یک مقایسه آماری؛ در ژاپن مردم را به زور و تشویق فرزندآوری نمیکنند!بیائید یک نگاه کوتاه به آمار و ارقام تولد و ازدواج در ۲۰۲۰، در کشور ژاپن بندازیم. پایینترین آمار تولد نوزاد در ژاپن، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، در سال ۲۰۲۰ ثبت شده است. (این به دلیل کرونا نبوده است، چون از سال ۲۰۱۶ در ژاپن گفته میشود امسال پایینترین آمار تولد از زمان جنگ دوم جهانی بود، ولی سال بعد مجددا آمار «کمتر» میشود!)
کل تعداد نوزادان متولد شده ۸۴۰۸۳۲ بوده (که ۲۴۴۰۷ تولد، کمتر از ۲۰۱۹ بوده. یعنی ۲.۸ درصد کاهش). در سرتاسر کشور در سال گذشته فقط ۵۵۲۴۰۹۰ ازدواج ثبت شد (آنهم در شرایطی که ۱۹۳۲۵۱طلاق هم ثبت شده). پنج سال پی در پی ازدواج روند نزولی داشته و طلاق روند صعودی. به دلیل کاهش نرخ ازدواج، انتظار میرود که نرخ موالید در ژاپن، در سالهای آینده همچنان نزولی باشد. نکته کجاست؟ نکته اینجاست که با وجود تمام سیستمهای حمایتی و بهرغم تمام مشوقهایی که دولتهای چند سال اخیر ژاپن برای فرزندآوری در پیش گرفتهاند، چرا سال ۲۰۲۰ بدترین و پایینترین آمار ازدواج/تولد نوزاد در ژاپن بوده است؟
نگاهی به سیاستهای تشویقی ژاپن برای فرزندآوریچندین سال است دولت ژاپن به هر زوجی که صاحب فرزند شوند، ۳۵۰۰ دلار (سیصدوده هزار ین) جایزه میدهد –توجه کنید، "جایزه" نه وام! - علاوه براین کمک هزینه ماهانهای در حدود ۱۵۰ دلار برای مهدکودک، لباس، تغذیه و دیگر نیازمندیهای کودک را تا هفت سالگی پرداخت میکند.
البته باید در نظر داشته باشیم که در این سیاستهای تشویقی، نه خبری از نهضت و صیانت هست و نه رفتارهای بازدارنده و دستوری. «بخشنامه» و «ابلاغیه»ای هم در رابطه با غربالگری و ممنوعیت خرید و فروش وسائل جلوگیری از بارداری وجود ندارد؛ یعنی اینطور نیست که مثلا امپراطور، نخستوزیر یا معاون نخستوزیر ژاپن، بخواهند و بشود. آنچه مردم ژاپن را واداشته تا محتاطانه به مقوله فرزندآوری نگاه کنند و با وجود روشهای تشویقی قابل تامل، اقدام به فرزندآوری نکنند؛ درک عمیق آنان با «واقعیتهای جامعه ژاپنی و جهانی» است؛ یعنی جامعهای که در آن زندگی میکنند و البته بر همگان واضح و مبرهن است که سرانه رفاه مردم ژاپن بسیار بالاست.
واقعیتهای جامعه ژاپن، که نمیگذارد مردمانش فرزندآوری کنند، چیست؟در یک نگاه کلی به منابع انرژی ژاپن، متوجه میشویم که رشد و توان اقتصادی ژاپن (بدون هیچ منابع نفت یا گازی) بیش از پنج برابر اقتصاد ایران است.
اشتغال (به دلیل اهمیت «تولید» و داشتن کارخانههای قوی همچون تویوتا، پاناسونیک، هوندا و...) یک «مشکل» محسوب نمیشود. در واقع در ژاپن، مشکل بیکاری وجود ندارد!
در زمینه بهداشت و سلامت، ژاپن در رتبههای بالای جدول و دارای برترین شاخصهای جهانی است.
در آموزش و پرورش، ژاپن موفق شده ساختار آموزشی متناسب با فرهنگ/ ژن/ تاریخ ژاپنی را در مدارس و دانشگاهها، نهادینه کند.
در ژاپن، نرخ تورم چنان پائین است که بسیاری از مردم، معمولا در خانه آشپزی نکرده و ترجیح میدهند در رستورانها غذا بخورند، این برایشان به صرفهتر است!
با تمام این تفاصیل اما، میل به «فرزندآوری» در میان ژاپنیها، عمومیت ندارد؛ برعکس، آنچه مرسوم است عدم تمایل به فرزندآوری است. چرا؟ اشتغال هست، درآمد هست، امنیت و بهداشت هست؛ اما زندگی «پیچیده» شده است، چشمانداز آینده جهان، روشن نیست. جهانی که ژاپن هم جزئی از آن است. پس جامعه با نوعی «خودآگاهی» در افزودن «یک نفر دیگر» به این دنیا به شدت «احتیاط» میکند.
بیائید در باره ایران خودمان صحبت کنیمجدای از مشکلات اقتصادی رو به فزونی، گرانی در همه زمینهها، تورم، بیکاری، و در نتیجه به طور کلی نداشتن چشم انداز روشن نسبت به آینده، کشور ما درگیر مشکلات اقلیمی و محیط زیستی ناشی از سوءمدیریت هم هست؛ کمبود و آلودگی آب، آلودگی هوا-که موجب بیماریهای مختلف میشود- تحریمها که دست اقتصاد و تولید ما را از بازارهای جهانی کوتاه کرده است و... بنابراین و با توجه به تمام این مشکلات، آیا اقلیم کشور ما ظرفیت این میزان بارگذاری روی منابع طبیعی محدود و محیط زیست رو به افولش را دارد؟ اساسا آیا توصیه به افزایش جمعیت و فرزندآوری در چنین اقلیمی عقلانی است؟
البته شاید برخی پاسخ بدهند:بله؛ اگرمنابع مختلف کشور، از جمله آب، مدیریت علمی و کارشناسی شود. لیکای جان در اگر نتوان نشست! مگر میشود با اگرها و مگرها، به نتیجه مهمی، چون افزایش جمعیت رسید؟ واقعیتهای ملموس جامعه ما، نشان از سوءمدیریت در تمام حوزههای اقتصادی و اقلیمی و اجتماعی دارد و آینده برای جوانان کشور، مبهم و تیره و تار است، آنگاه چرا باید با اتکا بر اگرها، بر چنین وضعیت بیثباتی، باری غیرقابل تحمل بیفزائیم. در مقایسه با ژاپن، ما در کدامیک از حوزههای نامبرده، حرفی برای گفتن و کاری برای انجام دادن و نتیجهای مطلوب برای ارائه دادن داریم؟
وقتی مردمان کشوری مانند ژاپن، با چنان امکاناتی، در مورد فرزندآوری با احتیاط عمل میکنند و گوششان هم بدهکار مشوقهای آنچنانی نیست، ما چرا باید با جوزدگی، خود را درگیر مصایب حاصل از رشد بیرویه جمعیت کنیم؟ انتظار ما از افزایش جمعیت چیست؟ قرار است در چنین شرایط مداومِ ناپایدار، با افزایش جمعیت، چه اتفاقی بیفتد و بر کیفیت کدام حوزه از زندگی انسان ایرانی افزوده شود؟ خانوادهای که بنیانش بر وامهای متعدد بنا شده و والدینش باید شبانه روز کار کنند تا از پس مخارج اجاره خانه و دیگر هزینههای زندگی آنهم «احتمالا» برآیند، قرار است چگونه فرزندانی تربیت کنند.
بهعنوان کلام آخر، دو پرسش مطرح میکنیم؛ نخست، کیفیت مهم است یا کمیت؟ داشتن نسلی بیکار، حاشیهنشین-با تمام عوارضش- گاهی معلول و معیوب، قرار است کدامیک از مشکلات جامعه ما را حل کند؟ و پرسش دوم و مهمتر این که با مهاجرت روزافزون نخبگان کشور و از دست دادن ذخیره ژنی خوب و ضریب هوشی بالا، همین امروز هم رتبه کشور ما از نظر ضریب هوشی بسیار پائین است- به ضریب هوشی ۸۴ سقوط کردهایم و در میان ۱۸۵ کشور، رتبه ۹۸ را داریم! -با افزایش نسلی با ضریب هوشی پائین و مشکلات عدیده دیگری که برشمردیم، قرار است برای کشور چه اتفاق خاصی رخ دهد که ما را در میان دیگر کشورها به عنوان شاخص و الگو مطرح کند؟
پی نوشت: چه شد که از خوابگاه متاهلی به اینجا رسیدیم؟!شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت فراز، تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۰، کد خبر: ۴۸۸۴۲، www.farazdaily.com