پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۷۰۷
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۳
سحرگاه روزبیستم خرداد۱۳۹۳برابربا ۱۰ژوئن ۲۰۱۴موصل مرکزاستان نینوا دومین شهرپرجمعیت وصنعتی عراق به تصرف داعش درآمد.پیش ازآن درمارس ۲۰۱۳ شهرتاریخی رقه ازمراکز استانی سوریه فتح شده بود.
شعارسال: این دوشهربه عنوان پایتخت های دولت اسلامی عراق وشام(داعش)اعلام گردیدند. درمجموع ازسال۲۰۱۳ تاابتدای سال ۲۰۱۵ نیمی ازسوریه وچهل درصدازخاک کشورعراق تسلیم داعش شد.همزمان گروه های هم پیمان داعش درنیجریه ولیبی وافغانستان سرزمین هایی رابه تصرف خویش درآوردند.درتاریخ ۲۹ژوئن ۲۰۱۴نام دولت اسلامی عراق وشام به"دولت اسلامی"تغییریافت ورهبرگروه ابراهیم عوادالبدری القرشی الهاشمی السامرایی معروف به ابوبکربغدادی خلیفه ی مسلمانان لقب گرفت.بغدادی دریک پیام صوتی خودرا خلیفه خواندو ازمسلمانان جهان خواست تابه مناطق تسخیرشده ی داعش هجرت کنندو اورا درتشکیل یک دولت اسلامی یاری دهند.او دراین پیام "صلح،آزادی، دموکراسی وسکولاریسم"راشعارهای گمراه کننده بی دینان خواندودراشاره به "آنچه برمسلمانان مظلوم رفته"عنوان کرد"حتی اگرمدتی هم بگذردماانتقام خودرا خواهیم گرفت".

درچشم انداز راهبردی دولت اسلامی درگام اول برای تصرف تمامی عراق و شامات(سوریه،لبنان،اردن و..)وبعداز آن طی پنج سال برای فتح شبه جزیره عربستان،شمال آفریقا،وبقیه ی کشورهایی که درگذشته تحت خلافت اسلامی بوده انداقدام خواهدشد.درنقشه ی ترسیمی داعش کشورایران وخراسان بزرگ (بخش هایی ازآسیای میانه وقفقازوافغانستان وکشورهای پیرامونی)تاآندلس اسپانیاکه هفتصدسال پیش ازاسلام جداشده به عنوان حوزه تحت امرخلافت اسلامی یاد شده است. درنشریه ی"دابق"ارگان رسمی دولت اسلامی ازایران بانام رافضی هاوسپاهیان صفویه ،ازکشورهای غربی به نام صلیبیون وازسران کشورهای عربی باعنوان طواغیت یادشده است.

الهام بخش بسیاری ازگروه های مسلح ازطالبان والقاعده تاالنصره وداعش جریان"سلفی-جهادی"است.بازگشت به عصر"سلف صالح"وقرنهای نخستین اسلام ودوران باشکوه خلافت اسلامی وپاک کردن جامعه ازرفتارهای غیراسلامی ازاهداف این جریان اعلام شده است.ازنگاه رهبران این جریان"اشراط الساعه"یانشانه های آخرالزمان یاوقایع پیش ازقیامت قریب الوقوع است.آنهاجنگ مسلمین بارومی ها (کشورهای غربی) درشهر"دابق"سوریه رابه شدت دنبال می کنند.داعش بابرجسته سازی نبردنهایی خیروشر،جنگ درموصل رامقدمه ی ورود به نبردنهایی دردابق می داند.داعش درتبلیغات رسانه ای وبه کمک احادیث وروایات پروژه ی "نبرد دابق"رابرای مخاطبین جذاب ومهم نموده است.اکنون چند ائتلاف جهانی برای نبردباداعش وتروریسم ازموصل تاحلب واز رقه تادابق صف کشیده اند.

آیا"آخرالزمان"داعش فرارسیده است؟

آیا پایان نبرد موصل به معنی بسته شدن درهای عراق به روی تروریسم خواهدبود؟

آیا ائتلاف های جهانی ومنطقه ای ازموصل تاحلب وتاانتها باهم خواهندماند؟

آیا نقشه ی سیاسی جهان درشرف تغییردیگری است؟

آیادولت جهانی تروریسم بازهم توسعه خواهدیافت؟

اینها ودهها سوال دیگردر ورای جنگ موصل مطرح است.برای پاسخ به این پرسشها بایدعناصرتاریخی، فرهنگی،سیاسی وژئوپلتیکی منطقه وبازيگران نبردموصل بازخوانی شوند.

جنگی که موصل تاحلب و رقه ودابق را دربرگرفته ومی رودتا سرنوشتی دیگربرای جهان ومنطقه رقم بزند،دارای پیش زمینه هایی سیاسی-فرهنگی است.برای بررسی دقیق بایدبصورت ترکیبی همه ی وجوه معادلات منطقه ای ومیدانی وکنش های متقابل بازیگران وعناصرزمینه سازتاریخی وسیاسی بررسی شوند.

داعش موجودوموضوعی چندوجهی است که بایدازنو خوانده شود.برای شناخت آن ونتایج جنگی که اکنون همه ی قدرت های منطقه ای وجهانی درگیرآن هستندبصورت گذرا به بازخوانی عناصردخیل می پردازیم.

* جریان شناسی اسلام

تابه امروزسه گرایش ازاسلام نمودوظهور داشته است.

- اسلام فرهنگی که بسیار فردی است و در حوزه های اجتماعی و سیاسی و حکومت تعطیل است و بیشتردعوت به خودسازی فردی می نماید. انجمن حجتیه ومهدویت درمیان شیعیان و درمیان اهل سنت جماعت تبلیغ ونظام دعوت درشرق ایران وپاکستان به اسلام فرهنگی نزدیک هستند.

- اسلام اجتماعی ومدنی که توجه وتمرکزش مستقیما روی سیاست نیست.معتقدین این گرایش اصالتا به گروه های مدنی ومردم نهادودگرگونی آرام وتدریجی اجتماعی-مذهبی توجه دارند.اسلام گرایان ترکیه وحزب "اک پارتی"اردوغان وجریان محمدی ونهضت علمادراندونزی چنین سیری داشته اند.محافظه کاری واصلاحات تدریجی وتصرف نهادهای مدنی وحزبی برای ساختن جامعه ای قدرتمندالگوی این گرایش است.

- اسلام سیاسی نیزگرایشی ازاسلام است که برعکس گرایش اجتماعی،ازطريق کسب قدرت وحوزه سیاست به سراغ جامعه واصلاحات اجتماعی می رود.ایران،عربستان ومصروبرخی ازکشورهای دیگرکه از راه انقلاب یا اقدام نظامی یاحمایت یک یاچند قدرت خارجی حوزه سیاست رابرای اهداف اجتماعی وفرهنگی وتغییرات ساختاری هدف قرارداده انددراین جرگه هستند.

واقعیت این است که درجهان اسلام تفکیک بین اسلام وسیاست ممکن نیست واین دونهاددرهم تنیده اند.هراتفاقی که درحوزه ی مذهب افتاده درحوزه ی سیاست تاثیرگذشته وهراختلالی که درسیاست ایجادشده روی مذهب هم اثرگذاشته است.

بااین توصیف دربین مذاهب اسلامی سه گرایش فعال هست که باتبارشناسی وتبیین وتفکیک می توان جریان های تکفیری-تروریستی راازبقیه بازشناخت.

* بجزجریان تصوف سه مذهب اصلی وفعال عبارتنداز:

۱.خوارج (که نسل منشعب یابازمانده ی اباضیه می باشندوالبته باخوارج اولیه تفاوت دارند.حوزه ی نفوذوفعالیت خوارج لیبی،شیخ نشین هاوکشورهای جنوب خلیج فارس،عمان ونیجریه است.

بوکوحرام(به معنی"تحصیل غربی حرام است")گروه تروریستی هم پیوندباالقاعده وداعش درنیجریه ازخوارج هستند.

۲.مذهب تشیع دوازده امامی واسماعیلی وسایرفرقه های شیعه که تمرکزشان درایران است وازشمال پاکستان تالبنان تحت عنوان هلال شیعی هستند.

۳.جریان مهم وتاثیرگذار اهل سنت.

* اهل سنت سه شاخه ی اصلی دارد:

- جریان کلاسیک که همان چهارمذهب سنتی هستند.ازمنظرچهارمذهب حنفی،شافعی،مالکی وحنبلی که جمعیت غالب اهل سنت هم هستندپس ازفروپاشی نهادخلافت موضوع سیاست وحکومت رادرپرانتزگذاشته وخیلی باماهیت قدرت وامرسیاسی درگیرنمی شوند.ازنظراینهابین السیسی کودتاچی یااردوغان انتخابی فرق زیادی نیست ومهم اجازه ی اجرای مناسک دینی است.

- جریان غیرسنتی اخوانی-سلفی.

اخوان المسلمين خودازدل تفکرسلفی بیرون آمده ولی درعين اشتراکات زیادتفاوتهای اساسی هم باسلفی های جدیددارند.

- جریان سلفیه که به سه شاخه ی متمایزتقسیم می شود:

- سلفی های وهابی(پیروان محمدابن عبدالوهاب)که ازنجد عربستان هستندوازدیگرسلفی های غیرعربستانی تندروترند.سیاست های داخلی وخارجی عربستان با نظرابن جریان تنظیم می شود.

- جریان مشایخ الصحوه(رهبران بیداری)که به عنوان جریان روشنفکرومحافظه کارسلفیه شناخته می شوند.این جریان به اخوان المسلمين سوریه نزدیک هستندواز افکار محمدزین العابدين سروری سوری پیروی می کنند.اینها ازسال۱۹۹۱ به بعد رشدنموده وموقعیتی مرزی بین محافظه کاری مکتب نجدوسلفیه ی جهادی دارند.ضمن اینکه ازحمایت عربستان برخوردارندبابرخی سیاست های این کشورمخالفند.

- سومین جریان مهم سلفی به"سلفیه ی جهادی"معروف هست وتحولات جاری عراق وسوریه و منطقه ی غرب آسیا وشمال آفریقا ناشی ازتحرکات این جریان است.

این شاخه درواقع رادیکال ترین بخش سلفیه است.سلفیه جهادی هم ازاخوانی ها یارگیری می کنندوهم از کانون های سنتی مذاهب چهارگانه ی اهل سنت به نفع خودبهره برداری می نمایند.

مبانی فکری وفرهنگی جریان سلفیه ی جهادی حول چندواژه ی کانونی فقه وجهان بینی اهل سنت می چرخد.واژگانی که درجمعیت تحت پوشش گروه های تکفیری-تروریستی وجوانان پرشور وپیوسته به اردوهای جهادی انقلاب رفتاری ایجادمی کند.واژگان توحید،خلافت،تکفیر،هجرت،جهادوشهاددت وآخرالزمان هریک بارمعنایی وسیعی راحمل می کنندکه درفضای مبارزه عناصرگروه راازنظرروانی آماده وتجهیزمی نماید.

* سیرتاریخی"سلفیه ی جهادی"

- سلفیه به طیف وسیعی ازجریان های اسلامی اهل سنت اطلاق می شودکه منادی بازگشت به شیوه سلف صالح (پیشوایان وصحابه وتابعین آنها درقرون اولیه اسلام)هستند.جریان فقهی -کلامی اهل سنت،ازاحمدبن حنبل درقرن دوم ه ق تاابن تیمیه درقرن هفتم ومحمدابن عبدالوهاب درقرن دوازدهم ه ق به سلفیه قدیم مشهورند.

مهم ترین جنبه ی اجتماعی سلفیان حق پنداشتن خودوتکفیرسایرفرقه های مسلمانان است.البته بین نسل قدیم وجدیدسلفیه ازنظرتئوریک مشترکات زیادی هست؛ولی وجه تمایز سلفیان جدیدکاربرد خشونت واعتقادراسخ به اندیشه واحکام شدیدتکفیروارتدادوبکارگیری آن علیه غیرمسلمانان،فرق اسلامی وحاکمان کشورهای اسلامی است.

- پایان وتجزیه ی امپراتوری عثمانی وسلطه ی غربیها برممالک اسلامی آغازسلفیه ی جدیداست.

ازاواخرقرن نوزده تا دهه بیست قرن بیستم میلادی تحت تاثیراندیشه های دینی،سیاسی واجتماعی سیدجمالدین اسدآبادی،محمدعبده،رشیدرضا،سیدقطب وحسن البنا موجی وسیعی درمیان ملل اسلامی درواکنش به روندسکولارشدن جامعه وازدست رفتن هویت اسلامی وسلطه بیگانگان برحکومت هاوکشورهای اسلامی ایجادشد.درنتیجه گروه های متعددی درجامعه مصرسازمان یافتند.برجسته ترین این گروه ها "اخوان المسلمين مصر"است که اسلام سیاسی رادرمیان اهل سنت تئوریزه نمود.اخوان الهام بخش بیشترگروه های اسلام گرا درخلیج فارس،اردن،عربستان،سوریه،فلسطین،لبنان ومراکش است.

هدف این گروه ها اصلاح جوامع مسلمان، احیای عظمت مسلمین واتحادسرزمین های اسلامی وبازگشت به دوران خلافت ازطريق تمسک به قدرت ودرمواقع لازم استفاده ازخشنونت وجهاداعلام گردید.

تجربه ی اخوان(از۱۹۲۸م تاکنون) نشان می دهدکه سازمان های بنیادگرای اسلامی درواکنش به بی عدالتی های اقتصادی واجتماعی به سرعت رشدمی کنند.این گروه هادرنهایت درمقابل دولت هاقرارمی گیرندو چرخه ای ازسرکوب وترور شکل می گیرد.بامرگ جمال عبدالناصر درسال۱۹۷۰ انگشت اتهام به سوی اخوان نشانه رفت ومنجربه سرکوب رهبران واعضای آن شد.

"سیدقطب" ازرهبران اخوان درسوریه،درزندان سیاسی ترشدونظریه های جدیدی منتشرساخت که مبنای حرکت اخوانی هادرسرتاسرجهان اسلام شد.ضرورت تغییر اوضاع ازراه زورمنجربه تشکیل گروه های تندروتری مثل جماعت التکفیر درسال ۱۹۷۷وجماعت الجهاد درسال ۱۹۷۹گردید.ازطرفی پیروزی انقلاب اسلامی درایران درهمین سال وپیمان صلح کمپ دیویدمیان اسراییل ومصروگرایش شدید دولت مصربه سمت آمریکاروند مبارزه ی خشونت بار اسلام گرایان مصری را شدت بخشید.اوج این روندترور انورسادات رییس جمهور مصرتوسط گروه جهاداسلامی درسال ۱۹۸۱م است.

- با تجاوز شوروی به افغانستان فرصت تازه ای برای گروه های جهادی فراهم گردیدتاعناصرزبده ی جهادی براي جنگ علیه کفاردرکنارهم قرارگیرند.

جنگ ده ساله ی اتحادجماهیرشوروی علیه افغانستان(۱۹۷۹تا۱۹۸۹)ودرخلال جنگ های داخلی افغانستان تاحمله ی آمریکاوسقوط دولت طالبان درسال ۲۰۰۱ دوران تحول ودگردیسی گروه های جهادی وتکفیری-تروریستی است.

جنگ سردمیان بلوک های جهانی غرب وشرق درافغانستان واردمرحله ی تازه ای شد.موضوع فلسطین ومبارزه باحکومت های خودکامه و وابسته ی جهان اسلام برای سازمان های جهادی موقتا ازاولویت افتادو جنگجویان افغان را درکنار ۳۰هزار نیروی جهادی ازکشورهایی مثل مصر، الجزایر، عراق، لیبی، تونس، مراکش، فلسطین، عربستان، کویت،ترکیه،سودان،پاکستان،اندونزی،هند،مالزی،یمن،سوریه و اردن قرارداد.

درواقع شکست شوروی درافغانستان،اغازجهانی شدن و"جنگ بی پایان" هزاران عضوسازمان های تکفیری-تروریستی گردید.

ازنگاه پیکارجویان جنگ افغانستان،شوروی کشور"بی خدایان اشغالگر"به حساب می آمدوهمین توجیهی شدتاجهادگران درکنارسرویس های اطلاعاتی عربستان ،پاکستان وآمریکا رودروی دشمن مشترک بایستند.

باحضورعناصر زبده ی جریان اسلامگرای کشورهای مختلف، روندتحول درتفکرات،آموزش هاوسازماندهی وچرخش ازمحلی گرایی درمبارزه به سمت"جهادجهانی" فراهم گردید.

* جنگ افغانستان ازسه جهت برنظامی شدن این جریان تاثیرگذاشت.

دست یافتن اسلام گرایان جهادی به مهارتهای نوین نظامی وجنگ های چریکی وکاربردجنگ افزارهاوموادمنفجره

- جنگ افغانستان فرصت مناسبی برای آشنایی وهمنشینی نیروهای تندروبایکدگروپیوندشبکه ای جنبش های جهادی کشورهاوایجاد هسته های فراملی رافراهم نمود.

- دستاورد پیروزی دربرابرابرقدرت شوروی ودولت دست نشانده ی نجیب الله نیزسبب نیرومندی وانگیزش نیروهای تندروشد.آنان دریافتندزوز واسلام درکنارهم می تواندهرقدرتی رادرهم بشکند.

ازاینجابودکه مکتب سلفی-جهادی(که رویای جهادباکافران وتشکیل اولین حکومت اسلامی رادرسرداشت)باشاخه های نظامی وبین المللی گروه هایی مثل اخوان وجهاداسلامی به هم پیوند خوردندوازدل آنها القاعده،النصره وداعش سربرآوردند.

* گروه های سلفی-جهادی "شیخ عبدالله عزام"اهل فلسطین راپدر وسردارجهادجهانی می دانند.وی ازپیروان سیدقطب است که دررشته ی الهیات ازدانشگاه های دمشق والازهرمصردرجه ی دکتری اخذکرده بود.بین سال های ۱۹۶۸تا۱۹۷۰ رهبرشاخه ی اخوان دراردن وتاسال۱۹۸۱مدرس دانشگاه های اردن وعربستان بوده است.عبدالله عزام پایه گذارگروه حماس درفلسطین، جمعیت خیریه ی عربی درپاکستان(برای کمک به مهاجرین افغان)وموسس تشکیلات"مکتب الخدمات المجاهدین"درافغانستان بوده است.وی درانتقال هزاران نفرازجنگنجویان عرب به افغانستان نقش موثرداشته است.شاخص ترین رهبران گروه های سلفی-جهادی ازجمله اسامه بن لادن،ایمن اظواهری(القاعده)،عمرالبشیررییس جمهورسودان،ابوسیاف(فیلیپین) شاگردان عزام هستند.وی به عنوان رهبر"مکتب الجهاد افغانستان"درسال ۱۹۸۹براثربمب گذاری درپیشاورپاکستان کشته شدوهیچ گروهی آن رابه عهده نگرفت.پس از وی سلفی های جهادی اسامه بن لادن رابه جای وی به رهبری برگزیدند.

شیخ عزام قبلادرسال ۱۹۸۷ تئوری"القاعده الصلبه" به معنی شالوده ی استوار را طرح کرده بود.این ایده به هسته های ورزیده وهوشمندی اشاره می کندکه درپیوندی جهانی باهم به جنگ حکومت های خودیاقدرت های مخالف اسلام می روند.بین سال های ۱۹۹۶تا۲۰۰۱ این اسامه بن لادن چهره ی شناخته شده ومحبوب افغان ها وجنگنجویان عرب حاضردرافغانستان بودکه ده هزارنیروی آموزش دیده وباتجربه رادرقالب القاعده سازماندهی کرد.پس ازآن چهل وشش گروه تروریستی ازمصر،ازبکستان،عراق،فیلیپن،الجزایروسوریه و.....به القاعده متصل شدند.بنابراین هسته های اولیه گروه های تکفیری-تروریستی یکدیگررایافته ودربازگشت به کشورهای خودعضوی ازشبکه ی جهانی تروریسم به حساب می آمدند.

حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱بهانه ی بازگشت آمریکا به افغانستان وعراق شد.بین سال های ۱۹۹۶تا ۲۰۰۱بن لادن به کمک معاون خود ایمن الظواهری(چشم پزشک مصری ورهبرگروه جهاداسلامی که درالقاعده ادغام شده بود)توسعه ی تشکیلات ودهها رشته عملیات تروریستی را درسراسرجهان به عهده گرفتند.حملات یازده سپتامبر۲۰۰۱ موجب حضورائتلاف جهانی علیه تروریسم به رهبری آمریکاودرنهایت سقوط دولت های طالبان درافغانستان وصدام درعراق شد.القاعده ی عراق درسال ۲۰۰۴ توسط ابومصعب زرقاوی،ابوحمزه مهاجر المصری،ابوعمربغدادی وابوبکربغدادی درشهربعقوبه ی عراق اعلام موجودیت نمود.

* داعش ازبازماندگان القاعده ی عراق است که ازاواخر۲۰۰۶تا۲۰۱۰ سازمان یافته است.

ریشه ی داعش به جماعت توحیدوجهاد می رسدکه درسال ۱۹۹۹به رهبری ابومصعب الزرقاوی تاسیس شدودرسال۲۰۰۴به القاعده پیوست.این گروه که واردجنگ بادولت جدیدعراق ونیروهای آمریکایی مستقر درعراق شده بوددرسال ۲۰۰۶باچندگروه دیگرازاسلامگرایان سنی ائتلاف کردو"مجلس شورای مجاهدین" راتشکیل داد.پس ازقدرت گرفتن در"الانبار"وسیع ترین استان عراق،باچندگروه شورشی دیگر"دولت اسلامی عراق"راتشکیل داد.

ابوايوب یاابومهاجرالمصری و ابوعمربغدادی دورهبراصلی دولت عراق در۱۸ آوریل ۲۰۱۰توسط ارتش آمریکا کشته شدندوابوبکربغدادی جایگزین آنها شد.

با آغاز جنگ داخلی سوریه نیروهای دولت اسلامی وارداین کشوره شده وبه سرعت بخش هایی ازشمال شرقی سوریه رابه تصرف درآوردندوشهر رقه رابه عنوان پایتخت خودانتخاب نمودند.

داعش ابتدابا ایمن الظواهری بیعت کردوسپس با گروه النصره متحدشداما درماه می ۲۰۱۴ ازالنصره جداوازالقاعده فاصله گرفت.

داعش درماه آگوست ۲۰۱۴به نام دولت اسلامی اعلام خلافت نمود.

* علل ظهورداعش

دربررسی علل وعناصردخیل درظهورجریان تکفیری-تروریستی داعش که هم اکنون خودرا دولت اسلامی وتحت زعامت خلیفه ی خودخوانده ای بنام ابوبکرالبغدادی همه ی جهان رابه وحشت انداخته است دیدگاههای متعدد وبعضا مخالف ابرازشده است.دراین بخش مهم ترین علت ها ودلایلی که کارشناسان فرهنگی وسیاسی-امنیتی درباره ی منشاپیدایش داعش گفته اندبه اختصار می آید:

۱.داعش محصول انحراف عقیدتی وایدئولوژیک جریان فکری-تاریخی سلفیه است.یعنی جریان سلفیه ی قدیم وجدیدآبشخور فکری این گروه به شمارمی آید.گرچه دراین جریان فکری اختلاف وتفاوت بسیاراست اماداعش مبانی کلامی وفقهی تکفیروارتداد وجهاد و خلافت را ازمکتب سلفیه اخذمی نماید.

۲.داعش حاصل انباشت تجارب تاریخی اسلام گرایان سیاسی است که درانتهای بلوغ تاریخی خودبه سمت انتقام ازهرچه بوی مخالفت می دهد،رسیده است. به باوراین گروه وگروه های مشابه درمسیرمبارزه باعلل انحطاط مسلمین همزمان باخصم برون(امپریالیسم وغرب واسراییل)وبادشمنان داخلی ونزدیک(همه حکومت های واقع درسرزمین های اسلامی وفرق مسلمان)که خلافت داعش رانپذیرند،بایدجهادکرد.

۳.داعش خروجی دسیسه های پیداوپنهان آمریکاواسراییل است.به این دلیل که درتاسیس این گروه ها آمریکاوکشورهایی هم پیمانش نقش داشته اندوهمچنان افساراین گروه ها دردست سرویسهای اطلاعاتی غرب است.

۴.اسراییل صحنه گردان وبرنده ی نهایی جریان اسلام گرای تکفیری-تروریستی داعش است.زیراداعش هم دولت های مسلمان تهدیدمی کندوهم سرمایه ی انسانی جهان اسلام رانابودمی نماید.ازطرفی مبارزه با اسراییل که اولویت نخست اسلام گرایان بوده است اکنون فراموش شده وفقط کشورهای اسلامی به جان هم افتاده اند.درواقع داعش منافع اسراییل راتامین می نماید.

۵.داعش زاییده ی رقابت های ژئوپلتیک میان آمریکا،روسیه،ترکیه،ایران وعربستان است.این نظریه دنباله ی تئوری های مربوط به جنگ سردمیان دواردوگاه قبلی شرق وغرب است که دوباره فعال شده است.حضورقدرت های جهانی ومنطقه ای رقیب درمسابقه ی انهدام داعش بیانگربازی جدیدی است که بافروپاشی شوروی استارت زده شدودرجریان طرح خاورميانه ی جدیدازجانب آمریکا پیگیری شدوهنوزهم ادامه دارد.دراین دیدگاه داعش موضوعی موقت است که فعلا برای تغییردولت های سوریه وعراق کاربرددارد.

۶.داعش پدیده ای چندوجهی است که هم زمینه های تاریخی،فرهنگی وسیاسی داردوهم محصول دخالت قدرت های خارجی درامورات کشورهای منطقه است.ازطرفی داعش نتیجه ی تضادهای دینی-فرقه ای وقومی-تمدنی موجود درمنطقه است.

۷.داعش نتیجه ی طی نشدن فرآیند دولت-کشور درعراق وسوریه است.عدم شکل گیری دولت فراگیردراین کشورها منشاتضادهای داخلی ودشمنی ومنازعات است.

۸.داعش محصول حس محرومیت های متعددوشکنجه وزندان است.همه ی عناصرورهبران گروه های سلفی-جهادی وتکفیری-تروریستی بخشی ازعمرشان رادرزندان کشورخودیازندان های آمریکایی هاگذرانده ودرزندان ایده های خودراطراحی وعملیاتی نموده اند.

۹.برپایه ی دیدگاهی دیگرسرنگونی صدام وحزب بعث واخراج هزاران نفراز پرسنل ارتش ودستگاه های امنیتی عراق وحذف اهل سنت درمناسب سیاسی ومدیریتی مهمترین عامل زمینه سازتشکیل گروه تروریستی داعش بوده است.

۱۰.انقلاب اسلامی ایران وتاثیرآن برانقلاب های دیگرمناطق وظهوربیداری اسلامی وبهارعربی فرصتی به گروه های سلفی-جهادی دادتا درمقابل هلال شیعی برای ایجادخلافت درمناطق اهل سنت قیام کنند.هرج ومرج حاصله ازخیزش های اخیرمردمی درکشورهایی مثل مصر،تونس،سوریه ولیبی کمک کردتاداعش به تصرف عراق وسوریه رابااستفاده اززور و دهشت افکنی دربرنامه ی خودقراردهد.

۱۱.بحران سوریه هم به عنوان یکی ازعلت های یاری رسان درظهور داعش مطرح است.یعنی باشروع اعتراضات مردمی درسوریه گروه های سازمان یافته وباتجربه ای که ازدهه های آخرقرن بیستم درافغانستان تجربه کسب کرده بودندفرصت یافتنددر عراق وسوریه میدان دار بشوند.

داعش حرفه ای ترین سازمان تروریستی جهان است که ازاین فرصت بخوبی بهره ببردودرشکل وشمایل یک امپراتوری بی مکان(دولتی که درفضای مجازی سازمان یافته وازسراسرجهان جذب نیرومی کند)با دوپایتخت نمادین بنام رقه درسوریه وموصل درعراق ظهورجغرافیایی بنماید.داعش درطول دوتاسه سال نیمی ازاین کشورهارابه تصرف درآورد وهزاران فقره تروروکشتاررا بانهایت خشونت ودهشت افکنی عملی نموده است.

* سرانجام داعش

* پیشرفت های بشردرحوزه ی تکنولوژی ارتباطی والکترونیکی کمک زیادی به شکل گیری"جهانی شدن تروریسم"نموده است.مهمترین فازپیشرفته ی دهشت افکنی وپیروزی درسایه ی تولید هراس وکشتارعریان، شاید همین"دولت مجازی جهانی وبی مرز ومکانی"باشدکه داعش آخرین ورژن آن به شمار می رود.

ترکیبی ازعوامل زمینه سازوتکمیل کننده به تولید"نئوتروریسم داعش"کمک کرده است.

دراین گفتارمادرپی وزن دهی به هیچ یک ازعلل وعناصر موثرنبوده ایم. مهم این است که درآغاز قرن بیست ویکم،بشریت بانوعی ازفرهنگ وادبیات وحشت زا مواجه هست که هزاران قربانی ومیلیون هاانسان آواره وآسیب دیده را بنام "خلافت وشریعت اسلامی" به ثبت رسانده است وبی مهابابرای فتح جهان کشتارمی کند.

* اکنون هم زمینه سازان وپشتیبانان وهم دشمنان داعش وتروريسم دریک جبهه ودرکنارهم برای فتح موصل پایتخت نمادین داعش لحظه شماری می کنند.

* بی تردید زخم های ناشی ازکشتار بی رحمانه وبی حدومرز ده ها هزارانسان بی گناه واسارت وبردگی جنسی دختران وزنان بی پناه فرقه ی ایزدی ودیگرنمونه های جنایت و وحشیگری هرگزالتیام نخواهدیافت.

* پیچیدگی اوضاع عمیق تراز آن هست که فکرکنیم باشعار دموکراسی وحقوق بشرونهادهای بین المللی یا به کمک دولت های درگیر درموصل وحلب ولیبی وسایرنقاط جهان بتوان شرارت افسارگسیخته وفراگیرتروریسم وداعش را مهارکرد.

چرا که داعش وامثالهم محصول فرایندی هستندکه همین نهادهاودولت ها زمینه سازی وفراهم کرده اند.

* داعش را چه واکنش محرومیت های اجتماعی وزندان وسرکوب مستمرانسان ها وجوامع بدانیم وچه ساخته وپرداخته ی سرویس های اطلاعاتی وقدرت های زورگو وچه خروجی رقابت های تاریخی ومنازعات ژئوپلتیک بین آمریکاوروسیه یاعربستان وترکیه وایران،فرقی نمی کند.واقعیتی هست که بایدچاره اندیشی شود.

* اکنون میلیون ها انسان ازقلب موصل تا حلب ودرهرمکانی دیگردرآن سوی دنیا،زیرسقف دلهره وترس ازتروریسم کوربه سرمی برند.

ودر آن سوی نبرد هزاران جنگجوی ازجان گذشته ای قراردارندکه دررویای آزادی انسان ها ازچنگال استعمارگران وامپریالیست هاوقدس شریف ازدست صهیونیسم،به سرنوشت خلافتی خیالی وخودخوانده به سبک دوران اولیه ی اسلام وجهادمقدس درآخرالزمان دل داده واکنون ودرهمین لحظه هادرجهنم بمب های ائتلاف جهانی می پزند.

* گویی به واقع آخرالزمان انسان فرا رسیده است.

نفس های صلح وهمزیستی به شماره افتاده است.

وحشت عریان و فراگیر،مهدهای ادیان بزرگ وتمدن های باشکوه،ازسینا تامکه ازسرت لیبی تاصنعای یمن وازسرچشمه های دجله وفرات وبین النهرين وهمه ی سرزمین های تمدن خیز را فراگرفته است.

هیچ صدای پایان بخشی از دارالافتاهاوحوزه هاودانشگاه های سرزمین های اسلامی به گوش نمی رسد.

تقریب بین مذاهب وادیان وگفتگوی تمدن ها بی رونق وخاموش!

آتش است وآتش!

اکنون این سرزمین های سوخته ی اسلامی هستند که خاکسترمی شوند.

وبذرهای کینه که تااعماق اندیشه ی نسل های بعدکاشته می شوند.

* جهان اسلام اکنون بیماراست!کشنده تراز بیماری وکهولت خلافت عهدعثمانی!

ابوبکربغدادی(هم او که درخانواده ای مذهبی پرورش یافت و درمساجدسامرا وبغدادوعظ وخطابه می گفت!همو که دردانشگاه های اردن تاعربستان جوانان عرب را برای جهادباکفارمتجاوزشوروی درافغانستان پرورش می داد.هم اوکه درزندان بوکا با هم بندانش ایده ی "ارتش اسلامی اهل سنت"راعلیه آمریکایی هاطراحی کرد)دیروز به عنوان "خلیفه ی پنجم"مسلمین!سرزمین نینوا(موصل)راپایگاه اسلام خواندواز هزاران نیروی تحت ولایت خودخواست برای حفظ خلافتش دریای خون بسازند!

اوترکیه وعربستان وحکومت علوی های سوریه را باکشتارعریان تهدیدکرد!

* داعش،نبردهای آینده را ازنشانه های آخرالزمان می داندوپیروزی مسلمانان(مجاهدان برگزیده ی دولت داعش)رابرغرب وهم پیمانانش قطعی ومحتوم می شمارد.

* تردیدی نیست که نابودی نیروی انسانی ومنابع مسلمین آرزوی "اسراییل"بوده وهست.اکنون استراتژی رسمی اسراییل به عنوان "پلیدترین مظهرترور وتفرقه افکنی"به دست "اژدهای جرارداعش"به واقعیت پیوسته است وبایدگفت پیروزاین میدان اسراییل است.

* گسل منازعات ورقابت های ائتلاف های غربی،عربی،ترکی،کردی،روسی وایرانی حاضردرنبرد موصل،احتمالا یک روزبعد از آزادی پایتخت داعش،دهان بازخواهد کردوفردای ناکجا آباد خاورمیانه بازهم تیره ترخواهدشد.

* آغازآخرالزمان داعش فرا رسیده است!

شاید این آخرین زمان ولحظه های "خلافت ابوبکربغدادی ودولت اسلامی"یاهژمونی شمشیروخون ریزی وچنگیزی باشد.

اما آخرالزمان جنگ وحشت وتروريسم نخواهدبود.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از پایگاه فرهنگی اجتماعی تژگاه، تاریخ انتشار: 16 آبان 1395، کدخبر: 540 ، www.tezhgah.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین