پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۵۳۶
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۳۴
امینی، مدرس دانشگاه و جامعه شناس گفت: اربعین را باید درون زیست جهان شیعی فهمید، فردی که از اربعین تلقی کارناوال یا فستیوال دارد چون خارج از زیست جهان ماست این نظر را دارد.
شعار سال: راهپیمایی اربعین و سایر آئین ها و مناسک دینی مربوط به آن پدیده ای است که با وجود وسعت و گستردگی که دارد کمتر مورد توجه جامعه شناسان و تحلیل گران قرار گرفته است. این در حالیست که این پدیده دارای ابعاد وسیع و گسترده ای است که یکی از آن ها ، بُعد جامعه شناسی است. برای یافتن چرایی این سوال و سوالات دیگر به سراغ پرویز امینی، مدرس دانشگاه و جامعه شناس رفتیم و با او درباره این موضوعات گفتگو کردیم.

*در ابتدای بحث می خواهم نظر شما را در این باره بدانم که چرا پدیده اربعین با وجود ابعاد جامعه شناسی گسترده ای که دارد خیلی مورد توجه جامعه شناسان ایرانی قرار نگرفته و دیده نمی شود؟

به طورطبیعی کار جامعه شناسی و علوم اجتماعی شناخت اجتماعی جامعه است بنابراین هررخداد و پدیده ای که بومی جامعه است قابل مطالعه و شناخت است. مثل پدیده انقلاب اسلامی که در ایران رخ داد. درباره این پدیده لازم نیست شما موافق آن باشید یا مخالف، مهم این است که یک پدیده بزرگ اجتماعی در ایران رخ داده و مسیری را باز می کند که من یک تلقی اکنون و اینجایی از جامعه ایران در سال ۱۳۵۷ به بعد داشته باشم. بنابراین جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی شرایطی دارد که اگر ابژه های بومی در اولویت قرار بگیرد امکان شکل دادن یک علوم انسانی و علوم اجتماعی به خصوص به وجود می آید به عبارت دیگر با در اولویت قرار دادن ابژه های بومی می توانیم صاحب یک مکتب خاص و منحصر بفرد در حوزه علوم اجتماعی بشویم ولی خب معمولا این اولویت بندی صورت نمی گیرد.علاوه براین، فضای ایدئولوژیک حاکم بر جامعه شناسی هم موجب نادیده گرفته شدن اربعین می شود. در علوم اجتماعی ما نوعی الهیات سکولار غالب است بنابراین به اربعین پرداخته نمی شود چون خارج از پارادایم الهیات سکولار است در عوض به موضوعات دیگر پرداخته می شود. این درحالیست که برای یک جامعه شناس نباید بین موضوعات فرق باشد.

* درباره الهیات سکولاری که حاکم برعلوم اجتماعی فعلی است کمی توضیح دهید؟

علوم اجتماعی و به طور کلی علوم انسانی متکی بر پیش فرض هایی است که رهیافت ها و پارادایم ها را می سازند و در این چارچوب است که مسایل تعریف می شوند. علوم اجتماعی موجود چه در کشور و چه در در دیگر جاها نیز پیش فرض هایی سکولار دارد و بنابراین علی الاغلب پدیده هایی مثل اربعین برایش تبدیل به مسئله نمی شود.علاوه بر این بینید ما در حال حاضر در حوزه علوم اجتماعی و جامعه شناسی نظریه متناسب با واقعیت ها و پدیده های اجتماعی خودمان نداریم. بنابراین در دانشگاه های ما دائما می گویند مارکس چه گفت، پارسونز چه گفت و....با اینکه این ها هم افراد محترمی هستند که نظرشان مهم است ولی قرار است در دانشگاه به دانشجویان بگوئیم که ما چه می گوئیم. فضای علوم اجتماعی ما به سمتی که قرار باشد چیزی بگوئیم نیست. دانشجوی ما در طول تحصیل می آموزد که خودش نباید حرفی بزند، حرف علمی تر، حرفی است که به دیگران ارجاع داده شود به همین دلیل هروقت حرف علمی می زنیم فورا از ما می پر سند از کجا آوردید؟ منبعت چه کسی است؟ به همین ترتیب مقالات و پایان نامه هایی که منبع و ارجاع بیشتری داشته با شد علمی تر است.

*چرا این اتفاق می افتد؟

دلیلش بسترها و چهره قالب فضای فلسفی در علوم اجتماعی ایران و نقطه مقابلش نادیده گرفتن واقعیت هاست. به بیان دیگر در چنین شرایطی واقعیت پیش چشم محقق علوم اجتماعی ناچیزو محقر می شود. در چنین فضایی محقق هرچقدر از جامعه دورتر و گسسته تر باشد علمی تر و هرچقدر به جامعه نزدیک تر باشد غیرعلمی تر به نظر می رسد. در این شرایط فقط به سراغ گزاره ها و مفروضات نظری می رویم حالا تغییر و تحولات جامعه هرچه می خواهد باشد. گویی برای محقق گزاره های نظری جدی تر است.

*برخی از جامعه شناسان بحث راهپیمایی اربعین را با کارناوال ها و فستیوال های بین المللی مقایسه کرده اند شما این مقایسه رو قبول دارید؟

اربعین را باید درون زیست جهان شیعی فهمید. پدیده ای که فکر کنید یک نفر مسافت طولانی را پیاده برود در حالی که می تواند با خودرو برود برای یک عقل مدرن و زیست جهان مدرن قابل فهم نیست. فردی که از اربعین تلقی کارناوال یا فستیوال دارد چون خارج از زیست جهان ماست این نظر را دارد.

*منظورتان از زیست جهان چیست؟

مجموعه باورها، ارزش ها، آدابی که تامل نشده درستی ش را قبول داریم و وقتی می خواهیم انجام دهیم راجع به آن فکر نمی کنیم. همان چیزی که کنش اجتماعی ما را می سازد. به عنوان مثال وقتی به مراسم ختم کسی که از دنیا رفته می روید مشکی می پوشید و صلوات می فرستید حالا اگر کسی بیاید بگوید به جای صلوات در این مراسم کف بزنید شما از خودتان می پرسید این کار را بکنم یا نه؟ این یعنی ما به آن زیست جهان تعلق نداریم پس از خودمان سوال می کنیم. درباره اربعین هم همینطور است اگر شما در زیست جهان تشیع نباشید پدیده اربعین برایتان قابل فهم نیست. در زیست جهان تشیع اربعین یک پدیده منحصر بفرد است که هیچگونه مشابهی ندارد. در چنین زیست جهانی یک نوع عقلانیت خاصی حاکم است در حالیکه بیرون از این زیست جهان نوعی عقلانیت ابزاری حاکم است که می گوید وقتی می توانی با وسیله و راحت تر به زیارت بروی چرا رفتن با سختی را انتخاب می کنی به بیان دیگر با عقلانیت ابزاری دوران مدرن نمی توان این پدیده را فهمید.البته این به معنای عقلانی نبودن پدیده نیست بلکه به این معنی است که پدیده اربعین را باید با عقلانیت مخصوص به خودش و در زیست جهان خودش فهمید.

* یک اتفاقی که در جامعه حاضر افتاده اینکه امروز پدیده هایی مثل راهپیمایی اربعین و یا اعتکاف بیشتر دیده می شود در حالی که این پدیده ها از سال ها قبل وجود داشته است؛ به نظر شما دلیل این دیده شدن در برهه زمانی اکنون چیست؟

برای اینکه پروسه مدرنیزاسیون رشد پرشتاب کرده و نهادهای مدرن قوی تر از گذشته شده است. بنابراین معرفت مدرن، عقلانیت ما را تغییر داده است. آدم های امروزی فردگرا شدند و عقلانیت ابزاری، نفع گرایی و نگاه این جهانی بر آنها حاکم شده است. از طرفی طبیعت انسانی ما نمی تواند اینگونه و تا این حد فردگرا و اتمیستی باشد بنابراین در مقاطع زمانی مختلف و به صورت کوتاه نسبت به این شرایط واکنش نشان می دهیم.

*درباره زندگی مدرن و نحوه مواجهه شدن با پدیده ای مثل اربعین بیشتر توضیح دهید

برای روشن شدن بحث مثال می زنم. در ایام اعتکاف ما سه روز می رویم در یک جا بدون ارتباطات متعارف و....زندگی می کنیم. پدیده هایی مثل اربعین و اعتکاف یک پدیده جمعی هستند که عناصر زندگی مدرن در آنها حداقل است. البته این واکنش ها کوتاه مدت است و بعد سپری کردن آنها دوباره به زندگی مدرن خود بازمی گردیم. به بیان ساده تر انسان امروز نمی تواند فردگرایی را تحمل کند ولی زندگی مدرن این موضوع را به او تحمیل کرده لذا هرازگاهی به دنبال فرار از این شرایط است و به آن واکنش کوتاه مدت به این موضوع نشان می دهد. از دیگر ویژگی های زندگی مدرن این است که باید عاطفه را سرکوب کنیم. فکر می کنید چرا امروزه خیلی ها در مترو و اتوبوس جایشان را به افراد سن و سال دار نمی دهند چون اقتضائات زندگی مدرن به آنها می گوید که من هم مثل او خسته ام و حق دارم بنشینم. جامعه ای که مجبور شده عاطفه را سرکوب کند بعضی اوقات درباره یکسری پدیده ها مثل پدیده فوت مرتضی پاشایی واکنش نشان می دهد چون سوژه ای کاملا عاطفی و بهترین فرصت برای فرار از سرکوب عواطف و نشان دادن آن است.بنابراین در چنین پدیده ای نسبت من با آن پدیده نسبت من با موسیقی نیست بلکه نسبت من با عاطفه است.

*براساس توضیحات شما بحث زمان هم بسیار مطرح است وگویی این پدیده ها درست باید همین الان رخ می دادند.

بله دقیقا، چون این پدیده ها در ۱۵- ۱۶ سال موضوعیتی که امروز دارند را نمی توانستند داشته باشند یعنی درست در همین نقطه اکنون است که ما نظرمان به پدیده ای مثل اربعین، اعتکاف و یا حتی پاشایی جلب می شود. در گذشته میزان عاطفه، جمع گرایی و... بیشتر بود لذا این پدید ها انقدری نظر ما را جلب نمی کردند. در راهپیمایی اربعین فرد از عاطفه گرایی و با جمع بودن اشباع می شود. چون تمام ویژگی های زندگی مدرن در انجا منتفی است.به بیان دیگر در پدیده ای مثل اربعین فرد می تواند نفس راحتی از دست زندگی مدرن بکشد. نکته آخر هم اینکه پدیده های اینچنینی به ما ثابت می کنند که درست است زیست جهان دینی و مذهبی ما امروزه آسیب دیده و تخریب شده ولی هنوز هست.

با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: 1آذر1395، کد مطلب: 3829457، http://mehrnews.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین