پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۶۳۷۹۶
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۸
سی امین نمایشگاه کتاب سرانجام به پایان رسید و این در حالی است که وضع نمایشگاه بین المللی کتاب همچنان با همان پرسش های هر‌ساله مواجه است.

شعار سالمنوچهر دین پرست در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: سالهاست که درباره کمیت و کیفیت نمایشگاه کتاب بسیاری از اصحاب قلم و مطبوعات نقدهای مختلفی نیز ارائه کرده اند. اما آنچه که بیش از هر چیزی نمایشگاه را برای طرفداران و علاقمندان آن جدی و مورد توجه می کند این نکته است که آیا نمایشگاه می تواند «کتاب نخوانان» را «کتاب خوان» کند. همین پرسش ساده اما در عین حال جدی می تواند راه گشای بسیاری از موضوعات و معضلات فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی باشد.


متاسفانه آمار دقیقی از وضع کتابخوانی به شکلی علمی و کارآمد در کشور وجود ندارد و اغلب آمارها بر اساس فروش کتابها به دست می‌آید؛ چیزی شبیه فروش بلیط سینما. اصحاب سینما فقط از طریق فروش بلیط می توانند میزان موفقیت یک فیلم را سنجش کنند. اما نمایشگاه کتاب دربرابر ارائه آمار به مراتب وضع هولناک تری دارد. از این نکته بگذریم به سئوال اصلی برگردیم که محور این یادداشت است. سی دوره برگزاری نمایشگاه کتاب باید تجربه ای قابل تامل برای اصحاب قلم و حتی سیاستگذاران فرهنگی باشد. اما متاسفانه ما همچنان با مسئله کتاب نخوانی رو به رو هستیم که این معضل در مرتبه اول اقتصاد نشر را نشانه گرفته است. اما باید به این مسئله توجه داشت که کتاب نخوانی ایرانیان فقط پایه های اقتصاد نشر را سست نکرده بلکه توانسته زیربنای فکر و اندیشه را سست کند. شعار ترویج کتاب خوانی دیگر نه تنها کارآمد نیست بلکه در همان مرتبه شعاری خود باقی مانده و جامعه را فقط به سمت کتاب خریدن سوق داده است. گویی که نمایشگاه کتاب همانند فروشگاه های بزرگ یا هایپرهایی است که شما می توانید سبد خود را مملو از کتاب‌های گوناگون کنید بدون اینکه محتوای آنها در سرشت و سرنوشت فردی و جمعی شما تاثیرگذار باشد.

خرید کتاب در نمایشگاه تاحدی توانسته صدای ناشرانی که از وضع بد اقتصادی نالان هستند را آرام کند اما دردهای معرفتی جامعه با خرید کتاب درمان نمی شود. نکته اصلی بحث را باید در همین مسئله جست‌وجو کرد که با راه اندازی نمایشگاه به شکل فروشگاهی مسئله تفکر و اندیشه در کشور حل نخواهد شد و شعار ترویج کتابخوانی جدی گرفته نمی شود. نمونه جدی مبادله ای شدن کالای فرهنگی را می‌توان در فضای دانشگاهی جست که نه تنها نتوانسته به رشد علم در کشور کمک جدی کند بلکه تفکر موهوم تجاری سازی دانشگاه ها دست های ناپاک سودجویان را چنان به میدان دانشگاه ها کشانده که با وقاحت تمام از فروش پایان نامه تا نوشتن تحقیق برای نوجوانان دبیرستانی را هم شامل شده است. تلخی و سیاهی ماجرا آنجا روشن می شود که ارتقای فرهنگ کتاب خوانی با توهمات همسو شده و بیشتر فضای اغفال کننده ای را به وجود آورده که گویی با راه اندازی نمایشگاه ها و فروش کتابها ضعف فرهنگ مطالعه تا حدودی حل و فصل می شود.

باید پذیرفت که نهادینه کردن فرهنگ امری دشوار و سخت است. شما باید تمام دقت خود را صرف نوشته ها و مطالب کنید تا به درک آن مطلب برسید. کتاب مانند فیلم و یا تماشای یک موزه نیست که به راحتی از کنار آن گذشت کتاب را باید فهمید. بر همین اساس نباید فروش کتاب را به معنای موفقیت فرهنگ مطالعه کتاب تلقی کرد. اگر این توهم را بپذیریم با مسئله جدی رو به رو می شویم و آن فروش جو به جای گندم است.

جامعه ما طی چند دهه اخیر با پرسش های جدی رو به رو شده اما متاسفانه نتوانسته با کتاب پاسخگوی این پرسش ها باشد. ما در اغلب حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و هنری با ضعف جدی منابع رو به رو هستیم و حتی در ساده ترین راه در رمان ها و داستان هایی که لااقل باید از اقبال بیشتری برخوردار باشند با ترجمه آثار خارجی مواجه شدیم و کمتر روی خوش به آثار ایرانیان نشان می دهیم. خاطره خوانی و خاطره نویسی که در اغلب کشورهای دنیا از فروش بسیار بالایی برخوردار هستند در کشور ما چیز جدی و مهمی نیست. اما اگر نپذیریم که ما با مسئله ای به نام کتاب نخوانی رو به رو هستیم قطعا راه صحیح را انتخاب نخواهیم کرد.

گویی ما بر این باور هستیم که جامعه‌ای کتابخوان داریم و می خواهیم آن را رونق دهیم. اما به دقت نگاه کنیم حتی همین آمارهای مغلوط هم به ما می گوید که ما جامعه کتاب نخوان داریم نه کتاب خوان.از سوی دیگر این روزها فضای مجازی هم بلای کتاب خوانی شده و بسیاری از افراد را می بینیم که ساعتها وقت خود را در فضای مجازی و به خصوص تلگرام صرف می کنند اما دریغ از اینکه کتابی را مطالعه کنند. این گویای حقیقتی است که آنها مسئله و یا دغدغه‌شان کتاب خوانی نیست و اساسا کاری با کتاب ندارند و کتاب تاثیری در سرشت و سرنوشت آنها ندارد. نتیجه عدم پاسخ گویی به مطالبات جامعه، همین معضل کتابنخوانی است.

اگر می خواهیم از این وضعیت رها شویم باید توهمات و موهومات را کنار بگذاریم و واقعیت را چنان عریان و شفاف ببینیم که بتوانیم مسیر صحیح را انتخاب کنیم. در همین فضای غبار آلود کتابنخوانی است که کانالهای تلگرامی رشد سرسام آوری پیدا کرده اند. مگر فضای مجازی در کشورهای دیگر وجود ندارد چرا آنها این چنین آلوده این فضا نشده‌اند و فضای مجازی را به مثابه تهدید نمی بینند و هنوز تیراژ کتابها و نشریاتشان قابل توجه است.

سی سال تجربه نمایشگاه کتاب و بیش از یک قرن تجربه انتشار کتاب در ایران ما را اسیر توهماتی ساخته که گویی وضعیت کتاب خوانی بسیار خوب است و هیچ جای نگرانی نیست. اگر در بر همین پاشنه بچرخد و مسئله کتابخوانی جدی تلقی نشود صد سال هم از برگزاری نمایشگاه ها بگذرد فقط ناشران هستند که کتابی را مانند هر کالای دیگری می فروشند و شعار ترویج کتابخوانی همچنان با صدای رسا سر داده می شود.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری جمهوری اسلامی ، تاریخ انتشار25 اردیبهشت96، کدمطلب:82529920 (5980294)، www.irna.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین