امروزه عملكرد مديران با کنشهای فرهنگي، بيشتر به سادهانگاري در سياستهاي اخذ و جذب بودجه معنا ميشود و عبارت "رويكرد فرهنگي" دچار دگردیسی در ماهیت شده و از سوی دیگر، تقيد مديري به اولويتهاي فرهنگي در ضمير دوستان همكار در حکم زنگ تفریح اوست.
یکی از مهمترین بازوهای تثبیت این شرایط، عقيمماندن پروژههاي فرهنگي گذشته و حتی از آن مهمتر، تفسیر مشتبه از اولويتهاي فرهنگيست. در اینمیان آنچه از اهميتي سرنوشتساز برخوردار است و درواقع عطف نيازمنديهاي امروز ماست پرداختن به چرايي سترونبودن فعالیتهای فرهنگي و نيز بررسي چگونگي طرح چنين پروژههايي در موقعيتهاي داراي بازده است. همچنين لازم مینماید آفات و فرصتهاي بروز آن را واکاوی نماییم.
به زعم نگارنده، خاستگاه اين مسئله در پایهی آموزش متوسطه تکیه دارد؛ سطحی که در آن كلاسهاي هنر، انشاء، نقاشي، ادبيات و نيز فعاليتهاي دانشآموزان در گروههاي هنري-فرهنگي مدارس به جاي ايجاب اهميت خود، به مثابهی ساعتهاي تقو لق شناخته ميشوند حالآنکه اهميت و تأثير پرورش فرهنگي افراد و به تبعآن جامعه، در دنیای امروز به امری بدیهی مبدل شده است.
درجهت تصریح اینمهم لازم بنظر میرسد که مصداقیتر مقال را ادامه دهیم؛ اگر خانواده را اشل کوچکتر جامعه و هر فرد را عضو واحد در آن لحاظ كنيم:
1. سرنوشت فرزندان و ويژگيهاي اخلاقي آنها در خانوادههايي كه بستري هنري-فرهنگي دارند (حتی تفاوت روشهاي برخوردي روانشناختي و اجتماعي بين اعضاء) با ديگر افراد جامعه تفاوت داشته و ميتواند مقياسي بارز و مكفي باشد.
2. انكارناپذيرترين دليل رجحان بشر در ميان جانوران، قدرت انديشهي اوست كه خود، محصول جابهجايي كلمات (به عنوان قَدر واحد زبان) در ذهن میباشد. گسترهي واژگاني و نحوهي چيدمان كلمات و نيز تأثيرات روانشناختيِ چگونگي اين چینش، مأخوذ و پيرو حوادث فرهنگي-هنري بويژه ادبي روزگار است.
3. مديران كلان در دنیای امروز، خود را موظف به بررسی جوامع دیگر و نیز رصد ميزان رشد آنها در عرصههای فرهنگی-هنری نمودهاند و در حرکتی موازی، به لحاظ نمودن امكانات، تسهيلات مادي و معنوي براي افرادي در درون جامعهی خود میپردازند كه دارای كمترين بروندهي فرهنگي-هنري بودهاند. آيا علت این جهتگیری، چيزي جز آگاهي ايشان از ميزان سرنوشتسازيست كه در تار و پود كنشهاي فرهنگي و هنري ديدهاند؟
با این تفاسیر، براستی در حالحاضر چند درصد مدیرانی كه در مدارهای نزدیک به مدیریت شهری فعاليت ميكنند، متخصص در رشتههايي چون جامعهشناسي شهري و روانشناسي آموزشي هستند؟ امروز كميسيون فرهنگي شورا به عنوان يكي از نهادهاي سياستگذاري در این عرصه، تا چه میزان تخصصی و کارشناسانه به فرهنگ مینگرد؟
يكي از معضلات امروز ما عدم بسترسازي فرهنگی در سطوح شهري و روستايي ميباشد حالآنکه مديري كه در استاني به عظمت البرز خدمت ميكند باید بداند كه متنوع بودن قوميتهاي ساكن شهر كرج درواقع موقعيت نايابيست که میتوان از آن به عنوان تختهی پرش سود جست.
سخنان اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیهی سومین جشنوارهی موسیقی نواحی، نسیم تازهای را به عرصهی موسیقی وزاند. علی جنتی در جمع خبرنگاران گفت: «فستیوال موسیقی آینهدار از جمله برنامههای مرتبط با موسیقی نواحی است که نشان داد زاگرسنشینان، هنرمندان برجستهای در این حوزه هستند. برخی از این شخصیتها از پیشکسوتانی هستند که ممکن است از دست ما بروند. بنابراین لازم است ما این هنرمندان را در صحنه نگه داریم تا آنها هم آنچه را دارند به نسلهای بعدی منتقل کنند. به هرحال این روح فرهنگی جمعیتهای قومی ما در مناطق مختلف ایران است که هرکدام برای خودشان موسیقی خاص خود را دارند. این موسیقیها نهتنها در ایران که در سراسر جهان هم قابل ارائه هستند.»
این نگاه، زمانی اهمیت خود را جلوه میدهد که با لفظ "ایران کوچک" روبهرو شویم؛ برچسبی که بر البرز خورده و قومیتهای مختلف را در کنار هم چیده است. متنوع بودن قوميتهاي گوناگون در استان البرز، عليرغم تفاوتهاي اندكي كه در سلايق و حتی خلقو خوي دارند اتفاقیست که در مهاجرنشينترين كشورها روي ميدهد حالآنكه در مقياسهايي به آن بزرگي، آينهي تجربه در دستان ماست تا از این پتانسیل در جهت سرمایهگذاریهای فرهنگی بهره ببریم.
وقتي قوميتهاي متعددي را كه هريك با همسانيهاي ژنتيكي كه ايشان را در اموري مستعدتر از باقي ميكند، داشته باشيم درواقع همهي آنچه به لحاظ نيروي مردمي لازم است را داريم؛ چهبسا ايجاد هماهنگي متناسب و كارشناختي در اين ميان ميتواند برآيند اين نيرو را دوچندان نماید.
باید در نظرداشت از مهمترین مبناهای برنامهریزی برای ارتقاء کیفیت زندگی شهری، شناسایی جغرافیای شهر و نیز فرهنگ مردم است که در اینجا نقش فرهنگ به عنوان یکی از زیربناییترین شاخصههایی که به رشد و تعالی شهرنشینی میانجامد، نمود پیدا میکند. ارتقاء فعالیتهای فرهنگی و توجه به قومیتهای مختلف به واسطهی مهاجرپذیر بودن استان البرز، درنهایت به بهبود این شاخصه خواهد انجامید.
هر قومیت، فرصت بیبدیلیست که با کشف پتانسیلها و نقاط قوت موجود در آن میتوان به ضعفها و کاستیهای قوم دیگر وامی فرهنگی داد. هر قومیت، دریچهایست به جهانی تازه که باید با دستهای متولیان فرهنگی گشوده شده و به دنیای شگرفاش پا نهاد؛ مثلاً بهرهگیری از موسیقی اقوام در کنار شاخههای دیگر موسیقی و بهکارگیری آن در جشنوارهها به جذب مخاطبان خاص منجر خواهدشد و همینامر درنهایت تزریقی اقتصادی به بدنهی فرهنگ خواهد داشت.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از شبکه خبری البرز، تاریخ انتشار: 5 مهر 1395، کدخبر: 49316 ، www.khabar31.com