امروز حدود 60 سال است که از عمر رشته تئاتر در دانشگاههای ایران میگذرد. جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران حالا به بیستمین دوره خود رسیده، جشنواره تئاتر دانشجویی سوره و جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر نیز 8 دوره را پشت سر گذاشتهاند. هر سال تعداد زیادی از جوانان به دانشگاهها میآیند و تعدادی از دانشجویان وارد جریان تئاتر حرفهای کشور میشوند. اما آیا تئاتر دانشجویی با چنان رسالتی که تعریف شد، همخوانی دارد؟
تهران بهعنوان مرکز تئاتر ایران دارای 5 دانشگاه با دانشکدهها و گروههای آموزشی اختصاصی تئاتر است؛ دانشگاه تهران، دانشگاه هنر تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه سوره و دانشگاه آزاد اسلامی که دارای 5 نهاد آکادمیک اصلی تئاتر دانشگاهی تهران و ایران هستند. حالا باید پرسید در مهمترین دانشگاههای رشته تئاتر، مسأله علم آموزی و تولید آن از چه جایگاهی برای دانشجویان و استادان برخوردار است؟
آنچه نباید فراموش کرد این است که وضعیت موجود در تئاتر دانشگاهی ایران خواه خوب و خواه در بدترین حالت ممکن، نتیجه ارتباط میان تمام اعضای این جامعه است. دیگر آنکه اعضای هیأت علمی گروههای آموزشی تئاتر چه نسبتی با مفهوم کلمه «معلم» داشته و در چه سطحی از آگاهی نسبت به دانش روز قرار دارند؟ باید بدانیم ایشان چه نقشی در ایجاد وضعیت امروز در دانشگاهها داشتهاند؟
طبق آمارهای موجود، امروز مشارکت در بخش پژوهش جشنوارههای تئاتر دانشگاهی به کمترین میزان خود رسیده است تا جایی که نگارنده این متن در ماههای گذشته در سمت دبیری بخش پژوهش «هشتمین جشنواره تئاتر دانشجویی سوره» طی نامهای وضع اسفبار پژوهش در تئاتر دانشگاهی را به گوش تک تک مدیران گروهای تئاتر پنج دانشگاه مذکور رساند و از آنها درخواست چاره اندیشی و مشارکت بیشتر کرد.
متأسفانه در حال حاضر تقریباً تمامی دانشگاهها در مقطع کارشناسی رشته تئاتر، پایان نامه نظری برای فارغ التحصلی دانشجویان را حذف کردهاند. اسفبارتر آنکه درصد بالایی از دانشجویان از این اتفاق خوشحالاند. آیا در چنین وضعیتی میتوان به تئاتر دانشجویی که حکم مدرسهای برای تئاتر حرفهای دارد، خوشبین بود؟
سؤال دیگر این است که چند درصد از مقالههای ارائه شده توسط استادان دانشگاهی در همایشهای گوناگون، با مشارکت مستقیم ایشان به همراه دانشجویان نوشته شده و چند درصد از آنها صرفاً نام استادان را برای ثبت مقاله به دنبال دارند، درحالی که شاید استاد مربوطه حتی مقاله ارائه شده را یک بار هم مطالعه نکرده باشد؟
در این میان دانشجویانی هم پیدا میشوند که حتی بیش از سطح مقطع تحصیلی خود آگاهی دارند؛ فعال هستند و مدام دست به تجربههای جدید علمی و هنری در تئاتر میزنند. سؤال دیگر اینکه دانشگاه چه نقشی در رسیدن این افراد به موفقیت دارد؟ آیا همین که زمینهای به نام دانشگاه فراهم شده، کفایت میکند تا خود افراد با این بهانه دست به خلاقیت بزنند؟ یکی از فرضیههای مطرح در این مورد این است که سرخوردگی دانشجویان مستعد از فضای علمی دانشگاه و استادان، موجب کنش شخصی و عموماً انفرادی آنها میشود. به این ترتیب دانشگاه نه با آموزش عالی بلکه با سرخوردگی و صرفاً در اختیار گذاردن موقعیتی برای فعالیت و استفاده از منابع و امکانات، دانشجویان را وادار به کنشمندی در برابر وضع موجود میکند.
اینها سؤالهایی است که باید به دنبال پاسخ تک تکشان رفت و همه اعضای جامعه تئاتر دانشگاهی را با آن مواجه کرد تا بلکه بتوان به پاسخها و البته راه حلهایی جهت رفع معضلات موجود دست پیدا کرد.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 9، تاریخ انتشار: 1 خرداد 1396، شماره: 6501.