پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۴۰۰۳
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۴
در مورد حضور مردم در انقلاب ۵۷ عبارت مشهوری وجود دارد؛ آن‌ها می‌دانستند که چه نمی‌خواهند، ولی نمی‌دانستند که چه می‌خواهند! این عبارت دستمایه مهران صولتی شده تا با مطرح کردن کردن دوگانه‌هایی متعارض (مادیات همراه با معنویات، جمهوریت همراه با اسلامیت، تجدد همراه با تدین) به نابجایی و غیر ضروری بودن انقلاب اسلامی در ایران بپردازد. آمچیزی که صولتی در بیان آن قاصر بوده یا بدان کم توجهی کرده است. بحث الگو‌های توسعه‌ای و تمدنی مورد نیاز برای انقلاب بواسطه حضور فقه پویا و فاصله گیری از فقه سنتی است. سولتی به جریان چند گامی انقلاب‌ها برای طی شرایط گذار و رسیدن به مرحله تثبیت هم توجهی نداشته است. در واقع، برداشت او از انقلاب، تحقق مدینه فاضله است. همان القائیات نادرستی که بعضا در قالب انحرافات ایدئولوژیک مطرح می‌شود. در نگاه ما، انقلاب قائدتا اقدامی چندگامی یا چند مرحله‌ای بوده، نیازمند بهره گیری از فقه پویا برای اتصال سه بعد جمهوریت، اسلامیت و انقلابی گری در قالب‌های توسعه‌ای و تمدنی است و برای ممانعت از انحرافات، ریزش‌ها و رویش‌های خاص خودش را دارد. انقلاب‌های دینی (نظیر انقلاب ایران) باید در مقابل چالش ها، آسیب‌ها و انحرافات، حساسیت خود را تا لحظه آخر متصل به مرحله تثبیت حفظ کنند و مانع برهم خوردن تعادل سه بعد جمهوری، دینی و انقلابی گری خود باشند.

شعارسال: مهران صولتی در متنی با عنوان انقلابی در جسنجوی ناکجا آباد (منعکس در کانال تلگرامی حزب تدبیر و توسعه ایران) می‌گوید که در مورد حضور مردم در انقلاب ۵۷ عبارت مشهوری وجود دارد؛ آن‌ها می‌دانستند که چه نمی‌خواهند، ولی نمی‌دانستند که چه می‌خواهند! شاید بتوان در این زمینه از عنوان کتاب علی رهنما درباره زندگی‌نامه سیاسی علی شریعتی بهره جست؛ مسلمانی در جست‌و‌جوی ناکجاآباد. در دهه‌ای که بومی گرایی، متاثر از الهیات رهایی بخش جهان سوم هر روز وسعت بیشتری در افکار عمومی می‌یافت و آتش معنویت گرایی بیش از پیش شعله می‌کشید، طرفداران انقلاب در میان ایرانیان، از دکتر شریعتی تا آیت الله خمینی می‌کوشیدند تا تحقق راه سوم مبتنی بر اسلام در میانه؛ غرب/ شرق، و کاپیتالیسم/ مارکسیسم را باور پذیر کرده و ناممکن‌ها را ممکن سازند. هماهنگ کردن دوگانه‌هایی متعارض که هم‌چنان با یکدیگر فاصله بسیار دارند:

نقدی بر تحلیل انقلابی در جستجوی ناکجاآباد!

*مادیات همراه با معنویات: رشد معنویت گرایی متاثر از جنبش‌های اجتماعی اروپا و امریکا در کنار مبارزات رهایی بخش شمال افریقا موجی از آرمان گرایی را در جهان منتشر ساخت. ایران پیرامونی هم متاثر از چنین اندیشه‌هایی کوشید تا جامعه ایده آل را در قامت اندیشه‌های علی شریعتی در دهه پنجاه به تماشا بنشیند. افزایش گرایشات دینی به ویژه در دانشگاه‌ها هم نوید روز‌هایی را می‌داد که ایرانیان قرار بود به دنبال جمع میان دنیا و آخرت باشند. حتی میشل فوکو هم کتابی در مورد انقلاب ۵۷ نوشت و ایران آن روز را روح یک جهان بدون روح نامید. البته فوکو در ماه‌های پس از انقلاب در مورد برخی تصورات خود در مورد این رویداد تجدید نظر کرد.

* جمهوریت همراه با اسلامیت: حکومت قانون، آرمان انقلاب مشروطیت بود، ولی سیر رویداد‌ها نه تنها این هدف را محقق نساخت بلکه استبداد رضا شاهی را جایگزین آن ساخت. پیشنهاد جمهوریت هم با مخالفت روحانیت روبرو شد و سلطنت لاجرم ادامه یافت. تداوم نظام سلطانی محمدرضا شاه، اما عطش حکومت مردمی را در جامعه شدیدتر ساخته بود. حکومتی که هم مردمی و هم اسلامی باشد. جمهوری اسلامی می‌توانست پیشنهاد خوبی برای تداوم مبارزات انقلابی باشد. سرعت تحولات انقلابی، اما بیشتر از آن بود که گفتگو‌های نظری میان روشنفکران و روحانیون پیرامون چگونگی قابل جمع بودن جمهوریت و اسلامیت شکل گرفته و به نتیجه برسد.

* تجدد همراه با تدین: شتاب تجدد گرایی پهلوی دوم به شکل گیری تناقض‌های فرهنگی جدی در میان خانواده‌های مذهبی انجامید. بخش قابل توجهی از این خانواده‌ها رفتن به سینما یا دیدن تلویزیون را تحریم کرده و حتی در مورد فرستادن دختران‌شان به دبیرستان تردید‌های جدی داشتند. حتی روشنفکرانی مانند شریعتی هم میان تجدد و تمدن تفکیک قائل شده و آشکارا از دومی حمایت می‌کردند. آیت الله خمینی هم در سخنرانی بهشت زهرا خواستار تجددی بود که فاقد جنبه‌های غیر اخلاقی باشد. برخی روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش هم در دهه هفتاد با تاکید بر امتیاز گزینش‌گری معتقد به توانایی ما در پیرایش تجدد از جنبه‌های زیان آور آن بودند. تلاش‌هایی که نافرجام بودن آن‌ها اکنون اثبات شده است.

* نکته پایانی: اکنون و با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب ۵۷ دیگر روشن شده است که جمع میان این دوگانه‌های متناقض از همان ابتدا هم آرزویی محال بوده است. واقعیت‌های اجتماعی صلب‌تر از آن چیزی هستند که به ما مجال دهند صرفاً با اراده گرایی بتوانیم جامعه‌ای ایده آل را ایجاد کنیم، اما واقعیت این است که انقلاب‌ها از بستر همین ناممکن هاست که نضج گرفته و به پیروزی می‌رسند. به حاشیه رفتن عقل و به میدان آمدن احساس، جست و جوی ناکجاآباد، و سودای جمع آرمان‌های متعارض پیشران بسیاری از انقلاب‌هاست!

نقدی بر تحلیل انقلابی در جستجوی ناکجاآباد!

نقدی بر آرای مهران صولتی در خصوص انقلابی در جستجوی ناکجا آباد:

صولتی در متن خود تاکیدات نسبتا درستی بر سه بعد انقلابی گری، حاکمیت اسلام و بحث جمهوریت دارد. به گونه‌ای که هر خواننده دارای نگاه انتقادی را مجاب به پذیرش بی قید مطالب خود می‌کند. اما انتقادات بر سخنان صولتی وقتی آغاز می‌شود که بحث اتصال سه بعد انقلابی گری مبتنی بر آرای پیشگامان انقلاب (در وضع فعلی آرای امامین انقلاب)، جمهوریت مبتنی بر قانون اساسی و اسلامیت مبتنی بر دین مبین اسلام پیش می‌آید. اتصالی که باید حول موضوع تمدن سازی ایرانی- اسلامی شکل پذیرد و نیازمند مهندسی است.

سوال اینجاست که آیا توده عامه توان مهندسی برای تمدن سازی را دارند؟ آیا انقلاب با توجه به نظم طلبی‌های جدیدی که ایجاد می‌کند و بی نظمی‌های خاص خودش، در یک گام قابل تحقق است؟ آیا باید انتظار داشت که عموم مردم متمایل به تعادل بخشی به سه رکن جمهوریت- اسلامیت- انقلابی گری باشند یا گروه‌هایی هستند که منافع شان، برهم زدن این تعادل و ایجاد جریانات تندرو هست؟ باید از جناب صولتی پرسید که آیا هزینه انقلاب نکردن بیشتر بود یا انقلاب کردن؟

در هر شرایط، انقلاب با انفعال و نقد یک جانبه عمومی زاویه داشته و پذیرای آن نیست. به هر دلیلی که انقلاب رخ داده باشد (اغواگری، مداخله یک نیروی خارجی، جهت دهی واقعی و جریان اصیل تغییرات بنیادین و.)، دلیلی بر انفعال توده‌ها نخواهد بود. کسی که امروز انفعال دارد و عدم رضایت، طبیعتا در شرایط قبل از انقلاب هم همین خصوصیت را دنباله گیری می‌کرد.

انقلاب باید با ساخت همراه باشد (مقابله با بی نظمی‌ها و عدم رضایت‌ها و تغییر دادن آن‌ها و هزینه کرد برای ایجاد ساخت‌های جدید و مورد نیاز) و بر این قاعده، ممکن است در چندگام تحقق پذیرد و وجود بی نظمی‌ها و کاستی‌ها دلیلی بر انفعال نخواهد بود.

اگر منظور مهران صولتی، تاکید بر خواص انقلاب و روشنفکران است، باز تغییر خاصی در راه حل ایجاد نمی‌شود. خواص انقلاب هم باید با رویکرد توسعه‌ای و تمدنی، برای تثبیت انقلاب تلاش کنند. خلق معنا کنند. تقویت کننده عدالت باشند و کاهنده از مشکلات. ساخت و ساختار جدید را رقم بزنند و انقلاب را تبدیل به جریانی تثبیت شده تحول آفرین نمایند.

اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین