پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۳۳۷۶
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۳
انگار آمده اند که تا ابد بمانند. نه شایسته سالاری مطرح است و نه استعداد پروری و نه نگاه بینانسلی. هدف ماندن است و ماندن است و ماندن. به هر قیمتی و هر توجیهی که شده، قصد دارند بمانند و آواز خود را بشنوند.‌ای کاش خیلی از این مدیران در جبهه شهید می‌شدند. حداقل یادشان را گرامی می‌داشتیم! خیلی بد است که آنقدر فضا را تنگ کنند که آرزوی نبودن بعضی‌ها را داشته باشیم. خاطرات کفاشیان از فدراسیون فوتبال و حضور مجدد تاج، هرچند نسبتا مستند است و شنیدنی، اما برای خیلی‌ها، شنیدنش هم زجرآور است و دردناک.
شعار سال: به اعتقاد خودش آدمی اشتباهی بود که به صورت ناخواسته و به طور تصادفی وارد فوتبال شد، اما برای اهالی فوتبال که سرخورده از ناکامی‌های گذشته بودند، خنده‌های او در برابر مشکلات، تحمل ناپذیر بود. با این حال وقتی چهار سال نخست ریاستش در فوتبال تمام شد، همه اهالی فوتبال به صورت یک صدا خواهان ماندن او و پیروزی بر نماینده دولت در انتخابات بودند. او به همین ترتیب تا سال ۹۵ بر مسند ریاست نشست و یکی از مهم‌ترین تصمیمات دوران فوتبال ایران را گرفت.

کفاشیان در سال ۹۰ و بعد از ناکامی در صعود به جام جهانی ۲۰۱۰، به سراغ کارلوس کی‌روش رفت و او را به عنوان مربی تیم ملی برگزید و این اتفاق آغازگر عصری جنجالی در فوتبال ایران بود؛ عصری که به اعتقاد بسیاری کی‌روش بر فوتبال ایران و علی کفاشیان مدیریت می‌کرد.

بعد از گذشت یک سال و نیم از انتخابات فدراسیون فوتبال و ۶ سال از آخرین روزی که او همه‌کاره فوتبال بود، با کفاشیان برای واکاوی ابعاد مختلف ریاست او بر فوتبال ایران هماهنگ می‌کنیم و به مدت دو ساعت و نیم مهم‌ترین اتفاقات فوتبال را مرور می‌کنیم؛ دورانی که از دید علی کفاشیان با بی‌مهری‌ها و قضاوت‌ها و تهمت‌های ناروا همراه بود و کسی اقدامات او را ندید.

در این مصاحبه خواندنی، علی کفاشیان رک و بی‌پرده از هشت سال مدیریت بر فوتبال در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و جریان‌های مربوط به انتخاب سرمربیان تیم‌های ملی و نتایجی که رقم خورد و حاشیه‌هایی که به وجود آمد، سخن به میان آورد.

- آقای کفاشیان ابتدا بفرمایید که چطور پای شما به فوتبال باز شد و وارد فدراسیون فوتبال شدید.

بهتر است بگویم چطور وارد ورزش شدم تا اینکه از فوتبال شروع کنم. سال ۱۳۵۴ دانشجو بودم که ورزش دوومیدانی را شروع کردم. نمی‌خواهم بگویم استعداد زیادی داشتم، اما بعد از مدت کوتاهی به علت کمبود قهرمان در دوری ۱۱۰ و ۴۰۰ با مانع وارد تیم‌ملی شدم و نتایجی را هم کسب کردم. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، از اردوی تیم ملی برای بازی‌های آسیایی در تایلند بیرون آمدم. گفتم همه مبارزه می‌کنند و اگر من در اردو باشم چندان جالب نیست. البته آن مسابقات هم لغو شد. در سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ از من خواسته شد در فدراسیون دو و میدانی کار کنم. ایده این بود که نیرو‌های جوان بیایند و باتجربه‌ها کنار بروند. حالا نمی‌دانیم درست یا غلط بود. البته هیچ وقت شغل و حرفه من ورزش نبود. ورزشکار بودم، اما آن موقع هم فدراسیون شغل دوم من بود که به صورت افتخاری کار می‌کردم. حقوق و درآمد من از بانک مرکزی بود. در فدراسیون دوومیدانی هم کار مدیریتی و اداری کردم. حدود ۲۰ سال در فدراسیون دوومیدانی بودم و به هر طریق ممکن آقای مهرعلیزاده از من خواست در معاونت ورزشی کار کنم. البته تمایلی هم نداشتم چرا که فعالیتم در بانک مرکزی را دوست داشتم. به هر صورتی که بود چهار سال در معاونت ورزشی تربیت بدنی فعالیت کردم. در ادامه دبیرکل کمیته ملی المپیک شدم و از اینجا قضیه فوتبال شروع می‌شود که چگونه وارد فوتبال شدم (می‌خندد).

گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و به این‌ها (دولت) بگو چشم. درگیری در فوتبال کمکی نمی‌کند.

من در زمان ریاست علی‌آبادی دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم. او به دنبال چهره‌ای بود که از طرف دولت حمایت شود و در فوتبال کار کند. حتی با رئیس جمهور هم درباره رئیس فدراسیون بحث می‌کرد. فدراسیون فوتبال برای آن‌ها مهم بود و این که چه کسی رئیس آن باشد. مثل الان نبود که کسی کاری نداشته باشد و بلاتکلیف باشد. این خوب بود که رئیس جمهور مملکت برای فوتبالی که مخاطب ۹۵ درصدی دارد فکر می‌کند و به سمتش می‌آید و روی مدیریت آن حساس می‌شود. آن‌ها مدیری می‌خواستند که با مشکلی روبه‌رو نشوند و فوتبال پیشرفت کند. اگر مردم و دولت از مدیریت فدراسیون فوتبال حمایت نکند، کار فوتبال خوب پیش نمی‌رود. من این را لمس کردم. در هر صورت چند جلسه برگزار شد و یک سری آمدند و رفتند و فدراسیون هم معلق بود. فیفا هم برای تصویب اساسنامه جدید یک گروه شش نفره را انتخاب کرده بود که یک سال و نیم در حال حل مشکلات بودند. در واقع فدراسیون بی‌صاحب بود.

آقای علی‌آبادی با مشورت‌هایی که کرده بود، دو، سه نفر را به رئیس جمهور معرفی کرد، اما در همان جلسه خود احمدی نژاد به علی آبادی گفته بود که «خودت بیا نامزد فدراسیون شو و فدراسیون فوتبال را اداره کن. فوتبال برای ما و مردم مهم است و رئیس فدراسیون باید توانمند باشد و در دولت شناخته شده باشد.» دیوار ما از همه جا کوتاه‌تر بود و علی‌آبادی گفت «تو هم نامزد شو که بگویند دو نفر نامزد بودند و بعد کنار برو». گفتم «اگر در همین حد باشد موافقم. گروه خونی من به فوتبال نمی‌خورد و علاقه‌ای هم ندارم و اگر نمی‌خواهید از همین کمیته هم بروم». در نتیجه نامزد شدیم. آقای شهنازی هم نامزد شد و سه نفری جلو آمدیم که بعدا بگوییم من و شهنازی کنار می‌رویم. دو سه روز به انتخابات مانده بود که فیفا سر یک مطلبی گفت که علی‌آبادی نمی‌توان همزمان رئیس سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال باشد و او را حذف کردند. شهنازی هم نتوانست بماند و به دلایلی کنار رفت تا من بمانم. به علی آبادی گفتم «از نو نام نویسی کنید و بررسی کنید» او گفت نمی‌شود. خلاصه ما در روز مجمع انتخاباتی حاضر شدیم. یک آدم غریبه با فوتبال بودم. درست است که در معاونت ورزش و دبیرکلی کمیته ملی المپیک کار کرده بود، اما خیلی کم وارد جامعه فوتبال شده بودم. روز مجمع فقط من نامزد بودم و گفتند اگر همه موافق هستند، صلوات بفرستند. بعد گفتند این‌طور نمی‌شود. هر کس می‌خواهد از جای خود بلند شود. از روی ناچاری همه بلند شدند. من را هم نمی‌شناختند. من هیچ صحبتی نکرده بودم و برنامه‌ای هم نداشتم. به همین سادگی رئیس فدراسیون فوتبال شدم.

یک هیات رئیسه انتخاب شد. آن موقع هر کسی می‌توانست به طور مستقل برای نایب رئیسی نامزد شود. اساسنامه طوری بود که نایب رئیس خودش نامزد می‌شد. یک هزار جزیره بود. حالا یازده نفر به هیات رئیسه آمده بودند که ادعای رئیسی داشتند. دیدیم عجب داستانی بود. من همزمان دبیرکل کمیته ملی المپیک هم بودم. تصور کنید یک میز بود و همه دورش نشسته بودیم و من به اعضا گفتم خودتان را معرفی کنید (می‌خندد). یک به یک می‌گفتند. به نام خدا، من مهدی تاج هستم، من عزیزی محمدی هستم، من شفق هستم. شاید یکی، دو بار آن‌ها را دیده بودم، اما شناختی نداشتم. با این وضعیت فدراسیون فوتبال را تحویل گرفتم! بنده تجربه مجامع زیادی داشتم و رئیس فدراسیون، سرپرست و معاون تربیت بدنی بودم و ورزش را می‌شناختم، اما آمادگی اینکه در فوتبالی که بهم ریخته و یک سال و نیم برنامه‌ای اجرا نشده و همه منتظر رئیس هستند، نداشتم.

ما به بحث انتخاب سرمربی رسیدیم. می‌گفتیم گزینه‌های خودتان را بگویید. هر کدام یک اسم می‌داند و هر کدام نظر و فلسفه خود را داشتند. با خودم گفتم عجب جایی آمده‌ام. رسانه‌ها هم مهلت نمی‌دادند و حمله می‌کردند. کار را شروع کردیم و ۳۰ جلسه با هیات رئیسه و کارشناسان برای مربی تیم ملی برگزار کردیم. گفتیم رئیس تربیت بدنی گزینه خود را بگوید و به آن احترام می‌گذاریم. باز هم او ارجح‌تر است و همین اول کار با او مخالفت نکنیم. کار را با هیات رئیسه جدید شروع کردیم و جلو بردیم.

- گفتید وقتی فدراسیون را گرفتید که تعلیق بودیم و شما رئیس شدید. دلیل تعلیق دخالت دولت در امور فدراسیون بود و خودتان هم گفتید که بعد از انتخاب خودتان هم ادامه دار بود. می‌گویید علی‌آبادی و احمدی‌نژاد نظراتی داشتند و حتی درباره سرمربی هم نظر گرفتید. پس شکل کار عوض نشده بود؟

مدیریت قبلی آقای دادکان بودند. ایشان قطعا برخورد‌هایی با سازمان تربیت بدنی داشتند. همان موقع دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم. چند بار با دادکان صحبت کردم. دادکان در زمان معاونت ورزشی خودم انتخاب شد که رئیس مجمع بودم. گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و کاری را که می‌خواهی انجام بده و به آن‌ها (دولت) بگو چشم. درگیری در فوتبال کمکی نمی‌کند. یک جایی نکاتی هست که اگر نقطه نظری می‌دهند بگو چشم، اما کارت را بکن». همان موقع علی‌آبادی هم تازه آمده بود و به فوتبال علاقه داشت و نظارت می‌کردند. همان موقع در جام جهانی دادکان را برکنار کردند و دخالت دولت در مشکل‌ساز شد.

- کسی به فیفا اطلاع داد که دولت دخالت کرده است؟

هر اتفاقی بیفتد رسانه‌ها منعکس می‌کنند و آن‌ها می‌فهمند. بعدا مثال می‌زنم که چطور رصد می‌کنند. کوچکترین مطلبی که وجود داشته باشد می‌فهمند. همه را رصد می‌کنند و هر چیزی شود روی میز مدیریت می‌رود. بعد توضیح می‌خواهند و اگر قانع نشدند تحقیقات می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. یک بار هم دولت می‌خواست من را برکنار کنند، اما از فیفا ترسیدند. الان هم کسی نمی‌تواند رئیس فدراسیون را برکنار کند. دادکان را برکنار کردند و فدراسیون هم تعلیق شد. کمیته انتقالی تشکیل دادند. همین الان هم در کشور هند این اتفاق افتاد و هند تعلیق شد و یک کمیته تشکیل می‌دهند که فیفا نظر دولت را می‌گیرد و نفرات خود را می‌گذارد که وضعیت فوتبال بهم نریزد. وقتی تفاهم کنند حل می‌شود. مشکل ما هم اساسنامه و تغییر اختیار دولت برای فدراسیون بود. بعد از یک سال و نیم اساسنامه تغییر کرد و بنده انتخاب شدم و آمدم.

اوایل که بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم نظرات هیات رئیسه و تربیت بدنی را می‌گرفتم و همان موقع آقای علی آبادی می‌گفت نظر ما این است. چند بار باعث شد که نظر ایشان اعمال شود. جلسه‌ای با هیات رئیسه و علی آبادی گذاشتیم. وقتی هیات رئیسه می‌دیدند دولت نظرات مثبتی دارد، قبول می‌کردند. مثلا می‌دیدم که هر کسی یک مربی معرفی می‌کند و در نتیجه تصمیم تربیت بدنی را می‌پرسیدم و هیات رئیسه هم موافقت می‌کردند. این است که این روند‌ها یک جایی هم اشکالی ندارد. اگر صلاح و صرفه فدراسیون باشد چرا اجرا نکنیم؟ آخرین وزیری که با او کار کردم چند بار گفت این تصمیم را اجرا کن و نایب رئیست را عوض کند، اما انجام ندادم و با من لج کرد.

کلمنته را ایران آوردیم. علی‌آبادی گفت «کلمنته خوب است، اما می‌گویند ایران نمی‌ماند و پروازی است». بعدا شفق گفت نمی‌ماند و ما هم کلمنته را کنار گذاشتیم. خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.

-آقای گودرزی را می‌گویید؟

بله، حتی ما را به وزارتخانه راه نمی‌داد. ما را از جلسات روسای فدراسیون محروم کرد. این فشار‌ها را می‌آورند. وقتی فشار می‌آورند بنده هم تا حدی مقاومت می‌کنم که قبح کار نشکند و اساسنامه ما از بین نرود. وقتی خیلی درگیری ایجاد کنیم به ضرر فوتبال خواهد بود. یک مسابقات نوجوانان در مشهد بود که سوریه آمد و استادیوم را به روی حریف و من بست. درگیری در این حد نمی‌تواند به نفع فوتبال باشد. به همین دلیل در دوره سوم نامزد ریاست نشدم و کنار کشیدم. در خیلی از کشور‌های دیگر هم حاکمیت مطلب و نظراتی دارد. تقریبا نظراتی را که خلاف اساسنامه نباشد اعمال می‌کنند و فیفا هم تمکین می‌کند.

-چند سال قبل گفتید درباره اساسنامه به فیفا دروغ گفتیم. به آن‌ها گفتیم که ما غیر دولتی هستیم، اما دولتی بودیم. این مساله منجر به انتقاد‌هایی از شما شد.

ماجرای این مشخص است. سال ۱۳۸۶ که اساسنامه فدراسیون فوتبال تصویب شد، شرط فیفا برای ادامه روند کار فدراسیون این بود که فدراسیون یک نهاد غیردولتی و مستقل باشد. به ما گفتند باید بر این اساس کار کنید و جلو بروید. یک عده گفتند شما دولتی هستید و نمی‌توانید غیردولتی باشد. برای همین گفتم که این را درست کنید. تا می‌خواستند مشکل را درست کنند می‌گفتند مستقل غیردولتی هستید. بعد می‌گفتند نه دولتی هستید. نمی‌دانستیم شتر هستیم یا مرغ. در هر صورت این مطلب هنوز هم حل نشده است و هر جا قافیه کم می‌آید، به رئیس فدراسیون گیر می‌دهند شما دولتی هستد. وقتی فیفا حساس می‌شود می‌گویند شما غیردولتی هستید. هنوز هم حل نشده است. نمی‌گویم دروغ می‌گویم، اما حقیقت گفته نمی‌شود. البته الان اساسنامه و انجمن حقوقدان‌ها می‌گویند مستقل غیر دولتی است، ولی هنوز در برخی محاکم قبول ندارند.

-به انتخاب سرمربی تیم ملی اشاره کردید. در بحث انتخاب سرمربیان تیم‌های ملی روی گزینه‌های مختلف بحث کردید. دایی، قلعه‌نویی، قطبی و حتی یاوری هم گزینه شما بودند، اما در نهایت خاویر کلمنته به ایران آمد. او مدتی اینجا بود و بازی‌ها را هم دید و رفت.

ماجرا این بود که با هیات رئیسه جلسات مختلف می‌گذاشتیم و هرکسی یک گزینه را می‌گفت. قلعه‌نویی، قطبی، فیروز کریمی و ... گزینه‌های ما بودند. خودمان مانده بودیم کسانی که خودشان را استاد کار می‌دانند، روی یک گزینه اتفاق نظر ندارند. دیدیم نشست‌ها نتیجه نداد و هیات رئیسه هم موافق نیست. نظرم خودم این بود که مربی خارجی خوب می‌تواند کار ما را پیش ببرد. دو دلیل داشتم. یک اینکه مربی خارجی هندوانه در بسته است و مدتی از هر فشاری راحت هستیم. دوم اینکه این مربی خارجی موافق و مخالفی ندارد و به قرمز و آبی مربوط نمی‌شود. سوم هم اینکه این مربی خارجی می‌آید و در آرامش کارش را می‌کند و همه هم او را قبول می‌کنند. ما آن موقع بلد نبودیم و یکی از اعضای هیات رئیسه گفت «من یک مربی خوب سراغ دارم. نام او کلمنته است که در اسپانیا هم سابقه خوبی داشته است».

-آقای شفق این پیشنهاد را دادند؟

بله، ایشان به آلمان رفت و او را به ایران آورد. ما هم دیدیم رزومه خوبی دارد. آنجا بود که کلمنته را به آقای علی آبادی معرفی کنیم. اوایل حضورم در فدراسیون بود و واقعا نظری روی مسائل نداشتم و علی‌آبادی می‌گفت روی موضوعات مهم با من مشورت کن. ما هم نیاز داشتیم که تربیت بدنی پول بدهد. ایشان هم گفت «کلمنته خوب است، اما می‌گویند ایران نمی‌ماند و پروازی است». گفتیم «نه می‌گویند می‌ماند». شفق گفت می‌ماند و بعد گفت نمی‌ماند و ما هم کلمنته را کنار گذاشتیم. خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.

علی‌آبادی در یک جلسه گفت «نظر ما یک مربی ایرانی خوب است و او را هم انتخاب کردیم و گفت نام سرمربی علی دایی است». من هم خسته شده بودم و گفتیم هر چه بگوییم، یک چیز دیگر می‌گویند و نمی‌توانیم از این میز به آن میز برویم و نظرات مختلف را بشنویم. در نهایت علی دایی و علی‌آبادی با همدیگر مشورت کردند و این مذاکرات صورت گرفت. حتی به علی دایی زنگ زدم با علی‌آبادی جلسه گذاشت و به عنوان سرمربی انتخاب شد.

-خودتان با علی دایی مذاکره کردید یا علی‌آبادی با او مذاکره کرده بود.

علی‌آبادی با علی دایی مذاکره کرد و در ادامه من با دایی سر قرارداد صحبت کردیم و قراردادی تنظیم کردیم. شاید ۱۰ درصد هم روی کار مسلط نبودم. از هیات رئیسه هم یک چیزی می‌گفتند و یک بحثی می‌کردند و مسئولیت گردن ما بود.

من در تمام پست‌های ورزشی به غیر از وزیر ورزش خدمت کردم. معاون تربیت بدنی و دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم، اما یکی از سخت‌ترین کار‌ها انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال است. این انتخاب می‌تواند شما را بالا ببرد که من را با کی‌روش بالا برد و می‌تواند شما را پایین بیاورد که تاج را با ویلموتس پایین آورد.

علی‌آبادی در یک جلسه گفت «نظر ما یک مربی ایرانی خوب است و او را هم انتخاب کردیم و گفت نام سرمربی علی دایی است».

-شما در کمیته ملی المپیک بودید و یک سری رشته زیر نظر شما فعالیت می‌کردند و بعد در فدراسیون فوتبال کار کردید. کدام پست سخت‌تر است؟

در تجربه‌ای که در تمام این سمت‌ها به دست آوردم، سخت‌ترین پست ورزشی کشور ریاست فدراسیون فوتبال است. بهترین، قشنگ‌ترین و خوشگل‌ترین جا ریاست کمیته ملی المپیک است. یک سری سفر و ماموریت را می‌روید و رسانه‌ها هم کاری ندارند. همه با هم خوب هستند و یک پولی را تقسیم می‌کنید و مسئولیتی هم ندارید. وقتی در رشته‌ای شکست بخورند، می‌گویید فدراسیون ضعیف عمل کرد و اگر هم موفق شوند، شما را هم تحسین می‌کنند، اما فوتبال در چشم است. من بیش از ۲۰ سال در دوومیدانی بودم و سرپرست فدراسیون‌های سوارکاری، شطرنج و ... شدم و در انواع فدراسیون‌ها بودم و هیچ وقت در چشم نبودم، اما فوتبال در چشم است. ۸۰ درصد مخاطب دارد. بچه شش، هفت ساله تا ۹۵ سال هم این رشته را می‌بیند. همه انتظار دارند و همه توقع دارند که نتایج خوبی بگیرید.

-ماجرای برکناری آقایی دایی چه بود. به بازی با عربستان رسیدیم و ورق برگشت و ما شکست خوردیم و بعد از مسابقه دایی برکنار شد. همیشه گفتید هیات رئیسه این تصمیم را گرفت، اما دایی می‌گفت که کفاشیان نمی‌داند و از جای دیگر یعنی ریاست تربیت بدنی و ریاست جمهوری او را برداشتند. می‌گویند احمدی‌نژاد خواسته بود وسط نیمه به رختکن برود، اما دایی مانع از ورود او می‌شود. ماجرا و روایت آن بازی با عربستان چه بود؟

بازی با عربستان یکی از بازی‌های حساس ما بود. ما دو مشکل داریم. وقتی به کره و ژاپن ببازیم می‌گوییم شکست خوردیم، اما بازی با عربستان حساسیت خاصی دارد. مردم دوست دارند این تیم را همیشه ببریم. این بازی شروع شد و جمعیت زیادی آمده بود. چند لحظه بعد هم احمدی‌نژاد آمد و بازی را از نزدیک دید. ما بازی را هم دو بر یک باختیم. اینکه احمدی‌نژاد و علی‌آبادی بخواهند وسطه نیمه به رختکن بروند ممکن نبود. اگر کسی می‌خواست به رختکن برود از جایگاه ویژه تا رختکن یک ربع راه بود و استراحت بین دو نیمه به پایان می‌رسید. این را اصلا نشنیدم. از طرفی من رئیس فدراسیون بودم و کسی نگفت که ایشان به رختکن می‌رود. وقتی بازی را باختیم، جمعیت حاضر در ورزشگاه عصبانی بودند و یک ساعتی با احمدی‌نژاد و علی آبادی نشستیم و رئیس جمهور به ما دلداری می‌داد که «این بازی را باختیم و ناراحت نباشید و چیزی نیست. مربی که نباید همه را ببرد. ان‌شاء‌الله روند نهایی صعود به جام جهانی باشد». از نظر منطق هم درست بود. وقتی احمدی‌نژاد رفت و خلوت شد، به هتل بازیکنان رفتم و ناراحت بودند. گفتم مشکلی نیست. حتما نباید همه بازی‌ها را ببرید. بازی‌های بعدی را می‌برید و به جام جهانی می‌رویم. من هم به تیم دلداری دادم. منتهی دو روز بعد جلسه هیات رئیسه بود که خود علی آبادی گفت که نظرمان این است که با توجه به باخت به عربستان علی دایی نباشد. اینکه رئیس جمهور این دستور را داده بود یا نه را نمی‌دانم. گفت نظرمان این است که دایی نباشد. ما هم مواردی دیدیم و مسائلی داشتیم و در هیات رئیسه گفتیم این نظر هست که ایشان نباشد. همه موافقت کردند و ما همان جا او را قانونی برکنار کردیم.

- گفتید یک سری مسائل هم از دایی دیده بودید؟

مواردی بود. اعضای هیات رئیسه می‌گفتند کمیته فنی در کار دخیل باشد، اما دایی قبول نمی‌کرد و می‌گفت کار خودم را می‌کنم. یک حالتی هم بود، شاید دایی هم می‌گفت من از طرف تربیت بدنی آمده‌ام و زیاد به کمیته فنی و هیات رئیسه بها نمی‌داد. در هر صورت همه موافقت کردند که ایشان نباشد و براساس نظرات هیات رئیسه و توصیه‌ای که علی آبادی کرده بود او را کنار گذاشتیم.

-بعد از علی دایی تصمیم به انتخاب مایلی کهن گرفتید، اما چند روز بعد او را به علت درگیری‌هایی که با اهالی فوتبال داشت، کنار گذاشتید.

برای انتخاب مربی با علی‌آبادی مشورت کردیم. جلسه‌ای را با هیات رئیسه گذاشتیم و در حضور ایشان صحبت کردیم. مربیان مختلفی مانند قلعه‌نویی، مایلی کهن و مربی خارجی مطرح شد که باز آن‌ها گفتند که رای گیری کنیم. خود علی آبادی هم گزینه خاصی را نگفت. با بحث‌هایی که کردیم به مایلی کهن رسیدیم. دو روز بعد از باخت به عربستان، علی آبادی گفت که نظرمان این است علی دایی نباشد. نمی‌دانم رئیس جمهور دستور داده بود یا نه، اما هیات رئیسه هم با این تصمیم موافقت کرد.

- نظر علی آبادی چه بود؟

خودش هم موافقت کرد که مایلی‌کهن باشد و بعد از ۱۰ روز با علی آبادی به صداوسیما می‌رفتیم که برخی حاشیه‌ها به وجود آمده بود و علی‌آبادی گفت «که ایشان (مایلی‌کهن) با این حاشیه‌ها نباشد بهتر است» و با هیات رئیسه تصمیم‌گیری کردیم و رای دادیم که مایلی‌کهن برکنار شود. وقوع این مسائل به این خاطر بود که فدراسیون شکل نگرفته بود. تاثیرات و نظرات سازمان تربیت بدنی هم زیاد بود.

- در آن مقطع مایلی‌کهن علیه قلعه‌نویی بیانیه‌ای داد و به قلعه‌نویی و استقلال حمله کرد و او گفت «تو ژنرال که هیچ، گروهبان قندلی هم نیستی». شما با این مسائل مقابله نمی‌کردید؟ به مایلی‌کهن نمی‌گفتید آرام باشد؟

این مسائل باعث شد که وجهه سرمربی تیم ملی که باید ملی و همگانی باشد، خدشه‌دار شود و اختلافاتی به وجود آید. عده‌ای گفتند او را قبول نداریم. سرمربی تیم ملی باید یک نمادی از وحدت بین همه باشد و نمی‌تواند با مربیان درگیر شود.

- با مایلی کهن صحبت نکردید که این مطالب چیست که می‌گویید؟

ایشان خیلی آدم متعهدی است، اما وقتی عصبانی شود بد می‌شود.

- بعد از این جریان با شما هم بد شد.

با من در دو مقطع بد شد. یک بار وقتی که در کمیته ملی المپیک بودم و او سرمربی تیم ملی امید بود که ما مصاحبه کردیم مایلی کهن سرمربی نباشد. بعدا او را به تیم ملی آوردیم که با من خوب شد و بعد از برکناری با من بد شد. همه با ما بد بودند.

- البته پورحیدری با شما خوب بود.

خدا او را بیامرزد. همسر آقای پورحیدری معاون ما بود. اگر می‌دانستیم خانم بقیه را هم به فدراسیون می‌آوردیم (می‌خندد). در هر صورت ایشان (مایلی‌کهن) کنار رفت. قطبی با چرب زبانی و صحبت‌های جذابش آمد. گفت من کره را خوب می‌شناسم. شرط کردیم اگر کره را بردی و به جام جهانی رفتی، حق الزحمه می‌دهیم. قطبی هم با این شرط قبول کرد. گفت کره را مثل کف دستم می‌شناسم. همه کار می‌کنیم. در هر صورت ایشان آمد و بازی‌هایی کرد و تلاش کرد و نتیجه نگرفت و تا جام ملت‌ها او را نگه داشتیم و بعد هم از آنجا با او خداحافظی کرد. ایشان نتوانست انسجام و وحدت را پیاده کند.
 
دلم برای کشورم و این سبک مدیریت و این حجم حاشیه، می‌سوزد آقای کفاشیان!

- یک بخشی مربوط به شخصیت و کار فنی او بود که نتوانست وحدت را پیاده کند. بازیکنان هم از نظر فنی او را قبول نداشتند. آیا جریان‌های انتخابات ۸۸ هم در این عدم انسجام موثر بود؟ اشاره شما هم به بازی با کره بود. ماجرای دستبند‌های سبز رنگ و تقسیم تیم ملی به دو طیف را به یاد دارید؟

نه. ارتباطی نداشت. مشخص بود که این اختلاف‌ها مربوط به خود قطبی بود. من این مساله (اختلاف نظر در بین بازیکنان) را زیاد موثر ندیدم. ما عدم انسجام ورزشکاران را عدم حرف شنوی از ایشان دیدم. مثل الان که یک عده طرفدار اسکوچیچ و یک عده علیه او بودند. دیدم وضعیت اصلا خوب نیست و با بازیکنان که از جمله جواد نکونام صحبت کردم، به او گفتم خودم با تیم به قطر می‌آیم. دائم در اردو‌ها بودم که مساله‌ای پیش نیاید. بازی‌هایی هم کردند که خوب بود، اما نتیجه نگرفت. بعد هم کی‌روش نتوانست مقامی در جام ملت‌ها بگیرد و هیچ وقت روی سکو نرفتیم.

- وقتی قطبی سرمربی تیم ملی بود شما به طور مرتب دنبال سرمربی جدید بودید که او را ناراحت کرده بود. در واقع او اگر قهرمان هم می‌شد، شما به سراغ سرمربی جدید می‌رفتید.

بله ما به او گفته بودیم تا جام ملت‌ها هست و ما دنبال مربی توانمندی هستیم. رئیس تربیت بدنی گفته بود که دنبال مربی‌ای باشید که در جام جهانی قبلی در آفریقای جنوبی کار کرده باشد و او را بیاورید. به سعیدلو گفتیم هزینه بالا است گفت ما می‌دهیم. ما هم رفتیم سراغ کی‌روش و داستان‌های بعدی پیش آمد.

-در یکی از مصاحبه‌ها منصور رشیدی که دستیار قطبی بود، می‌گوید شما در جام ملت‌ها به قطر آمدید و با نکونام، شجاعی و رحمتی و گروهی که موافق قطبی نبودند، جلسه گذاشتید. او ادعا می‌کرد در همین بازی‌ها برخی بازیکنان در زمین قدم می‌زدند و شما در آنجا با یک سری پاداش‌ها بازیکنان ناراضی را با تیم همراه می‌کنید.

من اصولا با این روش موافق نیستم که پاداش بدهم که بازیکن بدود. خدایی بازیکنان ما هم در مسابقه با دل و جان مسابقه می‌دادند. کسی کم کاری نمی‌کرد. به خاطر نبود وحدت در تیم ملی، ضعیف‌تر می‌شدیم، اما بازیکنان کم نمی‌گذاشتند و سعی می‌کردیم پاداش‌ها را به صورت یکسان پرداخت کنیم. من با برخی بازیکنان به طور مرتب مشورت می‌کردم. نکونام و تیموریان به من نزدیک بودند. در زمان کی‌روش هم اینطور بود.

قطبی صحبت‌های قشنگی می‌کرد و باعث می‌شد مردم بگویند به به. او آنالیزور کره‌جنوبی بود. در قطر هم دیدم که کنار تیم کره می‌دود و زیاد درگیر کار نیست. او توانسته بود با زبان و حرف‌هایش خودش را در دل مردم جا کند و در پرسپولیس هم همینطوری خودش را در این تیم جا کرد. من زیاد به توانایی فنی و تجربه ایشان اعتقادی نداشتم.

- این شائبه که عمدا در کار قطبی می‌گذاشتند را رد می‌کنید؟

قبل از شروع از جام ملت‌های آسیا دو نفر گفتند که نظرمان این است که او را عوض کنیم. گفتم نمی‌شود و تیم دارد می‌رود و به صلاح نیست و خودم با شما می‌آیم. هماهنگ می‌کنیم که قطبی هم با شما هماهنگ باشد. قطبی هم به روی خود نمی‌آورد و می‌گفت همه چیز خوب است. می‌دیدم او روحیه خوبی دارد، اما ما همینطور نگران بودیم. تیم منسجم نبود، اما از ورزشکاری کم‌کاری ندیدم.

-خودتان هم باوری به قطبی نداشتید. فکر نمی‌کردید که با او نتیجه بگیریم؟

در این مسائل ورود نمی‌کردم. حرف‌ها زیاد بود. در هیات‌رئیسه‌ای بودم که همه خود را علامه دهر می‌دانستند. در این صورت نمی‌توانید فکر خود را متمرکز کنید.

-استنباط ما این بود که اعتقادی به قطبی نداشتید.

قطبی صحبت‌هایی قشنگی می‌کرد و باعث می‌شد مردم بگویند به به. ما دنبال این بودیم که مردم بگویند شرایط خوب است. او آنالیزور کره‌جنوبی بود. من در قطر هم دیدم که کنار تیم کره می‌دود و زیاد درگیر کار نیست. او توانسته بود با زبان و حرف‌هایش خودش را در دل مردم جا کند و در پرسپولیس هم همینطوری خودش را در این تیم جا کرد. من زیاد به توانایی فنی و تجربه ایشان اعتقادی نداشتم. اگر یک جایی سرمربی بتواند از نظر روانی و قوی کار کند، کمک‌هایش مسائل فنی را جبران می‌کنند. درباره این در تیم ملی ترجیح دادیم او با چرب زبانی مردم را راضی کند تا به جام ملت‌ها برویم.

-یعنی ترجیح دادید قطبی خودتان را هم فریب دهد؟

من درباره سرمربی به بازخورد و انعکاس نتایج و مسائل رسانه‌ای توجه می‌کردم.

-خاطرم است قبل از انتخاب دایی، قطبی سرمربی پرسپولیس بود و با او صحبت شده بود که سرمربی تیم ملی شود، ولی دایی سرمربی شد.

بله، ما آن موقع یک کمیته فنی داشتیم که تاج سرپرست آن بود. می‌گفتند قطبی خوب است و سوابق خوبی دارد. همان موقع گزینه بود. قلعه نویی هم بود. چند مربی دیگر هم بودند. ما نهایتا دایی را انتخاب کردیم. با قطبی هم مذاکره کردیم و در نهایت بعد از دایی ایشان به عنوان سرمربی انتخاب شد.

-از قطبی که بگذریم به کی‌روش می‌رسیم. کی‌روش ابتدا یک مرتبه به ایران می‌آید و بازدید می‌کند، اما سرمربی نمی‌شود. چند وقت بعد بازی تدارکاتی با برزیل و روسیه را برگزار می‌کنیم و سپس کی‌روش سرمربی می‌شود.

مسئول مذاکره آقای ترابیان بودند. ایشان براساس صحبت‌هایی که آقای سعیدلو رئیس وقت سازمان تربیت بدنی کرده بود که بروید سراغ یک مربی که در جام جهانی هم تجربه داشته باشد با او مذاکره کرد. ما دیدیم پرتغال کی‌روش را کنار گذاشت. سمیناری هم با روسای فدراسیون کشور‌های مختلف بود که رئیس فدراسیون پرتغال را دیدم و با او سلام و علیک کردیم و گفتم چرا کی‌روش را تعویض کردید و آیا از او راضی بودید؟ گفت او از نظر فنی خیلی خوب است، اما اخلاقش تند است و باعث شد با فیفا درگیر شویم و نتوانستیم کار کنیم. اخلاقش سخت است. حتی چند روزی امارات رفت. گفتیم خودمان خوش اخلاق هستیم و مشکل ایشان را حل می‌کنیم و این ماموریت را به ترابیان دادیم. ایشان با کی‌روش صحبتی کرد و بررسی کرد و کی‌روش گفت من نمی‌آیم. ما چند بازی هم انجام دادیم و دنبال گزینه‌های دیگر بودیم. گزینه‌هایی مثل ویلموتس، گواردیولا و فلانی را مطرح می‌کردند.

دوباره ترابیان تماسی با کی‌روش گرفت و گفت بیا ایران را ببین و او هم گفت می‌آیم. کی‌روش به تهران آمد و کمپ را هم دید و بعد از بازدید خود گفت قبول می‌کنم. همان جا هم یک قراردادی را تنظیم کردیم و ایشان سرمربی شد.

معاون رئیس جمهور یا برادرش می‌خواستند کی‌روش بماند. آقای فریدون هم بودند.

-می‌گویند از اشتباهات شما این بود که کی‌روش را پیش سعیدلو بردید و او خودش را همیشه با وزیر ورزش طرف می‌دید.

مساله این بود که سعیدلو گفته بود من حق الزحمه او را می‌دهم و من هم یادداشت کتبی گرفتم که یک میلیون و پانصد هزار دلار بود. گفتیم وزیری که می‌خواهد به مال حال بدهد، بهتر از است قرارداد هم در حضور او امضا شود. چه اشکالی دارد. بعد از آن هم مسائلی اتفاق افتاد که سعیدلو کنار رفت و حتی نتوانست پولی هم بدهد. کی‌روش خیلی باهوش بود. می‌دانست مردم خیلی طرفدار او هستند و قبولش دارند و از بالا (مقامات دولتی) هم یک سری به او پیام داده بودند.

-در حد وزیر؟

در حد معاون اول رئیس جمهور.

-بله یک دوره‌ای وزیر ورزش خواهان جدایی او بود، اما از دولت گفتند او بماند.

معاون اول رئیس جمهور (اسحاق جهانگیری) یا برادرش می‌خواستند کی‌روش بماند. آقای فریدون هم بودند. البته اوایل اینطور نبود. کی‌روش تا به ایران آمد به ازبکستان و لبنان باخت و ما در مرز سقوط بودیم و بعد از اینکه به جام جهانی رفتیم، او محبوب شد و حمایت‌ها زیاد شد. حتی زمان گودرزی با او (کی‌روش) توافق کردیم که برود. ما هم خسته بودیم و او هم خسته شده بود. وزیر هم او را نمی‌خواست. کی‌روش می‌خواست خداحافظی کند. وزارت ورزش گفته بود که کی‌روش نباشد، اما دوباره از بالا (دولت) گفتند باید کی‌روش بماند.

- به گودرزی اشاره کردید. گودرزی یک جلسه در وزارت ورزش گذاشت که علیه کی روش حرف بزند.

ایشان خیلی دنبال زدن کی‌روش بود. بار‌ها این را گفته بود. گفتیم وقتی می‌خواهی او را بزنی خودمان کی‌روش را بر می‌داریم. بعدا که دستور آمد کی‌روش بماند، مدیرکل حراست را مامور کرد که نه باید او باشد. مدیرکل هم آمد و گفتیم ببین کی‌روش نظر وزارت ورزش این است. چهار ساعت صحبت کردیم و تفاهم شد که او بماند.

-آمدن علیرضا اسدی به فدراسیون و دبیرکلی او وضعیت را بدتر کرد.

دکتر گودرزی خیلی اصرار داشت چند نفر را عوض کنیم. یک سالی مقاومت کردیم و بعدا گفت نبی را عوض کنید. خانم شجاعی را عوض کنید. ما خیلی مقاومت کردیم. دیدیم این درگیری‌ها به ضرر فوتبال تمام می‌شود. ما را به وزارتخانه راه نمی‌دهند. یکی خانم شجاعی را در مجمع عوض کردیم و بعدا اسدی را هم پذیرفتیم. به نبی گفتم «هدفشان زدن من است، اما زورشان به من نمی‌رسد و تو یک مدت برو». گفتیم «بسم الله بگویید چه کسی را بگذاریم». دو سه نفر گفتند که گفتم مایل نیستم. تا به اسدی رسیدیم که گفتیم خوب است، چون در فوتبال بوده و برای تیم ملی بازی کرده است. اسدی به عنوان دبیرکل مشغول شد. در مجمع از شجاعی هم تشکر کردیم و گفتیم علی رغم اینکه پورحیدری هم با ما خوب بود از او راضی هستیم، اما نظر این است در خانم‌ها یک کس دیگری باشد. گودرزی اول یکی را گفت که گفتم نه و بعد عرب عامری را انتخاب کردیم که بعدا گودرزی هم با او قهر کرد. گودرزی توقعاتی داشت که او هم اجرا نمی‌کرد.
 
دلم برای کشورم و این سبک مدیریت و این حجم حاشیه، می‌سوزد آقای کفاشیان!

-اسدی مشکلات زیادی با کی‌روش داشت و بار‌ها درگیر شدند.

من با اسدی حرف زدم و گفتم عیب ندارد یک جا‌هایی مخالفت کن. آن موقع شایعه‌ای بود که هر چه کی‌روش می‌گوید همان می‌شود. من به اسدی گفتم تو با کی‌روش مخالفت کن و بعد من می‌آیم می‌گویم چنین و چنان است و شما را آشتی می‌دهم. وقتی کی‌روش ما را اذیت می‌کرد، ما همین‌طور او را اذیت می‌کردیم (می‌خندد).

-کی روش اوایل خوب نتیجه نگرفت و با شکست جلوی لبنان اوضاع سخت شد

من با اسدی حرف زدم و گفتم عیب ندارد یک جا‌هایی با کی‌روش مخالفت کن. وقتی کی‌روش ما را اذیت می‌کرد، ما همینطور او را اذیت می‌کردیم (می‌خندد).

یکی دو بازیکن ما مصدوم شدند و امثال نکونام در این بازی نبودند.

-در همین دوران رحمتی هم خداحافظی کرد.

خداحافظی نه، جوابش کردند.

-خب ماجرا چه بود. شما بگویید.

آن موقع ظاهرا کی‌روش موافق حضور رحمتی نبود و گفت او نباشد. در صورتی که رحمتی در اوج بود. فشار زیادی آمد. فشار آمد که او خوب است. به کی‌روش گفتم بالاخره او در تیم ملی بود و بگو که بیاید و او را داشته باشیم. کی‌روش ابتدا مخالفت کرد. گفت اگر تا پس فردا آمد بیاید در اردو، رحمتی را می‌بخشم. بعد رحمتی گفت من شمال هستم و نمی‌توانم تاسه روز بعد بیایم. چند بار چنین و چنان شد که من هم گفتم خیلی ممنون.

-مشکل چه بود؟ یعنی می‌گویید رحمتی را مجبور به خداحافظی کردند؟

دقیقا کی‌روش رحمتی را نمی‌خواست. رحمتی هم گفت، چون نمی‌خواهی خداحافظی می‌کنم. اگر کی‌روش می‌خواست او می‌رفت و عذرخواهی هم می‌کرد.

-یعنی، چون او را نمی‌خواستند، رحمتی پیش دستی کرد و خداحافظی کرد؟

مهدی رحمتی باهوش است. می‌دانست که کی‌روش روی او نظری ندارد و خداحافظی کرد. کی‌روش دیسیپلین خاصی داشت و همه باید از کادرفنی و ورزشکار از او تبعیت می‌کردند. او بازیکنانی را که یک مقدار خود را سر می‌دانستند کنار گذاشت و تعارف هم نداشت. تیمی که می‌ساخت منسجم و یک دست بود. حتی این ریسک بزرگ را کرد و رحمتی را کنار گذاشت و رحمان احمدی را آورد. احمدی در مقایسه با رحمتی پایین‌تر بود و رحمتی بهتر بود. کی‌روش ریسک کرد و در این ریسک هم برد کرد و حرفش به کرسی نشست.

- عقیلی هم اردوی تیم را ترک کرد و ایشان هم اخراج شد. گویا قرار بود نامه عذرخواهی بنویسند.

یادم است دو، سه نفر آمدند وساطت کردند و نامه عذرخواهی می‌گرفتند که کی‌روش می‌گفت خوب نیست و یک طور دیگری بنویسید. نامه را عوض می‌کردند، کی‌روش می‌گفت نه اینجا باید یک طور دیگر باشد. آخر گفتیم ولش کنید. این می‌گوید اینطوری و آن می‌گوید اینطوری. نامه هم به نتیجه نرسید.

- صادقانه فکر می‌کردید سه بازی آخر در انتخابی جام جهانی را ببریم و به برزیل صعود کنیم؟

خیلی کم. با توجه به مسائلی که پیش آمد خدا کمک کرد. همان اول که با قطر بازی داشتیم توپ به دیرک دروازه ما خورد رنگمان پرید. لبنان را در تهران راحت بودیم. کره را سخت بردیم. به نظرم خدا کمک کرد. دست من و کی‌روش نبود. خدا به دل ما نگاه کرد و به من هم رحم شد که تیم برد و به جام جهانی رفتیم و هر چقدر هم الان سپاسگزاری کنیم کم است. خیلی کم فکر می‌کردم که صعود کنیم.

-صادقانه جواب این سوال را بدهید. می‌گفتند اگر این سه بازی را نبریم، کی‌روش را برکنار می‌کنید و قلعه‌نویی در پلی‌آف سرمربی می‌شود. برنامه شما چه بود؟

دقیقا کی‌روش رحمتی را نمی‌خواست. رحمتی هم گفت، چون نمی‌خواهی خداحافظی می‌کنم. اگر کی‌روش می‌خواست او می‌رفت و عذرخواهی هم می‌کرد.

نه، ولی یک بحثی بود قبل از این سه بازی بود که یک سری مسئولین گفتند که کی‌روش با قطر تبانی کرده که کلی پول بگیرد. سیستم من را بهم ریختند. پانزده روز تا قطر گیج بودم.

-این مسئولین چه کسانی بودند؟ از وزارت بودند؟

افرادی بودند که در حوزه ورزش دخالت داشتند. وقتی می‌گویند چنین مطلبی وجود دارد و حتی به وزیر ورزش هم گفته بودند که چنین تبانی‌ای شده است. ما هم می‌گفتیم حتما واقعیت دارد. من همین‌طور عرق می‌ریختم. کی‌روش می‌گفت «ول کن بابا. حالا بازی است دیگر». می‌گفتم نه مشکل دیگری است. این موضوع من را بهم ریخته بود، اما بازی را بردیم. وقتی خوشحالی کی روش را دیدم تاسف خودم که یک افرادی با یک سری اطلاعات نادرست اینطور قضاوت می‌کنند. در زمان ماموریت خود بنده هم که زحمت می‌کشیدم و توانم را گذاشته بودم، من را قضاوت می‌کردند و تهمت می‌زدند. این خیلی بد است. کی‌روش آن بازی را برد. خوب یا بد لبنان را برد و کره را هم خدا کمک کرد و بردیم. مشخص بود که اصلا تبانی نشده است. از کجا این اطلاعات را گرفتند. از کجا این حرف را زدند؟ خیلی ضربه بدی بود که به ما زدند.

- نگفتید که آیا قلعه‌نویی جزو گزینه‌های شما برای جانشینی کی‌روش بود؟

اصلا نبود؛ فکر می‌کردیم اگر همان موقع چنین حالتی شود او (کی‌روش) را عوض کنیم یا کار را به او بسپاریم یا اگر نرفتیم او را نگه داریم؟ اما بحث قلعه نویی نبود. با وجود اینکه قلعه‌نویی توانمند بود، هر زمان که نام او را را در هیات رئیسه مطرح کردم او رای نیاورد. ضمن اینکه قلعه‌نویی هر وقت من را می‌بیند و یا در مجموعه انقلاب من را می‌بیند می‌گوید در حق من خیانت کردی. می‌گفتم اینطور نبود که من نگذارم یا لج باشم و پدر کشتگی داشته باشم. خدایی هر بار که او را مطرح می‌کردیم، رای نیاورد. حالا ایشان از من ناراحت است، نمی‌دانم.

- در بازی با کره کی‌روش با مربی کره جنوبی وارد جنگ لفظی شدیدی شد. آیا نگران نشدید؟ خاطره‌ای از این بازی دارید؟ به کی‌روش نگفتید چرا اینطور می‌کنید؟

از این مسائل با کی‌روش زیاد داشتیم. می‌دانستیم که گوش نمی‌دهد و کار خود را می‌کند و دعوا می‌کند به این و آن می‌توپد و نمی‌توانستیم کاری بکنیم. آقای چانگ رئیس فدراسیون کره به من گفت چرا کی‌روش اینطور می‌کند؟ گفتم دست من نیست. زورم به او نمی‌رسد. وقتی کی‌روش به زمین می‌رفت، به کره‌ای‌ها استرس می‌داد. او از آن‌ها زهر چشم گرفته بود. همیشه نگران بودم. می‌گفتم باز اخراج می‌شود و فیفا ما را جریمه می‌کند. این نگرانی را داشتیم. وقتی بازی‌ها را می‌برد برایمان شیرین بود و زورمان هم به او نمی‌رسید.

- یک دوره‌ای دعوا بر سر پیراهن تیم ملی بود. کی‌روش لباس آل‌اشپرت را نمی‌پوشید و بعدا یک پولی را گرفت. ماجرا چه بود؟ چرا انتقاد می‌کرد؟

کی‌روش باید روی لباس‌های تیم نظر مثبت می‌داد. در سفری که به دبی رفته بود، مدیر آل‌اشپرت قول داده بود که اگر در مناقصه پیروز شدیم و شما لباس را تایید کنید، یک حق‌الزحمه‌ای را به شما خواهیم داد. من خبر نداشتم. وقتی با این شرکت قرارداد بستیم، گفتند می‌خواهیم پولی هم به این مربی بدهیم. ما گفتیم موافق نیستیم. گفتیم با ما قرارداد دارید و باید لباس بدهید. او در برند کفش و اینطور مسائل می‌تواند قرارداد ببندد، اما درباره لباس آل‌اشپرت نمی‌تواند پولی بگیرد. او هم می‌گفت که لباس این شرکت خوب نیست.

-کارشکنی می‌کرد، چون پول نگرفته بود؟

در بازی با کره لباس نایکی آورد گفت اگر غیر از این باشد اصلا بازی را می‌بازیم. گفت ما با آل‌اشپرت بازی نمی‌کنیم. گفتم «حتی اگر بازی را هم ببازیم. من اجازه نمی‌دهم و باید آل‌اشپرت باشد». من آنجا یک مقدار سفت وایسادم. ما قراردادی بستیم و اگر این لباس نباشد باید جریمه بدهیم. در هر صورت مخالف دادن پول به کی‌روش بودم. آن‌ها هم می‌گفتند هر چه شما بگویید. تا اینکه به گودرزی از بالا فشار آوردند که با وکیل کی‌روش و بنده و چند نفر دیگر جلسه گذاشت که این مشکل را حل کنید. ما گفتیم مخالفیم به او پولی بدهید. در هر صورت آنجا وکیل کی‌روش گفت که موافقت او را گرفتیم و صد هزار دلار به کی‌روش می‌دهید و او هم دیگر حرفی نمی‌زند و لباس را قبول دارد. در حضور وزیر ورزش تفاهم کردند و ما هم گفتیم باشد.

-در دوران مربیگری قطبی یا دایی به خاطر یک مصاحبه علی کریمی محروم شد. او علیه شما صحبت کرده بود.

یک سری مسئولین گفتند که کی‌روش با قطر تبانی کرده که کلی پول بگیرد. من همینطور عرق می‌ریختم. کی روش می‌گفت «ول کن بابا. حالا بازی است دیگر». اما بازی را بردیم. وقتی خوشحالی کی روش را دیدم تاسف خوردم

یادم نیست. کریمی و سایر ورزشکار‌ها از ما تعریف نمی‌کردند.

-ظاهرا این مساله منجر به محرومیت شد؟

من اصلا در این مسائل داخالت نداشتم و با ورزشکاران کاری نداشتم. یک موقعی کاپیتان تیم ملی بود و صحبتی می‌کرد و نظر می‌داد و ما پاسخی می‌دادیم. حتی وقتی کی‌روش گفت کریمی را به عنوان کمک مربی به تیم ملی می‌آورم. استقبال کردم و گفتم کی‌روش این بازیکنان را بساز که توانمند شوند. کریمی، منصوریان و صالح و هر کس دیگری که به عنوان مربی ایرانی تعیین می‌شد، مورد استقبال من بود. ماجرایی که درباره علی کریمی می‌گوید خاطرم نیست. خیلی علیه من صحبت شده و ما هم زیاد جواب ندادیم.

- قبل از جام جهانی مجتبی جباری هم از تیم ملی خداحافظی کرد. در جریان بودید؟

یادم است گفتند او خداحافظی کرد.

-در جریان بودید که جباری چیزی گفته باشد؟

جباری اخلاق خاصی داشت که او هم به نحوی مثل عقیلی و رحمتی نمی‌توانست با کی‌روش کار کند و تفاهم داشته باشد و ایشان خیلی زود خداحافظی کرد و من هم دخالت زیادی نداشتم.

- در جام جهانی این باور بود که ما خیلی بد می‌بازیم. در تلویزیون بعضی از پیشکسوتان مانند درخشان و مظلومی صحبت می‌کردند که صدایشان پخش شده بود و می‌گفتند ۱۳ تا از آرژانتین می‌خوریم و دی ماریا و مسی را چه کنیم؟ چرا اینطور بود؟ همه با کی‌روش مشکل داشتند؟

من کارشناس فوتبال نیستم و وارد نیستم و بلد نیستم، اما همیشه کارشناسان اول نتیجه را می‌بینند و نظر می‌دهند. وقتی بد باشد می‌گویند بد بود و ترکیب خوب نبود. اگر بازی را ببریم، می‌گویند خیلی خوب بود و تصمیمات خوب گرفت. ما هم این ناباوری را داشتیم که چه کار خواهیم کرد؟ ما با تیم‌های بزرگ بازی نکرده بودیم. مشکل ما این بود بازی تدارکاتی قوی نداشتیم. با برزیل و روسیه بازی کردیم، اما خیلی وقت قبل‌تر بود. این باور را نداشتیم که در جام جهانی جلوی برزیل و آلمان باشیم. بعد کی‌روش این بارو را به وجود آورد که یادم است تا دقیقه ۹۰ وقتی آرژانتین گلی نزده بود، یکی از مسئولان خانم آرژانتین گریه می‌کرد. آن‌ها ما را کم می‌دیدند و ما آن‌ها را زیاد می‌دیدیم. وقتی بازی کردیم، بازیکنان خود را نشان دادند، بعد دیدیم بله بیرانوند هم می‌تواند از رونالدو پنالتی بگیرد. این باور ایجاد شده که باز هم کمرنگ شده است.

- درباره بازی بگویید که حال و هوای تیم چطور بود؟ نگاه خودتان عوض نشد؟

من همیشه نگران بودم. می‌گفتم‌ای خدا زیاد گل نخوردیم. به کم راضی بودم. این ناباوری در من هم بود. وقتی بازیکنان بازی کردند، به توانمندی‌های کی‌روش و غیرت بازیکنان می‌رسیم. الان هم نگوییم انگلستان بزرگ است. آن‌ها خیلی خوب هستند، اما ممکن است جلوی ما به مشکل بخورند. ممکن است استقلال و پرسپولیس هم مقابل تیم دسته دومی شکست بخورند. آن موقع خیلی‌ها باور نمی‌کردند که ما موفق شویم، اما بعد از بازی با آرژانتین به خودمان آمدیم و این تیم خودش را باور کرده بود که آسیا برایش بزرگ نیست و باید در سطح اروپا فکر کند.

-خاطره‌ای هم از این بازی دارید؟

خاطره خوب ما با آرژانتین بود این بود که ایرانی‌ها و برزیلی‌ها ما را تشویق می‌کردند. برزیلی‌ها با آرژانتینی‌ها خوب نبودند و یک پارچه ما را تشویق می‌کردند که حماسه شده بود و ایرانی‌ها خود را از اقصی نقاط دنیا رسانده بودند و خاطرات خیلی زیبایی بود و سربلند آمدیم و خاطره خوب ما این بود که با وجود باخت همه مردم راضی بودند و جشن هم می‌گرفتند و این برای من خوب بود.

-از جام جهانی بگذریم، بعد از جام کی روش را نمی‌خواستند. بازیکنان گفتند او تا جام ملت‌ها بماند.

قرارداد بازی ما تا جام‌جهانی بود و کی‌روش گفت می‌روم و ما هم گفتیم فکر یک سرمربی دیگر باشیم. همان موقع بعد از بازی سوم کی‌روش در رختکن خداحافظی کرد و بازیکنان زار زار گریه می‌کردند. بازیکنان به او علاقه داشتند و ما دیدیم خیلی وابسته هستند و حیف است این انسجام از بین برود و وارد مذاکره شدیم که کار را ادامه بده و او هم تحت تاثیر این جو بود و ماند. نمی‌دانم پیشنهادی داشت یا نه.

کی‌روش یک اخلاق‌های خاصی داشت که بالاتر از خود را نمی‌دید. مربی ایرانی هم خود را بالاتر از همه می‌بیند. کی‌روش می‌گفت اگر کسی می‌آید بگویند او بهترین است. او خود را بالاتر از همه می‌دید

-قبل از جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۵، ماجرای بازیکنان سرباز به وجود آمد. شما تضمین دادید که این بازیکنان بعد از خروج از ایران به کشور باز می‌گردند، اما پولادی نیامد.

جام ملت‌ها خیلی مهم بود. چند سرباز هم داشتیم و به ما اجازه نمی‌دادند آن‌ها را ببریم. چند بار رفتیم و آمدیم و این موافقت را کردند که بازیکنان بروند و تعهد هم دادیم. سفته هم گرفتند و پولادی برنگشت. به نظرم ما لیاقت قهرمانی را داشتیم. به هر صورت در بازی با عراق هم خیلی باغیرت بودند. کاش پولادی به خاطر سربازی در ایران مانده بود، اما او آمد و ما گرفتار شدیم. پولادی بازیکن خوبی بود، اما متاسفانه یک مقدار فکرش کار نکرد و داور استرالیایی هم منتظر قضیه بود و فوری او را اخراج کرد. ما با وجود آن بازی سنگین، باختیم، ضربه سختی به ما خورد و بازیکنان باغیرت بودند و در جام ملت‌ها که می‌توانستیم قهرمان شویم، متاسفانه دست خالی به خانه آمدیم.

- از مراجع قضایی به به شما گیر ندادند؟

نه از خود پولادی وثیقه گرفته بودند و به آن صورت به من گیر ندادند. شاید یادشان رفته و شما می‌خواهید یادآوری کنید (می‌خندد).

- مافیای پشت کارت معافیت جعلی سرباز‌ها چه کسی بود؟

این موضوع به مسائل سازمان لیگ و حضور بازیکنان در باشگاه‌ها بود که باید معافیت داشته باشند اگر سن سربازی گذشته باشد. بعدا فهمیدیم یک مافیایی بود که در خوزستان بود که بازیکنانی کارت گرفته بودند و به محاکمه کشیده شد و ما در جریان نبودیم و ما تاکید می‌کردیم مقررات و قوانین به خوبی اجرا شود. این مشکل در جا‌های دیگر مشهودتر بود، اما در فوتبال خیلی سر و صدا شد.

- بعد از جام ملت‌های آسیا، گودرزی، وزیر ورزش می‌گفت با کی‌روش تمام کنیم و او دیگر نباشد.

خودمان هم بدمان نمی‌آمد او برود. خیلی اذیت می‌کرد. در استرالیا خیلی اذیت کرد. یک بازیکن ما پایش شکسته بود، کی‌روش می‌گفت در اردو باشد. می‌گفتیم خب برود تهران عمل کند. می‌گفت نه اینجا باشد. خیلی اذیت می‌کرد. یک زمان‌هایی که به او نیاز داشتیم و اون به آن کار عمل نمی‌کرد، اذیت می‌شدیم. بعد از جام ملت‌ها هم گفتند برود و قبل از اینکه به مرخصی برود، با هم تفاهم کردیم که برود و برگردد که با او تمام کنیم، اما باز هم وزارت ورزش اصرار کرد که او باید بماند! گفتیم نماینده خود را بفرستید که ایشان هم به این باور برسد که او را می‌خواهید. مدیرکل حراست هم آمد و یک جلسه چهار، پنج ساعته داشتیم.

-کی‌روش با خیلی‌ها دعوا کرد. با امیرقلعه‌نویی و بعد با برانکو دعوا کرد. قبل‌تر هم با مانوئل ژوزه درگیری داشت. آنجا پادرمینی نمی‌کردید که رها کند؟

ایشان یک اخلاق‌های خاصی داشت که بالاتر از خود را نمی‌دید. مربی ایرانی هم خود را بالاتر از همه می‌بیند. من به او می‌گفتم با مربیان جلسه بگذار و به تفاهم برسد، اما کی‌روش می‌گفت اگر کسی می‌آید بگویند او بهترین است. او خود را بالاتر از همه می‌دید و، چون در تیم‌ملی بود، باید آن‌ها هر چه می‌گوید قبول کنند. او می‌گفت باشگاه به بازیکنی که مصدوم است بازی ندهد. همه را رصد می‌کرد. خیلی روی بازی‌ها و مسائل فوتبال تمرکز داشت. اگر مربی دیگری به تیم ملی می‌آمد، ۶۵ درصد تمرکزش روی تیم ملی و مابقی جای دیگر بود، اما کی‌روش ۱۰۰ درصد تمرکز خود را روی تیم‌ملی می‌گذاشت. او نحوه رفتار بازیکنان، کفش، لباس و وضعیت تدارکات را هم در نظر می‌گرفت. فرض کن می‌گفت موقع ناهار مدیرکل حراست با ما نباشد. اول آن‌ها بروند یا ما اول برویم. اینقدر حساس بود و اجازه نمی‌داد کسانی بخواهند از این فضا استفاده و کار دیگری کنند. یک مربی ایرانی داشتیم که او را کنار گذاشت. گفتم چرا او (مجید صالح) را کنار گذاشتی؟ گفت که به او گفتم کفش‌ها را مرتب کن، اما به او برخورد.
 
دلم برای کشورم و این سبک مدیریت و این حجم حاشیه، می‌سوزد آقای کفاشیان!

-مجید صالح را می‌گویید که از تیم ملی رفت.

بله می‌گفت مربی باید با تمام وجودش در تیم ملی باشد. حتی همکاران قدیمی و خارجی خود را هم سر تیم ملی کنار می‌گذاشت. می‌گفت هر چه می‌گویم باید اجرایی شود. ما می‌خواستیم تیم ملی امید با بزرگسالان گره بخورد. بعدا امیرحسین پیروانی سرمربی شد و به حرف او گوش کرد و با تیم جوان به مسابقات رفت شکست خورد و بالاتر نرفت. در صورتی که می‌توانست تیم قوی‌تری ببرد. نمی‌توان گفت همه نظراتش درست بود.

- علیرضا منصوریان با او خوب بود. در برهه مدیریتی شما بازی تیم ملی امید ایران و عراق پیش آمد که کامیابی‌نیا با وجود محرومیت در بازی به میدان رفت و ما سه بر صفر بازنده اعلام شدیم و به المپیک نرفتیم. گفته بودید از بدترین روز‌های عمرم بوده است.

متاسفانه روی بی دقتی سرپرستی یا سرمربی تیم بود که رفتند در عراق بازی کردند و کامیابی‌نیا را بازی دادند، اما او محروم بود. در آستانه بازی برگشت به نبی گفتم که به بازیکنان و منصوریان نگو و بگذار بازی خود را بکنند. او گفت نمی‌شود و وقتی این خبر را داد، تیم بهم ریخت. آن‌ها هم دنبال بهانه بودند که این باخت را گردن ما بیاندازند. این مساله بد بود. در استادیوم علیه ما شعار دادند. ما تیم امید را تدارک می‌کردیم و به مسابقات می‌رفتیم، اما اتفاقاتی می‌افتاد که نتیجه نمی‌گرفتیم.

- می‌گویند بعد از این شکست، کی‌روش همان نظارت اندک را هم رها کرد.

کی روش دوست نداشت یک مربی ایرانی بتواند جای او مطرح شود. آنطور که باید یک مربی ایرانی را نیاورد و به آن‌ها (ایرانی‌ها) فضا نداد.

همان موقع هم نمی‌کرد. وقتی نتیجه نمی‌گرفت، می‌گفت تقصیر من نیست و وقتی تیم امید نتیجه می‌گرفت می‌گفت من گفته بودم.

- وینگادا با توصیه کی‌روش سرمربی تیم امید شده بود؟

جا‌های مختلف بود که گفتند وینگادا بیاید. یادم است گودرزی مخالف او بود و می‌گفت او دائم الخمر است. آقای حبیب کاشانی را سرپرست تیم ملی امید گذاشتیم که بهترین امکانات را جور کند. بهترین تدارک تیم ملی امید در این رقابت‌ها صورت گرفته بود.

- کاشانی ابتدا وینگادا و سپس خاکپور را آورد. یک دوره هم کرانچار را آوردند. در همان زمان کی‌روش دعوا می‌کرد که چرا تیم او امکانات تیم امید را ندارد.

ما به کاشانی اختیار تام داده بودیم و نتیجه نگرفت.

- از شما انتقاد می‌شد که چرا تیم ملی امید را به صورت پیمانکاری به حبیب کاشانی واگذار کرده‌اید.

من کاشانی را در فوتبال قبول دارم. او آدم علاقه مندی است. او با توانمندی و نفوذی که در شورای شهر داشت توانست امکانات خوبی را جذب تیم امید می‌کرد. بهترین نفرات را جذب می‌کرد. کارهایش با مطالعه بود. به نظرم حق این تیم بود که نتیجه بگیرد.

- ماجرای برکناری آقای کرانچار چه بود؟ از وزارت ورزش می‌گفتند او دائم‌الخمر است.

ما جلسات مختلفی داشتیم که گفتند در سپاهان هزار مساله داشته است. الان بنده خدا فوت کرده، اما گفتند دائم الخمر است.

-یک نقل قول از نصرالله سجادی در شبکه پنج وجود دارد که گفتند کفاشیان شرب خمر کرانچار را تایید کرده است.

نه من اصلا ندیدم. دیگران می‌گفتند که او اینطور است و به وزارت ورزش گزارش کرده بودند. من ندیده بودم که بخورد. من با او کار نکرده بودم. کاشانی اصرار داشت او بیاید و ما هم گفتیم خوب است. بعد که او را آوردیم، از وزارت ورزش حساسیت نشان دادند.

-شرب خمر بهانه‌ای بود او را بردارند یا به طور کلی به خاطر همین مساله او را برکنار کردند؟

نه همین مساله بود. می‌گفتند او مشروب مصرف می‌کند و با او قرارداد نبستیم.

-خیلی زود از تیم ملی امید عبور می‌کنید و ظاهرا سانسور می‌کنید.

نه اینطور نیست. خیلی تلاش کردیم این تیم به المپیک برود. یکی از اهداف ما بود. همیشه تیم ملی امید ضربه تیم ملی اصلی را می‌خورد و معمولا زمانی به مسابقات می‌رفت که تیم‌های باشگاهی باید به میدان می‌رفتند.

-یک مشکل کی روش با خاکپور این بود که جهانبخش، آزمون و عزت اللهی را به تیم امید نمی‌داد. کی‌روش این بازیکنان را برای بازی دوستانه دعوت می‌کرد، اما تیم امید از داشتن آن‌ها در بازی رسمی محروم بود.

ما پادرمیانی می‌کردیم، اما تیم ملی بزرگسالان مهمتر بود. در هر صورت اجازه نمی‌داد و تیم ملی امید در سایه بود. ما هم دوست نداشتیم تیم ملی امید در سایه باشد. خیلی هم سعی کردیم، اما این تیم نتیجه نگرفت. کاشانی خیلی زحمت کشید. منصوریان را آوردیم که در عمان کنار کشید. همان موقع ما افاضلی را گذاشتیم، اما نتوانست نتیجه بگیرد و الان هم حتی از مرحله مقدماتی بالاتر نمی‌رود. در هر صورت تیم ملی امید ما چنین مشکلاتی دارد که با همه تلاشی که کردیم نتوانستیم تیم را بریم، اما کره و ژاپن به راحتی به المپیک می‌رفتند.

هیچ‌گونه تعهدی در اوین ندادم، اما اما اشاراتی که کردند که خودم باهوش بودم و فهمیدم دیگر زمان رفتن است.

-ماجرای جدایی علی کریمی از تیم ملی چه بود؟ او در آستانه سفر به جام ملت‌ها سوار هواپیما نشد.

کی‌روش کریمی را آورد، اما قطعا با روحیاتی کریمی داشت، نمی‌توانست مثل منصوریان باشد که هر چه کی‌روش می‌گوید، انجام دهد. من هم حدس می‌زدم کریمی ادامه ندهد. من خیلی استقبال کردم، اما نتوانستند با هم کار کنند.

-خود کی‌روش او را دعوت کرده بود؟

بله خودش دعوت کرده بود و به مشکل هم خورد.

-مجید صالح هم با کی‌روش به مشکل خورد.

انتظار داشتیم او بماند، اما نشد. به نظر من کی‌روش دوست نداشت یک مربی ایرانی بتواند جای او مطرح شود. مارکار همیشه کنارش بود، اما تا می‌گفتی یک مربی ایرانی بیاوریم، می‌گفت مارکار هست. آنطور که باید یک مربی ایرانی را نیاورد و به آن‌ها (ایرانی‌ها) فضا نداد.

-مشکل از ایرانی‌ها بود یا کارلوس کی‌روش؟

نمی‌توانم بگویم همه‌اش تقصیر کی‌روش بود. مربی ایرانی هم خود را بالا می‌دانست.

-اگر بخواهید درصدبندی کنید، چه می‌گویید؟

۶۰ درصد این مشکلات به خاطر اخلاق تند کی‌روش بود و ۴۰ درصد هم از مربیان ایرانی بود که زیر بار نمی‌رفتند. البته برخی هم رفتند چرا که مارکار دائم با او بود. منصوریان هم مدت‌ها با او کار کرد.

-چرا منصوریان در تیم ملی نبود؟ انتظار می‌رفت او با تیم ملی به جام جهانی برود.

نه من نمی‌وانم زیاد به آن بپردازم. مربی ایرانی برای اینکه بگوید پیش فلانی بودم و سطحم بالا رفت و شاید چیزی هم یاد نگیرد، تن به همکاری می‌دهد.

-منصوریان در بازی با کره هم کار‌هایی کرد و حتی به صورت مخفیانه تمرینات این تیم را زیر نظر گرفت، اما در جام جهانی نبود.

قطعا کی‌روش نخواست که او بماند.

-شما گفتید که در سال ۸۶ نمی‌خواستید به فدراسیون فوتبال بیایید، اما در سال ۹۰ نمی‌خواستید بروید و گفتید هیچکس بهتر از من نیستد. هر چه شما را زدند، باز هم نرفتید.

یک جایی شما وارد جریانی می‌شوید و نمی‌توانید. من هم سال ۹۰ دوست داشتم از فدراسیون فوتبال بروم و کار و زندگی خودم را انجام دهم. آن موقع آقای عباسی، وزیر ورزش که انسان خوبی هم بود و همراهی می‌کرد، به من گفت که می‌خواهم یک نفر دیگر را بیاورم. گفت می‌خواهی بمانی؟ گفتم «نه نمی‌خواهم. اگر تشخیص بدهی می‌مانم. اگر تشخیص ندهی نمی‌مانم. اصراری ندارم. می‌خواهم خدمت کنم. اگر کسی را دارید معرفی کنید». گفت بله. گفتم بگویید که از همین الان او را مشاور خودم کنم و مطرح شود و در انتخابات شرکت کند. ۲۰ روز به انتخابات مانده بود که کسی را نیاورد. حضوری به ایشان گفتم که گزینه خودتان را معرفی کنید که گفت به زودی می‌گویم. چند نفری از اعضای مجمع به من گفتند اگر تو نیایی ما می‌خواهیم نامزد شویم. گفتم فعلا می‌آیم و کار‌های ناتمام دارم که باید انجام دهم. بعدا چند روز به انتخابات مانده بود که فهمیدم عباسی انتظار دارد از انتخابات کنار بروم و او گزینه خودش را معرفی کند.

برای ۷۹ هزار دلار برای من پنج سال محرومیت وضع می‌کنند، اما وقتی پنج میلیون یورو از جیب فدراسیون فوتبال به ویلموتس می‌دهیم. کسی به این مساله توجه نمی‌کند. کدام یک سنگین‌تر است؟

-آقای قریب گزینه ایشان بودند.

بله، ما ماندیم و وزارت ورزش در آخرین لحظات دکتر قریب را معرفی کردند که انسان خوب و شایسته‌ای بود. مجمع تشکیل شد و من نتوانستم کنار بیایم، چون این کار بی‌احترامی به مجمع بود. اعضای مجمع به من گفته بودند اگر کنار می‌کشی، ما بیاییم، اما من گفتم نه هستم. در مجمع به اعضا گفتم که قریب گزینه مورد نظر وزارت ورزش است و ما هم هستیم و رای‌گیری شد و من انتخاب شدم و سر همین قضیه عباسی با ما بد شد.

-ظاهرا نمی‌خواست شما در روز مجمع در مجمع باشید. برای همین بیرون رفتید.

نه، بیرون رفتم و آمدم؛ گفتند چه شد، گفتم به دست‌شویی رفتم (می‌خندد). رسانه‌ها اتفاقات را رصد می‌کردند و خیلی خوشحال شدند. دلیل هم این بود که نمی‌خواستند رئیس فدراسیون نماینده دولت باشد و به این معنی نبود که من را قبول داشته باشند.

-همه در طول انتخابات پشت شما در آمدند. کریمی، خداداد عزیزی و همه حامی شما بودند.

چند روز که از انتخابات گذشت، باز هم من را زدند (می‌خندد).

-حق پخش تلویزیونی هم از مهم‌ترین موضوعات دوران ریاست شما بود. مدتی اجازه ندادید دوربین‌های صداوسیما به ورزشگاه بیایند. در همان یک هفته، جاسم کرار یک گل زیبا برای استقلال زد که، چون دوربینی وجود نداشت، بازی ضبط نشد. چه شد که مقاومت شکسته شد.

یکی از بحث‌های بزرگ ما مثل تیم ملی امید، حق پخش بود. همان اوایل که رئیس فدراسیون شده بودم، خیلی درباره حق پخش تلاش کردم و با «بن‌همام» (رئیس وقت AFC) ارتباط گرفتیم و به او گفتم «شما بیا غیر مستقیم بگو اگر حق پخش نباشد نمی‌توانید در آسیا باشید». آن موقع حرف فوتبال را در زمان احمدی نژاد می‌خواندند. این یک تهدیدی شد و علی آبادی با ضرغامی (رئیس وقت صداوسیما) جلسه گذاشتند. احمدی نژاد گفته بود شما یک به فوتبال بدهید چیزی بدهید و ما به بودجه شما کمک می‌کنیم. سه، چهار میلیارد برای شروع دادند و هر سال افزایش دادیم تا به ۲۰ میلیارد تومان رسید. می‌خواستیم به اصل قضیه برسیم چرا که من حساس بودم که حق پخش واقعی داده نمی‌شود. صداوسیما هزار‌ها میلیارد تومان از پخش مسابقات سود می‌برد، اما چیزی را به فوتبال نمی‌دهد و یک ظلم به فوتبال کشور است. در همان زمان بحث کردیم و جلسه گذاشتیم و گفتم نظرم این است که جلوی این جریان بایستیم. بعد از این سرافراز، رئیس وقت صداوسیما جلوی همین ۲۰ میلیارد تومان را هم گرفت و چیزی به ما ندادند و چیزی هم حالیشان نبود. ما هم گفتیم که پس جلوی ضبط مسابقات را بگیریم. دو هفته از بازی‌ها هم ضبط نشد.

ما را به شورای امنیت، وزارت کشور و صداوسیما بردند و گفتند تفاهم کنید. قرار شد یک سبد ایجاد کنند و درآمد‌ها را داخل آن بریزیم. خلاصه اینطور جلوی ما ایستادند و گفتند صداوسیما که جزوی از حاکمیت است، دچار مشکل نشود. ما را سرکار گذاشتند. ما مکاتبه هم کردیم، اما ما را سرکار گذاشتند. مسابقات شروع شد و بعد هم تهدید‌هایی بود که اگر جلوی مسابقات را بگیرد نظم ملی بهم می‌ریزد و متاسفانه دوباره نتوانستیم جلوی دوربین را بگیریم. هنوز هم صداوسیما حق فوتبال را می‌خورد. فوتبالیست‌ها هم مانند هنرپیشه‌های صداوسیما هستند و باید حق‌الزحمه ما را بپردازند.

- حرف حسابشان چیست؟

وقتی کسی زورش زیاد باشد ظلم می‌کند. یک زمانی ضرغامی فهیم است و علاقه دارد و صحبت می‌کند و حق پخش می‌دهد. زمان سعیدلو گفتیم فوتبال را به الجزیره بدهیم که گفتند غیر قانونی است. یک علت این است که وقتی بنده وزیر ورزش هستم و نماینده دولت هستم، صدا و سیما را رها نمی‌کنم. فدراسیون باید یک اقدام شجاعانه کند. ما صداوسیما را نمی‌خواهیم و بدون پخش زنده بازی‌ها را پوشش می‌دهیم. یک زمانی استادیوم آزادی مبلغی را خواسته بود که اگر نمی‌دادیم نمی‌گذاشت بازی کنیم. ما هم گفتیم مشکلی نداریم و بازی را به زمین دیگری ببریم. آن‌ها مجبور شدند قیمت را پایین بیاورند.

- تا به حال پیشنهادی بود از کشور‌های منطقه مثل الجزیره یا دبی اسپرت و سایر شبکه‌ها که پیشنهاد‌هایی هم داده باشند؟ اسلامیان، نایب رئیس سابق فدراسیون فوتبال گفته بود ارزش حق پخش ما ۱۵۰ میلیون دلار است.

برای لیگ پیشنهاد نداشتیم، اما برای تیم ملی پیشنهاد بود. همیشه مذاکرات به جایی می‌رسید که تمایل داشتند، اما می‌گفتند یک سر مذاکره باید صداوسیما باشد. صداوسیما هم قبول نمی‌کرد.

-به انتخابات ۹۵ برگردیم که شما دیگر برای صندلی ریاست نامزد نشدید. بعد از هشت سال نمی‌خواستند شما باشید. می‌گویند شما را بردند و در زندان اوین تعهد گرفتند که دیگر در انتخابات شرکت نکنید.

تعهد نگرفتند که بگویند نامزد نشو. آنقدری باهوش هستند که کتبی چیزی نگیرند. رفتار‌هایی که در چند ماه آخر ریاست فدراسیون صورت گرفتند و وسایل ما را گرفتند و پرونده درست کردند، باعث شد نباشم. دلیلی ندارد وقتی چنین برخوردی می‌شود حضور داشته باشم. دو بار تیم به جام جهانی رفته و تاسیسات ساختیم، اما هیچ وقت نگفتند. این آکادمی فوتبال خرابه بود و تبدیل به شهر آبادی شد. وزیر ورزش هم مخالف من بود. می‌خواستم لجبازی کنم و در انتخابات شرکت کنم، اما به جایی رسیدم و دیدم که من را به استادیوم راه نمی‌دهند و درب استادیوم را به روی تیم خارجی می‌بندند. وقتی این برخورد می‌شود، ماندن من به نفع فوتبال نیست. اعضای مجمع باید بدانند که اگر رئیس فدراسیون حمایت نشود، فوتبال به بن بست می‌خورد. من این بن‌بست را دیدم. هیچ‌گونه تعهدی در زندان اوین ندادم، اما اشاراتی که کردند که خودم باهوش بودم و فهمیدم دیگر زمان رفتن است.

- اگر یک مقدار دیگر می‌ماندید گودرزی رفتنی بود.

اصلا دولت گودرزی را به خاطر برخورد با فوتبال کنار گذاشت. گودرزی مخالف سرسخت تاج بود. در مجلس و در وزارت اطلاعات گفته بود که او را عوض کنند، اما گفتم او را عوض نمی‌کنم و تاج باید کارش را ادامه دهد. بعد از من تاج را حمایت کردند، چون از بالا گفته بودند. وقتی وزیر این برخورد را می‌کند، دیگر نمی‌مانم. همیشه از من خواهش شد که سمتی را قبول کنم. زمان ریاستم در فدراسیون دوومیدانی درگاهی رئیس وقت تربیت بدنی گفت بعد از شش سال می‌خواهم یک نفر دیگر را جای شما بگذارم. نفر جدید ۹ ماه ماند و خودش زنگ زد گفت اشتباه کردیم و برگرد. غفوری فرد رئیس تربیت بدنی بود گفت یکی را جای شما می‌گذاریم. رحیمی، معاون اول احمدی نژاد را رئیس فدراسیون دوومیدانی گذاشتند، اما خیلی زود به خودم گفت که به فدراسیون برگردم.

تاج از من حمایت نکرد. زورش هم نرسید. من هم سکوت کردم. آن موقع به تاج گفتم «از من دفاع نکردی و ببین چند برابر سرت می‌آید». بعد هم آمد و برای او نوشتم.

- شما از تاج حمایت کردید و نایب رئیس اول او شدید.

تاج نایب رئیس من بود. بعضی نامزد‌ها گلایه کردند چرا ما را به مجمع پیشنهاد نکردی، اما وزنه‌ها روی تاج می‌چرخید و او را قبول داشتند.

- شما با علی‌آبادی، عباسی، سعیدلو و گودرزی کار کردید. این افراد را چطور ارزیابی می‌کنید؟

سجادی و صالحی امیری هم سرپرست بودند. علی آبادی که خیلی به فوتبال علاقه‌مند بود و پیگیری می‌کرد و کمک‌هایش هم اینطور بود که کسی را بردار و بگذار. سعیدلو از دوستان قدیمی من بود. من در بانک مرکزی و او در نمایشگاه بین المللی بود. او صادقانه رفتار می‌کرد و من هم علاقه داشتم. همیشه هم مشورت می‌گرفتم. عباسی هم بسیار انسان شریف و خوبی بود. ورزشی نبود و آمد وزارت ورزش و اولین وزیر هم بود و سعی کرد مقررات را تطبیق دهد، اما برخی می‌خواستند او را تحریک کنند. در آخرین لحظات وزارت خود هم با دستور احمدی نژاد که به فوتبال علاقه زیادی داشت، به همراه رئیس سازمان برنامه و بودجه به کره جنوبی آمد. احمدی نژاد دستور داده بود هر کاری برای صعود لازم است، انجام دهند. بعد هم گودرزی بود که مصیبت ورزش بود که کینه ذاتی با فوتبال داشت نه با من. از فوتبال خوشش نمی‌آمد. هر روز می‌گفت فلان کن. می‌گفت به فلان فدراسیون می‌گویم آبدارچی را هم عوض می‌کند، اما تو نمی‌کنی. گفتم نه من عوض نمی‌کنم. بدترین زمان وزارت ورزش زمان آقای گودرزی بود.

-این انتقاد به شما وارد بود که چرا به نفع سعیدلو از نایب رئیسی AFC کنار رفتید. آیا این کار به خاطر رفاقت بود یا، چون رئیستان بود قبول کردید؟

نظر بن‌همام این بود که من نایب‌رئیس شوم. من هم دوست داشتم ورزش مملکت پیش برود. من به فوتبال فکر می‌کنم. به خودم فکر نمی‌کنم. از آن سمت شیخ احمد اردنی که دنبال ریاست AFC بود و اهل لابی کردن است، در جلد سعیدلو رفتند که تو را حمایت می‌کنیم و بیا نایب رئیس AFC می‌شوی. از آن سمت بن همام گفت تو بیا. سعیدلو هم توقع داشت من به نفع او کنار بروم. البته خودش مستقیم نگفت و رئیس دفترش گفته بود که من کنار بروم که او بیاید. گفتم دو نفرمان هم نامزد شویم، اما او گفت که اگر سعیدلو رای نیاورد و من (کفاشیان) رای بیاورم، برای رئیس سازمان بد می‌شود. من در هیات رئیسه مطرح کردم. گفتم آمدن سعیدلو در هیات رئیسه AFC وجهه خوبی دارد. خودم دوست داشتم که اعتبار بیشتری کسب کنم، اما این ریسک بود که او رای نیاورد. همان ریسک برای من هم بود. البته شانس من بیشتر بود. گفتم من که در فدراسیون هستم و به آسیا هم می‌روم، اما سعیدلو در دولت است و اگر عضو هیات رئیسه AFC شود، خوب می‌شود. احمدی‌نژاد هم او را قبول دارد. این استدلال را کردیم و گفتند خوب است. با این استدلال خودم را کنار کشیدم.

با تصمیم من برای کناره‌گیری، بن همام از دستم ناراحت شد. به بن همام گفتم «اگر می‌آمدم و انتخاب می‌شدم، سعیدلو از فوتبال سرخورده می‌شد و جلوی ما قرار می‌گرفت. گفتم او (سعیدلو) بیاید و انتخاب شود یک عضو به اعضای ما اضافه می‌شود و این برای ما خوب است. همه توجه ما این بود که توجهات مسئولان به فوتبال بیشتر شود. همیشه منافع رشته ورزشی را می‌بینم تا منافع خودم را. بن همام می‌گفت تصمیمت اشتباه بود و نه خودت توانستی به هیات رئیسه بیایی نه سعیدلو.

- آن زمان از شما خیلی انتقاد شد چرا که یک کرسی بین‌المللی را سوزاندید.

حق داشتند. کرسی هم سوخت، اما من منافع فوتبال را می‌دیدم.

- قانون مقابله با منشوری‌ها درست بود؟

یک نوعی می‌خواستند خودشان را نشان دهد و گاهی کار اضافه می‌کردند. بعدا کمیته اخلاق با استدلال و قوانین بهتری آمد.

- بعضی مربیان که به «ف. ک» مشهور شدند، به علت منشوری شدن نمی‌توانستند در لیگ برتر قضاوت کنند، اما در لیگ یک مجاز بودند. اگر کسی فاسد بود، چرا در لیگ یک می‌توانست مربیگری کند.

گاهی چنین تصمیمات ناپخته‌ای می‌گرفتند. وقتی من به فدراسیون فوتبال آمدم، سازمان لیگ ما یک اتاق بود که آقای کاظمی آنجا را اداره می‌کرد. بعدا یک سازمان تشکیل دادیم و ساختمانی خریدیم و باشگاه‌ها را دخیل کردیم. هیات رئیسه درست کردیم. افرادی بودند که گاهی تصمیمات نادرست می‌گرفتند.

از دست مصطفوی عصبانی شدم، چون پول فدراسیون به جانم بند بود و او را محروم کردم. بعد از او عذرخواهی کردم.

- شما مگر رئیس را انتخاب نکردید؟

من رئیس مجمع بودم، اما خودشان مدیرعامل داشتند. وقتی یک نفر را رئیس کمیته داوران می‌گذارم، کاری ندارم که چه کسی برای کدام بازی می‌گذارند. یا در کار کمیته انضباطی دخالت نمی‌کنم و نمی‌گویم که به فلانی رای بده.

-در سال ۹۷ به مدت پنج سال از حضور در فوتبال محروم شدید. ماجرا به گم شدن حق پخش ۷۹ هزاری دلاری بازی تیم ملی بر می‌گشت که شما گفتید این پول پرداخت نشد و اگر شکایت می‌کردید، بیش از این مبلغ را باید هزینه می‌کردید، اما پنج سال محروم شدید و بعدا این محرومیت لغو شد. در این جریان مهدی تاج حمایتی از شما انجام نداد.

این سوال را اینطور بپرسید که کمیته بازاریابی قراردادی بسته و پول پرداخت نشده است و ۷۹ هزار دلار ما را پرداخت نکرده‌اند. برای من پنج سال محرومیت وضع می‌کنند و پولی هم از جیبمان نرفته، اما ما پنج میلیون یورو از جیب فدراسیون فوتبال به ویلموتس می‌دهیم. کسی به این مساله توجه نمی‌کند. کدام یک سنگین‌تر است؟ این سوال را بپرسید.

من رئیس فدراسیون بودم و خیلی قرارداد‌ها را امضا کردم. در آستانه جام جهانی حق پخش بعضی از بازی‌ها را می‌فروختیم و سیگنال را به شرکت‌ها می‌دادیم. من فقط امضا کننده بودم. فدراسیون هیچ پولی از جیب خود نداده بود. تلویزیون هم ادعایی نداشت. بنده را محروم کردند و گفتند شما در فوتبال نباش. بعد هم تاج فردی را برای کمیته اخلاق انتخاب کرد که تصمیم سیاسی گرفت و من را محروم کرد. به من ربطی نداشت. جریان پشت خط بود که نگذارید او (کفاشیان) بیاید.
 
دلم برای کشورم و این سبک مدیریت و این حجم حاشیه، می‌سوزد آقای کفاشیان!

- به وضوح تاج از شما حمایت نکرد.

نه حمایت نکرد. زورش هم نرسید. من هم سکوت کردم. آن موقع به تاج گفتم «از من دفاع نکردی و ببین چند برابر سرت می‌آید». بعد هم آمد و برای او نوشتم. ۷۹ هزار دلار از درآمد کمیته بازاریابی رفته، اما کسی نگفت ۱۰۰ مورد مانند این را گرفتیم. کمیته اخلاق من را برای بررسی پرونده نخواست. دو عضو کمیته اخلاق که یکی از آن‌ها اکنون رئیس این کمیته است، مخالف این حکم بودند. چرا به پرونده ویلموتس ورود نمی‌کنند؟ بعد هم استیناف رفتیم و پرونده را بررسی کردند و حکم محرومیت من و ترابیان ملغی شد. حتی دیوان محاسبات هم چیزی نگفت. یک برخورد سیاسی با من شد و من هم زده شدم. گفتم طلا هم باشد نمی‌آیم. هیچ کس اقدامات من را در فدراسیون ندید. یک آکادمی را که در حد صفر بود، در بهترین شرایط و با بهترین تجهیزات که در کشور مانندش هم نبود، تحویل دادیم. البته گروهی کار کردیم و ساختیم. این همه تیم‌های فوتبال، فوتسال و فوتسال ساحلی در بخش خانم‌ها و آقایان در آسیا و جهان درخشیدند. دستاورد‌ها ما کجاست؟ این چیز‌ها مهم نیست. ما که برای رضای خدا کار کردیم. همین که بالایی (خدا) ببیند برایم کافی است.

-اینطور نیست بگوییم شما کاری نکردید. شما در روند فوتبال تاثیر گذار بودید.

من از خودم تعریف نمی‌کنم. آمدنم به فوتبال اتفاقی و ناخواسته بود.

-کسی نمی‌تواند اقدامات شما را نادیده بگیرد. شما، آقای دادکان، صفایی فراهانی و بقیه روسا کار‌هایی کردند. وقتی شما از فدراسیون رفتید، اسمتان را از روی تابلوی مرکز پِک پایین آوردند و نام تاج را گذاشتند.

الهی شکر نتوانستند آن را بفروشند (می‌خندد).

-یکی از کار‌های خوب شما انتخاب داور ایرانی برای داربی از سال ۸۷ بود. چه شد این تصمیم را گرفتید؟

ما خیلی بحث داشتیم و در حضور علی آبادی جلسه‌ای برگزار کردیم. در گذشته داور خارجی می‌آوردیم و همه ترس داشتند که با داور ایرانی داربی بهم بریزد و شلوغ شود و فحاشی کنند. در جلسه‌ای که بنده و اعضای هیات رئیسه و عسکری رئیس کمیته داوران بودند بحث کردیم و ۵۰-۵۰ بودیم. من خیلی اصرار داشتم داور ایرانی باشد و می‌گفتم دلیل ندارد پول بدهیم و داوری خارجی بیاوریم. داوران خودمان بهتر بودند. قرار شد یک نفر ریسک کار را بپذیرد و گفتم خودم می‌پذیرم و آنجا انتخاب داور ایرانی تصویب شد. از آن زمان داور داربی ایرانی است.

-تبلیغات محیطی دوره شما شکل گرفت و بعدا شکایتی میان شما و شرکت ایران نوین به وجود آمد. ماجرای این تبلیغات محیطی چه بود؟

تبلیغات محیطی مال سازمان لیگ بود. آن‌ها کمیته بازاریابی داشتند و با شرکت آقای شیرازی کار می‌کردند. در یک مقطعی که قرارداد تمام شد، قرار شد یک مناقصه بگذاریم که اتفاق جالب رخ داد. ارزش قرارداد تبلیغات محیطی قبل از مناقصه ۲۰ میلیارد تومان بود، اما بعد از مناقصه شرکت آقای شیرازی و شرکت ایران نوین مبلغ ۶۰ میلیارد تومان را پیشنهاد کردند که برای خودمان هم جالب بود تا آن روز این همه سود می‌کردند که ۴۰ میلیارد روی مبلغ خود گذاشتند. ایران نوین با ۲۰۰ میلیون تومان بیشتر برنده شد. ما (فدراسیون فوتبال) هم ۲۰ درصد سهم داشتیمو خوشحال شدیم. بعدا بحث‌هایی به وجود آمد که ایران نوین از مبلغ قرارداد مقداری را کاهش داد. مثلا قرار بود سه ردیف تبلیغ کنند، اما دو ردیف می‌شد یا در برخی جا‌ها اجازه تصویر برداری با هلی شات را نمی‌دادند. این شرکت هم گفت به ما خسارت خورده است. این بحث‌ها پیش آمد، اما باز هم دو و نیم برابر گذشته درآمدزایی کردیم. در کل یکی از درآمد‌های خوبی بود که ایجاد شد.

-فساد در فوتبال را تایید می‌کنید؟

خیلی‌ها این مساله را می‌پرسند. باید فساد را تعریف کنیم. اگر بگویند فلان جا شرط بندی می‌شود که یک تیم برنده و یک بازنده شو، آن وقت می‌توان گفت فساد است. اگر بگویند دلال‌ها از خانواده‌ای پول می‌گیرند که پسرشان آن تیم بازی کند و دیده شود، باز هم درست است.

-مثلا تعیین نتیجه بازی‌ها را می‌گویم. اینکه کسی به داوری پول بدهد تا بازی را برایش در بیاورد.

من با کی‌روش بالا رفتم و تاج با ویلموتس پایین آمد.

همین الان هم گاهی از من سوال می‌پرسند، اما در لیگ برتر این اتفاق رخ نمی‌دهد و، اما در لیگ‌های پایین ممکن است رخ دهد.

-ماجرای کارت به کارت به حساب سعید قهرمانی در بازی پرسپولیس و سپاهان بود.

به هیچ عنوان تایید نمی‌کنم و به هیچ عنوان ندیدم. این فساد را تایید نمی‌کنم. اگر کسی ناخالصی داشت زود بیرون می‌زد. من ندیدم و مثل همه جا که قوه قضاییه دارد، ما هم رکن قضایی داریم و اگر چیزی بود گزارش می‌شد. بار‌ها گفتم اگر کسی گزارش کند برخورد می‌کنیم.

-موردی بود که به آن ورود کرده باشیم؟

ممکن است باشد، اما من ورود نمی‌کردم.

-حاشیه‌هایی مربوط به حضور برادر خانم شما وجود داشت که او را با خود به همه جا می‌بردید. این مساله به ضرر شما تمام نشد؟ می‌گفتند حضور برادر خانم شما صورت قانونی ندارد.

آقای طباطباییان برادر خانم من بود و نقش مشاور مالی من را داشت. در فدراسیون فوتبال دو امضا مجاز است. یکی رئیس فدراسیون و یکی خزانه دار است. اگر به خاطر مشغله‌هایم به مسائل مالی نمی‌رسیدم، از ایشان درخواست می‌کردم بررسی کند و نظرش را بگوید، چون خودم وقت نمی‌کردم. می‌گفت درست است و امضا کن. حضور برادر خانم من در این حد بود. تصمیم گیر نبود و امضای مجاز نداشت. امانت‌دار من بود. اگر پولی دستم بود به او می‌دادم نگه دارد. او امانت دار بود. بقیه را هم امتحان کرده بودم که می‌دیدم مشکلاتی وجود دارد. طباطباییان کامل و دقیق بود. بیشتر از مسائل مالی که با او در فدراسیون فوتبال داشتم، در دو و میدانی پول ایجاد کرد و او تا ریال آخر را حفظ کرد. او آدم خدا ترس و مذهبی بود و خیلی دقیق بود.

یک خاطره جالب هم هست. او خیلی از مسابقات را به عنوان امور مالی می‌رفت. خیلی جا‌ها با کی‌روش هم به مشکل می‌خورد و اگر کی‌روش چیزی می‌گفت، طباطباییان می‌گفت من اجازه ندارم. تیم ملی به کره جنوبی رفته بود و بازی را هم برده بودیم و به جام جهانی رفته بودیم که همه خوشحال بودند. کی‌روش و همکاران خارجی او بعد از برد یک جشنی برای خودشان گرفته بودند و موقع حساب و کتاب طباطباییان گفته بود من اسناد مربوط به جشن را نمی‌پردازم. بین او و کی‌روش دعوا شده بود. کی‌روش هم عصبی بود. او تا این حد دقیق بود و چیز‌هایی که می‌گفتیم را امضا می‌کرد. او از نقاط قوت من بود.

اقرار می‌کنم اطلاعات فوتبالی احمدی‌نژاد بیشتر از من بود و به فوتبال اهمیت می‌داد و بودجه خوبی را هم در شروع کار به ما داد.

-انتقال تیم‌ها به شهرستان‌ها در دوره شما بود. از این مساله حمایت کردید. آیا می‌دانستید باعث نابودی می‌شود؟

یک جا‌هایی بود که توانایی اداره تیم‌ها را نداشتند و یک شهر‌هایی هم تشنه تیم بودند. ما هم می‌گفتیم این کار به نفع فوتبال نیست. می‌گفتیم فوتبال باید از خود آن شهر بجوشد و بیرون بیاید. فرض کنید یک استاندار دنبال تیمداری است، اما وقتی استاندار عوض شود، استاندار جدید می‌گوید من هزینه نمی‌کنم. همدان تیم پاس را گرفت و نابود کرد. یک جا‌هایی هم تیم حمایت نمی‌شد. اداره تیم نیاز به سرمایه گذاری دارد. ما این تیم‌ها را به شهر‌های مختلف دادیم و کار درستی هم نبود، اما ناچار بودیم

-ماجرای محرومیت مصطفوی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال چه بود؟ او را مادام العمر محروم کردید. بعدا خودتان هم از او عذرخواهی کردید و محرومیتش هم ملغی شد.

البته بعد از من لغو شد. ما نگفتیم مادام العمر، اما گفتیم فعلا محروم است. بحث این بود که ایشان از بابت مدتی که در فدراسیون دبیرکل و رئیس فدراسیون بود ادعا کرده بود که ۲۰۰ میلیون تومان طلبکار بود. من هم گفتم دلیلی ندارد و چرا باید این پول را به او بدهیم. مطفوی در دادگاه شکایت کرد و پای ما را به دادگاه کشید. ما را محکوم کرد و پول را از حساب ما برداشتند. من هم حساس بودم و حرص خوردم. در تجدیدنظر هم به نفع او رای دادند. ما با هم درگیر شده بودیم و گفتم چرا او در رکن قضایی خارج از فدراسیون شکایت کرده و تصمیم به محرومیت او گرفتیم.

-از این کار عصبی شده بودید؟

خیلی عصبانی بودم. بعدا عذرخواهی هم کردم. تاج او را برای جام ملت‌های آسیا به امارات آورده بود که او را دیدم و عذرخواهی کردم. گفتم ما عصبانی شدیم، چون پول به جانمان وصل بود (می‌خندد). او هم هر از گاهی علیه ما بد می‌گوید.

- می‌گویند شما برای زنان کاری نکردید. مثلا حذف تیم ملی زنان از مسابقات به علت داشتن حجاب بود یا اینکه یک جایی گفته بودید اگر بودجه‌مان کم بیاید، از حق زنان می‌زنیم.

این را الان می‌گویم که بنویسید در تاریخ ثبت شود. من به زنان خیلی خدمت کردم. اولا بحث حجاب بود. زمان ما با حجاب بودند و فیفا می‌گفت به هر عنوانی با حجاب مخالف است. یک جلسه پیش بلاتر رئیس وقت فیفا رفتیم. گفتیم آقای بلاتر زنان ما حق دارند بازی کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند و شما اجازه نمی‌دهید آن‌ها بازی کنند. گفت قوانین فیفا و انگلیس است. زن بلاتر هم ایرانی و از اقلیت‌های مذهبی هم بود. به او گفتم «خیلی ممنون شما هم با یک برخی از دیدگاه‌های مذهبی که معتقدند زنان نباید از خانه بیرون بیایند هم نظر هستید. به او برخورد و گفت من اینطور نیستم. گفتم اینطور هستی و گفتی زنان مسلمان در خانه باشند و اگر با حجاب باشند بیرون نیایند. گفت «نه من این را مطرح می‌کنم» و این را مطرح کرد و چند بار پیگیری کردم و خانم‌ها در میادین بین‌الملی بازی کردند. سر المپیک نوجوانان بود که گفتند زنان نباید کلاه بگذارند و باید گردن‌شان دیده شود، چون ممکن است خفه شوند. بچه‌های ما هم نمی‌توانستند. در نهایت حجاب مصوب شد و این یک خدمت بود.

یک خدمت هم این بود که بازی‌های آسیایی فوتسال زنان را تشکیل دادیم. تیم ملی ایران با خانم مظفر که از بهترین‌های فوتسال زنان است، راهی مالزی شدند و با افتخار بازی کردند و توانستند ژاپن، تایلند و مالزی را شکست دهند و با افتخار به قهرمانی آسیا دست یابند. این برای ما افتخار بود. زنان ما با حجاب بازی کردند و همه دوربین‌ها دیدند که با حجاب هم می‌توان موفق شد. باور کنید این قهرمانی از صعود به جام جهانی هم برایم شیرین‌تر بود. چقدر باید جامعه اسلامی تلاش کند که زنان ایرانی در صحنه بین المللی دیده شوند؟

فوتبال ما برای خانم‌ها یک مشکلی داشت. فوتبال خانم‌ها در آسیا به دو دسته تقسیم می‌شود. یک دسته ژاپن، کره‌شمالی و جنوبی و استرالیا هستند که در سطح بالایی قرار دارند و یک دسته هم کشور‌های عربی هستند که خیلی ضعیف هستند. فوتبال ما بین این دو گروه قرار دارد و تکلیف‌مان مشخص نیست. ما رقیبی نداشتیم. کسی با ما بازی نمی‌کرد. برای همین پیشرفت شان کند بود.

-قبول داشتید سقف قرارداد ۳۵۰ میلیونی اشتباه بود؟

زمان ما اشتباه بود. بعد هم به این مساله پی بردند.

من شنیدم که سلطانی فر قرمز بود. احساس می‌کردم سعیدلو هم گرایش رنگی دارد. عباسی درگیر این مسائل نبود. علی‌آبادی هم به طور کلی به فوتبال علاقه داشت. گودرزی هم ضد فوتبال بود.

-شما هم حمایت کردید.

من موظف بودم از تصمیمات سازمان لیگ حمایت کنم. گفتند می‌خواهیم جلوی افزایش قیمت‌ها را بگیریم، اما وقتی قانون اجرا شد کسی رعایت نکرد و همه زیرمیزی می‌دادند و همه به فکر خود و قهرمانی بودند. یک تصمیم اشتباه بود که لغو شد.

-شما با علی آبادی، سعیدلو، گودرزی و عباسی کار کردید. این وزرا گرایش رنگی هم داشتند؟

من شنیدم که سلطانی‌فر قرمز بود. احساس می‌کردم سعیدلو هم گرایش رنگی دارد. عباسی درگیر این مسائل نبود. علی‌آبادی هم به طور کلی به فوتبال علاقه داشت. گودرزی هم ضد فوتبال بود.

-برای همین باجناقش را هم مدیرعامل پرسپولیس کرد؟

طاهری باجناقش بود؟ ایشان به طاهری بدهی داشت و برای همین پرسپولیس را به او داد.

-دوره شما می‌گفتند باند اصفهانی‌ها فوتبال را اداره می‌کند. اسلامیان، تاج، ساکت و خود شما اصفهانی بودید. چرا با اصفهانی‌ها کار می‌کردید؟

بحث باند نبود. تاج همیشه در کار بسیار سالم بود. به نظرم در سازمان لیگ و نایب رئیسی خوب بود. اسلامیان هم یک چهره ملی داشت. انتخاب او از تصمیمات خوب و به موقع ما بود. او در دولت نفوذ داشت و در سازمان بازنشستگی کل کشور بود و آن موقع گودرزی می‌خواست به زور یک نفر را به عنوان نایب رئیس اول به ما تحمیل کند که من اسلامیان را انتخاب کردم و گودرزی عقب نشست. گودرزی سر همین تصمیم از دستم خیلی حرص خورد. اسلامیان فرا ملی است و اصلش هم مال لرستان است و خیلی آم فهیم و علاقه مندی است و از او بهره بردم و حضورش در فوتبال مفید است. باند اصفهانی وجود نداشت. خودم نایینی هستم و با اصفهانی‌ها نسبت زیادی ندارم.

-شما با با احمدی‌نژاد هم دیدار‌هایی داشتید.

یک بار حمید سجادی معاون وزیر ورزش به من گفت که نزد احمدی‌نژاد برویم و به او گزارشی بدهیم. اقرار می‌کنم اطلاعات احمدی‌نژاد بیشتر از من بود.

-گرایش رنگی احمدی‌نژاد چه بود؟

فکر می‌کنم طرفدار استقلال بود. این را هم شنیده بودم. رفتیم گزارشی هم دادیم که گفت «چرا زنان را به ورزشگاه راه نمی‌دهی؟» گفتم «آقای دکتر از من می‌پرسی؟ بفرما مجوز بگیر، من فردا به استادیوم راه می‌دهم». اطلاعات فوتبالی او خوب بود و بودجه خوبی در همان اوایل کار به ما داد و آکادمی را ساختیم.

-کاری هست که به عقب برگردید و انجام ندهید و از انجام آن پشیمان باشید؟

من بالاخره با نیت خدمت آمدم و اگر به عقب برگردم و شرایط ریاست برای فوتبال پیش بیاید، به هیچ وجه انجام نمی‌دهم.

-نه منظورمان این است که کاری بود در فوتبال انجام ندهید؟

هر زمانی هم تصمیمی اشتباه بود در آن زمان آن شرایط ایجاب می‌کرد.

-از انتخاب سرمربی یا مدیری پشیمان نیستید؟

نه چیز خاصی به نظرم ندارم و لی اگر به گذشته برگردیم و انتخابات سال ۹۰ باشد، از ریاست کنار می‌رفتم. نهایتش چند تا فحش می‌خوردم.


شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از مشرق، تاریخ انتشار:۲۲ شهریور ۱۴۰۱، کدخبر ۱۴۱۷۵۰۵، www.mashreghnews.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین