شعار سال: رهبر انقلاب اسلامی در بیانات خود در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام (در بیستم مهرماه سال جاری) بر دوگانه نبودن حقیقت و مصلحت تأکید کردند. مفهومی دیگر که توسط ایشان مورد بیان قرار گرفت، مفهوم اثربخشی بود؛ مفهومی که مستلزم روزآمد بودن (بروزرسانی در بیان ایشان در دیدار مذکور) و متضمن کارآمدی است.
ذیلاً میکوشم علاوه بر نسبت حقیقت و مصلحت در بیان رهبر انقلاب، آن را با عناصر معنایی بیان شده دیگر در بیانات مذکور- یعنی روزآمدی، کل بینی در عین لزوم توجه به جزییات و اثربخشی- ارتباط دهم تا هم حقیقت مفهوم مصلحت و نسبت آن با حقیقت و شریعت روشن شود و هم فاصله گذاریهای تلقی رهبر حکیم انقلاب با تلقیهای سکولار.
لازم به یادآوری است که رهبر انقلاب فرمودند مسئله مصلحت جزو مسائل درجه یک انقلاب اسلامی بوده و اشاره کردند که این مفهوم در نزد امام راحل به قدری مهم است که غفلت از آن حتی بعضاً موجب شکست اسلام میشود (نقل مضمون).
رهبر انقلاب، در مقابل هم دانستن ِ «مصلحت» و «حقیقت و حکم شریعت» را غلط معرفی کردند و تصریح کردند که لازمه تشخیص صحیح (عمدتاً در مقام معرفت یا کشف حقیقت) شناخت موضوع (شناخت مسأله) و شناخت مصلحت (عمدتاً راه حل) است (معادلهای داخل پرانتز در این پاراگراف از نویسنده است).
رهبر حکیم انقلاب همچنین اعتبار قوانین مورد بررسی در مجمع را تا زمانی دانستند که مصلحتْ جاری است و خاطرنشان کردند: «در موضوع سیاستهای کلی نیز نباید نگاه افراطی یا تفریطی داشت، زیرا هم گنجاندن مسائل آرمانی و هر چیز مفید برای کشور بهعنوان سیاست کلی نادرست است هم جزیینگری و تعیین بعضی کمیّتها و وارد شدن در جزئیات اجرایی و تقنینی».
همچنین ایشان تعریف صحیح از سیاستهای کلی را «چارچوبی روزآمد و جهتدهنده به قوانین و امور اجرایی به منظور دستیابی به اهداف» خواندند و تصریح کردند: «بعضی از سیاستها، ماندگار، اما برخی دیگر مختص یک دوره خاص و نیازمند بهروزرسانی هستند.»
چنانکه میبینیم به نحو تلویحی، ایشان در کنار آرمان گرایی از لزوم واقع بینی سخن گفته اند؛ رویکردی که به تعبیر امام راحل و مرحوم شاه آبادی (ره) قوه عاقله (متولی کلیات) و قوه واهمه (متولی جزئیات) را در هماهنگی و توازن قرار میدهد. اما رهبر انقلاب در بیانات مذکور به نحو تلویحی و البته تضمنی (دلالت تضمن) در کنار کل گرایی و لزوم پایبندی به ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی، صراحتاً از لزوم بروزرسانی نیز سخن گفته اند؛ امری که دلالت بر ضرورت جامعه پذیری و توانایی حقیقت و شریعت برای حل مسائل زمان و امروز مردم و کشور دارد.
نکته بنیادین که باید در اینجا به آن التفات داشت این است که در یک سطح تحلیل، مصلحت در نگاه رهبر انقلاب نه در برابر حقیقت، که میان حقیقت و واقعیت یا ارزشها (بایدها) و و اقعیت (هست ها) است. در نگاه یا سطح تحلیل عمیق تر، حتی خودِ واقعیت نیز در اندیشه ایشان دارای استعداد تعالی و نیل به آرمان در ذات خود است و از این رو، واقعیت را نمیتوان به «بالفعل» تنزل داد و میباید وجه بالقوه آن را هم در نظر گرفت. بر این اساس، نمیتوان و نباید تسلیم واقعیت بود و باید آنها را تغییر داد، اما در عین حال، باید مقدورات، محذورات و نیازهای روز (مانند خواست مردم) را در نظر گرفت تا در دام کل گرایی خام نیفتاد. همچنانکه تسلیمِ واقعیت شدن، انسان را در دام جزگرایی و منفعت گرایی غیرانسانی و غیرالهی و کوته بینانه میاندازد.
رهبر انقلاب در بیانات خویش در جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام به نحو اجمالی، و در بیانات متعدد و قبل از این، به صراحت و تفصیلْ فاصله انقلاب اسلامی و حکمرانی انقلابی با آن دو سویه آسیب زا (کل گرایی مطلق و جزگرایی صِرف) را متذکر شده اند.
شایان ذکر است که در نگاه ایشان مصلحت ضامن بقا در عین تعالی و پیشرفت ارزشهای اسلامی است و چنانکه در نقل ایشان از امام راحل دیدیم، بدون در نظرگرفتن مصلحت، حقیقت نیز آسیب میبیند. به بیان دیگر، مصلحت و حقیقت در نگاه ایشان- دست کم و با تسامح- مانند دو روی سکه هستند که بدون هر کدام از آنها، سکه از اعتبار و ارزش میافتد؛ نه ارزشمند است و نه خریدار دارد.
در مقابل این رویکرد عمیق، برخی با ساده انگاری تصور میکنند که مصلحت گرایی در برابر حقیقت گرایی است. خطای شناختی این گروه، اینهمانی قائل شدن منافع با مصالح است. ضمن آن که برخی منافع، عین حقیقت و مصلحت دین هستند. همچنان که رهبر انقلاب حتی هویت را جزو منافع ملی معرفی میکنند و به این ترتیب، نظریههای خام و ظاهرگرای سکولار را به چالش میگیرند.
باید گفت رابطه حقیقت و مصلحت حتی از دو روی یک سکه نیز عمیقتر است. چراکه رابطه دو روی سکه، رابطهای فیزیکی است. در حالی که مصلحت و حقیقت در نگاه رهبر انقلاب، امتزاج شیمایی دارند و بر این اساس است که تفکیک و انتزاع آنها حتی در عالم ذهن و تلاش کسانی مانند نگارنده هم سخت است.
از جنبه هایی، دوتاییِ مصلحت و حقیقت، شبیه دوتاییِ آرمان و واقعیت است، اما دامنه آن وسیعتر از دوتایی یا دوگانِ اخیر است؛ به گونهای ک این آرمان و واقعیت است که ذیل حقیقت و مصلحت قرار میگیرد و نه برعکس.
در دوتاییِ آرمان و واقعیت نیز توجه به روزآمدی و کارآمدی (اثربخشی در بیان اخیر رهبر انقلاب) در عین توجه به حقایق و ارزشها بس مهم است.
اثربخشی نیز عنصر مهم دیگر است که ذیل واقع بینی قرار میگیرد. نام دیگر اثر، نتیجه است. در امر به معروف به عنوان یک حقیقت و فریضه دینی میبینیم که علم به نتیجه نداشتن امر به معروف، تکلیف آن را ساقط میکند (تکلیف گرایی نتیجه بینانه). این به آن معناست که تکلیف و نتیجه نیز رابطهای امتزاجی و لاینفک ذیل حقیقت و مصلحت دارند. باید گفت مصلحت و حقیقت آن چتری است که آرمان و واقعیت و تکلیف و نتیجه را نیز پوشس میدهد.
در این لحظه، مناسب است که یک نگاه سکولار را یادآوری و نقد کرد. کسانی مانند مهدی حائری یزدی میگویند که عنصر مصلحت در جمهوری اسلامی به معنای پذیرش سکولاریسم –در اثر رهاکردن حقایق و بایدها و اصول ثابت- است. در حالی که عنصر مصلحت آن مفهوم و حامل و البته عاملی است که حقایق دین را اثربخش و ماندگار و در عین متعالی و پویا میسازد و از تحجر و تجدد (تجدیدنظرطلبی) دور میکند.
بدون عنصر مصلحت -حتی در صورت نبود حکومت دینی- دین، اثربخشی و پاسخگویی به نیازهای روز را از دست میدهد. واقعیت محرز تاریخی آن است که منطق اجتهاد دینی حتی قبل از انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر پیوند مصلحت و حقیقت بوده است (پیوند شیمیایی) که البته این در انقلاب اسلامی به تکامل و تعالی رسیده و مانع از گرفتاری نظام و اسلام در بن بستها و چالشهای پیچیده جهان امروز شده است.
واقعیت آن است که برخی با دشمنی با مفهوم مصلحت و تقابل نمایی آن با حقیقت میخواهند حکومت دینی را منتفی کنند یا میخواهند نظام را در تنگنا و بن بست قرار دهند.