شعار سال: پس از اینکه وزارت نفت و شرکت تأسیسات دریایی، اصل موضوع افشا شده توسط نادر قاضی پور را تأیید کردند، ماجرا از سوی برخی نمایندگان مجلس با جزئیات بیشتری تشریح شد. براساس این توضیحات، شرکت مهندسی تأسیسات دریایی در زمان مدیریت «علی طاهریمطلق» که «آقا مراد شیرانی» را بهعنوان مشاور در کنار خود داشته، اقدام به خرید یک دکل نفتی متعلق به شرکتی رومانیایی میکند. آفا مراد شیرانی ، کارمند اخراجی شرکت ملی حفاری (اهواز) بوده و علت اخراج ایشان، ارائه فاکتوری صوری و جعلی نسبت به خرید 10 دستگاه مخزن اسید از کارخانه مخزنسازی اراک، به شرکت ملی حفاری (اهواز) بوده است.
دکلی که در حال بازسازی در ترکیه بوده است و در اولین گام ٢٠ درصد از مبلغ آن به فروشنده پرداخت میشود. در ادامه و درحالیکه بهعلت تأخیر در پرداخت، فروشنده قرارداد را فسخ کرده بوده، ٨٠ درصد باقیمانده مبلغ هم به حساب شرکت DEAN، که واسطه این معامله بوده، واریز میشود. شرکت واسطه پول دکلی را که دیگر قرار نبوده به ایران فروخته شود، دریافت میکند و بهاینترتیب، ٨٧ میلیون دلار از حساب شرکت مهندسی تأسیسات دریایی خارج میشود و در قبال آن هم دکلی به ایران داده نمیشود. اسناد منتشرشده از سوی نادر قاضیپور در خبرگزاری «خانه ملت» حاکی از این بود که طاهری حتی رسیدی را مبنی بر اینکه دکل به شرکت ایرانی تحویل داده شده، امضا کرده و ایران امکان اقامه شکایت برای پسگرفتن دکل را هم ندارد. همچنین بهگفته قاضیپور، شیرانی در جایگاه مشاور مدیرعامل نقش اصلی را در این معامله و ارتباطی پنهان با مدیر شرکت DEAN یعنی «عمر کامل آلسواده» داشته و بهاینترتیب، این نماینده مجلس، از شخص شیرانی بهعنوان عامل انجام این معامله یاد کرده است.
اما پس از معرفی شیرانی بهعنوان عامل اصلی این تخلف، فردی که خود را «آقامراد شیرانی» معرفی میکرد، در گفتوگوی تلفنی با «شرق» موارد فوق را تکذیب کرد و توضیحات و اسنادی درباره این ماجرا از طریق فرزند خود در اختیار «شرق» قرار داد.
براساس ادعای او، کسی به نام «رضا مصطفویطباطبایی»، مالک واقعی شرکت DEAN بوده و عمر کامل آلسواده، فقط به نمایندگی از او این شرکت را اداره میکرده است. در روایت نقلشده از سوی شیرانی، همه پولهای خارجشده از ایران در اختیار طباطبایی است. شیرانی برای اثبات گفتههای خود متنی ترجمهشده از قرارداد بین عمر و طباطبایی هم در اختیار «شرق» قرار داد و در ادامه با ارائه تصاویری از «پوکر» بازی طباطبایی، مدعی شد او این روزها در کازینویی در موناکو مشغول قمارکردن با پولهایی است که از ایران خارج شده است.
در روایت شیرانی یک نکته قابلتأمل هم وجود داشت؛ درحالیکه قاضیپور گفته بود ٨٠ درصد مابقی پول با اعمال نفوذ شیرانی پرداخت شده، روایت شیرانی این بود که افرادی خاص که در ارتباط با طباطبایی هستند و در داخل کشور هم نفوذ دارند، با اعمال فشار باعث واریز الباقی پول شدهاند.
یکی از نکات جالب این پرونده هم شراکت دو چهره مورد اتهام آن است. طباطبایی و شیرانی با مشارکت یکدیگر، مالک شرکتی به نام سپنتا هستند. شرکتی که تأمینکننده دستگاهها، ماشینآلات و قطعات موردنیاز در صنایع بالادستی نفتی است و اینکه یکی از مالکان چنین شرکتی، در جایگاه مشاور مدیرعامل شرکت تأسیسات دریایی قرار داشته باشد، از جمله نقاط مبهم این پرونده است.
نادر قاضیپور تأکید کرده بود که شیرانی نهتنها در دوره دوساله مدیریت طاهری بلکه در شش سال قبل از آن هم در دوره مدیران دیگر، مشاور مدیرعامل بوده؛ فرزند شیرانی که به نمایندگی از پدر، توضیحات او را در اختیار «شرق» قرار داد، در اینباره مدعی شده بود که پدرش مالک ٨٠ درصد شرکت سپنتا و طباطبایی مالک ٢٠ درصد سهام این شرکت است و وزارت نفت هم به دلیل اینکه طباطبایی را عامل خروج پولها میداند، پرداختهای این شرکت را بلوکه کرده است.
به روایت شیرانی، حالا شرکت سپنتا در حال تاواندادن به دلیل تخلف طباطبایی است. داستان شیرانی و طباطبایی، وقتی بیشتر به چشم آمد که طاهری در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی، ضمن تکذیب اینکه رسید تحویل دکل را امضا کرده، همه تخلفات را به این دو نفر نسبت داد. او البته در سخنانی همسو با شیرانی، طباطبایی را بهعنوان مالک واقعی شرکت DEAN و فردی جاعل معرفی کرد که امضای طاهری پای رسید تحویل دکل را نیز جعل کرده است. همزمان با انتشار این اخبار، یکشنبه خبر بازداشت شیرانی هم در خبرگزاری فارس منتشر شد، خبری که بعدازظهر همان روز در نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه هم تأیید شد. بهاینترتیب و در شرایطی که در حساسترین نقطه اخبار مربوط به کلاف پیچیده دکل، پای رضا مصطفویطباطبایی به میان آمده است، بهنظر میرسد حالا نوبت او شده تا با خروج از سایه و شکستن سکوتش، برگ آخر را روی میز بازی بگذارد. رضا طباطبایی در گفتگو با «شرق»، برای اولینبار از ابتدا تا انتهای ماجرا و البته حاشیههای عجیبتر از متن این داستان را بازگو میکند.
رضا طباطبایی کیست؟
طباطبایی که گفته میشد در موناکو به سر میبرد، از تلفنی که پیششماره دوبی را داشت با ما تماس گرفت. او که تا پیشازاین با جستوجوی نامش در گوگل، تصویر مردی پای میز پوکر به دست میآمد، خود را اینگونه معرفی میکند: «من اولین کسی هستم که از حدود ١٦ سال قبل روی بحث صنایع بالادستی نفت و طراحی دکلهای خشکی و دریایی کار کردهام. در سالهای گذشته در شرایط سخت و آسان این دستگاهها را وارد کشور کردهام. عمده این دستگاهها در بخش خشکی و دریا کار کردهاند. من اولین بار در دولت اصلاحات و دوره وزارت قبلی آقای زنگنه کار خود را شروع کردم. در آن زمان بیش از ١٥ قرارداد را بین شرکتهای چینی و سنگاپوری و اروپایی با شرکتهای مختلف ایرانی هماهنگ کردم، چون در آن زمان آقای امانپور، پیگیر بحث ساخت داخل بود. متأسفانه به دلایلی در آن مقطع شرکت نفت دنبال ساخت داخل نبود و هیچیک از این پروژهها اجرائی نشد. بعد از آن، من به فعالیت با شرکت ملی نفت چین ادامه دادم. اولین فردی هستم که دکلهای خشکی مورد نیاز شرکت ملی نفت ایران را با استانداردهای اروپایی و آمریکایی و با سازههای چینی طراحی کردهام و اولین دستگاه را به شرکت اورینتال سابق که الان زیرمجموعه شرکت تأسیسات دریایی است، دادیم. بعد شرکت پترو اورتاژ سابق که سهامش را خودم خریدم و الان متعلق به خودم و داخل ایران است، شرکت نفت شمال، شرکت ملی حفاری، قرارگاه خاتمالانبیا و شرکتی که با شرکت مپنا تأسیس کردم و ٣٠ درصد سهام آن متعلق به من و ٧٠ درصد هم متعلق به مپنا بود را تجهیز کردیم. ما مپنا و خاتمالانبیا را برای اولینبار، حدود پنج سال قبل به صنایع بالادستی نفت آوردیم. من این خدمات را بهعنوان یک کارآفرین انجام دادم. پروژههای متعددی هم برای شرکت تأسیسات دریایی انجام دادم و به همه آنها افتخار میکنم و البته معتقدم دیکته بدون غلط وجود ندارد و ممکن است اشتباهاتی هم کرده باشم؛ اما در مجموع فکر میکنم کارهای مهمی برای صنایع بالادستی انجام دادهام».
قرارداد دکل چگونه بسته شد؟
اما رضا طباطبایی که طبق سخنان اخیر طاهری، به همراه شیرانی تنها کسانی بودهاند که توانایی تهیه همه نوع ملزومات و تجهیزات مورد نیاز صنایع بالادستی نفت را داشتهاند، درباره نحوه ورود خود به ماجرای دکل میگوید: «زمانی که شرکت تأسیسات دریایی پیگیر پروژههای خود بود، من برای پروژه دیگری در شرکت نفت و گاز پارس حضور داشتم. در جلسهای با مدیران آن شرکت، متوجه شدم مدیر شرکت معتقد است شرکت تأسیسات دریایی در کار خود تأخیر داشته است و باید پروژه را از این شرکت بگیرند. من به آنها گفتم شرکت تأسیسات دریایی درحال ساختن «جکآپ»های خود در چین است و به موقع تجهیزات خود را به پروژه خواهد رساند و از همانجا با آقای شیرانی، که به اتفاق آقای طاهری و خانم «ن. م» در چین بودند، تماس گرفتم.
آقای طاهری همانجا با مدیر پروژه صحبت کردند و در نهایت وقتی اینها از چین بازگشتند، آقای شیرانی با من تماس گرفت و گفت اگر آب دستت است، زمین بگذار و یک دستگاه برای ما پیدا کن(شرکت تاسیسات دریایی جزو شرکتهایی بود که در لیست تحریمها قرار داشت. این عوامل شرایط سختی را بر معاملات تجاری و نفتی ایران و از جمله شرکت مذکور تحمیل کرده بود. از سویی دیگر شرکت تاسیسات دریایی در یکی از مناقصات فاز ۱۴ پارس جنوبی برنده شده بود و برای اینکه بتواند تعهدات ناشی از این قرارداد در خصوص حفاری 22 عدد حلقه چاه را به بهترین نحو انجام بدهد، ناگزیر از خرید دکل بود. در شرایطی که اجاره روزانه دکل حدود ۱۵۰ هزار دلار بودند و دکلهای ملکی ایران بهخصوصدر حوزه فراساحل بسیار کم بودند، خرید دکل هم دارای صرفه اقتصادی بالایی بود. مصوبه هیات مدیره شرکت تاسیسات دریایی در آذر سال ۹۰ ازاقدامی قانونی برای خرید دکل نفتی توسط شرکت تاسیسات نفتی تا سقف 200 میلیون دلار خبر میدهد. البته مصوبه دومی هم در این رابطه وجود دارد که مربوط به تامین هزینه خرید است. دکلهای 300 فوتی که به درد خلیج فارس بخورد، قسمتی نقد و قسمتی فاینانس بین 170تا 180 میلیون دلار و نقد 150 تا 160 میلیون دلار و دکل های بالای 350فوت بالای 200میلیون دلار است). من با پیگیری از دفترم، از طریق یک شرکت هلندی دستگاهی پیدا کردم و به آقای شیرانی، بهعنوان مشاور آقای طاهری، معرفی کردم. بعد از چند روز، مکاتباتی از سوی کارمند من در آن مقطع، یعنی آقای سارنگ هاشمی انجام شد که متأسفانه اخیرا در حق ایشان هم در برخی اخبار بیانصافی شده است. پس از آن، ما با شرکت هلندی در ترکیه قرار گذاشتیم.
آقای شیرانی به همراه یکی از همکارانشان که مهندس بودند، آمدند؛ اما، چون با نماینده شرکت فروشنده هماهنگ نشد، بازدیدی صورت نگرفت. مجددا قرار دیگری گذاشته شد که آقای شیرانی با همکارشان آمدند و من در این بازدید حضور نداشتم و عکسهای منتشرشده اخیر مربوط به همین بازدید است. در این قرار، مالک اصلی دکل، که یک شرکت رومانیایی بود و نماینده ایرانی ایشان به نام آقای شهریاری حاضر شدند.
در بازدید دوم، آقای شیرانی با هماهنگیهایی که با آقای طاهری داشت درباره همه جزئیات خرید، اعم از قیمت و نحوه پرداخت تصمیمگیری کرده بود. از این مرحله به بعد، جلساتی با حضور آقای طاهری، آقای شیرانی، خانم «ن. م» و آقای عمر برگزار شده که من در هیچیک از این جلسهها و تصمیمگیریها حضور نداشتهام و حتی این دستگاه را از نزدیک ندیدهام.
پس از پرداخت پیشقسط اولیه، در دعوایی که امیدوارم صوری نبوده باشد، شرکت فروشنده من را کلا از سیکل معامله حذف کرد و بعد از آن، من در جریان هیچیک از جلسات و قرارها نبودم. اینکه مابقی مبالغ کجا رفته، چیزی است که من بهمنظور همکاری سعی کردم، کشف کنم و در اختیار مسئولان قرار دهم و دراینبین، هیچ نقش و سهمی در آن شرکت نداشتهام و حقالزحمه خود را با هماهنگی مدیران دریافت کردهام. گزارش اینکه چقدر از این حقالزحمه یا کمیسیون به من رسیده و چقدر از آن در اختیار آقای شیرانی است را هم با جزئیات در اختیار مسئولان قرار دادهام. تاجاییکه من اطلاع دارم، ٨٠ درصد باقیمانده مبلغ متأسفانه در شرایطی پرداخت شده است که دو تا سه ماه قبل از این پرداخت، قرارداد فسخ شده بود».
قیمت دکل و سهم واسطهها از کمیسیون چقدر بود؟
روایت طباطبایی از ماجرا به جز تفاوت درباره نقش عمر کامل آلسواده و خود طباطبایی، یک نکته ظریف دیگر هم دارد و آن حق پورسانت درنظرگرفته شده برای شیرانی است. تاکنون گفته میشد قیمت این دکل ٨٧ میلیون دلار بوده و از این رقم بخشی نیز به شرکت واسطه و دلال معامله تعلق میگرفته است؛ اما طباطبایی میگوید: «قیمت اصلی دکل ٦٧ میلیون دلار بود و ٢٠ میلیون دلار هم بهعنوان کمیسیون در نظر گرفته شده بود. از این مبلغ سه میلیون دلار سهم بنده و ١٧ میلیون دلار سهم آقای شیرانی بود».
او درباره تصویر منتشرشده از چک اولین پرداخت هم میگوید: «قسط اولی که پرداخت شد، ١٣میلیونو ٤٠٠ هزار دلار بود و این چکی که حالا تصویرش با رقم ١٧میلیونو ٣٣٥ هزار دلار منتشر شده، شامل قسط اول و حدود چهار میلیون دلار کمیسیون است».
چرا DEAN وارد ماجرا شد؟
در این میان، این سؤال هم مطرح بود که وقتی طباطبایی بهعنوان دلال، شرکت تأسیسات دریایی بهعنوان خریدار و شرکت رومانیایی بهعنوان فروشنده در معامله حضور دارند، شرکت DEAN چه نقشی در فرایند داشته است.
طباطبایی دراینباره میگوید: «وقتی برای انعقاد قرارداد اولیه اقدام کردیم، شرکت فروشنده اعلام کرد بههیچوجه به شرکت تأسیسات دریایی و شرکتهای زیرمجموعه آن تجهیزات نمیفروشد که احتمالا به خاطر مسائل تحریم بود. بعد از این، در بازگشت از سفری به چین با آقای شیرانی و آقای طاهری همراه بودم، آقای شیرانی پیشنهاد کرد در این قضیه از آقای عمر استفاده شود و آقای طاهری هم پذیرفت. نهایتا آقای شیرانی پیگیری کردند و همین شرکت DEAN که میگویند در آن مقطع ثبت شده، بهعنوان خریدار به شرکت رومانیایی معرفی شد. از آنجایی که من به آقای عمر اعتماد نداشتم، همان زمان با او قراردادی بستم و چک تضمینی را مجددا برای تضمین پرداخت قسط اولیه به طرف خارجی از او گرفتم و این قرارداد را به دستگاههای نظارتی تحویل دادم؛ یعنی برای پیشپرداخت من به جز چک تضمینی که برای شرکت تأسیسات دریایی گرفتم و الان تصویرش منتشر شده، یک چک ضمانت دیگر هم گرفتم».
عمر کامل آلسواده که بود؟
اما عمر کامل آلسواده چه کسی بود که شیرانی برای حل مشکل پیشنهاد کرده تا از او استفاده شود؟ سوابق این فرد چیست و چگونه وارد این ماجرا شد؟ پاسخ طباطبایی به این سؤالات این است: «عمر را من در نمایشگاه چندسال قبل در ابوظبی شناختم. او بهعنوان کارشناس حقوقی به من معرفی شد. او در آن مقطع تا حدود سه سال پیش در کنار شرکتهایی که خودش داشت، به من هم مشاوره حقوقی میداد».
رابطه با شرکت DEAN و شخص عمر کامل:
اما بیش از اینکه پیبردن به هویت عمر مهم باشد، کشف رابطه او با طباطبایی اهمیت دارد. هم طاهری در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی، شرکت DEAN را متعلق به طباطبایی و عمر را نماینده او در شرکت معرفی کرده و هم در سخنان منتسب به شیرانی بر این مطلب به همراه ترجمه متن قرارداد عمر و طباطبایی تأکید شده است، اما طباطبایی دراینباره میگوید: آقای عمر در ابتدای معامله اصلا حضور نداشته و امضایی که در خبرگزاری... منتشر شده، صددرصد جعلی است.
شرکتی به این اسم در هیچ زمانی و در هیچ جایی متعلق به من نبوده و نیست و در هر محکمهای حاضرم دراینباره توضیح بدهم. این شرکت از ابتدا متعلق به آقای عمر بوده و من هیچ مسئولیتی در این شرکت نداشتم.
من فقط قراردادی با آقای عمر داشتم، بهعنوان اینکه مارکتینگ و فروش را برای شرکت DEAN انجام دهم و تمام این قرارداد با هماهنگی و نظارت مدیریت اسبق شرکت تأسیسات دریایی یعنی آقای دکتر طاهری و مشاور ایشان یعنی آقای شیرانی انجام شده است. قراردادی که بر مبنای آن ادعا میشود مالک شرکت بنده بودم، صددرصد جعلی است.
تنها قراردادی که واقعا وجود دارد، قراردادی بین من و آقای عمر است که براساس آن من باید بابت مارکتینگ از ایشان کمیسیون بگیرم. هماهنگی عدد و رقم کمیسیون هم با هماهنگی آقای طاهری و آقای شیرانی انجام شده و عددی که سهم من بوده هم یک سال قبل به اطلاع دستگاههای نظارتی رسیده و من از روز اول نقش خودم را به وضوح بیان کردهام. همانطور که گفتم من در قبال پرداخت قسط اولیه از عمر چک ضمانت گرفتم، چون به او اعتماد نداشتم. اگر این شرکت متعلق به من بود و با عمر همکار بودم، چه دلیلی داشت که از او چک ضمانت بگیرم؟ ضمن اینکه در حرفهای آقایان هم یک تناقض بزرگ وجود دارد که کسی به آن توجه نمیکند و تا امروز بیان نشده و برای اولینبار من آن را به شما میگویم.
آقای عمر یک شرکت به نام DEAN LEGAL در امارات دارد و شرکت دیگری هم به نام DEAN INTERNATIONAL را در اروپا برای این معامله ثبت کرده است. شرکت دوم که طرف این معامله بوده به ادعای این آقایان متعلق به من است. اما سؤال اینجاست که چرا آقای طاهری دستور همه پرداختها را به نام شرکت اماراتی صادر کرده و اگر هم به فرض شرکت دوم متعلق به من است، چرا پولها را به شرکت اولیه عمر پرداخت کردهاند که هیچ نقشی در این معامله نداشته است؟»
پرونده دکل چگونه به جریان افتاد؟
اما طباطبایی برای پافشردن بر دخالتنداشتن در شرکت عمر و بیتقصیری خود در کل ماجرا، از این موارد هم فراتر میرود و میگوید استارت بازشدن این پرونده را هم خودش زده است. روایت او از چگونگی بهجریانافتادن پرونده دکل، اینگونه است: «یکسالونیم قبل توسط مدیرعامل جدید شرکت تأسیسات دریایی، مدیرکل حقوقی تأسیسات دریایی و حراست شرکت نفت این پرونده را استارت زدم. اطلاعات و توضیحات لازم را در اختیارشان قرار دادم.
براساس مستنداتی که من ارائه کردم حراست شرکت نفت به سازمان بازرسی شکایت کرد. خواسته من از روز اول همین بود که هرکسی به نسبت سهم و نقشش در این موضوع پاسخگو باشد. نقش من مشخص بوده و انکار هم نخواهم کرد. من مشابه موارد دیگر بهعنوان کسی که در خرید این تجهیزات، اقدام میکردم وارد شدم. اگر من مشکلی داشتم، آیا عاقلانه بود که خودم استارت این پرونده را بزنم؟ اسنادی که این روزها منتشر شده، بخشی از آن مستنداتی است که خودم به مسئولان داده بودم و حالا بخشی از آنها علیه خودم منتشر میشود».
آیا رسید تحویل دکل جعلی است؟
یکی دیگر از موضوعاتی که از سوی نادر قاضیپور مطرح شده بود و طاهری آن را تکذیب کرده، داستان امضای رسید تحویل دکل توسط مدیرعامل سابق شرکت تأسیسات دریایی است، اما روایت طباطبایی در اینباره، صحت گفتههای قاضیپور را تأیید میکند: «در همان مقطع شرکت DEAN یک مشاور هندی داشت که با آقای عمر در لیسانس شرکت شریک بوده و این فرد مستنداتی دارد که بهزودی در اختیار من قرار خواهد گرفت.
براساس این مستندات، آقای طاهری رسید تحویل دکل را امضا کرده است. اینکه آدم تحصیلکردهای مثل ایشان که بیش از هشت میلیارد دلار پروژه را اجرا کرده، چگونه رسید تحویل دکلی را امضا میکند که هنوز تحویل نگرفته، به نظر من فقط به این دلیل بوده که باید با اعلام تحویل دکل و پرداخت پول، کمیسیونی دریافت میشده است. این امضا الان راه پیگیری حقوقی را هم بسته است. اینکه چرا این رسید امضا شده، از ابهاماتی بوده که امیدوارم جواب آن را بدهند».
شراکت با شیرانی در شرکت سپنتا:
نکته دیگری که تاکنون بارها مطرح شده، شراکت طباطبایی با شیرانی در شرکت سپنتاست. طباطبایی در پاسخ به سؤال ما درباره این شراکت ابتدا به نحوه آغاز شراکت و اختلافهایی که در این مسیر به وجود آمده اشاره میکند و میگوید: من ادعا میکنم اولین کسی هستم که توانستهام تجهیزات نفتی را در هر شرایطی وارد کشور کنم. پس از آنکه از دلالی شروع کردم و به سطح کارآفرینی رسیدم. در آن مقطع (حدود هفت سال قبل) بهدلیل پیچیدگیهای صنایع بالادستی نفت و مسائل امنیتی موجود در این حوزه، با آقای شیرانی آشنا شدم. من شرکت سپنتا را داشتم و آقای شیرانی هم وارد این شرکت شد.