شعارسال: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ قسمت اول برنامه زندگی پس از زندگی یک روز پیش از آغاز ماه مبارک رمضان پخش خواهد شد.
چندی پیش زمزمههایی مبنی بر تولید نشدن فصل جدید «زندگی پس از زندگی» منتشر شد؛ اما عباس موزون مجری و تهیه کننده این برنامه با برطرف کردن مشکلات توانست این برنامه را به آنتن برساند.
تداخل زمان پخش این برنامه پرمخاطب با سایر ویژهبرنامه افطار موجب شد که مدیران سیما ساعت پخش جدیدی را برای آن در نظر بگیرند بنابراین فصل پنجم «زندگی پس از زندگی» حالا همزمان با سریالهای مناسبتی رمضان پخش میشود و باید با مجموعههای نمایشی رقابت کند.
هر چهار فصل برنامه «زندگی پس از زندگی» در روزهای ماه مبارک رمضان سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ روی آنتن رفته اند.
در این برنامه به تهیه کنندگی و اجرای عباس موزون داستانهای شنیدنی افرادی که خارج شدن از کالبد انسانی و سفر به عالم برزخ را تجربه کرده اند روایت میشود. در این برنامه مخاطبان مهمان روایتهای شگفت انگیز تجربهگران مرگ تقریبی از عالم غیب در نقاط مختلف ایران و جهان میشوند.
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از متن:
یکی از تجارب زیستی مشترک در بین افراد دارای تجربیات نزدیک به مرگ یا NDE، بیان تونل نور است. بسیاری از کسانی که از این فضای خاکستری میان مرگ و زندگی بازگشتهاند در گزارش خود از تجربه مواجهه با تونل نوری طولانی و عظیم در مقابل خود خبر دادهاند که در آخرین لحظهها از آن بازگشتهاند. بر اساس یک آمارگیری، حدود ۱۵ درصد کسانی که تجربه سکته شدید قلبی داشته و با عملیات احیا به زندگی برگشتهاند چنین تجربهای را پشت سر گذاشتهاند. استناد به این تجربه را میتوان در متون قدیمیتر نیز دید. در تصویرگریهایی که از آستانه مرگ شده نقشهایی از تونل نور به عنوان آستانه رسم شده که نشان میدهد این تجربه تجربهای مربوط به دوران ما نیست.
تجربههای نزدیک به مرگ و مرگ موضوعی مهم و جذاب برای دانشمندان بوده و پدیدهای است که در رشتههای فراروانشناسی، روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی بیمارستان مطالعه میشود. چنین مواردی معمولاً بعد از اینکه فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده (ایست قلبی) یا خیلی نزدیک به مرگ است (دچار علائم حیاتی ناپایدار) گزارش شده و بر این قاعده، آن را تجربه نزدیک به مرگ نامیده اند. تحقیقات عصبشناسی در سالهای اخیر دیگاه ما را درباره عملکردهای مغز و بدنمان زیر و رو کرده است و امیدهای بسیاری را به وجود آورده که در آیندهای نه چندان دور انسان بتواند معماهای بیشتری در این باره را حل کند. نمونهای از تحلیلهای عصب شناسانه و مبتنی بر سناریوسازی درباره نوع فعالیت مغز در شرایط تجربه مرگ، در ادامه ارایه شده است. پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، نظر تائیدی یا تکفیری خاصی در این خصوص ندارد.
در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ دانشمند نوروسایکولوژی، «دانیل کار» این گونه مطرح کرد که تجربه نزدیک مرگ دارای ویژگیهای سندرم لوب لیمبیک بوده و این تجربه میتواند در اثر ترشح اندورفین و انکفالین در مغز ایجاد شود. «جادسون» و «ویلتشو» در سال ۱۹۸۳، توضیح دادند که چگونه ترشح اندورفین ممکن است منجر به تجربه نزدیک مرگ خوشایند شده و نالوکسان نیز باعث ایجاد تجربهٔ نزدیک مرگ «جهنمی» شود. نخستین مدل رسمیِ بیولوژیِ اعصاب برای تجربهٔ نزدیک به مرگ در سال ۱۹۸۷ توسط دو دانشمند اهل شیلی ارائه شد. مدل آنها شامل اندورفین، انتقال دهندههای عصبیِ دستگاه کنارهای، لوب گیجگاهی و سایر قسمتهای مغز میشد. در سال ۱۹۸۹ «مورس» و همکارانش مدل فیزیولوژی عصبیِ خود را ارائه کردند که در آن سروتونین نقش مهمی در ایجاد تجربه نزدیک مرگ دارد.
در سال ۱۹۹۷ «وینری» نشان داد که تجربهٔ نزدیک به مرگ با تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش شباهتهایی دارند. وینری به این موضوع اشاره کرد که بر اساس مشاهدات، تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش نیز همانند تجربه نزدیک مرگ، معمولاً شامل «دیدن تونل و نورهای درخشان، احساس شناور بودن، حرکت خودبخود، رؤیت همزاد، تجربه خروج از بدن، عدم تمایل به پریشانی، فلج شدن، رؤیای واضح در مکانی زیبا، احساس لذت، دگرگونی روانی، ملاقات با افراد خانواده و دوستان، مواجهه با خاطرات و افکار پیشین، احساسی بسیار به یاد ماندنی، درد دل و اصرار شدید به فهماندن تجربه» میشود. در دههٔ ۱۹۹۰ «ریک استراسمن»، طیِ پژوهشی که بر روی داروی روانگردانِ دیمتیلتریپتامین در دانشگاه نیومکزیکو انجام داد، به این نتیجه رسید که ترشح مقدار زیادی از دیمتیلتریپتامین از غده صنوبری کمی قبل از مرگ یا نزدیک مرگ، عامل پدیدهٔ تجربهٔ نزدیک به مرگ است. از میان افرادی که در آزمایش او بودند، تنها ۲ نفر گزارش کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگِ آنها توهم گونه بودهاست؛ با این حال بسیاری از آنها گزارش کردند که احساسِ ورود به حالتی شبیه به تجربهٔ نزدیک مرگ را داشتهاند. تمام افرادی که در این آزمایش بودند، قبلاً بارها تجربهٔ مصرف دیمتیلتریپتامین یا سایر داروهای روانگردان را داشته بودند. در سال ۲۰۰۱ کریس فرنچ اظهار کرد که حداقل بخشی از گزارشهای تجربیات نزدیک به مرگ، احتمالاً بر اساس خاطرات نادرست گزارش شدهاند. همچنین این فرضیه مطرح شده که شاید اشخاصی که در حالت نباتی پایدار هستند بتوانند از طریق افکارشان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
به عقیده باورمندان زندگی پس از مرگ، تئوریهای روانشناسی یا فیزیولوژیکی که تا به امروز ارائه شدهاند؛ نمیتوانند بهطور کامل تجربه نزدیک مرگ را تبیین نمایند. به عنوان نمونه ادعا میشود یکبار زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، بهدقت ابزار جراحیای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده، همچنین گفتگویی که بین پرستاران و دکتر در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفت را بیان کردهاست. در مورد دیگری، گفته میشود پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از بهوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از بهوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون