شعار سال: به همان اندازه که علم نياز به حمايت ما دارد، ما نيز ملزم به نقد تحقيقاتي هستيم که انجام ميشوند. در طول تاريخ علمي، جستجوي لجام گسيخته پيشرفتهاي علمي در موارد بسياري منتهي به زير پا گذاشتن اصول اخلاقي شده است که اغلب آنها به ضرر آدمي بودهاند. درحاليکه آئيننامه اخلاق پزشکي نورنبرگ پس از علني شدن آزمايشهاي انساني نازيها ايجاد شد و به موجب آن رضايت از سوژههاي انساني به امري ضروري تبديل شد؛ اما محققان آمريکايي همواره به اين آئيننامه اخلاقي احترام نگذاشتهاند. چنانچه اين پنج آزمايش علمي کاملا غيراخلاقي چنين چيزي را به خوبي به اثبات ميرسانند.
*آزمايش سفليس در گواتمالا
سال 2010 بود که رسانهها گزارشهايي منتشر کردند که نشان ميداد، دانشمندان آمريکايي به عمد از زندانيان، بيماران رواني و يتيمان کشور گواتمالا براي انجام آزمايشهاي اثربخشي داروهاي سوزاک و سفليس بين سالهاي 1946 تا سال 1948استفاده کردهاند. اين آزمايشها بدون اطلاع و يا رضايت اين افراد انجام شده بود، در واقع اين افراد با آلوده شدن مجبور به مشارکت در اين تحقيقات شده بودند.
هدف اين آزمايشها، بررسي اثربخشي پنيسيلين بود. در بخشي از اين تحقيقات، به روسپيهاي مبتلا به سفليس، پولي پرداخت ميشد تا با سوژههاي مرد آميزش داشته باشند. اما اگر در بدن اين افراد، عفونت پديد نميآمد، ميکروبهاي بيماري به صورت، بازو و يا آلت تناسلي اين افراد پاشيده ميشد. سپس به مرداني که مبتلا به اين بيماري ميشدند، آنتيبيوتيک داده ميشد.
با اين حال به گفته، سوزان ريوربي، محققي از کالج ولسلي در ماساچوست که تحقيقات او موجب افشاي اين تحقيقات شد، اينکه اين مردان به وسيله اين آنتيبيوتيکها درمان شده باشند، هنوز روشن نيست. تصور ميشود، درمجموع 1500 نفر گواتمالايي در جريان اين تحقيقات مورد آزمايش قرار گرفته باشند.
*هنريتا لاکس
دههها است که سلولهاي هنريتا لاکس از مرگ او چيزي نميدانند. سلولهاي هنريتا که اکنون به «سلولهاي هلا» مشهور هستند. در سال 1951 بدون رضايت او از تومور سرطاني از دهانه رحم او برداشته شدند. هنريتا براي درمان بيماري خود در بيمارستان جان هاپکينز بستري شده بود.
سرانجام هنريتا در اثر سرطان درگذشت، اما سلولهاي او بعدازاينکه توسط دکتر جورج اوتو جداسازي شدند، زنده ماندند. به اين ترتيب، سلولهاي هنريتا به نخستين سلولهايي تبديل شدند که به زندگي خارج از بدن انسان ادامه ميدهند. از آن زمان، سلولهاي او صدها بار تکثير شدهاند و به بخشي جداييناپذير از تحقيقات پزشکي بدل شدهاند. به عنوان مثال، بدون سلولهاي هلا، هيچ واکسن فلج اطفالي هم وجود نداشت.
سلولهاي هنريتا به نخستين سلولهايي تبديل شدند که به زندگي خارج از بدن انسان ادامه ميدهند. از آن زمان، سلولهاي او صدها بار تکثير شدهاند و به بخشي جداييناپذير از تحقيقات پزشکي بدل شدهاند
داستان هنريتا با وجود کتاب مشهور و همچنين فيلم تلويزيوني که هر دو با عنوان «زندگي جاويدان هنريتا لاکس» نام داشتند، توجههاي بسياري را برانگيخت. همچنين، با اطلاع خانواده او از جريان آزمايشها، دعويهاي حقوقي عليه شرکتهاي دارويي که از سلولهاي او براي ساخت دارو استفاده کردهاند، به پا شد. احتمالا فرزندان هنريتا احتمالا هرگز سود حاصل از فروش سلولهاي او را دريافت نکردهاند. اما گفته ميشود، لوله حاصل از سلولهاي او، معمولا به قيمت 260 دلار به اين شرکتهاي دارويي فروخته ميشود.
در سال 2013، موسسه ملي بهداشت آمريکا (NIH)، اعلام کرد، دانشمندان براي استفاده از دادههاي ژنوم هنريتا، بايد از خانواده هنريتا اجازه بگيرند. نويسنده زندگينامه او، ربهکا اسکُلت بنيادي به نام هنريتا لاکس تأسيس کرده که کمکهاي مالي را براي افراد و خانوادههايي که”سهم مهمي در تحقيقات علمي داشتهاند و هيچ سودي از مشارکتهاي خود نبردهاند.” فراهم ميکند.
*مطالعات سفليس در تاسکيگي
مطالعه تاسکيگي (شهري در آمريکا) براي اندازهگيري ميزان پيشروي سفليس درمان نشده در مردان سياهپوست (آمريکاييهاي آفريقاييتبار) در سال 1932 آغاز شد. اين مطالعه با همکاري خدمات بهداشت عمومي ايالاتمتحده و موسسه تاسکيگي انجام گرفت. اين برنامه قرار بود به مدت شش ماه انجام شود و در مجموع در آن 399 مرد سياه پوست مبتلا به سفليس و 201 فرد غير مبتلا شرکت داشته باشند.
اما در عوض، اين تحقيقات به مدت 40 سال به طول انجاميد و مرداني که در اين آزمايشها موردمطالعه قرار ميگرفتند، هيچگاه درماني براي سفليس دريافت نکردند. اين مردان که هرگز رضايت آگاهانه خود را براي شرکت در اين تحقيقات اعلام نکرده بودند، هيچگاه هدف واقعي مطالعات را افشا نکردند و بهجاي آن ميگفتند، به خاطر خون بد مورد درمان قرارگرفتهاند. خون بد، اصطلاح غيرعلمي است که ميتواند به بيماريهاي مختلفي اطلاق شود.
مطالعه تاسکيگي به مدت 40 سال به طول انجاميد و مرداني که در اين آزمايشها مورد مطالعه قرار ميگرفتند، هيچگاه درماني براي سفليس دريافت نکردند. اين مردان که هرگز رضايت آگاهانه خود را براي شرکت در اين تحقيقات اعلام نکرده بودند، هيچگاه هدف واقعي مطالعات را افشا نکردند
در سال 1947، پنيسيلين بهعنوان درماني مؤثر براي سفليس مورد استفاده قرار گرفت، اما اين دارو هيچگاه به مردان آلوده شرکت کننده در اين مطالعه داده نشد. در عوض به اين افراد معاينات پزشکي و غذاي رايگان و همچنين هزينه کفن و دفن تعلق گرفت.
ژان هلر خبرنگار آسوشيتدپرس در سال 1972 اين داستان را افشا کرد که سروصداي زيادي را به پا کرد. بسياري از شرکتکنندگان در طول دوره مطالعه جان خود را از دست دادند و همسران و فرزندان آنها بدون اينکه بدانند، آلوده شده بودند. دعواي گروهي به نمايندگي از شرکتکنندگان در اين مطالعه و خانوادههاي آنها انجام گرفت و در سال 1974، خسارتي 10 ميليون دلاري که شامل درمانهاي پزشکي براي بازماندگان و خانوادههاي آنها، از سوي دولت ايالاتمتحده پرداخت شد.
*آزمايشهاي پرتو تابي انساني
در سال 1995، بيل کلينتون رئيسجمهور آمريکا به طور رسمي به نمايندگي از ايالاتمتحده براي انجام آزمايشهاي پرتو تابي روي انسان براي چندين دهه پس از جنگ دوم جهاني عذرخواهي کرد. گزارش تحقيقي از آيلين ولسوم از نشريه آلبوکرک تريبون منجر به افشاي اين آزمايشات شد. در اين تحقيقات مدارک بيش از 4000 آزمايش فاش شد که از دهه 1940 شروع شده بودند و توسط نهادهاي مختلف دولتي از جمله وزارت دفاع (پنتاگون) و ناسا نگهداري ميشد.
دکتر روث فادن از مؤسسه اخلاق زيستي جان هاپکينز برمن رياست کميته تحقيقي اين آزمايشها را بر عهده داشت و نقض حقوق بشر را در سال 1995 در تلويزيون اعلام کرد، او در اين بيانيه تلويزيوني گفت:”ما دريافتهايم که اشتباهات رخ داده است. در هردوي آزمايشهاي مربوط به تابش و همچنين انتشار عمدي تشعشعات در محيطزيست… بيماران و يا سوژههاي آزمايش بدون اطلاع يا رضايت خود مورد استفاده قرار گرفتهاند. اطلاعات به دليل تشويش اذهان عمومي منتشر نشدهاند و سري نگه داشته شدهاند تا دولت آمريکا را در مقابل شرمساري و مسئوليتهاي قانوني چنين اقدامتي مصون دارند.”
در اين آزمايشهاي، دانشمندان سوژههاي انساني را در معرض اورانيوم، پلوتونيوم، آمريکيوم و ديگر مواد راديواکتيو قرار ميدادند تا تأثير آن روي بدن انسان را مورد مطالعه قرار دهند. اين آزمايشها با اين استدلال توجيه ميشد که در جهت منافع ملي بودهاند تا ميزان مقاومت بدن در برابر تشعشعات راديواکتيو را مشخص کنند، چرا که در آن زمان، يعني دوران جنگ سرد، تهديداتي هستهاي اتحاد جماهير شوروي وجود داشت.
بيش از 30 دانشگاه و مؤسسات ديگر در پروژه امکياولترا شرکت داشتند. اين آزمايشها شامل انجام آزمايشهاي پنهاني مواد مخدر روي شهروندان مختلف از تمامي سطوح اجتماعي بالا و پايين، آمريکاييهاي بومي و خارجي بوده است
اما اين توجيهي براي نحوه انجام اين آزمايشها نبود، بسياري از افرادي که در معرض تشعشات قرار گرفتند، بيماران مبتلا به سرطاني از اقشار فقير و آفريقايي تبارها بودند که در معرض سطوح بالايي از تابشهاي راديواکتيو قرار ميگرفتند و در حالي که تصور ميکردند، در حال درمان شدن هستند. در يکي از اين سري آزمايشها، به قربانيان يک سانحه رانندگي، پلوتونيوم تزريق شد.
*پروژه امکياولترا
بين سالهاي 1953 و 1964، سازمان سيا بيش از 130 آزمايش کنترل ذهن را روي شرکتکنندگاني بياطلاع انجام داد. بسياري از شرکتکنندگان در آزمايشها بر اثر اين آزمايشات به لحاظ احساسي فلج شدند. ماجراي اين آزمايش تا يک دهه بعد اتمام، پنهان ماند. اما در سال 1977، تحقيقات کميته چرچ و انجمن راکفلر اين آزمايشهاي شوم را افشا کردند.
سناتور دموکرات دانيل اينوي در جريان جلسهاي که اين اطلاعات در آن افشا شد، گفت: "معاون سازمان سيا تائيد کرد، بيش از 30 دانشگاه و مؤسسات ديگر در اين پروژه شرکت داشتهاند.اين آزمايشها شامل انجام آزمايشهاي پنهاني مواد مخدر روي شهروندان مختلف از تمامي سطوح اجتماعي بالا و پايين، آمريکاييهاي بومي و خارجي بوده است. تعدادي از اين آزمايشها شامل دادن LSD به افراد بياطلاع بوده است. اين آژانس اطلاعاتي خود اذعان کرده که پروژه نتايجي علمي در بر داشته است.”
برخي از اين افراد معتادان به هروئين بودهاند که به آنها گفته شده، اگر در آزمايشهاي LSD شرکت کنند، به آنها پاداش يعني هروئين بيشتر داده ميشود. اما چيزي که اين افراد نميدانستند، اين بود که آنها بخشي از تحقيقات با حمايتهاي دولت بودهاند که هدف آن نحوه بازجويي از طريق کنترل ذهني بود. متأسفانه شايد هيچ وقت از جزئيات اين آزمايشها اطلاع پيدا نکنيم، چراکه در سال 1973، رئيس سيا؛ ريچارد هلمز دستور از بين بردن تمامي مدارک اين آزمايشها را صادر کرد.
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از خبرگزاری آریا، تاریخ انتشار: 30 اردیبهشت 1396، کد مطلب: 120170520165153502:www. aryanews.com. ir