شعار سال:«مجلس عقلا»؛رمز جریان خاص برای نواختن مارش پیروزی در انتخابات
مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب و معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات اخیراً در بخشی از یک گفتوگو که سایت حزب ندای ایرانیان آنرا منتشر کرده، پیرامون ترکیب مجلس آینده گفته است: مجلس دهم مانند مجلس فعلی نیست و وجه غالب آن تدبیر و «عقلانیت» و تعادل خواهد بود.
او همچنین اظهار کرده است: بنابراین مجلس آینده باید همگام با ملت و دولت باشد و برنامههایی را در دستور کار خود قرار دهد تا مشکلات رکود، معیشت و بیکاری مردم و به خصوص جوانان بهتدریج بر طرف شود.
*مرتضی مبلغ، سال گذشته و در گفتوگو با روزنامه شرق اینطور اظهار کرده بود که اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی توقع «برد حداکثری» و «برد میانی» را هم ندارند و به «برد حداقلی» قانعاند.
این در حالی بود که سایر چهرههای اصلاحطلب نیز از سال گذشته تاکنون بارها به صراحت اعلام کردهاند که توقع شکلگیری دوباره مجلس ششم (به معنای اکثریت شدن اصلاحطلبان) را ندارند.
وانگهی، اصلاحطلبان همچنانکه زمانی در گفتههای محمدرضا تابش و زمان دیگری در یک گزارش سیاسی روزنامه شرق آشکار شد، به وضوح میدانند که پذیرش شکست در انتخابات مجلس دهم به معنای «آخرین ایستگاه اصلاحطلبان» خواهد بود.
برد حداقلی یا همان «مجلس عقلا»! راهبردی است که به نظر میرسد با توجه به ناکامی اصلاحطلبان در تمام انتخاباتهای 14 سال گذشته و خطر اشاره شده پیرامون آخرین ایستگاه بودن انتخابات آینده؛ در دستور کار جریان خاص گرفته و طی این مدت توسط چهرههایی نظیر عبدالله رمضانزاده، مرتضی مبلغ، جلاییپور، الویری، عربسرخی و پورنجاتی صحبتهایی پیرامون آن بیان شده است.
همانطور که از صورت عبارت نیز هویداست در ماجرای «برد حداقلی یا مجلس عقلا» حتی اگر یک چهره اصلاحطلب نیز به مجلس دهم راه پیدا کند (که این اتفاق یقیناً خواهد افتاد) جریان اصلاحطلب بلافاصله مارش پیروزی خواهد نواخت و اعلام میکند که برد حداقلی ما محقق شده و مجلس فعلی (مجلس دهم!) نیز مجلس عقلاست.
بدیهیست که با توجه به خرسندی اصلاحطلبان از آنچه در ماجرای مصوبه برجام در مجلس نهم رخ داد؛ آنها از هماکنون نیز میتوانند مدعی باشند که مجلس عقلا تولد یافته است! به سخن دیگر آنکه مدعای مجلس عقلا! و مجلس اعتدالی در هر زمان و مکانی وجود دارد اما اینکه یک جریان سیاسی خاص بخواهد از آن بعنوان آلترناتیو و استتار برای پذیرش راندگی از ساحت افکار عمومی استفاده کند، امری نادرست است که نه در حوزه سیاستورزی شیعی که باید در حیطه سیاستبازی و ناراستی با مردم سراغ آن را گرفت.
لازم به ذکر است که مصطفی کواکبیان، از کاندیداهای اصلاحطلب به تازگی در اشاره به مجلس عقلا گفته است: «در یکی از همایشها گفته بودیم تمام 290 کرسی مجلس را میخواهیم و آقای لاریجانی به من گفت، حداقل یک کرسی را برای من خالی میگذاشتید! من از اینجا به او اعلام میکنم ما از حضور افراد "عاقل" استقبال میکنیم و حاضریم تا 90 کرسی را هم به افراد عاقلی مثل لاریجانی واگذاری کنیم اما حاضر نیستیم از 200 کرسی دیگر بگذریم چرا که معتقدیم اکثریت مجلس باید در اختیار اصلاحطلبان باشد. آنها 12 سال مجلس را در اختیار داشتند و بر روی صندلیهای مجلس جا خوش کردند و حالا زمان آن رسیده که استراحت کنند تا در جامعه تغییر ایجاد شود»
پر واضح است که مارش پیروزی جریان خاص برای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان از هماکنون آماده نواختن است ولی حقیقت 14 سال ناکامی اکثریتی جریان خاص در تمام انتخاباتهای کشور در حالی وارد سال پانزدهم خود میشود که مشخص نیست معمّرین این جریان که نه سر سازش با جوانان متشکل در احزاب جدیدالولاده اصلاحطلب را دارند و نه سر پذیرش واقعیتهای موجود؛ برای مقاطع بعدی چه فکری خواهند کرد؟!
در اشاره به صحبتهای مبلغ مبنی بر اینکه مجلس آینده باید مشکلات رکود، معیشت و بیکاری را حل کند نیز قابل اشاره است که فرض بر وجود! قرار بود این مشکلات بوسیله «برجام» حل و فصل شوند نه انتخابات مجلس.
انتقال دوران پسابرجام به پساانتخابات به این دلیل صورت میگیرد که بیدستاوردی برجام بر افکار عمومی محرز شده است.
***
برآشفتگی مقدّس ظریف و نکتههایی که مغفول ماند
نشریه آمریکایی فارین پالیسی اخیراً طی گزارشی با اشاره به برگزاری یک نشست دیپلماتیک در نیویورک برای بحث پیرامون سوریه نوشته است:
ناصر الجوده وزیر خارجه اردن که مأمور تهیه لیست (گروههای تروریستی) بود، نهایتا نتوانست به خروجیای بیش از داعش و جبهه النصره که پیش از این از سوی شورای امنیت تروریستی اعلام شده بودند، برسد. وی در نشست نیویورک فهرست اولیهای را ارائه کرده که نام سپاه پاسداران و گروههای همسو با ارتش سوریه در یک سو و برخی متحدان آمریکا از جمله کردهای سوریه در آن حضور داشتهاند.
فارین پالیسی نوشته است: «محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران فوراً تریبون را در اختیار گرفت و با عصبانیت هشدار داد که اگر بحث در مورد تروریسم در سوریه به تلاش برای فشار آوردن به ایران بدل شود، او هم آماده است تا لیست خودش را رو کند. او گفت در صدر این لیست نام آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) خواهد بود».
این نشریه آمریکایی میافزاید: ظریف شوکه شده بود.
*عصبانیت وزیر امور خارجه دولت یازدهم و حتی شوکه شدن او در مقوله اشاره شده قابل تقدیر است اما نکاتی مغفول نیز در این میان وجود دارد که اثبات میکند اقدام وزیر امور خارجه اردن در تروریستی نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند تشکل حامی نظام سوریه امری قابل پیشبینی بود.
مقامات وزارت خارجه دولت یازدهم، پیش از این و در دو اجلاس تصمیمگیری برای سوریه نیز شرکت کرده و توافقاتی را امضا کردهاند که ابهامات آنها کاملاً آشکار است.
مثلاً در یکی از بندهای بیانیه مشترک وین 1 آمده است: «داعش و دیگر گروههای تروریستی طبق نظر شورای امنیت سازمان ملل متحد و توافق شرکتکنندگان نشست وین باید منکوب شوند.»
منظور از عبارت «دیگر گروههای تروریستی» که باید منکوب شوند در این بند نامشخص بود. این در حالی است که همه میدانیم حزبالله لبنان، برخی گروههای مجاهد عراقی حاضر در سوریه و سپاه پاسداران نیز در لیست تروریستی قرار میگیرند.
چرا مذاکرهکنندگان پای بند ناشفاف مذکور را امضا کردند و یا چرا احصاء مشخصی در این زمینه انجام ندادند تا بعداً لیستهایی منتشر نشود که نام سپاه پاسداران نیز در آن به چشم بخورد؟!
همچنین در اجلاس وین 2 نیز مصوبهای وجود دارد که میگوید:«تمامی اعضای گروه بینالمللی حمایت از سوریه هر کدام به عنوان یک کشور و حامیان طرفهای درگیر، متعهد شدند که کلیۀاقدامات ممکن جهت ملزم ساختن گروهها یا اشخاصی که از آنها حمایت میکنند یا تحت نفوذ آنها بوده و یا آنها را تأمین (مالی تجهیزاتی) میکنند، به آتش بس به کار گیرند»
معنای بند مذکور این است که دولت یازدهم ایران نیز در کنار سایر حامیان گروههای درگیر، ملزم شده است که به نمایندگی از نظام جمهوری اسلامی و به عنوان حامی شماره یک ارتش سوریه؛ تلاش کند تا دفاعالوطنی سوریه، حزبالله لبنان، گروههای مجاهد عراقی و سپاه قدس را ملزم به آتشبس و قطع طرحهای عملیاتی خود در دفاع از مقدسات، مردم و دولت سوریه کند!
از طرفی سخنی وجود دارد مبنی بر اینکه اساساً بر اساس توافقات صورت گرفته در نشستنهای وین برای تصمیمگیری پیرامون سوریه، قرار بوده دولت اردن مأمور تهیه لیست گروههای تروریستی شود. (همانطور که در متن گزارش فارین پالیسی نیز به این مسئله اشاره شده است)
خوانش این واضحات منجر به تبادر این سؤال میشود که آیا واضح نبود ممکن است در ارائه لیست گروههای تروریستی شیطنت صورت بگیرد؟!
آیا مشخص نبود که وقتی دولت اردن مأمور تهیه لیست گروههای تروریستی شود، نام کسانی را هم در این لیست درج خواهد کرد که به هیچ وجه مورد تأیید ایران نیست؟!
گفتنیست، اصلاحطلبان از شرکت ایران در اجلاس وین برای تصمیمگیری برای سوریه، بعنوان دستاورد برجام! یاد میکنند.
***
شورای نگهبان آنهایی که بیانیه امضا میکردند را تأیید صلاحیت کند
درخواست عجیب از شورای نگهبان برای چشمپوشی!
مصطفی کواکبیان، فعال اصلاحطلب و دبیر کل حزب مردمسالاری به تازگی در یک میتینگ سیاسی اظهار کرده است:
«از شورای نگهبان میخواهم که شرایط فعلی افراد را بیشتر مد نظر قرار دهد. یک آقایی 12 سال قبل نامهای را امضا کرده، حال باید تا ابد بسوزد»!
*با استدلال آقای کوکبیان، باید کسانی مثل مسعود رجوی، مهدی کروبی، لیدر اصلاحات، میرحسین موسوی و ابوالحسن بنیصدر هم دوباره به مسئله تأیید صلاحیت امیدوار شوند!
بدیهیست که مسئله «اشتباه»! برای رجال سیاسی همانند عامه مردم نیست.
کما اینکه در ضربالمثلی روسی گفته میشود: یک نفر اشتباه میکند و در قهوه به جای شکر، نمک میریزد و نفر دیگر نیز اشتباه میکند و در زمستان به شوروی حملهور میشود...
به سخن دیگر اینکه رجلی سیاسی که 12 سال قبل یا همین 6 سال قبل نامهای را امضا کرده که به علت آن، خطر براندازی و ناامنی بر کشور عارض شده است؛ باید همین که از حکم محاربه و بغی و افساد فیالارض به دلیل سماحت نظام گریخته است؛ شاکر و راضی باشد نه اینکه دچار وهم شده و خیالاتی مثل حضور در قوای سه گانه کشور به مخیّلهاش خطور کند.
از طرفی، اگرچه میتوان یک دزد را پس از قطع انگشتانش بخشید اما هرگز نباید وی را به سمت امامت جماعت نصب کرد. و البته این در حالی است که «دزد» به ذنب خود معترف باشد و توبهکار!
منظور نظر آقای کواکبیان در اشاره به کسانی که 12 سال قبل نامهای را امضا کردهاند؛ کسانی هستند که به اثبات تاریخ، مشهور به عدم رعایت تقوای جمعی هستند و تاکنون نیز حتی یک کلمه رسمی برای عذرخواهی یا توبه از آن امضاهای جاهلانه و آن فتنهگریها بر زبان نیاوردهاند.
رواداری حضور دوباره همین افراد و سایر چهرههای مسئلهدار در منصههای تصمیمگیری برای مردم ایران خصلت شناخته شده یک جریان سیاسی خاص است که مردم را بر آن داشته که از 14 سال قبل تاکنون در هیچ انتخاباتی به این جریان خاص رأی حداکثری ندهند.
گفتنیست، آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران در خطبههای این هفته طی سخنانی گفته است: نباید مسئله فتنه را کوچک بشماریم و محکومیت فتنه 88 باید همچنان ادامه یابد.
آیتالله علمالهدی، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد نیز در خطبههای نماز جمعه این شهر بیان کرده است:
امروز در جامعه ایرانی محبوبترین عناصر از نظر استکبار فتنهگران سال 88 و جریانهای همسو با آنها هستند، وزیر خارجه آن روز آمریکا صریحاً اعلام کرد که در فتنه 88 با همه قدرتمان به کسانی که آن فتنه را سر کار آوردند، کمک کردیم، بنابراین این جریان دقیقاً وابسته به دشمن است، واقعاً اگر کسی میرفت و با آمریکا میساخت و مزدور آمریکا میشد شرافت داشت به این کسانی که ندانسته به آمریکا کمک کردند.
وی افزوده است: اینها میگویند نفهمیدیم! اگر در طول هشت ماه فتنه 88 باز هم ندانستید، آیا شعارهای جمهوری ایرانی، نه غزه نه لبنان و آتش زدن عزاخانه امام حسین نیز نتوانست ثابت کند که دست دشمن در این جریان وجود دارد.
آیتالله علمالهدی تصریح میکند: اگر باز هم میگویند باید گفت چطور متوجه نشدید، در حالی که بچههای خردسال هم به اهمیت این موضوع پی میبرند و چطور ادعای مسئولیت سرنوشت مردم را میکنید و اگر فهمیدید و تا آخر بیانیه دادید و دشمنان امام حسین(ع) را خداجو نام نهادید، پس دستتان با دشمن است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس,تاریخ انتشار 5 دی 1394,کد مطلب: 13941004000858 www.farsnews.com