پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۴۱۴۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۷
سر دادن «شعار» یکی از ارکان هر اعتراضی محسوب شده که تا حدودی نشان‌گر پایگاه اجتماعی و موضع معترضان، دلیل اعتراض آنان و نوع مطالبات شان است.یکی از مواردی که در اعتراض‌های اخیر تامل‌برانگیز بوده ، تفاوت ادبیات شعارهای مورد استفاده با موردهای مشابه در سال های 1378 ، 1388 و حتی با سال 1396 و 1398 بوده است. گرایش ابتذال گونه این شعارها از چند منظر اجتماعی ، فرهنگی و روانشناسی می تواند مورد بررسی قرار گیرند. مواردی همانند تنزل پایگاه اجتماعی معترضان و از بین رفتن طبقه متوسط، گرایشات ناشی از سرخوردگی در رفع نیازهای حیاتی ، به بن بست رسیدن سیاسی و نبود سوپاپ های تخلیه و مواردی همانند، برخی از ادله تحلیلی برای این گرایشات ابتذال گونه بوده است. برخی دیگر از صاحب نظران، این تغییر رویکرد با تئوری گفتمان مورد تحلیل قرار داده و تند شدن شعارها را ناشی از ایجاد تک صدایی در گروه رغیب و تشدید فشارها ارزیابی کرده اند. همچنین بحث تبدیل رنج فردی به رنج جمعی بواسطه زبان و فرهنگی شدن یک رویداد ، موردازیابی قرار داده اند. برخی از تحلیل گران اشاره به بحث واقع گرایی سیاسی و تبدیل ایده الگرایی دموکراتیک به واقع گرایی حقوق اساسی داشته و به کاهش سرمایه اجتماعی دولت ها اشاره می کنند(تشدید فردگرایی ها و شبکه سازی های تخصصی). گروهی از صاحب نظران به تشدید تفکر شبکه ای ( در مقابل کمال گرایی سیستمی) در دهه هشتادی ها اشاره نموده و معتقدند که سیاه بینی آینده و بی هدفی و بی آیندگی در تداوم وضع موجود، زمینه ساز پرخاش و اعتراض است. در آینده، گروه های معترض دارای تفکر شبکه ای به دنبال رهبر نمی گردند، بلکه برخی گروه های محبوب و یا شبه مرجع را نشانه رفته و اعتراضات و شعارها و خواسته های خود را در دهان او قرار داده و به رفتار خود و از زبان یک شناس اجتماعی ، صحبت می کنند.

شعار سال : شعار، جزو لاینفک هر مطالبه جمعی یا حرکت اعتراض میدانی و مدنی است. در فرهنگ ما که با شعر و ادبیات آمیخته است، در مقاطع گوناگون دیده‌ایم که گروه‌های اجتماعی چگونه منویات خود را در کوتاهترین پیام اعلام کرده‌اند. در روز‌های گذشته که شاهد خوادث و ناآرامی هایی در کشور بوده‌ایم، نکته‌ای تامل‌برانگیز وجود دارد؛ تفاوت ادبیات شعار‌های این دوره با دوره‌های گذشته؛ به طوری که بعضی از این شعار‌ها امکان بازتاب در هیچ رسانه‌ای را ندارند.

چرا شعارها رکیک شده، خواستگاه ابتذال در سیاست است یا فرهنگ؟

محمدرضا مرادی طادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است که تغییر پایگاه معترضان و نیز انباشت‌هایی از احساسات ناخوشایند(انباشت تنفر در شرایطی که سوپاپی برای تخلیه وجود ندارد)، به سر دادن بعضی شعار‌ها در اتفاقات اخیر منجر شده است. او در یادداشت خود با عنوان «چرایی رکیک‌گوییِ سیاسی» ، درباره سر دادن بعضی شعار‌های خارج از عرف در اتفاقات اخیر که مطرح شدن آن‌ها بویژه در فضای دانشگاه قابل تامل است، نوشته: «شعار‌ها بخشی از حضور توده‌ها در خیابان، این معیادگاه همیشگی سوژه و سیاست هستند و نمی‌توان حضور مردم را بدون شعار تصور کرد. هر جامعه‌ای التهابات خاص خودش را دارد و اصولاً جوامع مانند خطوط الکتروکاردیوگرافی قلب که نبض‌های حیات را نمایش می‌دهند، با همین فراز و فرود‌ها و التهابات و تحولات زنده بودن خودشان را نمایان می‌کنند. تصور جامعه‌ای که هرگز دچار التهاب و تحول نشود، محال است و این حُکم در مورد جامعۀ ایران نیز صادق است. پس باید بپذیریم که تحول و تغییر، ویژگی طبیعی هر جامعه‌ای است که گاه می‌تواند شکل اعتراض و شورش و دیگر اَشکال متفاوت حضور توده‌ای در خیابان و میادین به خود بگیرد و این حضور هم فارغ و عاری از شعار‌ها نیست.

طی سه دهۀ گذشته جامعۀ ایرانی نیز دچار تحولات و التهابات خاص خودش شد و تجاربی همچون ۱۳۷۸و ۱۳۸۸و 1398 را کسب کرد. در آن تحولات ما شاهد حضور طبقات و اقشاری مشخص و معین بودیم که عُلقه‌های پایگاه اجتماعی‌شان و ادبیات و نظم گفتاری‌شان مشخص بود. برای مثال، در سال ۷۸ صرفاً جنبش دانشجویی فعال بوده و در سال ۸۸ مشخصاً طبقات متوسط شهری ظهور و بروز جنبشی داشته‌اند. در چنین فضا‌هایی شعار‌ها از گونه‌ای «ادب سیاسی» بهره می‌برده‌اند که نه تنها بسیاری از مرزبندی‌های ایدئولوژیکی را رعایت می‌کرد، بلکه فارغ از هرگونه بی‌نزاکتی بوده است.

چرا شعارها رکیک شده، خواستگاه ابتذال در سیاست است یا فرهنگ؟

امّا دور دوم جنبش/شورش‌های اجتماعی در ایران که از حدود یک دهه بعدتر آغاز شد (از سال ۱۳۹۶ به بعد) از نظر شعارشناسی ویژگی بارزی پیدا کرد که سزوار توجه و تحلیل است: رکیک‌گویی و مستهجن شدن شعارها! این روز‌ها در حالی ایران برخی از التهابات اجتماعی را تجربه می‌کند که شعار‌ها دائم به سوی نوعی از رکاکت سیاسی متمایل می‌شوند و بعضاً چنان مستهجن که آدمی را شرم فرا می‌گیرد و این شرم و خجالت آنجا بیشتر می‌شود و بر شگفتی ناظران می‌افزاید که گاه از درون دانشگاه یا قشر نخبه و تحصیل کرده نیز شنیده می‌شود. چرا بعضی از شعار‌ها چنین مستهجن شده‌اند؟ برای استهجانی که اکنون بر بعضی از شعار‌ها حاکم شده فرضیه‌های مختلفی می‌توان ارایه کرد. خیلی ساده و تحقیرآمیز می‌توان گفت مثلا بسیاری از این افراد اراذل و اوباش‌اند و ادب ندارند؛ یا به تئوری تقلیل‌گرای روانشناسی فرویدی متوسل شد و گفت این شعار‌ها بیانی از عقده‌های فروخوردۀ جنسی است که اکنون سر باز کرده و مَحمل و توجیهی سیاسی پیدا کرده است؛ یا مواردی دیگر. امّا به نظر می‌رسد که مشخصاً دو علتِ جامعه‌شناختی و روانشناختی می‌تواند موجب سر دادن چنین شعار‌های رکیکی بشود.

چرا شعارها رکیک شده، خواستگاه ابتذال در سیاست است یا فرهنگ؟

در سطح تبیین جامعه‌شناختی ( با رویکرد مارکسیستی و ارتباط محتوا و خواسته با طبقه اجتماعی مطالبه ران) به این نکتۀ حایز اهمیت می‌توان اشاره کرد که از سال ۸۸ به بعد با زوال طبقۀ متوسط و فرسایش نهاد‌های مدنی، عموماً جامعه‌پذیری سیاسی به درستی انجام نشده و سوای از آن کم کم نیرو‌های حاشیه و دهک‌های فرودست برای مطالبات حداقلی و معیشتی وارد میدانِ سیاست شده‌اند. به تعبیری ملموس‌تر، می‌توان گفت پایگاه اجتماعیِ معترضانِ «رأی من کو؟» به پایگاه اجتماعی «نان من کو؟» تغییر کرده‌اند و بدیهی است هر چقدر نزاع از سطح «مدنی» به سطوح «طبیعی» نیل کند، بدیهی است که دوز خشونت چه در کردار و چه در گفتار افزایش پیدا می‌کند. سیاست محل حل و فصل منازعات مدنی است و باید با میدان‌داری نهاد‌های واسطه انجام شود، تقلیل آن به تنازعِ بقا، کنش سیاسی را خشن و زبان سیاست را تند و رکیک می‌کند.

در سطح تبیین روان شناختی می‌توان به موضوع «تراکم نفرت» اشاره کرد. شعار‌ها در واقع بازتابی از مطالبات و تمنیّات سوژه‌های اعتراض و شورش‌اند. ولی وقتی ناخودآگاه معترضان از نفرت تلنبار شده است، فحش دادن و ناسزاگویی راهکاری می‌شود برای بیان نهایتِ انزجاری که فرد از شرایط خودش دارد. افراد و اقشار مختلفی که پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند، هیچ نماینده‌ای در سطوح مختلف قدرت سیاسی ندارند، شنیده نمی‌شوند، نادیده گرفته می‌شوند و دائماً حداقل مطالبات‌شان بی‌پاسخ می‌ماند، سوژه‌هایی آکنده از نفرت و خشم‌اند، که مثل همین دعوا‌های معمول میان دو نفر، می‌توانند ناگاه منفجر بشوند و چشم‌ها را ببندند و دهان را بگشایند و آنچه که نباید بگویند، بگویند؛ لذا در مقام جمع‌بندی، مستهجن‌گویی را در بُعد جامعه‌شناختی ناشی از تغییر در پایگاه اجتماعی معترضان و حذف نهاد‌های مدنی واسط میان توده و قدرت از یک سو، و از سویی دیگر، در بُعد روان شناختی برآمده از تراکم نفرت می‌توان دانست. بدیهی است که این شعار‌ها ناپسند و زشت و مذموم است و به هیچ عنوان نمی‌توان با هیچ تبیین و تفسیری آن‌ها را توجیه کرد، ولی نکتۀ حایز اهمیت این است که: اساساً شعار و شورش معلول است باید علت‌های زایندۀ این شرایط را از بین بُرد. پس به فکر اصلاح راهبرد‌ها و رویکرد‌هایی باشیم که این شرایط بحرانی را رقم زده است!»

چرا شعارها رکیک شده، خواستگاه ابتذال در سیاست است یا فرهنگ؟

مصطفی مهر آیین در تحلیل شعارهای رکیک سیاسی تاکید خاصی بر تئوری گفتمان داشته و بیان می‌دارد که این تئوری می‌گوید محتوا و جهت‌گیری سیاسی ایدئولوژیک دنیا‌های زبانی، حاصل گفتمان رقیب آنان است. در واقع گفتمان رقیب، دستورالعمل مخالفان را تعیین می‌کند. اگر گفتمان رقیب در جامعه، متکثر و میانه‌رو بود، اصلا گفتمان شورشی شکل نمی‌گرفت، ولی با تک‌صدا شدن گفتمان قدرت مسلط، نیروی مقابل او هم تک‌صدا می‌شود. یعنی اگر قدرت حاکمه متکثر بود، جامعه هم متکثر می‌شد؛ مانند اتفاقاتی که در دهه ۷۰ افتاد که کسانی مانند عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری و... حضور دارند. آنان در آن مقطع بحث و گفتگو می‌کردند، چون چندصدایی وجود داشت و عده‌ای اصول‌گرا، میانه‌رو و حتی کسانی با ایده‌های سکولار، در ساختار حضور داشتند. بنابراین، چون ساختار متکثر و چندصدایی بود، صدا‌های متعددی هم در جامعه وجود داشت و کسانی مانند حسین بشیریه، عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، مجتهد شبستری و ... حضور داشتند. وقتی شما طرف مقابلت را خس و خاشاک، حشره، هرزه، لجن، بی‌ارزش و از این دست خواندی، او هم فحاشی می‌کند و دیگر عجیب نیست که حتی دانشجو هم ناسزا می‌گوید. وقتی معترضان را ساکت کنیم و اغتشاش‌گر بنامیم، دیگر نباید توقع ادبیات فرهیخته‌ای از آن سو داشته باشیم.

در جنبش دانشجویی سال ۷۸ جامعه هنوز متکثر بود و عمده کاری که در مقابل می‌شود، بستن فضای مطبوعات، محدود کردن فضای سیاسی و از کار انداختن احزاب است؛ بنابراین آن زمان خواست جنبش دانشجویی، آزادی مطبوعات و تاکید بیشتر بر واژه آزادی است. در اتفاقات سال ۸۸ هم هنوز کشور متکثر است و اجازه دادند جریان تقابلی بین جریان اصولگرای افراطی و جبهه پایداری از یک طرف و از طرف دیگر جبهه اصلاح‌طلب شکل بگیرد. به همین دلیل وقتی بحث تخلف در انتخابات پیش آمد، شعار‌ها به این سمت رفت که «رای من کو؟» یا «رای مرا پس بده». البته آن موقع هم بعد از درگیری، شعار‌ها رادیکال‌تر شد.جنبش‌های سال‌های ۹۶ و ۹۸ بیشتر در پی گرانی بنزین و برآمده از بی‌اعتنایی به وضعیت اقتصادی و رفاهی و فقر مردم بود، به همین دلیل شعار‌هایی هم نسبت به این وضعیت سر داده شد. آن زمان نیز بی‌اعتنایی‌هایی صورت گرفت و فضا به سمت رادیکال شدن رفت. با این توصیف‌ها، تئوری گفتمان همه این اتفاقات را توضیح می‌دهد.

مهرآئین در پاسخ به این پرسش که چرا در این دوره برخلاف دوره‌های گذشته که منویات معترضان در بیانیه‌هایی مکتوب اعلام می‌شد، به متن مکتوبی نرسیده‌ایم که عمق نظر معترضان را بسنجیم و عمده اعتراضات در قالب شعار مطرح می‌شود، آن هم شعار‌هایی که مدام رادیکال‌تر می‌شود و رفته رفته به رفتار‌های رادیکال‌تر تبدیل می‌شود، تصریح می‌کند: فراموش نکنیم در جنبش ۸۸ بیانیه، زمانی مطرح می‌َشد که دو رهبر برای اعتراضات وجود داشت و آنان با همراهی گروهی از مشاوران و احزاب سیاسی، بیانیه می‌دادند. البته همان زمان هم شعار‌ها در راستای بیانیه‌ها و بیانیه‌ها هم به یک معنا بازگوکننده شعار‌های مردم بود. اما در کل در چنین وضعیت‌هایی، دیوارنوشته‌ها و شعار‌هایی که به زبان مردم می‌آید، کاغذنوشته‌ها، پیشانی‌نوشته‌ها، تابلونویسی در مدرسه‌ها و حتی حرکات دیگر، مجموعه‌ای از کنش‌های نمادین یعنی یک زبان نمادین هستند. همین ترانه «برای...» که از کودک کار تا رقص‌های نکرده، خنده‌های نیامده، برای کودک افغانستانی، پدر زیر فشار اقتصادی خم شده و ... می‌گوید، عملا بیانیه است. تنها کاری که بیانیه سیاسی می‌کند، این است که این‌ها را در قالب ادبیات سیاسی می‌برد.

چرا شعارها رکیک شده، خواستگاه ابتذال در سیاست است یا فرهنگ؟

مهرآئین درباره چگونگی تبدیل رنج فردی به رنجی جمعی می‌گوید که اتفاقات هرگز به خودی خود به رنج جمعی تبدیل نمی‌شوند، بلکه پدیده‌ها زمانی به رنج جمعی تبدیل می‌شوند که جامعه احساس کند هویت، آگاهی و ذهنیتش لطمه خورده است. زمانی این لطمات را حس می‌کند که آن پدیده اجتماعی، سیاسی و اتفاقی که در جامعه رخ داده، از طریق زبان به یک تروما یا رنج فرهنگی تبدیل شود. به همین دلیل، فاصله بین اتفاق و رنج فردی برای دختری مانند مهسا یا خانواده او زمانی به یک رنج جمعی تبدیل می‌شود که این پدیده به یک پدیده فرهنگی تبدیل شود. یعنی کسانی مانند شاعران، نویسندگان، روشنفکران، سلبریتی‌ها، رهبران سیاسی، گروه‌های معترض اجتماعی مانند دانش‌آموزان و دانشجویان وارد می‌شوند و آن ترومای فردی را به ترومای جمعی تبدیل می‌کنند. یعنی دیگر سئوال این نیست که چه کسی این کار را با من کرد، بلکه پرسش این است که چه کسی این کار را با ما کرد. در اینجا پدیده از سد من به سد ما گذر می‌کند و هویت، آگاهی و ذهنیت جمعی آسیب می‌بیند. جامعه احساس می‌کند رنجی بر او وارد شده، به همین دلیل حوادث سیاسی اصولا از جنس حوادث فرهنگی هستند. یعنی ترومای فرهنگی ایجاد شده که جامعه آنچنان ملتهب است که به سمت رادیکال شدن می‌رود.

جمع بندی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال: 

سر دادن «شعار» یکی از ارکان هر اعتراضی محسوب شده که تا حدودی نشان‌گر پایگاه اجتماعی و موضع معترضان، دلیل اعتراض آنان و نوع مطالبات شان است.یکی از مواردی که در اعتراض‌های اخیر تامل‌برانگیز بوده ، تفاوت ادبیات شعارهای مورد استفاده با موردهای مشابه در سال های 1378 ، 1388 و حتی با سال 1396 و 1398 بوده است. گرایش ابتذال گونه این شعارها از چند منظر اجتماعی ، فرهنگی و روانشناسی می تواند مورد بررسی قرار گیرند. مواردی همانند تنزل پایگاه اجتماعی معترضان و از بین رفتن طبقه متوسط، گرایشات ناشی از سرخوردگی در رفع نیازهای حیاتی ، به بن بست رسیدن سیاسی و نبود سوپاپ های تخلیه و مواردی همانند، برخی از ادله تحلیلی برای این گرایشات ابتذال گونه بوده است. برخی دیگر از صاحب نظران، این تغییر رویکرد با تئوری گفتمان مورد تحلیل قرار داده و تند شدن شعارها را ناشی از ایجاد تک صدایی در گروه رغیب و تشدید فشارها ارزیابی کرده اند. همچنین بحث تبدیل رنج فردی به رنج جمعی بواسطه زبان و فرهنگی شدن یک رویداد ، موردازیابی قرار داده اند. برخی از تحلیل گران اشاره به بحث واقع گرایی سیاسی و تبدیل ایده الگرایی دموکراتیک به واقع گرایی حقوق اساسی داشته و به کاهش سرمایه اجتماعی دولت ها اشاره می کنند(تشدید فردگرایی ها و شبکه سازی های تخصصی). گروهی از صاحب نظران به تشدید تفکر شبکه ای ( در مقابل کمال گرایی سیستمی) در دهه هشتادی ها اشاره نموده و معتقدند که سیاه بینی آینده و بی هدفی و بی آیندگی در تداوم وضع موجود، زمینه ساز پرخاش و اعتراض است. در آینده، گروه های معترض دارای تفکر شبکه ای به دنبال رهبر نمی گردند، بلکه برخی گروههای محبوب و یا شبه مرجع را نشانه رفته و اعتراضات و شعارها و خواسته های خود را در دهان او قرار داده و به رفتار خود و از زبان یک شناس اجتماعی ، صحبت می کنند.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ،با اندکی اضافات و تلخیص،برگرفته از ایسنا. منتشره در 24 مهرماه 1401 . کد خبر: 1401072312349 . www.isna.ir / سایر منابع( اختصاصی شده پایگاه تحلیلی خبری شعار سال) .

اخبار مرتبط
برچسب ها: تحلیلی بر ابتذال در اغتشاشات ، تحلیل محتوای شعارها ، شعارها و شعورها ، خواستگاه شعارها در اعتراضات ، معنایابی شعارها ، تفاوت ادبیات شعار‌های ناآرامی های 1401 با دوره‌های گذشته ، محمدرضا مرادی طادی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی ، محمدرضا مرادی طادی ، محمدرضا مرادی طادی کیست ، محمدرضا مرادی طادی کجاست ، شعارهای رکیک سیاسی ، ابتذال ذر شعارهای سیاسی ، خواستگاه شعارهای سیاسی ، شعارهای جنسی و رکیک در ناآرامی ها ، رابطه شعار با نوع طبقه اجتماعی ، ابتذال در شعار و نفرت خفه شده ، رابطه شعار با ادبیات طبقه اجتماعی ، چرایی رکیک گویی سیاسی ، رکیک گویی سیاسی توسط سیاسیون و ائمه جمعه ، رکیک گویی سیاسی توسط مدیران به اسم رک گویی ، شعارهای سیاسی فاقد بی تزاکتی ، رکیک‌گویی و مستهجن شدن شعارها ، زوال طبقه متوسط و فرسایش نهاد‌های مدنی ، ورود و میدان داری سیاسی حاشیه و دهک‌های فرودست برای مطالبات حداقلی و معیشتی ، تبدیل رای من کو به نان من کو ، تبدیل نزاع از سطح مدنی به سطح طبیعی ، میدان داری نهادهای واسط برای حل و فصل منازعات سیاسی ، ضرورت وجود نهادهای واسط در حل و فصل منازعات سیاسی ، تحلیل روانشناختی از رکیک گویی سیاسی ، تحلیل جامعه شناختی از رکیک گویی سیاسی ، تحلیل رکیک گویی سیاسی در از بین رفتن طبقه متوسط و واسط ، تحلیل رکیک گویی سیاسی در عقده های سرکوب شده جنسی ، تحلیل رکیک گویی سیاسی در شدت تنفر بدلیل نبود مجرای تخلیه و دادرسی ، نظم زبانی و منطق گفتمانی شعارها ، تحلیل مارکسیستی و ارتباط منشا شعار با خواستگاه و طبقه اجتماعی ، نظرات دکتر مصطفی مهرآئین ، جهت گیری شعارها با گفتمان رقیب ، ترانه برای ، ترانه برای مانیفست اعتراضات 1401 ، ترانه برای بیانیه غیر رسمی ناآرامی های 1401 ، تبدیل رنج فردی به رنجی جمعی ، زبان و الگوی فرهنگی تبدیل رنج فردی به رنج جمعی
خواندنیها-دانستنیها
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۹
0
0
خوب کار کردید. ممنونم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۸
0
0
توانش تدبیر ( حسن محدثی‌ گیلوایی )

در هر خیزشی می‌بایست میان دو دسته از ناراضیان تمایز قائل شویم: ناراضیان بالفعل و ناراضیان بالقوه. ناراضیان بالفعل این‌جا و اکنون ناراضی اند اما ناراضیان بالقوه مستعد آن اند که در آینده‌ی نزدیک ناراضی شوند. آن‌ها با مسائل و مشکلاتی مواجه اند اما در تفسیرشان و در فهمی که از وضعیت خود دارند، مشکل را معطوف به نظام اجتماعی‌ی مربوطه نمی‌سازند. ناراضیان بالفعل نیز با معترضان فرق دارند. معترضان فقط درصد کوچکی از ناراضیان هستند. بخش اعظم ناراضیان در ابتدای امر در نقش معترض وارد عمل نمی‌شوند، اما آن‌ها مترصد موقعیت‌های مطلوب‌تر می‌مانند. وقتی که ماشین سرکوب ناکارآمد می‌شود، لحظه‌ بسیار مهمی است و اغلب ناراضیان در این لحظه در صحنه حاضر می‌شوند.

اگر رژیم سیاسی واجد توانش تدبیر بالا باشد، می‌کوشد ناراضیان بالقوه، بالفعل نشوند و ناراضیان غیرمعترض به معترضان نپیوندند.

اما اکنون می‌بینیم که روش معکوسی دنبال می‌شود و نیروهای وابسته به نظام سیاسی یا وفادار و طرف‌دار آن، نه تنها معترضان را به‌رسمیت نشناخته و با آن‌ها وارد تعامل نشده اند، بلکه به اشکال گوناگون نفی و تحقیرشان می‌کنند و به انحای مختلف آنان را ناچیز می‌شمارند که موارد زیر از جمله‌ی این شیوه‌های خوارداشت معترضان بوده است:

۱. عامل دشمن یا فریب خورده‌ی دشمن،
۲. واجد مشکل جنسی (سخنان کسانی چون عباسی، رائفی‌پور، فیاض، کچوئیان و برخی دیگر)،
۳. جدایی‌طلب و خواهان تجزیه‌ کشور،
۴. توده‌ی فاقد تمیز و فاقد فرهیخته‌گی و فاقد فهم درست (عبدالکریمی)،
۵. تعداد کم‌شماری از جمعیت،
۶. ”نجاسات” خواندن مردم (سخنان یک نماینده‌ مجلس).

این شیوه‌های بیان و عمل نه تنها معترضان را آرام نمی‌کند، بل‌که شدت خشم و نفرت را در آن‌ها افزایش می‌دهد و چه بسا تلاش آن‌ها را برای دیدن شدن و به‌رسمیت شناخته شدن افزایش می‌دهد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین