابکارانه و ترور دانشمندان هستهای ایران را در دستور کار قرار داده است». موضوعی که ایران را در نوعی موقعیت روانی و اخلاقی برتر قرار داده. به خصوص که اجماع غرب علیه ایران در حال تضعیف است و مثلا فرانسه که به دلیل ماجرای نقض قرارداد فروش زیردریایی به استرالیا از دست آمریکا عصبانی است، بیتردید زیر بار همراهی با ایالات متحده در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نخواهد رفت.
فارنپالیسی در پایان این گزارش به این موضوع میپردازد که ایران با مشاهده این که کشورهای موسوم به ائتلاف تحت رهبری آمریکا به تدریج در حال جدا شدن از ایالات متحده هستند، موضع روانی خود را در مقابل آمریکا مدام در حال ارتقا میبیند. این امر را به خصوص در مورد چین بهتر شاهد میشویم- که با ادامه خرید نفت از ایران آمادگی خود را برای تجارت با تهران، حتی به رغم تمدید تحریمهای اقتصادی اعلام کرده است. ارسال سوخت به متحدان قدیمی از جمله ونزوئلا و حزبالله لبنان و نیز پذیرش درخواست پذیرش در سازمان همکاری شانگهای از دیگر موضوعاتی هستند که وضعیت روانی ایران را در مقابل دشمنان و رقیبان ارتقا میدهند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت شفقنا، تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۲۳۵۲۳۵، fa.shafaqna.com